زنان پر افتخار ایرانی
یک شنبه 24 مهر 1401 12:28 PM
تاریخ ایران، زنان پرافتخار و غیور،کم به چشم ندیده. هنوز هم سلسله این افتخار آفرینان ادامه دارد، از آنان که خانوادهای را میچرخانند تا آنها که به مناطقی دور دست می روند و ماموریت خود را برآورده کردن آرزوی بچه های محروم می دانند تا الهام حسینی که بانوی خبرساز و تاریخ ساز وزنه برداری شده. همه شان قهرمانند و باعث افتخار و چه خبری بهتر از بودن و درخشیدن این زنان پرافتخار و غیور و نجیب ایران زمین.
گروه زندگی- عجله داریم و یکی آدرس به دست و سرگردان کمک میخواهد میایستیم و کمکش میکنیم. پیرزنی خسته و خمیده میخواهد از خیابان رد شود، حوصله خودمان را هم نداریم، اما تا او را از خیابان رد نکنیم انگار خیالمان راحت نشده. اگر خستگی و ناراحتی دنیا روی سرمان هوار شده، اما داستان تکراری پدر را با دقت و شوق گوش میکنیم و لبخند میزنیم. حرصمان از لجوج بودن همکارمان درآمده ولی وقتی کمک میخواهد بی خیال کج خلقی میشویم و کمکش میکنیم. داریم برای چند دقیقه زودتر خوابیدن بال بال میزنیم، اما چون دوستمان به ما نیاز دارد بی خیال خواب میشویم و به حرفهایش گوش میدهیم.
اگر بخواهید میتوانم تا سپیده صبح برایتان مثال بیاورم تا بدانید خبر خوب صرفا پیدا کردنی و شنیدنی و دیدنی نیست، خیلی وقت ها وجود تک تک شما خبر خوبی است برای عالم. فقط کافی است کمی دقت تان را بالا ببرید و با روی خوش به این همه خوبی در وجودتان دقت کنید.
اگر دقت خون تان هم پایین آمده، مشکلی نیست ما کمکتان میکنیم، کافی است با بسته خبرهای خوب این بار ما همراه باشید، تا ببینید خوب دیدن و خوب شنیدن و پیدا کردن خوبی آنقدرها هم دور و محال نیست.
این شما و این بانوی تاریخساز وزنه برداری ایرانی
الهام از وقتی خودش را شناخت عاشق ورزش بود و روز به روز، این علاقه هدفمندتر شد. کسی چه میداند وقتی تصمیمش را گرفت به رشته وزنه برداری وارد شود چقدر دلهره داشت و حتی تردید. اما او عزمش را جزم کرده بود برای موفق شدن و به هدف رسیدن. پس تلاش کرد و متوقف نشد. مسیر آسان نبود ولی الهام به سکوی قهرمانی و لحظه پرافتخار برافراشته شدن پرچم ایران فکر میکرد و آسیب دیدگی و درد و رنج را تحمل کرد. کمردرد و ابتلا به کرونا را هم پشت سر گذاشت و حمایت مربیانش، دعای خیر پدر و مادر و روحیه دادن دوستانش و صد البته تلاش بی وقفه خودش دست به دست هم داد و او توانست اولین مدال طلای آسیا در تاریخ وزنه برداری زنان ایران را به دست بیاورد و افتخار ایران و ایرانی باشد.
الهام حسینی که از مدت ها پیش رویای چنین روزی را در سر داشت حالا تحقق رویایش را به چشم می بیند و جذاب تر اینکه حالا نه نتها متوقف نشده که تلاشش بیشتر شده تا به مسابقات جهانی و المپیک برسد. چراکه میداند نگاه یک دنیا به او به عنوان یک بانوی ایرانی و ورزشکار است و چه لذت بخش است دیدن و تماشای موفقیت چنین جوان های غیور و همه چیز تمامی.
لبخند عروسک، ماموریت خاله «سمیه» و چند داستان دیگر
«از سفر حج که برگشتم، آرزو کردم سبکبال بمانم، خدا آرزویم را برآورده کرد و مامور برآورده کردن آرزوهای مردمانی شدم که محرومیت و فقر رنجشان میدهد.» اینها را خاله«سمیه» می گوید همین خانم خوش روی توی عکس که بچه ها با محبت هر چه تمام تر دورش حلقه زده اند.
حقیقتا چه دعایی در حق خودش کرده و چقدر قشنگ برآورده شده. می گویید چطور؟ شرحش طولانی است اما مفید و مختصرش آن است که او که معلمی است نمونه و چند باری است عنوانش را هم کسب کرده به بچه هایش درس عشق و فداکاری داده و از زمان شیوع کرونا که دختر هفده ساله خاله سمیه طرح لبخند عروسک ها را کلید زد، عروسک های زیادی جمع و ضدعفونی و بسته بندی شد و به بچه های محروم سیستان و بلوچستان رسید دیگر فکر این بچه ها از ذهن «سمیه نعمتی» بیرون نرفت. از تهیه چند سری جهیزیه با کمک خیرین برای اهالی این منطقه و تامین ابزارآلات مورد نیاز برای ساخت خانه در مناطق هرمزگان گرفته تا ساخت سرویسهای بهداشتی و حمام در مناطق کپرنشین.
تازه در این بین به فکر هنر دست این مردمان هم بوده و تهیه کاموا برای سوزن دوزی دخترهای هنرمند آنجا را هم از قلم ننداخته و حقا تندیس ملی فداکاری شایسته او و امثال اوست.
خاله سمیه قصه ما از پلاک طلایی میگوید که گم میشود و نذر میکند اگر پیدا شد با آن به سفر کربلا برود ولی وقتی پیدا می شود همه پولش را خرج مردم محروم بشاگرد می کند و امام حسین(ع) هم به واسطه یک برنامه تلویزیونی دعوتش می کند به زیارت. چه دعوتی و چه زیارتی. خوش به سعادتش. و داستان او و فداکاریهایش همچنان ادامه دارد.
ماجرای ماموران یگان ویژه و زن دستفروش
یکی از پشت سر می گوید: «خانم بیایید اینجا.» زن دست فروش به طرف صدا برمی گردد. یکی از ماموران یگان ویژه دور میدان است با آن لباس خاص و قیافه پرابهت. معلوم است مدت زیادی است که نخوابیده و حالا از خستگی روی صندلی پیادهرو دراز کشیده است. زن جلو میرود و مرد از روی صندلی بلند میشود و دست در جیبش میکند و چند اسکناس 10 تومانی درمی آورد، به سمت زن دست فروش میگیرد و میگوید:« شنیدم امروز دشت نکردید. فکر کنید من ازتون خرید کردم. پول زیادی نیست اما میشه برای شام امشبتون یه چیز ساده بگیرید...»
چشم های زن میانسال سرخ میشود و یادش میآید ساعتی پیش، از دشت نکردن در این چند روز شلوغی و اینکه تمام سرمایه اش چند کیسه لیف و جوراب زنانه اش است و ترس خراب شدن بساطش را دارد با یکی از ماموران یگان ویژه درددل کرده بوده و حالا آن یکی آمده به دلداری و همراهی و کمک. چه مکالمه دلنشینی، چه همراهی پر از احساسی و این ماییم به تماشای مردانگی آدمهایی که این روزها کمتر به چشم میآید خوبی شان در هیاهوی و رقابت بد دیدن و بد شنیدن.
پای پدربزرگها و مادربزرگها هم به کلاسهای مجازی بازشد
پدربزرگ و مادربزرگ دارید؟ من که از نعمتشان محرومم. خوش به حال هر کدامتان اگر هنوز در کنارتان نفس میکشند. آخر خیلی نازنیناند این بزرگان خانواده. هم وقتهایی که تجربیاتشان را با محبت هر چه تمامتر در اختیار کوچکترها قرار میدهند، هم زمانهایی که میخواهند هم پای جوانترها به عرصه تکنولوژی و فضای مجازی قدم بگذارند. حالا فکرش را بکنید عدهای از این پدربزرگها و مادربزرگها نه تنها دارند فعالیت در فضای مجازی را تجربه می کنند بلکه از هفتم مهر، در کلاسهای مجازی دانشگاه سالمندان شرکت کرده اند.
کلاسی در مورد آموزش تغذیه سالم در دوران سالمندی که در آن دکتر درستی؛ متخصص تغذیه با دقت و حوصله تک تک سوالهای شاگردانش را که دوران سالمندی شان را هم دوست دارند پاسخ داده . سالمندانی که زندگی کردن و خوشحال بودن را متوقف نکردهاند و شیوههای جدید ارتباط و یادگرفتن را امتحان می کنند و دوران سالمندی شان را نه با رخوت بلکه با شادابی و شوق به رسمیت شناخته اند.
کار محبت همین است
«حاج اسماعیل دولابی» استاد خلاق میگوید: میگویم شما آدم خوبی هستید، شما میگویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همینطور است. تا به خدا میگویید خدایا تو غفاری، تو ستاری، تو رحمانی و…خدا میفرماید خودت غفاری، خودت ستاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.
دیدید چقدر خوب است و آسان؟ چه خوب تر که این مدل را مدام تمرین کنیم تا ملکه ذهنمان بشود، بعد معجزهاش را در زندگی مان خواهیم دید.
خوشخبر باشید
و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و...) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکههای اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هریک از شبکههای اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمیکند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیانتان داشته باشید.