0

وظیفه‌ی ما نسبت به رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

وظیفه‌ی ما نسبت به رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله
شنبه 23 مهر 1401  9:37 AM

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث درس‌هایی از قرآن را امشب که عزیزان پای تلویزیون هستند، شب میلاد پیغمبر اسلام است، هفده ربیع میلاد پیغمبر اسلام و امام صادق علیه السلام است. قرآن راجع به پیغمبر اسلام چه گفته؟ ما وظیفه‌مان هست تکریم قرار بدهیم، کرامت. اوّلین آیه‌ای که همه‌ی ایرانی‌ها حفظ هستند، این آیه‌ی: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» هست، اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد، این آیه قرآن است، آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب است، ولی خیلی‌ها فکر می‌کنند این دعاست، تو مسجدها به عنوان دعا می‌خواند، طوری نیست حالا، پس موضوع بحثمان چی هست؟ وظیفه‌ی ما نسبت به پیغمبر.
1- تکریم و احترام نام رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله
1- «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» (نور/ 63)، یعنی وقتی گفت‌و‌گو می‌کنید، پیغمبر با بقیه‌ها فرق می‌کند، حساب و حریم قائل بشوید. با کمال تأسّف در خانه‌ها هم این حرف‌ها هست، مثلاً خانم صدای شوهرش می‌زند، نمی‌گوید: «احمد آقا»، می‌گوید: «احمد»، او هم نمی‌گوید: «فاطمه خانم»، می‌گوید: «فاطی»، کرامت و ارزش باید قائل شد، حریم باید قائل شد.
روزهای آخر عمر آیت الله عظمای صافی بود، من رفتم عیادتش، در خانه خوابیده بود، من را شناخت و اصرار کرد که من را بلندم کنید، ما فکر کردیم حالا کمرش زخم شده، خسته شده. دو سه نفر که آنجا بودند، آقا را گرفتند، نشاندنش، از بستر نشاندنش. بعد عمّامه‌اش کنارش بود، عمّامه‌اش را سرش گذاشت، گفت: «خوش آمدید» بعد گفت: «نمی‌توانم بنشینم، من را بخوابانید.» دومرتبه عمّامه‌اش را گذاشت، خوابید. یعنی فقط با دو نفر بلندش کردند، عمّامه‌اش را گذاشت سرش، گذاشت زمین، که احترام مهمان را بگیرد، مثلاً من مهمان بودم، حالا من نوه‌ی ایشان هم حساب نمی‌شوم، ولی احترام. اسم پدر، اسم مادر، اسم استاد. پیغمبر را وقتی صدا می‌زنید، مثل آدم عادی صدا نزنید، با لقب پرافتخار صدا بزنید، نگویید: «محمّد»، بگویید: «يا أَيُّهَا النَّبِي‏» (احزاب/ 45، انفال/ 64 و 65 و 70، توبه/ 73، احزاب/ 1 و 28 و 45 و 56 و 59، ممتحنه، 12، طلاق/1، تحریم/1 و 9)، «يا أَيُّهَا الرَّسُول‏» (مائده/ 41 و 67)، اما «یا محمّد» در قرآن نداریم. کلمه‌ی «مُحَمَّدٌ» (آل عمران/ 144، احزاب/ 40، فتح/ 29، محمّد/ 2) و «أَحْمَد» (صف/ 6) هست، اما با کلمه‌ی «یا محمّد»، «یا أحمد. اسم پیغمبر را قشنگ، آخر بعضی‌ها می‌خواهند صرفه‌جویی کنند، می‌گویند: «محمّد»، بعد می‌نویسند (س) سلام الله علیه، یا (ص) صلی الله علیه و آله. حدیث داریم کسی که اسم محمّد را بنویسد، در مقابلش صلوات بنویسد، تا این کلمه روی این صفحه هست، اجر می‌برد: «عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ صَلَّى عَلَيَّ فِي كِتَابٍ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا دَامَ اسْمِي فِي ذَلِكَ الْكِتَابِ.» (بحار الأنوار، ج 91، ص 71)
2- سیره و سنت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، در کنار کتاب خدا
بعضی وقت‌ها می‌گویند کجای قرآن گفته؟ این سؤال خیلی هم قدیم بوده و هم امروزه هست، کجای قرآن گفته؟ ما خیلی چیزها داریم که تو قرآن نگفته، در قرآن داریم: «أَقيمُوا الصَّلاةَ» (بقره/ 43 و 83 و 110، نساء/ 77، انعام/ 72، یونس/ 87، نور/ 56، روم/ 31، مزمل/ 20)، نماز بخوانید، اما نگفته دو رکعت، یا سه رکعت، یا چهار رکعت. دو رکعت و سه رکعت و چهار رکعتش حدیث است. قرآن می‎گوید: «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيق‏» (حج/ 29)، می‌روید مکّه دور خانه‌ی خدا طواف کنید، اما نمی‌گوید هفت بار، یا شش بار، شش بار و هفت بار و دو بارش تو قرآن نیست. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید هر چی پیغمبر گفت، عمل کنید: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر/ 7)، هر چی رسول گفت، عمل کنید، بنابراین مدرک ما فقط قرآن نیست، قرآن و روایات «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ»، پیغمبر گفته، دیگر چانه نزن، «وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/ 7)، اگر پیغمبر گفت نکنید، نکنید.
«اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» (انفال/ 24)، قرآن می‌گوید اگر پیغمبر، رسول از شما دعوتی کرد و کارتان داشت، استجابت کنید.
در حرم امام رضا بودم، یک خانمی گفت که: «حاج آقا ببخشید، هر چی به امام رضا گفتم، گوش نداده، یکی از دعاهای من تا حالا مستجاب نشده.» گفتم: «خانم، حالا من یک سؤالی از شما بکنم، هر چی امام رضا به تو گفته، گوش دادی؟!» گفت: «نه» گفتم: «خوب دیگر یر به یر است.»
یک کسی آب‌کش برداشت، آب‌کش که در آشپزخانه‌ها برنج داخلش می‌ریزند. این آب‌کش را برداشت، جلویش گرفت، گفت که: «تو چه‌طور من را می‌بینی؟» گفت: «همین‌طور که تو من را می‌بینی، تو من را از بین سوراخ سوراخ می‌بینی، من هم از بین سوراخ‌ها می‌بینم»، بده و بستان است. «اذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم‏» (بقره/ 152)، قرآن می‌گوید می‌خواهید یادتان باشم، شما هم یاد من باشید. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمّد/ 7)، کمک کنید راه خدا را، من هم کمکتان می‌کنم. هر چه عربی می‌خوانم، آیه قرآن است، «جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/ 69)، در راه خدا اقدام کنید، به شما می‌گویم چه کنید. اگر مثلاً از تهران خواستید به قم بروید، این‌طور نیست که شما لامپ را که بزنی، قم را ببینی، این لامپ ماشین تا پنجاه متر را روشن می‌کند، اگر این پنجاه متر را رفتی، پنجاه متر دوّم، پنجاه متر سوّم، بلند شو راه بیفت، حرکت کن، تو راه، تو ایّام جنگ بعضی از خلبان‌های عزیز بنزینشان تمام می‌شد، تو آسمان بنزین می‌زدند، یعنی یک هواپیمای دیگر می‌رفت بالای سر این هواپیما، یک لوله فرو می‌کرد تو باک این هواپیما، همان جا بنزین‌گیری می‌کرد. قرآن نمی‌گوید که نیّت که کردی، بزن، می‌گوید حرکت کن، وسط راه به تو می‌گویم چه کنی.
3- همراهی با رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، نه تندتر نه کندتر
آیه‌ی دیگر، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِه‏» (حجرات/ 1)، از پیغمبر جلو نیفتید. در سفری حضرت فرمود: سفر روزه ندارد، آدم مسافر روزه‌اش را بخورد، این هم آب است، آب را برداشت، گفت: «من پیغمبر شما هستم، چون مسافر هستید، من روزه‌ام را می‌خورم»، یک نفر گفت: «آقا ما احتیاطاً روزه می‌گیریم!» (ر. ک به: وسائل الشيعة، ج‏10، ص 176) از پیغمبر جلو زد، در فارسی هم می‌گوییم: «کاسه از آش داغ‌تر»، هر چه او گفته انجام بدهید.
خدا به نصف لیوان آب اسراف گفته، «كُلُوا وَ اشْرَبُوا» (اعراف/ 31): بخورید، بیاشامید، «وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/ 31): اسراف نکنید. آدم یک لیوان آب می‌خورد، بسش است، حالا اگر اسراف کند، نصف لیوان آب دیگر هم می‌خورد، به همین نصف لیوان خدا گفته گناه کبیره است، چون اسراف را یک وقت اسراف در یک مزرعه‌ای است، در یک دریایی است، صحرایی است، نه، درباره‌ی آب خوردن می‌گوید اسراف نکن، آدم اگر خواسته باشد در آب خوردن اسراف کند، به جای یک لیوان، دو لیوان می‌خورد دیگر، پنج تا لیوان که نمی‎تواند بخورد که، پس خداوند در قرآن گفته در آب خوردن اسراف نکن، اسراف در آب هم نصف لیوان آب بیش‌تر نیست، یک لیوان بیش‌تر نیست، یعنی دور بریزید، بعد اسراف که شد، می‌گوید: «أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفين‏» (انبیاء/ 9)، ما اسراف‌کارها را هلاک می‌کنیم، اسراف از گناهان کبیره است.
اگر اشتباه نکرده باشم به نظرم آقای پرورش بود، مرحوم پرورش می‌گفت: «در خانه‌ی امام چند نفر نشسته بودیم، داشتیم صحبت می‌کردیم، یک‌مرتبه دیدیم امام پرده را پس کرد، یک نگاهی به ما کرد و رفت. ما هم به حاج احمد آقا خدا رحمتش کند، گفتیم امام پرده را پس کرد، نگاه کرد، رفت، چی هست؟ گفت امام آن اتاق که بود، فکر کرد اینجا لامپ زیادی مصرف است، از آن اتاق آمده اینجا، این لامپ را خاموش کند، وقتی آمد، پرده را پس کرد، دید ما نشستیم، دید نه، اسراف نیست، یک جمعی پای این لامپ نشستند.» اگر هر خانه‌ای یک لامپ را خاموش کند، ما نباید هزارها روستا داشته باشیم، برق به آن‌ها نمی‌رسد، خب یک لامپ را خاموش کن، چی می‎شود؟!
اصلاً اسراف رسم ما شده. اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در کاغذ، قلم، گازوئیل، بنزین، لباس، ساختمان. حدیث داریم کسانی که ساختمان‌هایی می‌سازند که مورد نیازشان نیست، همین ساختمان روز قیامت طوق به گردنش می‌شود. تو که نیاز نداشتی، برای چی ساختی؟! چه‌قدر ما اسراف می‌کنیم؟! شاید در صد تا مهمانی یکی‌اش پیدا نشود که غذا کم بیاورد، معمولاً در مهمانی‌ها غذا زیاد می‌آورند، در هتل‌ها، تالارهای عروسی به اسمی که غذا بهداشتی نیست، تو سطل زباله می‌ریزند، گوشت لخم است، بهترین غذا و خورشت و برنج است، پخته و نپخته تو سطل زباله می‌ریزند. اسراف از گناهان کبیره است.
وظیفه‌ی ما نسبت به پیغمبر چی هست؟ «تُعَزِّرُوهُ» (فتح/ 9)، کرامت بگذاریم او را، «تُوَقِّرُوهُ» (فتح/ 9)، توقیر، احترام بگذاریم او را، این مهم است.
4- سلام و درود رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، به زائران مدینه
خدا به پیغمبرش هم می‌گوید به ما احترام بگذارد. یک بحثی دارم در مورد تشرّف، یعنی آن کسی که می‌خواهد برود زیارت، بیست، سی تا آیه داریم برای تشرّف خدمت امام، یکی‌اش سوره‌ی انعام، آیه‌ی 54 می‌گوید: «پیغمبر این‌هایی که می‌آیند زیارت تو سلام کن، نگو اوّل آن‌ها سلام کنند، من پیغمبر هستم، آن کسی که آمده خانه‌ی پیغمبر، دیدن و زیارت پیغمبر او باید سلام کند. می‌گوید: نه، تو پیغمبری سلام کن.» آیه‌اش را بخوانم: «وَ إِذا»، «إِذا» یعنی زمانی که، «جاءَكَ»، «جاءَ»، یعنی آمد، «إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا»، مؤمن که می‌آیند پهلوی تو، «فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»، ای پیغمبر به این مسلمان‌هایی که می‌آیند پهلوی تو، زائر تو هستند «فَقُلْ سَلامٌ»، یعنی شما حرم امام رضا که می‌روی، قبل از آن‌که شما وارد حرم امام رضا بشوی، امام رضا به شما سلام می‌کند، نه، یعنی ما می‌گوییم: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا»، امام رضا می‌گوید: «زوّار من هستی، سَلامٌ عَلَيْكُمْ»، «إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» امام به ما سلام می‌کند. خدا چه می‌کند؟ می‌گوید: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة»، پشت سر «فَقُلْ سَلامٌ» این است، خدا واجب کرده که رحمت کند به زوّارها، زوّارهای اربعین، بقیع، مشهد، هر جا.
و یک جا هم که غریب‌تر است، باید بیش‌تر عنایت کنیم. از امام جواد پرسیدند: «زیارت امام حسین ثوابش بیش‌تر است، یا زیارت امام رضا؟»، امام رفت بلند شد رفت در یک اتاق دیگر، بعد از مدّتی آمد، دیدند خیلی گریه کرده، از چشم‌های امام گفتند: «خیلی گریه کردی» گفت: «بله، زیارت امام رضا، چون امام رضا غریب است.» (ر. ک به: عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ‏2، ص 256) آن زمان امام رضا غریب بود، امام حسین تو بورس بود. الآن گاهی وقت‌ها زیارت سامراء ثوابش بیش‌تر از زیارت امام رضاست، چون سامراء غریب است، نگاه کنید کجا.
خدا به پیغمبر دستور می‌دهد اگر زوّاری آمد نزد تو، تو سلام کن، من هم که خدا هستم: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة» (انعام/ 54)، من هم رحمت به این‌ها می‌فرستم، درود بر این‌ها می‌فرستم.
خب بعضی از این زوّارها گنهکارند؟ می‌گوید طوری نیست، گنهکار هم هست «أَنَّه‏ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَة» (انعام/ 54) ادامه‌ی آیه هست، اگر یک کسی روی نااهلی، روی طوفان غرایز دست به یک گناهی زد، عذرخواهی کند، عذرخواهی واقعی، من او را می‌بخشم.
آداب زیارت
می‌خواهیم برویم زیارت کنیم، زیارت به این نیست که کجا جا گیرمان آمد، بنشینیم. گاهی وقت‌ها آدم می‌رود تو حرم، یک جایی گیرش آمده، می‌بیند مردم همه به او نگاه می‌کنند، بگوید: «آقا، من دو رکعت خواندم، می‌روم، شما بخوانید» شاید همین که جایت را به یک زوّار دیگر دادی، این باعث شد که دعای خودت هم مستجاب بشود، «رحم کنید تا مورد رحم قرار بگیرید» (أمالي، صدوق، ص 209)، «تُعَزِّرُوهُ … تُوَقِّرُوه» (فتح/ 9)‏، «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ» (حجرات/ 2)، داد نزنید، «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ».
5- صلوات بلند،‌ هنگام شنیدن نام رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله
اگر کسی اسم پیغمبر را شنید و صلوات فرستید، حالا شما هم پای تلویزیون هستید، یک صلوات بفرستید، اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد. امام صادق فرمود: «إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ»، اگر نام پیغمبر برده شد، «فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ»، صلوات بر او بفرستید و بعد امام فرمود کسی که بر پیغمبر صلوات بفرستد، خداوند «أَلْفِ صَفٍّ»، هزار صلوات در قالب هزار صف از ملائکه برای این آقا ضبط می‌کند. شما یک صلوات بفرست، خداوند هزار صلوات، هر صلواتی در هزار صف، یعنی یک میلیون صف. (مكارم الأخلاق، ص 312) ما گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم که حالا مثلاً، صلوات را هم بلند بفرستید، یواش نفرستید. یکی از برنامه‌های خوب صدا و سیما این است که بعد از بسم الله، صلوات هم می‌فرستند. یک صلوات بفرستید، پیغمبر ما به گردن ما حق دارد.
نام پیغمبر در کنار نام خدا زیاد آمده. آخر یک حرفی وهّابی‌ها می‌زنند، می‌گویند شما بگویید: «یا الله»، این‌که می‌گویید: «یا رسول الله، یا ابالفضل، یا فاطمه‌ی زهرا، یا امام حسین، یا امام حسن، نه، همه نه، کسی را پهلوی خدا نگذارید»، می‌گوییم: «خود خدا چه کرده است؟ خدا نام پیغمبر را پهلوی نام خودش گذاشته.» آن وقت ده، بیست تا آیه هست اینجا، من یک اشاره‌ای بکنم، مثلاً می‌گوید که: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُونِ» (شعراء/ 126)، تقوا داشته باشید و از من هم اطاعت کنید، اینجا اطاعت کنید از من، یعنی از رسول، اطاعت از رسول، کنار اطاعت از خداست.
دیگر چی؟ قرآن می‌فرماید که: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ» (نساء/ 59)، «يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/ 80).
یک چیزی که پیغمبر گفت، نق نزنید، حکم خداست، چشم تسلیم هستیم، نسبت به حکم خدا. دو نفر سر آبیاری دعوایشان شد، آمدند پهلوی پیغمبر، حضرت حرف‌های هر دو را گوش داد، فرمود: «حق با فلانی است» تا گفت حق با فلانی است، آن کسی که حق با او نبود، گفت: «بله، خب ایشان خویش و قومت است، پارتی‌بازی کردی!» پیغمبر وا رفت، به پیغمبر می‌گوید پارتی‌بازی کردی! آیه نازل شد: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ» (نساء/ 65)، به خدا قسم این‌ها دین ندارند، جز این‌که وقتی تو دستور دادی، بگویند چشم. اگر کسی می‌گوید پیغمبر گفته، قرآن گفته، می‌گوید: «من این را قبول ندارم، من حجاب را قبول ندارم، من خمس را قبول ندارم، من نمی‌دانم فلان حکم را قبول ندارم»، این متن آیه‌ی قرآن است، «فَلا وَ رَبِّكَ»، به خدا قسم ایمان ندارند، کسانی که می‌گوییم خدا گفته، پیغمبر گفته، می‌گوید من این را قبول ندارم.
بعد هم نگوید من عوضش کار دیگر می‌کنم، مثل این‌که به یک کسی می‌گوییم که: «آقا دست راستت کثیف است»، بگوید: «من عوضش دست چپم را می‌شویم.» آقا چشم نداری؟! عوضم گوشم چهار تا هست! گوش کار گوش را می‌کند، چشم، کار چشم را می‌کند. شما نمی‌توانی بگویی چون آن کار را، من به فقرا خدمت می‌کنم، خب به فقرا خدمت می‌کنی، کار اطعام هم کردی، کار خوبی کردی، ولی قرآن هیچ وقت نگفته به فقرا کمک کنید بدون ایمان. قرآن یک جا دارد که بهشتی ها از جهنّمی‌ها می‌پرسند: «ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ» مدثر/ 42)، چه‌طور شما گرفتار جهنّم شدید؟ می‌گویند به چهار دلیل:
6- انفاق به نیازمندان، در کنار انجام واجبات مالی
«لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» (مدثر/ 43)، پایبند نماز نبودیم، «وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ» (مدثر/ 44)، به گرسنه‌‌ها نمی‌رسیدیم، «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ» (مدثر/ 45)، در هر گعده‌ای شرکت می‌کردیم، صبح تا شام پای اس ام اس‌ها می‌نشستیم که چه فیلمی، برای چه کسی ساختند، شرق و غرب عالم را به هم می‌زنند، یک چیزهایی را به هم می‌چسبانند، یک چیزهایی را درست می‌کنند، «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» (مدثر/ 46)، قیامت را هم باور نداشتیم. وقتی می‌پرسند چه‌طور شد که شما جهنّمی شدید؟ چهار تا دلیل دارد:
1- نماز نمی‌خواندیم؛ 2- گرسنه‌ها را بی‌اعتنا بودیم؛ 3-پای هر چرت و پرتی می‌نشستیم «كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ» (مدثر/ 45)؛ 4- «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» (مدثر/ 46)، قیامت را هم قبول نداشتیم.
باید همه با هم باشد، یک لاستیک، ماشین که می‌خواهد برود، باید چهار تا لاستیکش خوب باشد. ما بخشی از اسلام را عمل می‌کنیم، بخشی را عمل نمی‌کنیم. شما اگر یک لاستیک را بادش کردی، یک لاستیکت پنچر بود، خب نمی‌رود، نباید گفت: «چرا ماشین من نرفت؟!» آقا من آیت الکرسی هم خواندم. آیت الکرسی کار پنچرگیری را نمی‌کند، بدون پنچرگیری نمی‌شود گفت به امید خدا، برو به امید خدا. چی چی به امید خدا؟! زن و بچّه را تو ماشین می‌کند، برو به امید خدا! کار غلط است، بی‌فکری است. حدیث داریم علامت مؤمن این است که وقتی یک کار می‌کند، عاقبتش را هم بسنجد: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِينَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُم‏» (بحارالأنوار، ج ‏75، ص 25). حالا آخرش یک جور خواهد شد! یک جوری خواهد شد، یعنی چه؟! قرآن می‌گوید معامله می‌کنید، بنویسید، نمی‌توانید بنویسید، یک نویسنده بنویسد، تازه وقتی نویسنده هم نوشت، دو تا شاهد عادل هم بگیرید.
خب «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏» (نساء/ 59)، اینجا هم خدا و رسول با هم است، می‌گوید اگر اختلافی پیدا شد، ببینیم خدا و رسول چی گفته، یعنی به قوّه‌ی، بله.
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» (فتح/ 29)، وظیفه‌ی ما این است که نسبت به خوب‌ها عکس‌العمل نشان بدهیم و نسبت به بدها هم عکس‌العمل نشان دهیم.
7- ایمان صد در صدی، ‌نه پنجاه درصدی!!!
من یک وقت رفتم در یک استانی، توی یک مسجدی نماز بخوانم. دیدم خوب بود، عالمش هم عالم وارسته‌ای بود. خوب بودند، آیت اللهی که پیشنماز بود، با انقلاب خوب بود، ولی مریدهایش یک مشت آدم‌های جور دیگر بودند. من گفتم: «در این مسجد مرگ بر آمریکا نمی‌گویند؟» گفت: «نه، اینجا مسجد مقدّسین است! این مرگ بر آمریکا مال مسجدهایی هست که بسیجی‌ها هستند و جوان‌ها هستند و انقلابی‌ها هستند، اینجا مسجد همه محترمین هستند!» گفتیم: «حالا محترمین که شدند، مرگ بر آمریکا؟!» بعد دیدم یک فکر غلطی تو کلّه‌ی بعضی از این‌ها هست. رفتم پهلوی آیت الله گفتم: «آقا اجازه می‌دهی من یک دقیقه تفسیر بگویم؟ یک دقیقه می‌خواهم تفسیر بگویم.« گفت: «بله» می‌شناخت ما هم مورد لطف ایشان هم قرار گرفتیم. گفتم: «آیت الله به من فرمود یک دقیقه تفسیر بگویم، شما که می‌روید حرم امام رضا زیارت جامعه و امین الله می‌خوانید، بعد هم می‌آیید پشت سر آقا نماز می‌خوانید و نماز شب و نماز نافله و واجب و دعاها را می‌خوانید، شما پنجاه درصد مسلمان هستید هان، فکر نکنید که شما مسلمان صددرصد هستید، پنجاه درصد مسلمان هستید.» گفتند: «چه‌طور؟!» گفتم: «قرآن (در سوره‌ی فتح، آیه‌ی 29) علامت مؤمن را چهار تا چیز شمرده، شما دو تایش را دارید، دو تایش را ندارید. علامت مؤمن چی هست؟ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»، نسبت به کفّار برخورد داشته باش؛ «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»، نسبت به خودی‌ها رحم داشته باش؛ «تَراهُمْ رُكَّعاً»، این‌ها را در حال رکوع می‌بینی؛ «سُجَّداً»، در حال سجده می‌بینی. یعنی برخورد خشن با بدها، برخورد محبّت‌آمیز با خوب‌ها، اهل رکوع، اهل سجود، شما رکوع می‌کنید در مسجد، سجود هم می‌کنید، اما «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» نیستید، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» نیستید، خب آمریکایی که هواپیمای شما را زد، بیش از صد نفر را از تو آسمان ریخت تو دریا و اقیانوس، کشتی شما را زد، هواپیمای شما را زد، شهر شما را زد، روستای شما را زد، بمباران کرد، یک مرگ بر آمریکا نمی‌خواهید بگویید؟! همین دلتون خوش است که یک زیارت می‌خوانید و نافله می‌خوانید؟! بنابراین در قرآن می‌گوید علامت مؤمن چهار تا چیز هست، «أَشِدَّاء، رُحَماء، رُكَّعاً، سُجَّداً»، شما «رُكَّعاً، سُجَّداً» رکوع و سجود دارید، اما آن دو تا را ندارید. بعد گفتم: «حضرت آیت الله، حرف‌های من درست است؟» گفت: «بله، حرف‌های شما درست است.» گفتم: «آقا هم حرف‌های من را قبول دارد، پس بگویید»، بالأخره گفتند.
دین ما باید همه‌اش باشد، پنجاه درصدی نداریم. به یک کسی گفتند شنا بلدی؟» گفت: «پنجاه درصد» گفتند: «یعنی چی؟» گفت: «شیرجه می‌روم، بیرون نمی‌آیم!» خب پس هیچی. بعضی چیزها پنجاه درصدی‌اش مفید است، مثلاً دکتر می‌گوید این بیست تا قرص را بخور، هر هشت ساعت یکی مثلاً. خب شما اگر بیست تا نخوردی، ده تا را خوردی، ممکن است آن ده تا هم اثری داشته باشد کم‌تر. بعضی چیزها، آقا بنزین چه‌قدر می‌خواهی؟ ما چهل لیتر بنزین می‌خواهیم. اینجا فقط بیست لیتر است، خب بیست لیتر هم بیست لیتر است. بعضی چیزها پنجاه درصدش هم مفید است، اما بعضی چیزها پنجاه درصدش مفید نیست که.
بنابراین ما نسبت به پیغمبر ایمان، مودّت، اطاعت، تسلیم، داوری‌های پیغمبر را روی چشم بپذیریم، «ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً» (نساء/ 65)، تو دلتان هم نق نزنید، تسلیم خدا باشید.
همین که راجع به پیغمبر یکی از احترام‌هایی که ما به پیغمبر می‌گذاریم این است که به سادات احترام بگذاریم، سادات. اوّل کسانی که سیّد هستند، اظهار کنند، افتخار کنند، سیّد محمود فلان، سیّد قاسم فلان، سیّد احمد فلان، بنوسید سیّد هستید، سیّدی‌تان را مطرح کنید، افتخار کنید که نسل شما پیغمبر است، جدّ شما پیغمبر است، این یکی؛
و به خاطر سیّدی هم یک حریمی قائل شوید، بگویید چون این سیّد است، شما بفرما جلو، چون سیّد است، شما افتتاح کنید. تو همه‌ی خانه‌هایتان اسم محمّد و احمد، حتّی دوبله باشد، محمّد مهدی باشد، که هم محمّد باشد، هم حضرت مهدی بگذارید در همه‌ی خانه‌ها صدای حسین، حسن، محمود، احمد، فاطمه، زهرا باشد. احترام سادات، نام‌گذاری اهل بیت پیغمبر، خمس. دادن امام رضا فرمود: «ما نیاز به خمس شما نداریم، با معجزه ما می‌توانیم سنگ را طلا کنیم، اما کسانی که خمس نمی‌دهند، ما به این‌ها دعا نمی‌کنیم، به خاطر دو فلس پول، خودتان را از دعای ما محروم نکنید.» احترام سادات.
امیدوارم که خداوند همه را، این روز را، تولّد را تبریک می‌گویم، هم تولّد پیغمبر و هم تولّد امام صادق. یک دعا هم می‌کنم، خدایا هر چی به عمر ما اضافه می‌کنی، بر ایمان و عمل و عقل و علم و اخلاص و عمق کار ما بیفزا و ما را از مسلمانان واقعی قرار بده.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها