0

پیام غدیر برای امروز

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پیام غدیر برای امروز
یک شنبه 26 تیر 1401  6:20 PM

 

کد خبر : 620348 | پرینت

 پیام غدیر برای امروز؛ همه نکات غدیرخم+ تصاویر و ویدئو  

خ

شفقنا- امروز پیامبر(ص) دست کسی را به نشانه امامت و ولایت به سوی آسمان ها بلند کرد که در اخلاق و عمل یگانه مرد بی نظیری است. حضرت علی(ع) مفهوم حقیقی عدالت، گذشت، مهربانی و فداکاری را برای جهان معنا کرد و جهان فهمید برای رسیدن به حق یک راه دارد و آن عشق به علی(ع) و عمل به سیره اوست؛ به تو و من – بی‌مذهب و مذهبی – علی(ع) را در تاریکی نشان داده‌اند.

موسم آخرین حجِ پیامبر(ص) در سال دهم هجرت فرا رسید. اراده آن‌حضرت که ملهم از خواست خداوندى بود بر این قرار گرفت که مردمان جملگى را از این سفر آگاه سازد تا هر کس از مهاجر، انصار، قبایل اطراف و ساکنان تمام بلاد  توان دارد، در مراسم حج، همراه آن سرور باشند و دستور فرمود تا خبر به همگان ابلاغ شود.

جار زنان خبر را در کوچه‌هاى مدینه، با فریاد رسا بانگ زدند. عابران با شنیدن خبر به تکاپو افتادند. پیام همه جا نقل شد و دهان به دهان گردید. آنانى که در بیرون شهر به کار در نخلستان مشغول بودند یا به چراى گوسفندان و شتران رفته بودند، پس از بازگشت، به محض ورود خبر را دریافتند.

پیک‌هاى ویژه به تمام نقاط فرستاده شد و مردم شهرها، واحه‌ها و بادیه‌نشینان به همراهى پیامبر(ص) فراخوانده شدند. همه جا این پیام ابلاغ شد: «هر کس توان دارد، حضرتش را همراه باشد در طواف و سعى و صفا و مروه و وقوف و رمى جمره، خود را آماده کند» توانمندان تمام قبایل، آهنگ حرکت کردند. از بادیه‌نشینان صحراهاى «نجد» تا ساکنان «بطحاء» و طائف و واحدهاى اطراف مدینه تا مرز عراق و شام. شترداران، اسباب سفر بربستند؛ اسب‌داران، مرکب خویش زین کردند؛ پیادگان نیز با ره توشه‌اى سَبُک، به راه افتادند.

مردمان مشتاق اطراف مدینه، از کوره راه‌ها، چون سیل سوى شهر روان شدند تا هم‌قدم و همراه رسول خدا(ص)، عازم سفر شوند و هر کس قدرت آمدن به مدینه نداشت، در مسیر آن‌حضرت قرار می‌گرفت تا از اوّلین نقطه ممکن، افتخار همراهى حضرتش را بیابد. مدینه دگرگون شده بود. افرادی که به شوق همسفری یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبیست هزار تخمین زده شده اند.

خ

رسول خدا(ص) پیشاپیش کاروان حجّاج از شهر خارج شدند و کاروانیان به دنبال وى. هر کس قدرت یا توفیق همراهى نداشت، با اشک، کاروان را بدرقه می‌کرد. در میان راه مردمان، گروه گروه و دسته دسته به کاروان حجّ می‌پیوستند.

رسول خدا(ص) در «ذُو الحُلَیْفه» (مسجد شجره) احرام بست و لبّیک‌گویان به سوى مکه روان شد و کاروانیان به تأسّى از پیامبر(ص)، همان می‌کردند که وى انجام می‌دادند.

عاشقان رسول خدا(ص) به دنبال حضرتش عازم مِنی شدند و تا طلوع آفتاب در آن‌جا به ذکر حق و ستایش جلال و جبروت ربّ و شست‌وشوى زنگار دل پرداختند. آن‌گاه به دنبال رهبر خویش که سوار بر شترى بود عازم عرفات شدند. جمعیّت در صحراى عرفات بسان دریاى بیکران آرام گرفت تا سخنان رسول خویش بشنوند و شاید این اجتماع، تمرینى بود براى اجتماعى بزرگ‌تر و سخنانى مهم‌تر.

وقوف در عرفات و سپس مشعر و مراسم رمى جمره و قربانى و تقصیر، همان‌گونه که رسول می‌آموخت و خود انجام می‌داد، عاشقانه انجام پذیرفت و کاروانیان شادمان از انجام مناسک در کنار پیامبرشان، آهنگ بازگشت نمودند. خیل مسلمانان، سرمست از اطاعت الهى و توفیق همراهى پیامبرشان، مکه را ترک می‌گفتند و مکّیان که چند روزى را شاهد حضور مسلمانان نواحى مختلف بودند، با حسرت، حرکت حجّاج را نظاره می‌کردند. سواره‌ها از پیش و پیاده‌ها در شماری بسیار بیشتر در پى آنان. رسول خدا(ص) چون خورشیدى فروزان در پیشانى این موج موّاج و خروشان، سوار بر شتر خویش رو به سوى مدینه داشت. آن‌حضرت پس از سال‌ها سختی و شکنجه و محاصره و تبعید و سپس جنگ و درگیرى، اکنون به رضایت حق خوشدل بود و شادمان از این‌که زمانى در خفا و شبانه و غریبانه مکّه را ترک می‌گفت، امّا اکنون امداد الهی او را به مقامی رسانده بود که تمامی اهل حجاز به رسالتش مؤمن گشته و برترین آنان در کنار وى اعمال حج را به‌جا آورده‌اند؛ گرچه وسوسه خناسان هرگز خاطر ایشان را آسوده نمی‌گذاشت.

آفتاب تازیانه آتشین بر صحرا می‌نواخت و ریگ‌ها را می‌گداخت. تمام دشت را هیچ سایه سارى جز آسمان نبود.

خ

در غدیرخم چه گذشت؟

کاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیر خم» رسید که در سه میلی «جحفه» قرار دارد، پیک وحی فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد. پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند.

کاروانیان از توقف ناگهانی و به ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب، آن هم در نیمروزی گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده وزمین تفتیده بود، در شگفت ماندند. مردم با خودمی گفتند: فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است و در اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر ماموریت داده است که در این وضع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند.

فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس . (مائده: 67) «ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان واگر نرسانی رسالت خدای را بجا نیاورده ای؛ و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند»

آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت می تابید وگروه انبوهی که تاریخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظار حادثه تاریخی آن روز به سر می بردند، در حالی که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده، نیمی بر سر ونیم دیگر را زیر پا انداخته بودند.

در آن لحظات حساس، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت و ندای تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده کردند وپیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه، که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به میان جمیعت آمد وبر منبر بلندی که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت وبا صدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد کرد:

خ

حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودنش نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتدا کننده و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او باز می گردد. به وجود آورنده بالا برده شده ها (آسمان ها و افلاک) و پهن کننده گسترده ها (زمین)، یگانه حکمران زمین ها و آسمان ها، پاک و منزّه و تسبیح شده، پروردگار ملائکه و روح، تفضّل کننده بر همه آنچه خلق کرده، و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است.

هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشم ها او را نمی بینند. کَرم کننده و بردبار و تحمل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند و به آنچه از عذابش که مستحقّ آنند مبادرت نمی ورزد. باطن ها و سریره ها را می فهمد و ضمایر را می داند، و پنهان ها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود. او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی، و مانند او شیئی نیست. اوست به وجود آورنده شی (چیز) هنگامی که چیزی نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. خداوندی جز او که با عزت و حکیم است نیست. بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است. هیچکس نمی تواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسی به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد، مگر به آنچه خود خداوند عزوجل راهنمایی کرده است.

گواهی می دهم به او که اوست خدا، خدایی که قُدس و پاکی و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمیشود. آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست. صنعت او محکم و کار او زیباست.

عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها به سوی او باز می گردد. شهادت می دهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند. پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخّر کننده آفتاب و ماه، که همه با زمان تِعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند، که به سرعت در پی آن می رود. در هم شکننده هر زور گوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد. برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بی نیاز است.

زاییده نشده و نمی زاید، و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پرودگار با عظمت. می خواهد پس به انجام می رساند، و اراده می کند پس مقدر می نماید، و می داند پس به شماره می آورد. می میراند و زنده می کند، فقیر می کند و غنی می نماید، می خنداند و می گریاند، نزدیک می کند و دور می نماید، منع می کند و عطا می نماید.

پادشاهی از آن اِو و حمد و سپاس برای اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزی قادر است. شب را در روز و روز را در شب فرو می برد. نیست خدایی جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده دعا، بسیار عطا کننده دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده نَفَس ها و پرودگار جن وّ بشر، که هیچ امری بر او مشکل نمی شود، و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند، و اصرارِ اصرار کنندگانش او را خسته نمی نماید. نگهدارنده صالحین و موفّق کننده رستگاران و صاحب اختیار مومنان و پروردگار عالمیان.

خدایی که از آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی شکر و سپاس گویند. او را سپاس بسیار می گویم و دائماً شکر می نمایم، چه در آسایش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتاب ها و پیامبرانش ایمان می آورم. دستور او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم و به آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایی که نمی تواند از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم (یعنی ظلم نمی کند).

خ

“زیارت”

پخش‌کننده صوت

00:00

00:00

9:06

خ

فرمان الهی برای مطلبی مهم

برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او اقرار می کنم، و شهادت می دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادعا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر آنجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشد. نیست خدایی جز او. زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است. خداوند به من چنین وحی کرده است: ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پرودگارت بر تو نازل شده – درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب – و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.

ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردم، و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام – که او سلام است – مرا مامور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که: علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.

و خداوند این آیه از کتابش را بر من نازل کرده است: صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند. و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در حال خداوند عزوجل را قصد می کند. من از جبرئیل در خواست کردم از خدا بخواهد تا مرا ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اِسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان می گویند آنچه در قلبهایشان نیست، و این کار را سهل می شمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است.

همچنین به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده اند تا آنجا که مرا اُذُن نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار علی با من و توجه « گوش دهنده بر هر حرفی » من به او و تمایل او و قبولشاز من، تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد:

از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او اُذُن «گوش دهنده به هر حرفی» است، بگو: گوش است – بر ضد کسانی که گمان می کنند او اُذُن است- و برای خود خیر است، به خدا ایمان می آورد و در مقابل مومنین اظهار تواضع و احترام می نماید، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند رحمت است؛ و کسانی که پیامبر را اذیت می کنند عذاب درد ناکی در انتظارشان است. اگر من بخواهم گویندگان این نسبت اُذُن را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام. بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. ای پیامبر برسان آنچه – در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.

اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام

ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مجاهدین و انصار بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه، بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.

ای مردم! این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خدای عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پرودگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام.

ای مردم! علی را (بر دیگران) فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است، و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام ، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموخته ام. اوست امام مبین که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم.

ای مردم! از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و از آن نهی می نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود. علی اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد. از طرف خداوند به او امر کردم که درخوابگاه من بخوابد، او هم در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.

ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم ! او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد، حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده است.

ای مردم! به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین ب ه من بشارت داده اند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمان ها و زمین ها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کفار شده است؛ و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه ی آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنها شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است.

ای مردم! خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منّتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدایی جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال. ای مردم ! علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند. معلون است ملعون است. مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد هرکس » : کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده .« با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد است. از خدا بترسد که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است.

ای مردم! علی «جنب الله» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسیکه با او مخالفت کند فرموده است: ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم. ای مردم ! در قرآن تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که دست او را می گیرم و او را به سوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است، و ولایت او از خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است.

ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با هم موافق هستند. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوضکوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند. بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عزوجل می گویم، بدانید که امیرالمومنینی جز این برادرم نیست. بدانید که امیرالمومنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.

خ

بلند کردن دست امیرالمومنین (ع) توسط رسول خدا (ص)

سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستش را بر بازوی علی علیه السلام زدند و آن حضرت را بلند کردند. و این در حالی بود که امیرالمومنین علیه السلام از زمانی که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز منبر آمده بودند یک پله پایین تر از مکان حضرت ایستاده بودند و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند. پس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با دستشان ایشان را بلند کردند و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمودند و علی علیه السلام را از جا بلند نمودند تا حدی که پای ایشان موازی زانوی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم رسید. سپس فرمودند: ای مردم ! این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عزوجل و دعوت به آن و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمومنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند.

خداوند می فرماید: سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد. پرودگارا، به امر تو می گویم: خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید. پرودگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز، این آیه را درباره او نازل کردی: امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم. فرمودی: دین نزد خدا اسلام است و فرمودی: هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود. پرودگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.

 

نمایشگر ویدیو

00:00

00:00

0:57

پیام غدیر برای امروز

در طول تاریخ رویکردهای گوناگونی به غدیر شده است که به طور غالب نسبتی با روح آن ندارد: کسانی، پیوسته آن را انکار کرده‌اند. گروهی به تأویل آن پرداخته‌اند و آن را به گونه‌ای نقل کرده‌اند که با هیچ یک از روابط و مناسبات قدرت‌طلبانه، خودکامانه، ستمگرانه و اخلاق‌شکنانه آنان منافاتی نداشته باشد. برخی هم گهگاهی چون میراث‌خواران تاریخ از آن یاد می‌کنند، فقط در اندازه یک رویداد تاریخی. دسته‌ای هم بدان عشق ورزیده‌اند، عشق ورزیدنی عاطفی که ثمری جز تخلیه عواطف نداشته است و دوست داشتنی که به هیچ همسان‌سازی و الگوگیری منجر نشده است. کسانی دیگر هم هستند که آن را به یک مراسم صرفاً آیینی تقلیل داده‌اند تا سالی یک روز آن را بزرگ دارند و به گرامیداشتش نشینند، ولی هیچ نسبتی با روح آن و جهت‌گیری‌های آن نیافته‌اند.

آنچه در رویکرد به غدیر مهم است، «زیستن با آن» و براساس روح آن است. می‌توان چنین زیستی را براساس آموزه‌های نهج‌البلاغه و خانواده حدیث آن و نیز رفتارشناسی امیرمؤمنان علی(ع) و زندگی او دریافت که او خود «غدیر» است.

امام علی(ع) در آموزه‌هایی که عملکرد خویش را بیان می‌کند، بدین امر اشاره کرده است؛ از جمله در خطبه‌ای (نهج‌البلاغه، خطبه ۸۷) فرموده است: «پرچم ایمان را در میان‌تان استوار ساختم و شما را بر مرزهای مشخص روا و ناروا آگاه کردم و از عدالت خود پوشش عافیت را بر تن‌تان پوشانیدم و با گفتار و رفتار خویش معروف و پسندیدگی را در زیر پایتان گسترانیدم و با وجود و رفتار خود بزرگواری‌های اخلاق را به شما فرا نمودم.» همچنین در خطبه دیگری (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۹) می‌فرمایند: «بی‌گمان با شما به نیکویی بسر بردم و با همه تاب و توان از هر سو پاسداری‌تان کردم و از بندهای خواری و رفتن در زیر بار ستمکاری رهایی‌تان بخشیدم.» بر این اساس (و مجموعه مطالب تکمیل‌کننده آن) می‌توان گفت شاخصه‌هایی که امام علی(ع) نشان داده، پنج شاخصه برای زیستن است که آن حضرت خود بر اساس این پنج شاخصه زیسته است و می‌توان گفت «زیست غدیری» زیستن براساس همین پنج شاخصه است؛ ۱. آزادی ۲. اخلاق ۳. حقوق ۴.‌عدالت ۵. قانون. این پنج شاخصه ستاره پنج پَری را می‌نمایاند که نقطه مرکزی آن غدیر است.

آزادی: تا انسان از بندگی غیر خدا آزاد نشود و به بندگی خدا واصل نگردد، آزادی حقیقی معنا نمی‌یابد و البته آزادی‌های اجتماعی – سیاسی در پرتو این آزادی بدرستی معنا می‌یابد.

امیرمؤمنان(ع) درباره رسالت پیامبر اکرم(ص) فرموده است (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۷): «پس خداوند محمد را- که درود خدا بر او و خاندان او باد– بحق برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتان برون آرد و به بندگی او درآورد و از پیروی شیطان برهاند وبه فرمان او آورد.» گوهر رسالت پیامبر(ص) آزادی انسان از غیر خدا و گناهان و ستم‌ها بود و علی(ع) پاسدار همین رسالت بود.

امام علی(ع) آنگاه که از گوهر ولایت سخن می‌گوید، «آزادی» را اساس آن معرفی می‌کند. در سرگذشتنامه خودنگاشت امام علی(ع) چنین آمده است (کشف المحجه، سید بن طاووس، ص ۱۷۸): «پیامبر خدا –که درود خدا بر او و خاندان او باد– فرمود: ولایت از آن کسی است که آزاد ساخته باشد. پس فرستاده خدا برای آزاد ساختن گردن‌ها از آتش آمد و انسان‌ها را از قید بندگی [غیر خدا] آزاد کرد. بنابراین ولایت این امت را پیامبر دارد و هر حقی که او داشت، پس از او از آن من است» این آزادسازی، گوهر ولایت و رکن اساسی غدیر است.

«زیستن با غدیر»، زیستن در پرتو آزادی معنوی و آزادی اجتماعی است و امیر مؤمنان علی(ع) بدان فراخوانده است: «بنده دیگری مباش که خدا آزادت قرار داده است» (نهج‌البلاغه، نامه ۳۱) به صراحت بیان کرده که خود، راه این آزادی را گشوده است. (بنگرید به نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۹)

«زیست غدیری» پاسداشت این آزادی‌ها است، چنان که علی(ع) آن را به تمام معنا پاس داشت. هیچ‌کس به هیچ روی در بیعت با آن حضرت، مجبور نشد (بنگرید به نهج‌البلاغه نامه ۱ و نامه ۵۴). آزادی بیان، نظر دادن، انتقاد کردن، اعتراض نمودن و دادخواهی کردن به تمام معنا پاس داشته شد (بنگرید به خطبه ۲۱۶ و نامه ۵۳). امام(ع) هیچ کس را در همراهی با خود مجبور نساخت (بنگرید به کلام ۲۰۸)؛ اینها نمونه‌های زیست غدیری است.

اخلاق؛ با غدیر زیستن، یعنی بر مبنای اخلاق با همه گستره آن زندگی کردن. اگر غدیر تحقق پیدا کند، اخلاق به تمام معنا تحقق پیدا می‌کند. غدیر برای آن است که «فلسفه بعثت» تحقق پیدا کند و بعثت برای «تکمیل اخلاق» و تتمیم بزرگواری‌های اخلاقی است. امیرمؤمنان علی(ع) تنها چیزی را که بر آن ایستاد و تعصب ورزید و از آن عقب‌نشینی نکرد، «اخلاق» معرفی کرده و فرموده است (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲): «پس اگر چاره‌ای جز تعصب ورزیدن نباشد، باید تعصب ورزیدن شما برای خوی‌های بزرگوارانه با ارزش و کارهای پسندیده و کردارهای نیکو باشد.» امام علی(ع)، چشمه‌سار همیشه جوشان غدیر در کویر، جز بر اخلاق نزیست و در سخت‌ترین شرایط جز بر مدار اخلاق عمل نکرد. در اواخر حکومت حضرت و در دوران غارت و شبیخون زدن‌های گروه‌های غارتگر معاویه که امام(ع) با بحران‌های سخت روبه‌رو بود و سران و بزرگانی که به ویژه‌خواری عادت کرده بودند و با بسته شدن باب آن در همراهی با امام(ع) کوتاهی می‌ورزیدند و مردم نیز به سبب نظام قبیلگی در پیروی از سران و بزرگان همراهی لازم را با امام(ع) نشان نمی‌دادند، کسانی به آن حضرت توصیه کردند که راه همراه کردن اینان به کار گرفتن زور و استبداد ورزیدن است. پس امام(ع) در خطبه‌ای عمومی پس از گلایه از ناهمراهی‌ها، بر «مشی اخلاق‌مدارانه» خود تأکید کرد و فرمود (نهج‌البلاغه، کلام ۶۹): «من خوب می‌دانم چه چیز شما را به سامان می‌رساند و کجی شما را راست می‌کند، ولی من حاضر نیستم برای به‌سامان کردن شما خود را تباه سازم [و به خشونت و زورگویی و استبداد دست یازم.]»

اخلاق‌مداری آن حضرت در سخت‌ترین اوضاع و احوال چنان بود که بنابر نقل شریف رضی (نهج‌البلاغه نامه ۱۴) از قول جُندب اَزدی: هرگاه همراه علی(ع) با دشمن روبه‌رو می‌شدیم، حضرت به ما چنین فرمان می‌داد: «چون [به ناچار] با دشمن وارد جنگ شدید و شکست‌شان دادید: آن را که پشت کرده مکشید، زخم‌خورده را از پا در میارید و کشته‌ای را مُثله مکنید و چون به سراپرده دشمن رسیدید، پرده‌ای را مدرید و بی‌اجازه وارد خانه‌ای مشوید و چیزی از اموال آنان را برندارید جز آنچه را که در اردوگاه‌شان یافته‌اید و زنان را با آزار رسانیدن تحریک نکنید، هر چند آنان آبروی شما را بریزند یا امیران‌تان را دشنام گویند.»

اخلاق نزد امام علی(ع) چنان بود که هرگز دروغی نگفت و حقی را زیر پا نگذاشت و غدیر این گونه معنا می‌یابد. وی در آغاز حکومت خود چنین گفت (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶): «به خدا سوگند به اندازه سر سوزنی چیزی را پنهان ندارم، و هیچ گونه دروغی به زبان نیاورم.»

شاخصه پیرو آن امام بودن نیز همین است؛ چنانکه در حدیث امام کاظم(ع) آمده است (الکافی ۸ / ۲۲۸): «شیعه علی(ع) فقط کسی است که کردارش، گفتارش را تصدیق کند.»

حقوق؛ اگر «حقوق» در معنای گسترده آن و در همه عرصه‌های آن شناخته و پاس داشته شود، همه چیز به‌سامان می‌‌شود و رکنی رکین از ارکان غدیر تحقق می‌یابد. نمی‌توان غدیر را ستود و آن را الگو قرار داد و حقوق و حدود را پاس نداشت. امام(ع) در خطبه‌ای (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۷) در این‌باره فرموده است: «بی‌گمان خداوند حرامی را حرام کرده که ناشناخته نیست و حلالی را حلال کرده که از عیب خالی است و حرمت مسلمانان را از دیگر حرمت‌ها برتر نهاده و حقوق آنان را به اخلاص و یکتاپرستی باز بسته است… پس خدای را پروا دارید درباره سرزمین‌ها و بندگان که شما مسئول هستید حتی نسبت بر سرزمین‌ها و چارپایان.»

در این سخن هم حقوق مسلمانان مطرح است و هم حقوق همه بندگان خدا و نیز حقوق زمین و چارپایان و دیگر جانداران. با رعایت حقوق همه موجودات است که «زیست غدیری» معنا می‌یابد و نمی‌توان از غدیری بودن سخن راند و حقوق انسان‌ها، مخالفان، طبیعت و جز اینها را زیر پا گذاشت.

امام علی(ع) با پاسداشت حقوق همه، غدیر را جلوه بخشیده است. ابوعبید قاسم بن سلّام، عالم بزرگ اهل سنت در حدیث و ادب و فقه، در گذشته به سال ۲۲۴ هجری، آورده است که شخصی نزد علی(ع) آمد و اظهار کرد که فلان کس از خوارج تو را سبّ می‌نماید. حضرت فرمود: تو نیز او را پاسخ ده. گفت: او تو را تهدید به قتل می‌کند. فرمود: من در مقابل کسی که اقدامی برای کشتن من نکرده است، اقدامی نمی‌کنم. آنگاه فرمود: «آنان را بر ما سه حق است: ایشان را از مساجد که نام خدا را در آنها بر زبان جاری می‌کنند منع نمی‌کنیم و آنان را از درآمد عمومی تا زمانی که دست‌شان همراه ماست محروم نمی‌سازیم و تا با ما نجنگند، با آنان نمی‌جنگیم» (الاموال/ ۲۹۶)

دیگر نمونه این گونه زیستن، رفتار امام علی(ع) با قاضی خود، ابوالاسود دوئلی است که وی مدتی بسیار کوتاه قاضی بصره بود و حضرت او را عزل کرد. ابوالاسود نزد امام(ع) آمد و بدین کار اعتراض کرد که من نه خیانتی کرده‌ام و نه جنایتی. امام(ع) در علت بر کنار کردن او فرمود: «[به این دلیل تو را برکنار کردم که] دریافتم [ هنگام سخن گفتن در دادگاه] صدایت را بر صدای یکی از دو طرف دعوا یا متهم بلند می‌کنی!» (عوالی اللآلی ۲/ ۳۴۳)

عدالت؛ مفهوم عدالت در نهج‌البلاغه مفهومی گسترده است و زمانی تحقق می‌یابد که در مفهوم گسترده خود دریافت شود و در همه عرصه‌های زندگی رعایت گردد؛ قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جای خودش، انصاف و داد، مساوات [در حقوق عمومی و در برابر قانون]، رساندن هر ذی حقی به حقش و اعتدال و میانه‌روی.

در نگاه امیرمؤمنان علی(ع) چنین عدالت‌خواهی از هر کار نیک و هر تلاش در راه خدا، برتر و والاتر است (نهج‌البلاغه، حکمت ۳۷۴). امیر مؤمنان علی(ع) عدالت را تراز حیات و ملاک سلامت و معیار تعالی انسانیت و مدنیت دیده و درباره آن سخن گفته و برای تحقق آن تلاش کرده است. به بیان آن حضرت «خدای سبحان، عدالت را برپادارنده مردمان، مایه دوری آنان از ستم‌ها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.» (شرح غررالحکم ۳ /۳۷۴). جامعه فاقد عدالت، نه فقط بی‌بهره از گوهر غدیر است، که بی‌بهره از پاکی و هر ارزش انسانی و دینی است. امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر (نهج‌البلاغه، نامه ۵۳) چنین یادآور شده است: «من از رسول خدا(ص) بارها شنیدم که می‌فرمود: هرگز پاک و ارزشمند نخواهد شد جامعه‌ای که در میان آن جامعه بی آنکه [بترسند و] در گفتار درمانند، حق ناتوان از نیرومند گرفته نشود.»

«عدالت» تدبیرکننده‌ای عمومی و فراگیر است که همه چیز را زیر پوشش خود به‌سامان می‌آورد و در سایه آن همگان بدرستی بهره‌مند می‌شوند و به حقوق شایسته خود می‌رسند (بنگرید به نهج‌البلاغه، حکمت ۴۳۷) و این گونه است که غدیر معنا می‌یابد.

قانون؛ پاسداشت حریم‌ها و مرزهای الهی و رعایت قوانین عقلانیِ انسانی، رکنی اساسی برای تحقق گوهر غدیر است. نمی‌توان با مرزشکنی و رفتار بیرون از قانون به غدیر راه برد. امام علی(ع) قانونمداری خود را این‌چنین بیان می‌کند (نهج‌البلاغه، کلام ۲۲۴): «به خدا سوگند، اگر شب را به روی خارهای گزنده بیابان بیدار مانم یا در زنجیرهای گران به بند کشیده شوم، برایم خوشایندتر است از اینکه خدا و فرستاده‌اش را در حالی دیدار کنم که بر یکی از بندگان ستمگر باشم، یا به ناسزا گیرنده اندک بهره‌ای از این جهان باشم.» امام(ع) در ادامه همین سخن می‌گوید: «به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان‌ها است به من بدهند، برای اینکه در حق مورچه‌ای خدای را نافرمانی نمایم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد.»

زیستن با غدیر، زیستن براساس آزادی و اخلاق، در پرتو حقوق و قانون و بر مدار عدالت است. غدیر بر مبنای این پنج شاخص، گوهر خود را می‌نمایاند و زندگی مردمان را به‌سامان می‌آورد و راه تعالی را بر آنان هموار می‌کند.

خ

“4_5780785741420299199”

پخش‌کننده صوت

00:00

00:00

1. “4_5780785741420299199”

2:36

معنای غدیر چیست و چرا عید غدیر خم به این نام خوانده شده است؟

واژه «غدیر» در لغت به چند معنا آمده است؛ مانند «آبگیر»، «قطعه‌ای از آب»، و «جای جمع شدن آب باران»

غدیر خُمّ در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، در محلی به نام «جُحفه» وجود دارد که در زمان رسول گرامی اسلام(ص) کاروانیان حج در آن‌جا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. درباره علت نام‌گذاری این مکان به غدیر خمّ، احتمالاتی داده شده است؛ مانند این‌که به اعتبار آب و هوای آن منطقه به این نام نامیده شده است.

پیامبر اسلام(ص) به دستور خداوند، در غدیر خم على بن ابی‌طالب(ع) را امام، وصی و جانشین خود به مردم معرّفى نمود.

امام علی(ع) در روز غدیر چند ساله بود؟

روز غدیر در سال دهم هجرت اتفاق افتاده است، اما با توجه به این‌که در سال تولد امام علی(ع) اختلاف نظر وجود دارد، تعیین سن آن حضرت در آن روز، بستگی به آن دارد که کدام نقل در ولادت ایشان تقویت شود. نظریه مشهور مورخان در مورد ولادت امام علی(ع) این است که آن حضرت در سال سی‌ام عام الفیل یعنی ده سال قبل از بعثت پیامبر اسلام(ص) متولد شدند.[1] بنا بر این، امام علی(ع) در زمان بعثت پیامبر(ص) ده ساله بودند و با توجه به این‌که پیامبر ۱۳ سال اوّل بعثت را در شهر مکه بودند و واقعه غدیر در سال دهم هجرت اتفاق افتاده است؛ بر این اساس امام علی(ع) در روز غدیر 33 سال داشتند.

نظریه دیگر این است که امام علی(ع) 12 سال قبل از بعثت متولد شدند؛[2] در این صورت سن امام(ع) در روز غدیر 35 سال بود.

خ

“Amire Bi Gazand (Harmless Ruler)”Amire Bi Gazand

پخش‌کننده صوت

00:00

00:00

4:00

خ

خطبه امیرالمومنین درباره غدیر

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زمان حکومتش نیز درباره ی غدیر خم بارها صحبت فرموده است. یک بار که روز جمعه و عید غدیر با هم مصادف شده بودند، حضرت در خطبه های نماز جمعه به طور مفصل درباره ی حماسه ی عظیم غدیر سخنرانی فرموده است که بخش های کوتاهی از آن سخنرانی را به تقطیع ذکر می کنیم:

«… خدا در آن روز دینش را به کمال آراست و چشمان پیامبر و مؤمنان و پیروان او را روشن ساخت و آن چه برخی از شما گواه آن بودید و خبرش به برخی دیگرتان رسیده است، در آن روز رخ داد و سخن نیکوی خدا بر صبرپیشگان به پایان رسید. بدین سان آن چه را فرعون و هامان و قارون و سپاهیانشان ساخته بودند، خدای قهار در هم کوبید و کاخ هایشان را تباه ساخت. (خوانندگان محترم با ژرف نگری در زوایای گوناگون تاریخ صدر اسلام، مصادیق فرعون و هامان و قارون را که اشاره ی رازگونه ای به خلفای سه گانه دارد، به خوبی درمی یابند!)

… ای مؤمنان، بدانید این که خداوند فرموده است: «ان اللهَ یُحِبُّ الذین یُقاتِلونَ فی سبیلِهِ صَفّاً کَاَنّهم بُنیانٌ مرصوصٌ(صف،۶۱)» آیا می دانید راه خدا چیست و نماد آشکار و نمایاننده ی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر

کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کننده ی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم…»

همچنین امام رضا (علیه‏‌السلام) در روایتی می‏‌فرمایند: «در روزگار امیرمؤمنان علی (علیه‏‌السلام)، یک‏سال روز جمعه با عید غدیر هم‏زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‏کرد.

سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‏سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‏‌اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند.

بی‏‌تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‏ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‌‏برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‏ها از دورویی‏ها و انکارهای آگاهانه است».

نمایشگر ویدیو

Media error: Format(s) not supported or source(s) not found

دریافت پرونده: https://as5.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/4cbf11095e9e697040b28f6b7b896d6c3088518-360p__48913.mp4?_=1

00:00

00:00

خ

چرا حضرت علی(ع) در نهج البلاغه به واقعه‌ی تاریخی غدیر خم اشاره و استناد و استدلال ننموده است؟

کتاب شریف «نهج البلاغه» را حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ننگاشته‌اند که دیگران سؤال یا انتقاد یا استناد کنند که چرا در فلان خصوص چیزی ننوشته‌اند؟ بلکه نهج البلاغه بخشی از خطبه‌ها، نامه‌ها و نیز کلمات قصار حضرت امام علی علیه‌السلام می‌باشد که توسط مرحوم سید رضی (ره) جمع‌آوری شده است و بیشتر به سیاق ادبی و حکمت و اخلاق در بیانات آن حضرت توجه دارد و به همین دلیل نیز کلمه «بلاغ» را برای نام مجموعه‌ی خود انتخاب کرده است. پس باید بدانیم که از آن امام همام علیه‌السلام، سخنان و احادیث بسیار و مستندی وجود دارد که در نهج البلاغه نیامده است.

سید رضی (ره) که بنا به درخواست سایر علما به جمع‌آوری در قالب نهج البلاغه پرداخت، خود می‌گوید: «… و منظورم این بود که علاوه بر فضایل بی‌شمار دیگر، بزرگی قدر و شخصیت امیر مؤمنان علی علیه السلام، از نظر شگفتی‌های بلاغت و نمونه‌های ارزنده فصاحت را روشن سازم لذا تصمیم گرفتم از میان خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان حکمت آمیز، در ابتدا خطبه های «زیبا» و سپس نامه‌های «جالب» و بعد از آن کلمات حکمت آمیز حضرت را برگزینم    .  ؛ .. هرگز ادعا نمی‌کنم که من به همه جوانب سخنان حضرت علی علیه السلام احاطه پیدا کرده‌ام به طوری که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته باشد؛ بلکه بعید نمی‌دانم که آن چه نیافته‌ام بیش از آن باشد که یافته‌ام و آن چه در اختیارم قرار گرفته کمتر است از آن چه به دستم نیامده است.» (مقدمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 27) پس نهج البلاغه تمامی بیانات و تنها سند نمی‌باشد.

یکی از ایرادهایی که مخالفان شیعه درباره ی ولایت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام مطرح می کنند این است که خود امام علی (علیه السلام) این گونه که شیعیان معتقدند ادعای امامت و خلافت نداشت. اگر او واقعاً به وضع موجود اعتراض داشت، باید اعتراض خود را به صورت جدی مطرح و پیگیری می کرد؛ درحالی که نه تنها ایشان اعتراضی نداشتند بلکه با بیعت و همکاری خود، خلفای زمان خود را تأیید نیز کردند.

این سخن درست است که حضرت امیر می توانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شده ی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شده ی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شده ی خویش را بازیابد.

دلیل این کوتاه آمدن، حفظ مصلحت عمومی جامعه ی اسلامی و جلوگیری از تفرقه  در نظام نوپای اسلامی بود که تبیین این مطلب مقامی دیگر می طلبد. ولی در کنار این خویشتن داری بزرگوارانه، حضرت تمام تلاش خود را به کار بست تا بدون لطمه زدن به اتحاد و انسجام امّت اسلامی، حق الهی خود را احیا کند و اجازه نداد حق و باطل برای حق طلبان مشتبه شود. حضرت هرگز در برابر وضع موجود، سکوت نکرد؛ بلکه از هر فرصتی برای آگاهی دادن و برملا کردن فتنه و انحراف استفاده کرد و از طریق گفت و گو و نامه نگاری با خلفا و بزرگان و از طریق سخنرانی و گفت و گوهای آشکار و پنهان با توده ی مردم، حق و باطل را آشکار ساخت و به همه نمایاند که اگر سکوت کرده است، از روی رضایت نیست.

حضرت علی(ع) می فرمایند: آیا می دانید راه خدا چیست و نماد آشکار و نمایاننده ی آن راه کیست؟ من آن صراط خدایم که اگر کسی آن را با طاعت حق نپیماید، در آتش افکنده شود. من راه اویم که برای پیروی مردم پس از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) گماشته شده ام. من تقسیم کننده ی بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهکاران و نیکوکارانم. من نورالانوارم…»

امام علی(علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله و علیه وآله) درباره ی ماجرای غدیر سخن می گفت که بشیر بن سعد انصاری گفت: اگر پیش از بیعت انصار با ابوبکر، آنان این حدیث را از تو شنیده بودند، کسی در شایستگی تو برای خلافت اختلاف نمی کرد. حضرت فرمود: «آیا با عقل و خرد سازگار بود که من پیکر پاک رسول خدا را رها کرده، پیش از خاک سپاری آن، برای درگیری در حاکمیت، از خانه بیرون؟!

به خدا سوگند از کسی که خودش را نامزد خلافت کرد و با ما خاندان پیامبر در افتاد و حق ما را ربود و مانند شما آن را برای خود حلال و روا شمرد، هرگز نهراسیدم و به خوبی می دانستم که رسول گرامی حقیقت را برای مردم بیان کرده و برای کسی جای شبهه و عذری نگذاشته بود. کسانی که این سخن پیامبر را در غدیر خم شنیده اند، به خدا سوگندشان می دهم به آن شهادت دهند! آن جا که فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این علی مولا و پیشوای او است. خدایا دوستداران و پذیرندگان ولایتش را دوست بدار و در پوشش ولایت خود بگیر و مخالفانش را دشمن بدار. یارانش را مدد رسان و تنهاگذارندگانش را تنها بگذار!.»

زید بن ارقم می گوید: دوازده تن از کسانی که نشان افتخار شرکت در جنگ بدر را داشتند سخن امام را گواهی کردند و من نیز این حدیث را از پیامبر شنیده بودم ولی آن را کتمان کردم و شهادت ندادم. از این رو، علی(ع) مرا نفرین کرد و نابینا شدم. در حدیثی دیگر عامر بن واثله می گوید: روزی که گروه شش نفره ی خلیفه دوم برای تعیین خلیفه در خانه ی وی گرد آمدند، من همراه امام علی(علیه السلام) بودم و شنیدم که به آنان چنین گفت: «استدلالی نیرومند بر حقانیت خودم دارم که عرب و عجم توان رد کردن آن را ندارد… شما را به خدا سوگند می دهم، آیا میان شما کسی جز من هست که رسول خدا درباره اش چنین فرموده باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؟

گفتند: «نه، هرگز!» ولی با این همه حق او را به یغما بردند.

در حدیثی دیگر رفاعه به نقل از پدرش از پدربزرگش می گوید: در جنگ جمل من با امام علی (علیه السلام) همراه بودم که فردی را دنبال طلحه فرستاد و او را فرا خواند. وقتی وی پیش حضرت آمد به او فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» را از پیامبر نشنیده ای؟» وی پاسخ داد: «آری». حضرت پرسید: «پس چرا به جنگ من برخاسته ای؟» طلحه گفت: «این سخن را فراموش کرده بودم». رفاعه می گوید: پس از این گفت و گو طلحه از صحنه ی نبرد دور شد.

این سخن درست است که حضرت امیر می توانست با توسل به زور و قدرت حیدری خود، حق غصب شده ی خود را پس بگیرد؛ ولی علی رغم این توانایی، برای احقاق حق غصب شده ی خویش و برای به دست آوردن زمام حکومت، دست به هر کاری نزد و به هر قیمتی سعی نکرد که حق غصب شده ی خویش را بازیابد

پیشگویی امیرالمومنین نسبت به ردکنندگان غدیر

در حدیثی دیگر جابر بن عبد الله انصاری می گوید: روزی علی بن ابیطالب (علیه السلام) برای مؤمنان سخن گفت و پس از حمد و ستایش خدای سبحان چنین فرمود: «ای مردم، پیش این منبر چهار نفر از یاران پیامبر(ص) حضور دارند: انس بن مالک و براء بن عازب و اشعث بن قیس کندی و خالد بن یزید بجلی.»

سپس رو به انس کرد و فرمود: «اگر از رسول خدا شنیده ای که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ولی امروز بدان گواهی ندهی، خدا پیش از فرا رسیدن مرگت، تو را به بیماری پیسی گرفتار سازد، بگونه ای که تمامی سرت را فراگیرد و عمامه ات آن را نپوشاند!»

آن گاه خطاب به اشعث فرمود: «اما تو ای اشعث، اگر این سخن پیامبر را شنیده ای و امروز به ولایت من گواهی ندهی، خدا تو را پیش از مرگت نابینا سازد!»

سپس به خالد بن یزید فرمود: «اما تو ای خالد، اگر از رسول خدا این سخن را شنیده ای و آن را پنهان می کنی، خدا تو را به مرگ جاهلیت بمیراند!»

آن گاه رو به براء کرد و فرمود: «اما تو ای براء بن عازب، اگر تو نیز این سخن را از پیامبر شنیده ای ولی آن را کتمان می کنی، خدا مرگ تو را در سرزمینی که از آن هجرت کرده ای قرار دهد!»

جابر می گوید: «به خدا سوگند، انس را با چشم خود دیدم که از ناحیه ی سرش به بیماری پیسی گرفتار شده بود و هرچه می کوشید تا لکه های آن را با عمامه اش بپوشاند نمی توانست. هم چنین اشعث بن قیس را دیدم که هر دو چشمش کور شده بود. نیز خالد بن یزید مُرد و خانواده اش او را در گوری که در خانه ی خودش کندند به خاک سپردند؛ ولی هنگامی که اهالی قبیله اش کِنده از مرگش آگاه شدند، به سنت جاهلیت در کنار خانه اش گرد آمدند و اسبان و شتران را در آن جا پی کردند. هم چنین معاویه براء بن عازب را که اهل یمن بود و از آن جا به حجاز هجرت کرده بود، برای فرمانداری به یمن فرستاد و در همان جا نیز مُرد.

حضرت درباره ی آداب عید غدیر نکاتی را بیان می کند و به مردم توصیه می فرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیش تر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید.

هرکس غدیر را انکار کند ذات اسلام را کنار گذاشته

شیخ عبدالله علایلی عالم بزرگ معاصر که انسان بسیار برجسته‌ای بود و سال 1966 میلادی درگذشت، آثاری که از او باقی مانده، به ویژه آثاری که در مورد امام حسین(ع) نوشت بی‌نظیر است و نشان می‌دهد این انسان در حوزه های مختلف بسیار والا بوده است. شیخ عبدالله علایلی درباره عید غدیر و غدیر می‌گوید: ” ان عید الغدیر جزء من الاسلام؛ عید غدیر پاره تن اسلام است.” و ” فمن انکره الغدیر؛ هرکس غدیر را انکار کند”، “فقد انکر الاسلام بالذات؛ ذات اسلام را به تمام معنا کنار گذاشته.”

آداب غدیر از زبان صاحب غدیر

در ادامه، حضرت درباره ی آداب عید غدیر  نکاتی را بیان می کند و به مردم توصیه می فرماید که در این روز تمیز و خوش بو باشید و این عید را جشن بگیرید و به خانواده و اطرافیان هدیه بدهید و به نیازمندان بیشتر توجه کنید و در این روز روزه بگیرید و در حد توان اطعام و انفاق داشته باشید.

در بیان ائمه اطهار(ع) برای این روز بزرگ اعمالی وارد شده است:

تحکیم بیعت با ولایت

همان گونه که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بعداز نصب حضرت علی علیه السلام به امامت مسلمین به جماعت مسلمانان امر کرد که با او بیعت کنند، در سال روز آن حماسه جاوید، تجدید آن بیعت سفارش شده است.

تبریک گفتن

حضرت امام رضا علیه السلام، می‌فرماید: «روز عید غدیر خم روز تهنیت گویی است. بعضی از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنی با برادرش برخورد کرد بگوید: الحمدللّه الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایه أمیرالمؤمنین و الائمه سلام الله علیهم.»

اظهار سرور و شادمانی

در وصف شیعه و شیعیان گفته شده است که به شادی ما ائمه شادند و به حزن ما محزون؛ و مسلّم است که عید غدیر شادی بخش‌ترین عید ائمه است و شادمانی شیعه در این روز فرض است.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حقا که روز غدیر روز عید فرح و سرور است». همچنین از امیر المومنین علی علیه السلام نیز نقل شده است که ایشان فرمودند: «در روز عید غدیر اظهار فرح و شادمانی کنید و برادران مسلمان خود را نیز شاد‌کنید.»

مصافحه کردن

مصافحه یا دست دادن از آداب اسلامی است و در روز عید غدیر به آن تاکید بیشتری شده است. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «روز عید غدیر هنگامی که یکدیگر را ملاقات می‌کنید با هم مصافحه کنید.»

ذکر مخصوصی نیز در این روز هنگام مصافحه سفارش شده است که عبارت است از؛ «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام؛ سپاس خدای را که ما را از جمله درآویختگان به ولایت امیرالمؤمنین علی و ائمه علیهم السلام قرار داد.»

آراستن و پوشیدن لباس نو

از دیرباز عید‌ها و جشن‌ها با نظافت، غبارزدایی، پیراستن و آراستن همراه بوده است و شیعیان باید این روش‌ها را برای عید غدیر نیز رعایت کنند. چرا که حضرت امام رضا علیه السلام، می‌فرمایند: «روز غدیر، روز آراستن و زینت است. پس هر کس برای روز غدیر، زینت کند، خداوند هر خطای کوچک و بزرگ او را می‌آمرزد و فرشتگانی را به سوی او می‌فرستد، آنان نیکی‌های او را می‌نگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا می‌برند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست کند، خوشبخت زیسته است.»

حضرت امام صادق علیه السلام نیز می‌فرمایند: «یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه‌های خویش را بپوشد.»

پس چه زیبا خواهد بود که سردر منازل و اماکن عمومی تجارتی و اداری چراغانی شود تا شامل این پاداش بزرگ شود.

استفاده از بوی خوش

اسلام درباره به کارگیری بوی خوش و زدن عطر، بسیار سفارش کرده است. به خصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژه‌ای نسبت به این سنت خوب شده است. امام صادق علیه السلام، در پی وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند: «و مؤمن به اندازه توان و دست باز بودنش بوی خوش استعمال کند.»

پیمان اخوت و برادری

از برنامه‌های اسلام ایجاد اخوت و برادری است؛ و به همین منظور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بین مسلمانان مهاجران و انصار پیمان برادری بست و با پیمان اخوت علی علیه السلام را با خویش برادر کرد و در برخی از زیارات که خطاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله می‌خوانیم: «السلام علیک و علی اخیک علی بن ابیطالب علیه السلام» اشاره به همین برادری است. پیمان برادری و عقد اخوت بستن از اعمال وارده در روز غدیر است و صیغه مخصوصی دارد که در مفاتیح الجنان آمده است.

احسان و انفاق

احسان و انفاق از دستورات ویژه اسلامی است. اما در ایام بزرگی مثل عید غدیر بر آن تأکید بیشتری شده است. در سیره امام حسن علیه السلام است که ایشان روز عید غدیر مهمانی می‌داد و شخص امام علی علیه السلام نیز در آن مراسم شرکت می‌کردند.

صله رحم

صله رحم از پسندیده‌ترین آداب اسلامی است و شرع مقدس اسلام بر این مطلب تأکید فراوان نموده است. اما در روز عید غدیر بر این نکته سفارش بیشتری شده است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «از کار‌هایی که در روز عید غدیر مستحب است صله رحم است.»

دیدار با مؤمنان

زیارت برادران مؤمن از سنت‌های مهم اسلامی است؛ لیکن در روز عید غدیر، دید و بازدید به عنوان یکی از شعائر مذهبی و ولایی بیشتر مورد سفارش قرار گرفته و پاداش افزونتری دارد.

حضرت امام رضا، علیه السلام، می‌فرمایند: «هر کس که در روز غدیر به دیدار مؤمنی برود خداوند هفتاد نور در قبرش داخل کند و قبرش را بگستراند، و هر روز هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به او مژده بهشت دهد.»

رفع حاجت مؤمنان

رفع حاجت مؤمنان از جمله اعمالی است که اسلام برای آن ارزش خاصی قائل شده است و ائمه آن را از چند طواف برتر می‌دانند. در روز غدیر این عمل فضیلت بیشتری دارد. امام علی علیه السلام فرمودند: «کسی که مؤمنان را در روز غدیر تکفل کند نزد خدای متعال من ضامنش هستم که از کافر شدن و پریشان شدن در امان باشد.»

غسل کردن

امام صادق، علیه السلام، فرمودند: «هنگامی که روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن [هنگام ظهر]غسل کرد.»

تشکیل اجتماع در روز عید غدیر

به جهت یادآوری روزی که پیامبر صلّی الله علیه و آله به امر خداوند علی علیه السلام را به امامت امت اسلامی نصب کرد، بجاست در مراکز گوناگون گرد آییم و به یاد آن روز بزرگ و ثمراتش شادمان باشیم.

ائمه علیهم السلام سفارش کرده اند که برای یادآوری مقام محمد صلّی الله علیه و آله و خاندان او علیهم السلام اجتماعات تشکیل بشود؛ و خود نیز از این گونه اجتماعات برپا می‌داشتند.

دعا، روزه و عبادت

روزه و دعا از اعمالی است که در همه اعیاد مورد سفارش و تأکید است خاصه در روز عید غدیر. حسن بن راشد گوید: از امام صادق علیه السلام درباره عید غدیر پرسیدم و حضرت فرمودند: «این عید از عید قربان و فطر برتر است. آن روز را روزه بگیرید و بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستید.»

روزه عید غدیر از مستحباتی است که مکرر به آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام، در خطبه‌ای که در روز عید غدیر ایراد کردند فرمودند: «روزه عید غدیر از مستحباتی است که خداوند بدان فراخوانده است.»

حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «بر شما لازم است که که در روز عید غدیر برای سپاسگزاری از خداوند و ستودن او، روزه بگیرید.»

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «چه کاری شایسته روز غدیر است و چه عملی در آن، استحباب دارد؟ حضرت پاسخ دادند: روزه و…»

امام صادق علیه السلام، درباره پاداش روزه عید غدیر فرموده اند: «روزه داشتن در روز عید غدیر پاداشی معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد.»

و فرموده اند: «روزه داشتن روز عید غدیر خم، کفاره گناه شصت سال است.»

افطاری دادن

از اعمالی که به انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است؛ افطاری دادن به روزه داران است. حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «کسی که در شامگاه عید غدیر، به یک مؤمن افطاری بدهد، گویا یک میلیون نفر از پیامبران، شهیدان و صدیقان را افطاری داده است. حال چگونه است پاداش کسی که گروهی از مردان و زنان را افطاری دهد و من ضامنم بر خدا که از کفر و فقر آسوده شود و اگر در همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او.»

اطعام

از سنت‌های مؤکد دیگر در روز عید غدیر پذیرایی از مؤمنان است. امام صادق علیه السلام، درباره یکی از وظایف عید غدیر فرموده اند: «و برادرانت را طعام ده.»

ابراز برائت

روز غدیر روز بیزاری از کسانی است که با نپذیرفتن امامت حضرت علی علیه السلام، آشکارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت کردند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت کردند و در حقیقت این نپذیرفتن، سرآغاز تمام بدبختی‌ها و بیچارگی‌ها بود؛ بنابراین روز غدیر، روز برائت از این همه ستمکاری و ستمکاران است.

در یکی از دعا‌های روز غدیر آمده است: «و نبرأ ممّن یبرأ منه و نبغض من أبغضه؛ ما بیزاری می‌جوییم از آن کس که از علی علیه السلام بیزاری جوید و دشمن داریم آن کس که علی علیه السلام را دشمن دارد.»

ذکر صلوات

حضرت رضا علیه السلام در وصف عید غدیر فرموده اند: «روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر محمد و آل محمد است.»

نماز و نیایش

روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت برای نیایش است؛ چرا که روز غدیر روز سپاس و ستایش به پیشگاه حضرت احدیت است. حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: «روز غدیر روزی است که خداوند، بر توان کسی که او را نیایش کند، می‌افزاید.» و همچنین فرمودند: «روز غدیر روزی است که دعا در آن مستجاب می‌گردد.»

****نماز عید غدیر دو رکعت است که باید در هر رکعت پس از حمد، ده مرتبه سوره توحید، ده مرتبه آیهالکرسی و ده مرتبه سوره قدر را خواند. وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است و پاداش این نماز برابر است با صد هزار حج و صد‌ها هزار عمره؛ همچنین کسی که این نماز را بخواند، هر چه از خداوند بخواهد برآورده شود.

زیارت

زیارت یکی از سنن سازنده اسلامی است چه از نزدیک چه از دور. زیارت یک پیوند معنوی بسیار قوی بین شیعه و مقدسات اوست. از جمله آن‌ها زیارت حضرت علی علیه السلام، از دور و نزدیک است.

امام رضا علیه السلام به پسر ابی نصر فرمودند: «هر جا که باشی در روز عید غدیر در بارگاه امیرالمؤمنین، علیه السلام، حاضر باش. بی تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مؤمن را می‌آمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد می‌سازد.»

خواندن دعای ندبه

طبق مدارک معتبر خواندن دعای ندبه در چهار عید مستحب است؛ جمعه، فطر، قربان و غدیر. توجه به فراز‌های این دعا بخصوص آن قسمت که در رابطه با غدیر و خلافت حضرت علی علیه السلام، می‌باشد ضروری است.

دلجویی و مهرورزی متقابل

حضرت رضا علیه السلام، روز غدیر را «یوم التودّد» خواندند؛ یعنی روز مهر ورزیدن؛ بنابراین در چنین روزی باید معتقدان به ولایت، غم را از دل دوستان حضرت علی علیه السلام به هر نحوی که مقدور باشد برطرف نمایند.

ایجاد زمینه‌های شادمانی

عید غدیر یادآور بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است خاطره استمرار رسالت پیامبر، صلّی اللَّه علیه وآله، با امامت علی، علیه السلام. در چنین روزی نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلکه باید زمینه شادمانی دیگر برادران ایمانی راهم فراهم سازیم.

حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: «[در روز غدیر]هر مرد و زن مؤمنی را شادمان سازید.»

گشاده دستی نسبت به خانواده

یکی از دستورات اسلام ایجاد زمینه‌های لازم در جهت راحتی و آسایش خانواده است و به مناسبت عید غدیر تأکید بیشتری شده است. حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «[در روز غدیر] مرد باید برای خانواده خود گشایش بیشتری فراهم کند.»

هدیه دادن

هدیه دادن و گرفتن با توجه به ضوابط شرعی کار پسندیده‌ای است و اثرات روانی خاصی به ویژه در کودکان و نوجوانان دارد و بهترین موقعیت هدیه دادن عید غدیر است.

حضرت رضا، علیه السلام، عید غدیر را روز هدیه و بخشش می‌نامد و می‌فرمایند: «[روز غدیر]روز بخشش و هدیه دادن است.»

 چرا تا به امروز معنا و مفهوم غدیر را آن طور که باید نشناختیم؟

دو اشکال اساسی وجود دارد. اول وجود بدفهمی و دوم وجود رویکرد بد و اشتباه. باید تا می‌توانیم فهم‌ها و رویکردها را اصلاح کنیم. علی مجسمه اخلاق، عدالت، پاسداشت حقوق، تحقق آزادی، تحقق قانون است، چه کسی ممکن است به تحقق این اصول در دنیا تمایل نداشته باشد. علی معتقد است انسان باید خط قرمزهایی را در زندگی خود داشته باشد و هیچ وقت از آنها عبور نکند؛ مهم‌ترین خط قرمز زندگی اخلاق است. «هرگز اخلاق را زیر پا نگذارید»، نشکنید، دگرگون نکنید. حضرت معتقد است اگر قرار است انسان بر مساله‌ای بایستد و تعصب بورزد، آن باید اخلاق باشد. ” فان کان لابد من العصبیه فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال، و محامد الافعال، و محاسن الامور؛ اگر ما بتوانیم اندیشه و سیره علی را درست ارائه کنیم کسی نمی‌ماند که از او پیروی نکند. راه نجات مسلمانان قرآن و نهج البلاغه است. اشکال اصلی متوجه ماست که علی و اسلام نبوی – علوی را آن طور که باید معرفی نکردیم. همگی باید نهضت توجه به سیره علی و نهج البلاغه به پا کنیم.

خ

سخن آخر

امروز امکان پیام رسانی به قدری وسیع، راحت و  قابل دسترسی است که هیچ زمانی این چنین نبوده است. ما اگر غدیر را به خوبی تفسیر و ساماندهی کردیم و با ادبیات و بیان مناسب آن را تبیین کردیم، می توانیم با استفاده از امکانات گسترده موجود غدیر را به عنوان یک پیام به جهانیان منتقل کنیم. پیام غدیر این است که تجاوزی در جهان صورت نگیرد، عدالت برقرار شود، به ستم‏ها پایان داده شود، کودکی یتیم نشود، به زنی در هیچ جای دنیا تعرضی صورت نگیرد، آواره ای در دنیا نباشد، کشتن انسان بی گناه و ترور خط قرمز زندگی انسان باشد، هیچ حقوقی نادیده گرفته نشود، طبیعت تخریب نشود و به سمت نابودی نرود، حریمی شکسته نشود و همه انسان ها پروادارانه زندگی کنند. در عرصه حکومت نیز شایسته سالاری، شفافیت، رفتار براساس قانون گرایی، پایبندی به کیفیت استخدام وسیله، پاسداشت حقوق مردم و عمل به عدالت رعایت شود، آن زمان می توان گفت اخلاق حکومتی به سمت غدیر حرکت کرده است.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها