0

ترجمه افعال عربی به فارسی

 
987654
987654
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1397 
تعداد پست ها : 14
محل سکونت : اصفهان

ترجمه افعال عربی به فارسی
شنبه 28 خرداد 1401  9:58 PM

 ترجمه افعال عربی به فارسی

 
ترجمه افعال عربی به فارسی

ترجمه افعال عربی یکی از مهم ترین مواردی است که به نسبت سخت تر و حساس تر از سایر موارد در حوزه ترجمه متن است. به همین منظور ما در اینجا راهنمای جامعی برای ترجمه افعال عربی در اختیار شما قرار داده ایم تا به این شکل شما بتوانید تنها با مطالعه این مقاله دیگر مشکلی برای ترجمه فعل های عربی نداشته باشید.

همان‌طور که می دانید ترجمه ماشینی، مثل ترجمه گوگل ترنسلیت، همواره ایرادهایی دارد. به عبارت ساده، هیچ ترجمه‌ای جای ترجمه انسانی را نمی‌گیرد. اگر می‌خواهید ترجمه‌تان را مترجمی کاربلد و حرفه‌ای انجام دهد، می‌توانید به شبکه مترجمین ایران، بزرگ‌ترین سایت تخصصی ترجمه در ایران، اطمینان کنید. همواره، برندهای معتبری مانند سامسونگ، مزدا و هواوی به ما اعتماد کرده‌اند و ترجمه‌شان را به مترجمین مجرب ما سپرده‌اند. ما بیش از 45,000 مترجم داریم که هر کدام در رشته‌‌های تخصصی مشخصی تبحر دارند. برای مثال، محتوای تخصصی حوزۀ صنایع را به مترجمی می‌سپاریم که در این رشته تحصیل کرده است یا این‌که مسلط به متون این حوزه است. برای استفاده از خدمات ترجمه مقاله، ترجمه متن، ترجمه کتاب، ترجمه سایت، ترجمه کاتالوگ و بروشور و حتی ترجمه همزمان، کافی است وارد سایت شبکه مترجمین ایران شوید و سفارش‌تان را ثبت کنید.  ثبت نام و آپلود فایل در سایت شبکه مترجمین ایران

ترجمه افعال مجهول در عربی

اگر کمی در خصوص تاریخچه زبان عربی مطالعه داشته باشید، حتما با این مورد موارجه شدید که در متن های ادبی و تاریخی مانند کلام الله و نهج البلاغه و مانند آن کلمه «اِنّ» اغلب برای تاکید بر مفهوم جمله به کار می رود. در ترجمه چنین جملاتی می توان از کلماتی چون «همانا، به راستی، حقیقتا، حتما و …» استفاده کرد. اما در متون امروزی و گفتارهای روزمره، استفاده از «اِنّ» لزوما برای تاکید نیست و بیشتر نوعی تکیه کلام برای جمله های اسمیّه به شمار می آید. «اِنّ» در وسط جمله به معنای «که، این که» به کار می رود و مانند حرف ربط در زبان فارسی است.

خبر حروف «لَیتَ» و «لَعَلّ» در صورتی که مضارع باشد، معمولا در فارسی به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.

در ترجمه عربی  صیغه های فعل مجهول به زبان فارسی، اغلب از فعل شدن کمک گرفته می شود. چنان که می دانیم در جملات مجهول نایب فاعل می تواند مانند فاعل به صورت ضمیر مستتر بیاید. لذا هنگام ترجمه لازم است به این گونه صیغه ها توجه شود

مضارع التزامی در عربی چگونه معنی می شود؟

صیغه «کانَ» همراه فعل مضارع، در ترجمه فارسی معادل ماضی استمراری و همراه فعل ماضی معادل ماضی بعید است. هرگاه دو یا چند فعل از افعال مضارع و ماضی بر یکدیگر عطف شده باشند، کان فقط یک بار در ابتدای آن ها به  کار می رود.

هرچند صفت در زبان عربی مفرد نباشد، در زبان فارسی به صورت مفرد ترجمه می شود. مثلا ترجمه «التلامیذ المجتهدون» به فارسی «دانش آموزان کوشا» است.

در ترجمه جمله وصفی حرف که را بر آن می افزاییم و خود فعل مطابق نیاز جمله معمولا به ترتیب ذیل ترجمه می شود:

ماضی + ماضی = ماضی بعید در زبان فارسی یا ماضی. مثال: «اشتریت کتابا قد رایته فی مکتبه المدرسه»: «کتابی را خریدم که آن را در کتابخانه ی مدرسه دیده بودم (دیدم)».

ماضی + مضارع = ماضی استمراری در زبان فارسی. مثال: «سمعت نداء یدعونی الی الصدق»: «ندایی را شنیدم که مرا به صداقت فرا می خواند.»

مضارع + مضارع = مضارع التزامی در زبان فارسی. مثال: «افتش عن کتاب یساعدنی فی فهم النصوص»: «دنبال کتابی می گردم که مرا در فهم متون یاری کند.»

ادوات نصب مانند «اَن (که)، کَی، لِکَی، حَتّی، لَ» (تا، تا این که، برای اینکه) معنی فعل مضارع را غالبا به مضارع التزامی فارسی تبدیل می کنند.

حرف «لَن» معنی فعل مضارع را غالبا به مستقبل (آینده) منفی فارسی تبدیل می کند.

به کاربرد لام در جمله ها دقت کنیم:

الملک لله. (حکومت از آن خداست.)

اجتهدت لانجح. (تلاش کردم برای این که موفق شوم.)

لنتبعد عن الکذب! (باید از دروغ دوری بجوئیم!)

فعل مضارع مجزوم به لم را می توان به صورت ماضی ساده ی منفی و یا ماضی نقلی منفی ترجمه کرد.

صیغه های غایب و متکلم فعل مضارع، هنگامی که همراه لام امر به کار روند، به صورت مضارع التزامی ترجمه می شوند.

هر یک از دو فعل شرط و جواب شرط در صورتی که ماضی باشند، می تواند به صورت مضارع ترجمه شود.

در ترجمه اسم هایی که دارای تنوین هستند، گاهی ی (وحدت و یا نکره اضافه می کنیم: رایت طالبا. دانش آموزی را دیدم. (یک دانش آموز را دیدم.)

هرگاه اسم بعد از اشاره همراه ال باشد (مشارالیه)، خودِ اشاره (هر چند مفرد نباشد) به صورت مفرد ترجمه می شود:

هذه الشجره باسقه. (این درخت، بلند است.)

هذه الطالبه مجتهده. (این دانش آموز، کوشا است.)

هولاء الطالبات مجتهدات. (این دانش آموزان کوشا هستند.)

اسم بعد از اشاره هرگاه بدون ال بیاید، اشاره طبق صیغه خود ترجمه می شود.

هذا طالب. (این دانش آموز است.)

هولاء طلاب. (این ها دانش آموز هستند.)

علامت «ین» میان مثنی و جمع مشترک است، در هنگام ترجمه به حرکت نون و ماقبل یا و یا قرائن موجود در جمله دقت کنیم.

ترجمه افعال عربی به صورت جمع

فعل هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده شود و آن فاعل، مثنی یا جمع باشد، در فارسی به صورت جمع ترجمه می شود.

در هنگام ترجمه به مرجع ضمایر غایب دقت شود.

دقت در زمان افعال، لازم و متعدی بودن آن ها، مفرد و مثنی و جمع بودن کلمه، تشخیص فاعل و مفعول از جمله اموری است که برای یک ترجمه صحیح باید به آن توجه کرد.

گاهی می توان مصدر را به صورت فعل ترجمه کرد، قصدت الرجوع الی المکتبه: خواستم به کتابخانه برگردم.

فعل هایی که در یکی از باب های افعال، تفعیل به کار می روند، اغلب به صورت متعدی ترجمه می شوند. به عبارت دیگر در ترجمه به مفعول نیاز خواهند داشت.

آموزش ترجمه فعل های عربی در باب تفاعل و مفاعله

پاره ای از افعال همراه حرفی به کار می روند که در هنگام ترجمه نیازی به ترجمه آن حروف نیست. مانند: سخر من (مسخره کرد.)، حصل علی (به دست آورد)، شعر ب (متوجه شد، احساس کرد)

گاهی در ترجمه فعل های باب تفاعل و مفاعله به آوردن حرف ربط با نیاز داریم.

فعل های باب انفعال به صورت لازم ترجمه می شوند.

فعل های باب افتعال و تفعل گاهی لازم و گاهی متعدی هستند.

فعل های باب استفعال غالبا متعدی هستند.

اسم فاعل بر انجام دهنده یا دارنده حالتی بودن دلالت می کند و معادل آن در فارسی معمولا صفت فاعلی یا اسم فاعل است. مانند حامی: پشتیبان، منذر: بیم دهنده.

صفت فاعلی در زبان های فارسی دارای پسوندهایی از قبیل «نده» و «ا» است مانند: بیم دهنده، دانا.

اسم مفعول بر انجام شدن و یا واقع شدن دلالت می کند و معادل آن در فارسی معمولا صفت مفعولی یا اسم فاعل است. مانند مقتول: کشته شده، محترم: احترام شده.

ترجمه اسم مفعول در زبان عربی

در ترجمه تخصصی اسم مفعول گاهی از پسوند شده استفاده می کنیم. مانند مستضعف: ضعیف نگاه داشته شده.

در ترجمه اسم های مبالغه معمولا از قید بسیار استفاده می کنیم. مانند غفار بسیار آمرزنده.

گاهی میان اسم های تفضیل از نظر ظاهری با فعل ماضی باب افعال مشابهت ایجاد می شود، در این گونه موارد، توجه به مفهوم عبارت راهگشای مساله است.

اگر بعد از اسم تفضیل عبارت مِن بیاید به صورت صفت تفضیلی ترجمه می شود: احسن مِن: نیکوتر از… و اگر همراه من نیاید، معمولا به صورت صفت عالی ترجمه می شود: احسن کتاب: بهترین کتاب

ضمیر یکی از اجزای اصلی جمله است. در تشخیص انواع ضمیر و ترجمه ی صحیح هر یک دقت کنیم.

تشخیص مرجع ضمایر غایب به دقت بسیار احتیاج است.

کلماتی مانند الذی و التی هرگاه پس از اسم دارای ال بیایند، به معنی «که» خواهند بود، مانند: ذهبت الی المسجد الذی قرب مدرستنا.

دقت کنیم که حرف «ما» گاهی حرف نفی است و گاه اسم استفهام و گاه موصول. به کمک قرائن موجود در جمله باید هر یک را از دیگری تمییز داد.

در زبان فارسی، فعل معمولا در آخر جمله قرار می گیرد، و حال آن که در عربی، فعل معمولا ابتدای جمله می آید.

ترجمه ضرب المثل عربی با ترجمه فارسی

ترجمه اصطلاحات و ضرب المثل های عربی یکی از مهم ترین مواردی است که نیاز به دقت و تجربه بالای مترجم دارد چرا که فرایند معادل یابی و انتخاب بهترین مفهوم برای ترجمه ضرب المثل از جمله موارد بسیار مهم و تاثیر گذاری است که باید به آن توجه شود. در ادامه 20 مورد از کاربردی ترین ضرب المثل های عربی زبان را به همراه بهترین ترجمه آن با شما به اشتراک می گذاریم.

  1. في الامتحان يكرم المرء أو يحان.

ترجمه: در امتحان است که انسان سربلند شده یا سرافکنده می شود.

معادل: (از حافظ)

خوش بود گر محک تجربه آید به میان             تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

  1. القرد في عين أمه غزال.

ترجمه: میمون در چشم مادرش چون آهو (زیبا) است.

معادل: سوسک به بچه اش میگوید قربان دست و پای بلوریت.

  1. قليل البخت يلاقي العظم في الكرشة.

ترجمه: بداقبال در خوراک سیرابی استخوان می یابد.

معادل:

بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد     یا طاق فرود آید و یا قبله کج آید.

  1. الطيور على اشكالها تقع.

ترجمه: پرندگان هم شکل با هم می پرند.

معادل: (از نظامی)

کند با جنس خود هر جنس پرواز   کبوتر با کبوتر باز با باز

  1. ابن الوزّ عوّام.

ترجمه: جوجه غاز چون خودش شناگر است.

معادل: (از فردوسی)

پسر کو ندارد نشان از پدر    تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

  1. لبس البوصة، تبقى عروسة.

ترجمه: لباس عروسی بپوش تا عروس جلوه کنی.

معادل: آستین نو بخور پلو

و یا: (از سعدی)

تن آدمی شریف است به جان آدمیت    نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.

  1. باب النجّار مخلع.

ترجمه: در نجاری به چهارچوب چفت نیست.

معادل: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

  1. عريان الطوق بينط لفوق.

ترجمه: لباس بی یقه دارد اما ادعای ترقی می کند.

معادل: پز عالی با جیب خالی

  1. احنا في الهوا سوا.

ترجمه: ما در یک هوا هستیم.

معادل: ما در یک موقعیت هستیم.

ویا

ما همدردیم

  1. يد واحدة ماتسقفش.

ترجمه: یک دست کف نمی زند.

معادل: یک دست صدا ندارد.

  1. على قد لحافك مد رجليك.

ترجمه: پایت را به اندازه پتویت دراز کن.

معادل: پایت را به قدر گلیمت دراز کن.

  1. اللي يتلسع من الشوربة ينفخ في الزبادي.

ترجمه: کسی که زبانش از آش داغ سوخته، ماست را فوت می کند.

معادل: مار گزیده از ریسمان دورنگ (سیاه و سفید) می ترسد.

  1. الفاضي يعمل قاضي.

ترجمه: آدم بیکار در کار قاضی هم دخالت می کند. (مضرات بیکاری)

معادل: (از عطار)

گر تو بنشینی به بی کاری مدام  کارت ای غافل کجا زیبا شود.

  1. طبّاخ السمّ بيدوقه.

ترجمه:  آشپز غذای سمی آن را خواهد چشید.

معادل: چاه کَن همیشه ته چاه است.

  1. الجيات أحسن من الرايحات.

ترجمه: آن چه در پی است، بهتر از آن چه گذشته است.

معادل: گذشته ها گذشته است.

و یا: (از مولوی)

بر گذشته حسرت آوردن خطاست بازناید رفته یاد آن هباست .

  1. وقع في شر أعماله.

ترجمه: درگیر اعمال پلید خود گردید.

معادل: از مکافات عمل غافل مشو        گندم از گندم بروید جو ز جو.

  1. العين بصيرة واليد قصيرة

ترجمه: چشم به آن دید دارد ولی دست از آن کوتاه است.

معادل: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.

  1. اللى يشوف بلوة غيره تهون عليه بلوته.

ترجمه: دیدن مشکلات دیگران، مشکلات خود را کوچکتر می کند.

معادل: (از رودکی)

زمانه پندي آزاد وار داد مرا          زمانه را چو نكو بنگري همه پند است

به روز نيك كسان گفت غم مخورزنهار             بسا كسا كه به روز تو آرزومند است

  1. حاميها حراميها

ترجمه: نگهبانش ، غارتش کرد.

معادل: شریک دزد و رفیق قافله بود.

  1. اللى مكتوب عالجبين لازم تشوفه العين.

ترجمه: آن چه بر پیشانی نوشته باشد لاجرم به چشم خواهد آمد.

معادل: ز این دو برون نیستش سرنوشت        اگر دوزخ جاودان گر بهشت .

ترجمه اسم های تنوین دار عربی

در ترجمه اسم هایی که دارای تنوین هستند، گاهی ی وحدت یا نکره اضافه می کنیم. کتاب: کتابی

اسم پس از فعل همیشه فاعل نیست. فاعل گاهی در داخل فعل به صورت مستتر قرار می گیرد.

فعل گاهی در آغاز جمله به صورت مفرد می آید و حال آن که فاعل آن به صورت جمع است. در این صورت، فعل به صیغه جمع ترجمه می شود: کتب الطلاب: دانش آموزان نوشتند.

جایگاه مفعول معمولا پس از فاعل است. اما در همه جای جمله می تواند قرار گیرد. بدین جهت توجه به مفهوم عبارت راهگشای یافت مفعول یک فعل است.

ضمایر منفصل نسبی هرگاه در آغاز جمله به کار روند، در ترجمه آن ها کلماتی از قبیل «تنها، فقط و …» را اضافه می کنیم.

در پایان جمله های اسمیهِ فاقد فعل، از صیغه های مختلف فعل ربطی است استفاده می کنیم.

خبر مفرد درصورتی که مثنی و یا جمع باشد، معمولا به صورت مفرد ترجمه می شود. (المومنون صادقون فی حیاتهم: مومنان در زندگی خود راستگو هستند.)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها