0

سلوک رفتاری امام رضا(ع) قسمت دوم

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

سلوک رفتاری امام رضا(ع) قسمت دوم
یک شنبه 22 خرداد 1401  12:43 PM

تحلیل سلوک رفتاری امام علی بن موسی الرضا علیه السلام برای اهل سلوک| قسمت دوم

دهم ذیقعده الحرام مقارن با ولادت امام رضا ع و پایان دهه کرامت است، فرصتی خواهد بود که بعضی ازسلوک رفتاری امام ع که می تواند الگو و اسوه رفتاری اهل سلوک ، مورد تحلیل و تفسیرقرار بگیرد چند مورد از سلوک رفتاری آن حضرت را مورد تحلیل قرار می دهیم.
تحلیل سلوک رفتاری امام علی بن موسی الرضا قسمت دوم

پایگاه اطلاع رسانی بلاغتحلیل سلوک رفتاری امام علی بن موسی الرضا علیه السلام برای اهل سلوک| قسمت دوم

دهم ذیقعده الحرام مقارن با ولادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و پایان دهه کرامت است، فرصتی خواهد بود که بعضی ازسلوک رفتاری امام علیه السلام که می تواند الگو و اسوه رفتاری اهل سلوک ، مورد تحلیل و تفسیرقرار بگیرد با همین نیت و انگیزه چند مورد از سلوک رفتاری آن حضرت را مورد تحلیل قرار می دهیم؛

هفتم((انفاق و دستگیری کریمانه)) 

هرچند انفاق و گذشت مطابق میل فطری انسان، خلاف فطرت طبیعی انسان است، ولی انسان ها وقتی در معرض امتحان انفاق قرار می گیرند، برخی بخیل اند یعنی از امکانات مالی برای خودشان استفاده می کنند ولی از دستگیری نیازمندان سرباز می زنند.
برخی دیگر دنی اند؛ یعنی هم خود از سرمایه خودشان استفاده نمی کنند و هم از دستگیری دیگران امتناع می ورزند.
دسته سوم لئیم اند؛ یعنی هم خود استفاده نمی کنند و هم به دیگران نمی بخشند و کسی که بخواهد انفاق کند رای او را هم می زنند.
آنچه که امام علی بن موسی الرضا(ع) متمایز می کند این است از یک طرف در سخاوت ترجمان آیه مبارکه: ((لن تنالوالبر حتی تنفقوا مما تحبون: آل عمران، آیه ۹۴)) بود و از طرف دیگر انفاق و بخشش کریمانه و با حفظ عزت طرف مقابل و ترجمان ایه مبارکه:
((ولاتبطلوا الصدقات بالمنّ و الاذی: سوره بقره؛ آیه ۲۶۴)) بود و هرگز اجازه نمی داد بخاطر انفاق وی شخصیت نیازمند به تاراج گذاشته شود.

ازهمین رو در سیره آن حضرت گزارش شده است:

(( امام رضا علیه السلام بسيار صدقه پنهاني مي دادند و اموال خويش را بين نيازمندان تقسيم مي نمودند. روايت شده كه یک سال ايشان، تمام ثروت خود را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت: اين گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: اين گونه بخشش، ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است؛ هرگز چيزي را كه به وسيله آن طلب اجر و كرامت مي كني، غرامت و ضرر به شمار نياور.
هر وقت سفره غذا را براي امام پهن مي كردند كاسه اي نزديك ايشان قرار مي دادند، ايشان از هر نوع غذا مقداري را برمي داشتند و در آن كاسه مي ريختند و دستور مي دادند آن را بين فقرا تقسيم كنند. بعدا مي فرمودند: «فلا اقتحم العقبه»، باز هم به عقبه تكليف تن در نداد. خداوند مي داند كه همه مردم قدرت اين را ندارند كه بنده آزاد كنند براي آن ها راه ديگري قرار داده و آن غذا دادن به فقراست:عیون اخبارالرضا ،ج۲،ص ۵۱۲)

شيوه امام رضا علیه السلام در بخشش طوري بود كه حتي كسي كه مورد جود امام قرار مي گرفت، ذره اي احساس شرمندگي نمی کرد. نقل شده كه ايشان در مجلسي با ياران خود مشغول صحبت كردن بودند، جمعيت زيادي در آن مجلس حضور داشتند كه ناگهان مردي بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام كرد و گفت: من مردي از دوستان پدران و نياكان شما هستم. از حج برمي گشتم كه خرجي خود را گم كردم، اگر شما به من كمك نمائيد تا به وطنم برسم، پولي كه شما به من مي دهي از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشين. بعد از مدتي كه جمعيت پراكنده شدند و جز عده ي كمي باقي نماندند امام به اتاقشان رفتند و بعد از مدت كمي دستشان را از بالاي در بيرون آوردند و پرسيدند آن مرد كجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ايشان فرمودند: اين دويست اشرفي را بگير و خرج كن، لزومي ندارد كه از طرف من صدقه بدهي از نزد من خارج شو تا تو را نبينم و تو نيز مرا نبيني. بعد از رفتن آن مرد، فردي كه در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض كرد: شما نسبت به اين شخص، احسان و بخشش نموديد. علت اين كه فرموديد: برود تا شما را نبينيد و او شما را نبيند چيست؟ ايشان فرمودند: از ترس اين كه مبادا شرمندگي در صورت او ببينم. آيا از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده ايد كه فرمودند: حسنه مخفيانه با هزار حج برابراست.

********

هشتم(( راضی بودن به سختی ها)) 
یکی از جلوهای ایمانی حضرت امام رضا علیه السلام که همین موجب ملقب شدن آن حضرت به رضا شده است، راضی بودن ان حضرت به رضای الهی در برخورد باسختی ها ودشواریها است ازهمین رو ابونصربزنطی می گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: (( إِنَّ قَوْماً مِنْ مُخَالِفِیکُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَاکَ ص إِنَّمَا سَمَّاهُ الْمَأْمُونُ الرِّضَا لَمَّا رَضِیَهُ لِوِلَایَةِ عَهْدِهِ فَقَالَ کَذَبُوا وَ اللَّهِ وَ فَجَرُوا بَلِ اللَّهُ تَعَالَی سَمَّاهُ الرِّضَا لِأَنَّهُ کَانَ ع رِضًی لِلَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ فِی سَمَائِهِ وَ رِضًی لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ ع فِی أَرْضِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ أَ لَمْ یَکُنْ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْ آبَائِکَ الْمَاضِینَ ع رِضًی لِلَّهِ تَعَالَی وَ لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ فَقَالَ بَلَی فَقُلْتُ لَهُ فَلِمَ سُمَّی أَبَاکَ ع مِنْ بَیْنِهِمُ الرِّضَا قَالَ لِأَنَّهُ رَضِیَ بِهِ الْمُخَالِفُونَ مِنْ أَعْدَائِهِ کَمَا رَضِیَ الْمُوَافِقُونَ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِهِ ع فَلِذَلِکَ سُمِّیَ مِنْ بَیْنِهِمُ الرِّضَا: ابونصر بزنطی می‎گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: قومی از مخالفان شما می‎‎گویند: پدرت را مأمون، رضا لقب داد که به ولایتعهدی راضی شد، فرمود: به خدا قسم، دروغ گفته و گناهکار شده‎اند. پدرم را خدای تعالی «رضا» لقب داده است، زیرا که به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسول‎الله و ائمه در زمینش راضی بود.

گفتم: مگر همه پدرانت چنین نبودند؟ فرمود: آری گفتم: پس چرا فقط پدرت به این لقب ملقب شدند؟ فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد، لذا از میان همه به رضا ملقب شد. علل‎الشرایع: ج ۲، ص ۲۳۷، باب ۱۷۲)) 
وداشتن همین خصیصه والا موجب شده است سختی ها مقابله با خلفای عباسی،(هارون، و مامون) ونیزجریان انحرافی واقفیه و صوفی راتحمل نماید و از موضع به حق خود کوتاه نیاید.

********

نهم((سلوک امام رضا علیه السلام باافراط گرایان))

هرچند برخورد قاطع با متجاوزین و متجاسرین و اهل بغی از اصول مسلم اسلامی است که در قالب جهاد و حدود اسلامی باشرایط ویژه خودش عملیاتی و اجرای می گردد، ولی برخورد چکشی، و بد اخلاقی کردن با مخالفین و با آنان معامله اهل بغی، کفار و مشرکین کردن نه تنها در سلوک امام رضا علیه السلام جایی نداشته است بلکه آن حضرت برادرش زید را به دلیل همین روحیه افراط گرایی مذمت کرده و از خودشان طرد نمودند، از همین رو در گزارش تاریخی آمده است :
((زید، که از طرف ابوالسرایا به حکمرانی اهواز فرستاده شد؛ وی به همراه عباس بن محمد جعفری (که از طرف ابوالسرایا برای حکومت بر بصره فرستاده شده بود) و یکی دیگر از علویان، توانستند با حسن بن علی مأمونی که والی بنی عباس بر بصره بود، پیکار کرده و وی را شکست داده و بصره را به تصرف درآورند.زید در بصره، خانه های بنی عباس را به آتش کشید و زید النار شهرت یافت. جلودی، فرمانده عباسی برای سرکوبی زید (که خانه ها و اموال بسیاری را از مردم غارت کرده بود) راهی بصره شد و پس از یک روز نبرد، زید را شکست داد و او را اسیر کرد و به نزد مأمون فرستاد.

امام رضا (علیه السلام) اعمال، رفتار و افکار برادرش زید را، به شدت مورد نکوهش و انتقاد قرار داد. امام (علیه السلام) می فرمودند اگر گفتار برخی کوفیان، مبنی بر اینکه خداوند آتش جهنم را بر فرزندان حضرت فاطمه (علیها السلام) حرام نموده است؛ او را مغرور کرده، وی باید بداند که این شأن، فقط مخصوص امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) است و شامل حال او نمی شود. امام (علیه السلام) در ادامه، با یادآوری عبادت های بسیار امام موسی بن جعفر (علیهم السلام)، سوگند یاد می کند که شرط رسیدن به پاداش نیکویی که در نزد خداست، همانا اطاعت از پروردگار است و اگر او (زید) می پندارد که با معصیتش به اجر و پاداش می رسد، سخت در اشتباه است.[ در این هنگام زید عرض کرد: «من برادر تو و پسر پدر تو هست)) و آن حضرت (علیه السلام) در پاسخش فرمودند: تو وقتی برادر من هستی که خدا را اطاعت نمایی و اگر خدا را نافرمانی کنی، بین من و تو برادری نیست؛ سپس امام (علیه السلام) به آیه شریفه ای استناد نمود که در آن، خداوند متعال پسر نوح را به خاطر معصیت و عمل ناشایستش، از اهل نوح خارج ساخت.چنانچه ملاحظه می شود، امام (علیه السلام) افکار غلط زید را ردّ نموده و افکار و اندیشه های صحیح را جایگزین آن می نماید و شرط برادری زید را با خود، اطاعت از خدا می داند.:.. صدوق،عیون اخباالرضا ص؛۲۵۷و۲۵۹۹و. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵)).

********

دهم((سلوک امام رضا علیه السلام درگفتگوی آزاد))

هرچند ((جدال احسن)) و((اتباع احسن)) ازاصول قرآنی است، ولی در دوره امامت علی بن موسی الرضا علیه السلام به دلیل موقعیت وفرصت که برای آن حضرت در مرو پیش آمده بود ((مناظره)) و((کرسی آزاد اندیشی)) را حضرت عملیاتی کردند و به اوج رساندند، و با حضور مأمون با ادیان ومذاهب مختلف امام علیه السلام به مناظره و احتجاج می نشستند و در این مناظرات آنچه را که در میدان جنگ با مخالفین به دست نمی آمد امام علیه السلام آن را فتح کرده و به دست می آورد چراکه مناظرات وگفتگو امام با مخالفین اندیشه اسلامی ویژگی متعددی برخوردار بود که برخی ازآن ویژگی ها را که امروز می تواند در کرسی های آزاد اندیشی الگو و اسوه و میزان قرار بگیرد در اینجا می اوریم؛

اولا؛ امام رضا علیه السلام در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتابی یا خدایی معتقد نبودند، از روش ((عقلی و استدلال)) بهره می جستند. همین طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات دینی به رفع اشکالات و به اثبات حقانیت اسلام می پرداختند این روشی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روش ویژه است که ما نیز میتوانیم با استفاده ازآن آسان تر به نتیجه برسیم چرا که که عقل در همه ادیان حجیت دارد، بهره جویی از این روش ما را در رسیدن به نتیجه ای واحد یاری می رساند.

ثانیا: امام رضا علیه السلام در مناظره وگفتگوی آزاد با صاحبان ادیان و مذاهب براصول(( مشترک بین ادیان)) که قرآن به آن درگفتگو آزاد توصیه می کند و می فرماید:

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا ارباباً من دون الله(آل عمران آیه ۶۴): بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما  بعض دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد.)) توجه داشته اندکه باعث نتیجه بخشی می شد، چرا که در گفتگو و مناظره اگر مناظره کنندگان به دنبال موارد اختلافی باشیند و هر کس نظر خود را بیان کند و در صدد تایید آن باشد، هرگز گفتگو به نتیجه نخواهد رسید. 

 ثالثا؛ ((تکریم طرف مناظره)) یکی دیگر از روش های امام رضا علیه السلام بوده است. مناظره بین امام و عمران نمونه ای از آن است. آنگاه که عمران اسلام آورد امام او را تکریم نموده و دنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوش آمد گفته و محترمانه استقبال نمودند. از آن پس بود که نزد امام می آمد و از علم فراوان آن حضرت بهره می برد و خود یکی از دعوت کنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعت گذاران به نزد او می آمدند و از وی درباره بهترین مسایل سئوال می کردند. عمران نیز به پرسش های آنها پاسخ می داد به حدی که آنها از او اجتناب می کردند:

امام رضا علیه السلا م در حین مناظره، هیچگاه طرف مقابل را تحقیر نمی کردند و حتی اگر اطرافیان به تمسخر طرف مناظره اقدام می نمودند و می خندیدند، آنها را دعوت به ملایمت می نمودند؛ چنان که در مناظره امام و سلیمان مروزی رخ نمود آنگاه که امام علیه السلام تمام راه های جواب را بر سلیمان بست و سلیمان شروع به تناقض گویی کرده همه حاضران در جلسه به سلیمان خندیدند. امام رو به مردم کرد و از آنها خواست نسبت به سلیمان ملایمت به خرج دهند و پس از آن گفتگو را ادامه دادند. حتی آن هنگام که در حین مناظره سلیمان تناقض گویی می نمود مامون گفت وای بر تو سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می کنی!؟ این سخن را قطع کن و به سراغ چیز دیگری برو. امام علیه السلام رو به مامون کرد و فرمود: « رهایش کن، حرفش را قطع نکن، چون آن را دلیل حقانیت خود قرار میدهد سپس رو به سلیمان کرد و گفت : ادامه بده ای سلیمان ....».

گفتگو میان امام و سلیمان مروزی هم چنان با پاسخ های آرام بخش آن حضرت ادامه پیدا می کند. شیوه ای را که امام در گفتگو به کار برده است، بی شک نکته ای جالب در فن مناظره به شمار می رود. روش آن حضرت این است که پس از پاسخ دادن به خصم، راه جواب را بر او نمی بندند؛ بلکه او را در طریق گفتگو آزاد می گذارد تا در راهی که هست پیش رود و به جایی برسد که دیگر راه را در برابر خویش بسته و حرکت در آن را ناممکن می بیند. در این هنگام ناگزیر به راهی که امام می خواهد او بدان رهنمون شود، باز می گردد و این پس از آن خواهد بود که مطلب را پذیرفته و بدان تن داده باشد . 

علاوه بر این امام علیه السلام هیچگاه قصد کوبیدن و محکوم کردن نداشت بلکه هدفش صرفاً تعلیم و هدایت به حق بود. از این رو در مناظره با عمران که گاهی به او می فرمود «آیا مطلب را فهمیدی ؟» یا می گفت: « آقای من، توضیح بیشتری بدهید» چنین می کرد. در عین حال آن حضرت ضوابط خاص یک مباحثه و مناظره جدی و محکم را رعایت می نمود؛ برای مثال در مواردی که طرف مقابل به مسئله ای اقرار می کرد، ایشان به افراد می فرمود: «شاهد باشید که به این مسئله اقرار کرد»

همچنین با نگاهی به مناظرات امام رضا علیه السلام روشن می شود که آن حضرت همواره ادب و اخلاق اسلامی را رعایت می کردند. ایشان به دور از نگاه متعصبانه دینی و نژادی بر احترام به دیگران و پرهیز از کاربرد الفاظ ناپسند و تهمت تاکید می کردند و با الفاظ محترمانه ارتباط برقرار می کردند و می کوشیدند درگفتگوها فضای دوستی را حاکم کنند.
رابعا: ((آزادگی واقتدار علمی)) امام رضا علیه السلام و شخصیت انسانی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از یک روح بلند و ازادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی، در سراسر مناظره از هر گونه امر ناشایست و ناروا پیراسته و به همه ارزشها و فضیلت های زیبا آراسته بود نه جدل در کار بود و نه حیله، نه مخاصمه و نه هیاهو، نه لغزشی و نه غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگر. به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام رضا علیه السلام در هیچ یک از مناظراتشان نخست سوال نمی کنند بلکه ابتدا به طرف مقابل می گویند سوال داری بپرس. این امر بیانگر این است که آن حضرت قادر به پاسخگوئی هر سوالی بوده و اسلام دینی است که پاسخگوی همه نیازهای بشر است.

زمانی که امام علیه السلام مناظره را به پایان می رساند رو به روسای ادیان می نمود و به آنها می فرمود: ای قوم! اگر در میان شما کسی مخالف اسلام است و سوالی دارد هر سوالی را که می خواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند: ((کیفیت مناظره امام علیه السلام دراین منابع آمده است :عيون اخبارالرضا(ع) (باب ۱۲، ص ۳۱۳)، احتجاج طبرسي(ج۲، ص ۱۷۲) و بحارالانوار(ج۱۰، ص ۲۹۹)).

******** 

یازدهم((سلوک سیاسی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام))

سبک و مدل و سیره سیاسی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بسیار حکیمانه و هوشمندانه بود و انچنان مأمون را که یکی از مقتدرترین تنها عالم از بین خلفاء عباسی بود مات کرد که نتوانست بیش از این حضرت را تحمل کند تصمیم به حذف فیزیکی حضرت گرفت و به شهادت رساند، چرا که مأمون به دلیل کیاستی که داشت برای اینکه امام علیه السلام را ترور شخصیتی کرده باشد و  بدون هیچ هزینه ای امام علیه السلام خراب شده باشد و مانع در مقابل قدرت وی نباشد دو گام را برداشت و امام علیه السلام با ان مقام و مرتبه امامتش مأمون را در هر دو گام توطئه اش عقیم و ناکام نمود.

۱-((دعوت رسمی به مرو)): درگام نخست به امام در مدینه نامه نوشت و ازآن حضرت دعوت رسمی به آمدن به مرو نمود با این نامه مأمون امام علیه السلام را بین دو محذر قرار داده که اگر امام علیه السلام دعوت را نمی پذیرفت و در مدینه می ماند همه ذهن متمرکز در این می شد که خلیفه ارادتمند به امام است و این امام است حاضر نیست که دعوت خالصانه وی را بپذیرد و بعد ازچنین زمینه ذهنی مزدورانی را اجیر کند و در همان مدینه امام ترور کند و پس ازآن حاکمیت با محکوم کردن چنین فتنه ای خون مطهر آن حضرت را لوث کند، راه دوم امام دعوت را بپذیرد و امام به مرو بیاید وکنار خلیفه قرار بگیرد و مامون با شبکه تبلیغاتی اش برای همه جا بیندازد که امام علویون با خلیفه سازش کرده است وکنار خلیفه است و هر مخالفی از علویون را به همین بهانه سرکوب کند که حرکت شما خلاف امام و مقتدایشان است، امام علیه السلام مأمون را در این تصمیم مات کرد دعوت را پذیرفت، تا با حضور خود در مرو و با استفاده از موقعیتی که مأمون در اختیار وی قرار می دهد در جهت گسترش و تثبیت نظام ولایی استفاده کند و در صورت شهادت همه بدانند قاتل وی شخص خلیفه عباسی است از همین رو با رسیدن کبه نیشابور در برابر ده هزار قلم به دست حدیث سلسله ذهب را که بیان کننده جایگاه رفیع بلند ولایت و نفی هرحکومت غیر ولایی است را انشاء و فرمودند موضع رسمی خود را در برابر مأمون مشخص کردند که خلافت وی را مشروع نمی دانند: ((کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها:کلام لا إلهَ إلّا اللّهُ [یعنی هیچ معبودی بجز الله نیست] دژ و حصار من (خدا) است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت، و این شروطی دارد و من (علی بن موسی الرّضا) یکی از آن شرط‌ ها هستم)) 

۲-پیشنهاد ولایتی: مدت کوتاهی از اقامت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مرو گذشت مأمون متوجه محاسباتش از دعوت امام اشتباه بوده است نه تنها امام علیه السلام درچشم مردم خراب نشده است بلکه حضور امام موجب شده است ولایت در قلب و فکر مردم با مواضع سنجیده حضرت تثبیت شود، مأمون برای اینکه از راه دیگر جایگاه امام علیه السلام را ضایع کند ولایت عهدی را به حضرت پیشنهاد کرد تا از این طریق به جامعه القاء کند که حضرت اسیر دنیا و قدرت طلبی است تاجایی که حاضر است با ان مقام ملکوتی معاون مأمون شود و مقام ولایت عهدی را بپذیرد، امام که دست مأمون را خوانده نپذیرفت تا جایی که تحت فشار و تهدید قرار گرفت پس از این امام علیه السلام به شرطی که در هیچ کاری از حکومت دخالت نداشته باشد و پاسخگوی هیچ تصمیم حکومت نباشد پیشنهاد را پذیرفت مأمون که بعدا انتقال ولایت عهدی به امام متوجه شده بود که آن حضرت چگونه وی را پیاده کرد و همه مردم فهمیدند پذیرش ولایت عهدی از‌ سر اجباری بوده است و آنکه در این تصمیم سیاسی خراب شده است شخص مأمون است خود را در شکست کامل در برابر امام علیه السلام دید و اقدام به حذف فیزیکی و شهادت آن حضرت نمود: رک: تحلیل جامع زندگانی ۲۵۰ ساله ائمه اطهار علیهم ص ۴۹۹ تا۵۱۰)) 

دوازدهم((کرامت رضوی درحیات معنوی)) 

از سلوک فوق العاده عجیب و شگفت آور امام علی بن موسی الرضا علیه السلام که بیش از زمان حیات ظاهریش وی را کانون توجه نه شیعیان و یا مسلمین بلکه هرکس از هر مذهب و مسلکی از هر ملت و امتی قرار داد کرامت آن حضرت در حیات معنوی و زندگی برزخی پس از شهادت است، به این معنا هرکس درصورتی که در حالت ویژه ((اضطرار)) و((انقطاع)) قرار بگیرد و متوسل به مقام و مرتبه آن حضرت شود، آن توسل به استجابت رسیده و ان گره کور با کرامت رضوی باز می شود و همین امر موجب شده است که امام علی بن موسی الرضا علیه السلام عاشقان و دل باختگان از هر امت و ملت داشته باشد.

تشکرات از این پست
mansoor67
دسترسی سریع به انجمن ها