0

عملياتهاي دفاع مقدس > 60/01/15- اچ 3

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات فرمانده وخلبانان عملیات
سه شنبه 28 دی 1389  11:10 AM


عمليات حمله به اچ 3 از زبان فرمانده عمليات
عمليات غرور افرين خلبانان شجاع نيروي هوايي در انهدام پايگاههاي سه گانه الوليد در اعماق خاك عراق را مي توان يكي از افتخارات بزرگ نيروي هوايي و خلبانان شجاع آن و همچنين يكي از پيچيده ترين عمليات هاي هوايي در جهان بر شمرد . تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليا بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات ساخته دشه است . اما گمان مي كنم خواندن دوباره اين ماجرا از زبان يكي از طراحان اصلي و رهبر دسته پروازي در روز عمليات خالي از لطف نباشد . مطلب زير تشريح ماجرا از زبان از سرتيپ خلبان فرج الله براتپور مي باشد :

 


دشمن بعثي كه طعم تلخ شكست را از همان اوايل جنگ از رزمندگان سلحشور اسلام بويژه خلبانان شجاع نيروي هوايي ياران چشيده بود بريا مصون ماندن هواپيماهاي خود از ضربات سنگين و خرد كننده عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي اقدام به انتقال هواپيماهاي شكاري – بمب افكن و ترابري عملياتي خود به پايگاه {هاي سه گانه } الوليد H-3 در جوار مرز مشترك خود با اردن نمود تا در فرصت مناسب از آنها استفاده نمايد . اين انتقال از چشمان تيزبين كارشناسان نيروي هوايي ما پوشيده نماند . در نتيجه مسئولان نظامي خواستار نابودي پايگاه مورد نظر گرديدند . طراحي عمليات كار چندان آساني نبود . پس از طراحي و بررسيهاي لازم و كسب آمادگيهاي اوليه در واپسين روزهاي اسفند ماه 1359 شهيد سرتيپ خلبان جواد فكوري فرمانده وقت نيروي هوايي مرا كه در آن زمان مسئوليت عمليات يكي از پايگاهاي كشور را بر عهده داشتم احضار و اجراي اين ماموريت را به من ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را بر عهده بگيرم . پس از توجيهات كلي از سوي گروه طرح ريز در معاونت عمليات نيروي هوايي تاريخ انجام ماموريت 15 فروردين ماه
1360 تعيين شد .
در طرح عمليات مقرر شد انواع هواپيماهاي شكاري – بمب افكن ، شكاري – رهگير ، پست فرماندهي پرنده و هواپيماي سوخت رسان حضور داشته باشند . در اين عمليت مي بايست با چهار نوبت سوخت گيري هوايي و پرواز در ارتفاع كم مسافت بسيار طولاني مرزهاي شرقي كشور عراق را پشت سر گذاشته و پس از نفوذ به عمق خاك اين كشور خود را به مرزهاي غربي عراق با اردن رسانيده و در يك عمليات غافلگيرانه با يورش به اهداف از پيش تعيين شده آنها را منهدم كرده و پس از سوختگيري مجدد به فضاي كشور خود بازگرديم .
زمان اجراي ماموريت فرا رسيده بود و همه چيز مي بايست طبق نقشه از پيش طراحي شده انجام مي شد . براي انجام يك عمليات بزرگ آماده شديم . ساعت يك بامداد روز 15 فروردين 1360 كليه خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلي به پست فرماندهي احضار و بي درنگ با تشكيل يك جلسه توجيهي كليه موارد و چگونگي اجراي ماموريت برايشان به طور كامل تشريح شد . پس از اداي فريضه نماز و با روشن شدن هوا با آمادگي كامل و تحويل گرفتن تجهيزات پروازي به طرف هواپيماهايي كه از شب پيش براي افراد در نظر گرفته شده بود روانه شديم . طبق معمول شماره هواپيماها از طرف گردان نگهداري اعلام مي شد ولي هيچ يك از پرسنل گردان نگهداري از جزييات اين ماموريت اطلاع نداشتند . تدابير امنيتي و حفاظتي فقط به علت حساس بودن ماموريت بود زيرا هر گونه بي دقتي مي توانست ضريب موفقيت ما را به شدت كاهش داده و جنگنده ها را با مخاطرات جدي رو به رو سازد . ما با اطمينان خاطر 10 فروند هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 را در سكوت كامل راديويي روشن كرده و پس از انجام كليه امور پيش از پرواز در زمان مقرر از زمين برخاستيم .
در نخستيم منطقه انتظار با اعلام كدهاي راديويي در ازتفاع پايين برابر هماهنگيهاي قبلي از هواپيماي سوخت رسان سوخت دريافت كرديم وپس از گرفتن وضعيت هوايي منطقه و مسير از ايستگاه رادار 8 فروند از هواپيماها از مرز گذشتند و 2 فروند ديگر كه تا آنجا به عنوان ذخيره ما را همراهي كرده بودند به پايگاه مراجعت كردند .
اين 8 فروند به صورت دو دسته تاكتيكي 4 فروندي و به فاصله 500 پا از يكديگر قسمت شمالي خاك عراق را در ارتفاع بسيار پايين طي كرده و در منتهي اليه شمال غربي خاك آن كشور با دو فروند هواپيماي تانكر سوخت رسان كه پيشتر در آن منطقه مستقر شده و در ارتفاع بسيار پايين مشغول پرواز بودند همراه شده و در حال سوخت گيري به طرف هدف يعني جنوب غربي عراق پرواز كردند .
جنگنده ها پس از سوخت گيري از هواپيماي تانكر جدا شده و پرواز را به طرف نخستين نقطه نشانه زميني كه روي نقشه علامت گذاري شده بود ادامه دادند . من كه به عنوان فرمانده دسته هاي پروازي مسير رفت و برگشت را از روي نقشه با نشان دهنده ها و تجهيزات الكترونيكي و سيستم ناوبري هواپيما كنترل و مقايسه ميكردم متوجه شدم كه موقعيت هدفي كه دستگاه ناوبري هواپيما به ما نشان مي دهد با موقعيت واقعي هدف اختلاف دارد . به خلبان كابين عقب گفتم : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد ؟ وي با خونسردي و به شوخي جواب داد : فكر مي كنم تل آويو ! گفتم پس برويم آنجا را بزنيم ! با لهجه شيرين شيراز ي گفت : ها بريم .
او يكي از خلبانان دلاور دوران جنگ بود و هميشه براي مشكلترين پروازها داوطلب مي شد و در بدترين شرايط پروازي به خلبانان كابين جلو روحيه مي داد .
به هر صورت بعد از گذشتن از آخرين نقطه نشانه زمين كه بر روي نقشه داشتيم طبق قرار قبلي با دادن علامت هواپيماها را به دو دسته سه فروندي و يك دسته دو فروندي تسيم كردم و هر كدام از دسته ها به سوي هدفهاي تعيين شده روانه شدند . هنگامي كه من با دسته سه فروندي خود به سوي پايگاه اصلي پيش مي رفتم دسته هاي ديگر به اهدافشان كه در فاصله كمتري از آنها قرار داشتند رسيده و مشغول بمباران آنها شدند . آتش و دود زيادي فضاي اطراف را پوشاند . پدافند دشمن به هر سو تيراندازي مي كرد و انواع توپها و موشكهاي زمين به هوا را بريا سرنگوني ما به كار مي برد . بي درنگ تصميم گرفتم به جاي اينكه در همان مسير از پيش تعيين شده جلو بروم سمت هواپيما را با گردش به راست تغيير داده و از سمت ديگري به پايگاه دشمن حمله كنم تا به اين ترتيب موفق به غافلگيري آنها شوم . پايگاه دشمن واقعا از استتار و اختفاي خيلي خوبي برخوردار بود اما از آنجايي كه فكر نمي كردند ما توانايي و جسارت حمله به آن منطقه را داشته باشيم و از طرفي طرح ماموريت هم تا زمان اجرا محرمانه حفظ شده بود كاملا غافلگير شده بودند .
هنگامي كه بر روي پايگاهها رسيديم نيروهاي عراقي در حال انجام كارهاي معمولي و روزمره روي هواپيماهاي بمب افكن وشكاري خود بودند . همچنين به علت اين تغيير سمت توپهاي ضدهوايي آنها جهت مخالف ما را نشانه گيري كرده بودند و به اصطلاح ديوار آتش را در جهت مخالف برقرار كرده بودند . به هر صورت همه هواپيماها اهداف تعيين شده را با دقت و به خوبي بمباران كردند .
پس از گذشتن از روي پايگاه و رها ساختن تمامي بمب هاي خود در مسير بازگشت بر فراز جاده بين الملي كه از عراق به اردن كشيده شده بود در حال پرواز بودم كه يك تريلي حامل محموله نظامي را ديدم . به نظر مي رسيد كه از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود . بي درنگ با تيربار هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر كردم.
سپس بريا رسيدن به هواپيماي سوخت رسان كه هنوز در ارتفاع بسيار پايين و در خارج از ديد رادار دشمن در قسمت غربي آسمان عراق منتظر ما بود با فركانس راديويي قراردادي تماس گرفتم . سپس به سوي تانكر كه بقيه هواپيماها نيز با آن در حال پرواز جمع بودند ادامه مسير دادم . براي يك لحظه متوجه شدم كه سوخت هواپيما به حداقل رسيده و تانكر را نيز در ديد ندارم . از طرفي براي اينكه سكوت راديويي را حفظ كنم نمي خواستم از راديو براي تماس با تانكر استفاده كنم . با تمامي وجود از خداوند خواستم مرا ياري كند تا به خاطر تمام شدن سوخت مجبور به ترك هواپيما نشوم .
مسير پيش بيني شده اي را كه قرار بود هواپيماهاي تانكر در آن مسير پرواز كنند و هواپيماهاي شكاري از آنها سوخت بگيرند انتخاب كرده و ادامه دادم تا اينكه سرانجام با چشم از مسافت بسيار دور هواپيماي تانكر را ديدم و تا لحظه رسيدن به آن چشم از تانكر بر نداشتم . هنگامي كه موقعيت مناسب پيش آمد با احتياط و خونسردي سوخت گيري كرده و پس از اينكه همه هواپيماها بنزين گرفتند از قسمت شمالي خاك عراق و از سمت مخالف مسير رفت به وطن بازگشتيم .
دشمن پس از دريافت اين ضربه عظيم بي درنگ تعداد زيادي از هواپيماهاي شكاري رهگير خود را به پرواز در آورد تا شايد بتواند ما را رهگيري كند و به هر ترتيبي شده تعدادي از هواپيماها را در راه بازگشت سرنگون سازد . من دو دسته چند فروندي از آنها را با چشم ديدم ولي هيچ يك نتوانستند ما را رهگيري كنند .
در حالي كه به مرز كشورمان نزديك مي شديم با هواپيماهاي اف 14 و اف 5 خودي كه در همان حوالي در انتظار ما در حال گشت زني بودند تماس گرفتيم و انها به كمك ما شتافتند و آخرين تلاش دشمن نيز عقيم ماند . هنگام ورود به فضاي كشور دوباره از هواپيماهاي تانكر سوخت رسان سوخت گرفتيم و پس از مدتي پرواز در پايگاه مبدا به زمين نشستيم .
پرسنل گردان نگهداري كه از بازگشت دسته پروازي باخبر شده بودند با هيجان و شور خاصي درباره چگونگي انجام مامريت سخن مي گفتند و چون درباره جزييات ماموريت چيزي نمي دانستند به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز داشتند . جانشين فرمانده پايگاه كه تا بازگشت نخستين گروه دشوارترين لحظات را مي گذراند ـ پس از شنيدن خبر بازگشت سالم نخستين گروه پروازي در مقابل پرسنل گردان پرواز و نگهداري كه جلو دفتر فرماندهي تجمع كرده بودند – ظاهر شده و در حالي كه اشك شوق از چشمانش جاري بوده به تشريح عمليات بي نظير خلبانان مي پردازد .
پرسنل گردان نگهداري كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند بي صبرانه در انتظار بازگشت آنان دقيقه شماري مي كردند كه با دريافت خبر ورود نخستين دسته پروازي و نشستن آنها در باند پروازي به يكباره پايگاه غرق در شادي و سرور شد . پرسنل با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند به استقبال خلبانان آمدند و مرا كه رهبر گروه پروازي بودم تا آستانه در گردان پروازي بر روي دست بردند . آن روز يكي از روزهاي فراموش نشدني در زندگي من بود .
بررسيهاي بعدي نشان داد كه مسئولان پايگاه الوليد در پيامي كه به بغداد فرستادند نتيجه عمليات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را چنين بيان كردند :
1- انهدام و رسيدن آسيب جدي به 48 فروند هواپيماي بمب افكن سنگين ، شكاري و هلي كوپتر
2- از بين رفتن 3 آشيانه بزرگ چندين پناهگاه بتني هواپيما و 2 دستگاه رادار
3- بركناري فرمانده پدافند هوايي به دستور صدام در همان روز ، بر اساس خبرهاي كسب شده نامبرده بعدا اعدام و خبر آن با عنوان خودكشي وي منتشر شد .
موفقيت اين عمليا باعث بالا رفتن روحيه رزمندگان اسلام شد و چند ماه بعد چندين عمليات موفق و پي در پي مثل ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس شكل گرفت . شادي ملت و رضايتمندي حضرت امام خميني (ره) از خلبانان بگونه اي بود كه سه روز پس از انجام اين عمليات ما را در تاريخ 18/1/1360 به حضور پذيرفتند و مورد تفقد قرار دادند . از اينكه نور شادي و رضايت را در سيماي ملكوتي امام (ره) مشاهده مي كرديم خوشحال بوديم و خدا را شكر كرده كه توانسته بوديم قلب رهبر را از خود خشنود سازيم !

بعد از كودتاي نوژه، نيروي هوايي ارتش سازماندهي مناسبي نداشت و لشكر 92 زرهي ارتش كه براي حفاظت از مناطق جنگي در جنوب مستقر بود، دچار ضعف ها و نابساماني هاي زيادي شده بود.وي با بيان اين كه نيروي هوايي ارتش در ابتداي جنگ، در مقابل آمادگي ارتش عراق با تلاش هاي فراوان، عمليات هاي حساسي را انجام داد، تصريح كرد: عراق از فروردين 1359 با آمادگي براي حمله به ايران در مرزهاي خود به ساختن سنگر و جاده مشغول شد. تا جايي كه در شهريور همان سال به ايران حمله كرد.
ارتش عراق به دليل ناتواني نيروي هوايي، هواپيماهاي بمب افكن و توپولوف خود را در پايگاه هوايي الوليد در نزديكي مرز اردن نگهداري مي كرد و براي انجام عمليات بر روي اين پايگاه، كميته برنامه ريزي را در ستاد فرماندهي ارتش تشكيل داديم.
پيشنهاد اول، حمله مستقيم از جنوب به طرف پايگاه الوليد بود كه به دليل رادارهاي پيشرفته در مسير و احتمال لو رفتن عمليات، رد شد. پيشنهاد دوم شروع عمليات از همدان به سمت پايگاه الوليد بود كه به دليل خطر از سمت شمال عراق رد شد. پيشنهاد سوم و حركت از سمت غرب عراق و عبور از دره هاي اطراف پايگاه براي عمليات قبول شد. طي اين عمليات و در حمله نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، 48 جنگنده دشمن منهدم شدند.

امير سرتيپ منوچهر طوسي:
 ما در اين عمليات 4 ساعت و 20 دقيقه، شبانه و در ارتفاع پست در حركت بوديم و در 4 مرحله سوخت گيري كرديم كه در نوع خود بي نظير است.

امير سرتيپ سيد اسماعيل موسوي:
 گروه ما براي اين عمليات و در چند مرحله، پوشش هوايي را بر عهده داشت. در حالي كه در مورد هدف آن، هيچ اطلاعي نداشتيم. اما با اين پوشش، بخشي از عمليات را تكميل كرديم.

امير سرتيپ محمدرضا عطايي:
 به دليل وابستگي نيروي هوايي حكومت پهلوي به آمريكا و خلبان هاي آمريكايي، در آستانه پيروزي انقلاب پروازهاي اف14 قطع و بعد از پيروزي انقلاب، پروازها در سطح كم شروع شدند. تا جايي كه با 5 فروند هواپيما، مرزهاي ايران را پوشش داديم، اما نيروي هوايي عراق را زمين گير كرديم.

امير خلبان فرج‌الله برات‌پور فرمانده عمليات هوايي "الوليد " در همايش تحليل عمليات هوايي الوليد( اچ 3) اظهار داشت: پس از كودتاي نوژه نيروهاي نظامي ما در وضع مناسبي به سر نمي‌بردند و در جبهه‌هاي غرب و جنوب ضعف داشتيم، در ابتداي جنگ، نيروي هوايي 90درصد توان خود را براي مقابله با هجوم نيروهاي زميني دشمن به كار بست و روزانه بيش از 400 سورتي پرواز انجام مي‌داد.
وي با اشاره به عمليات هوايي الوليد "اچ 3 " افزود: اطلاع يافتيم كه نيروي هوايي عراق تعدادي از هواپيماهاي جنگي خود را در پايگاه هوايي الوليد نگهداري مي‌كند و صدام در رسانه‌ها، تبليغات فراواني در خصوص نفوذناپذير بودن اين پايگاه هوايي كرده است.
فرمانده عمليات الوليد در ادامه تصريح كرد: پايگاه هوايي الوليد در دورترين فاصله با مرز ايران و نزديك مرز اردن قرار داشت و با تشكيل كميته طرح ريزي عمليات، سه طرح عملياتي براي انهدام پايگاه هوايي الوليد ارائه شد كه حمله از سمت مرزهاي جنوبي كشور و ورود به خاك عراق از كنار مرز كويت و عربستان اولين طرح عملياتي بود.
برات‌پور در بخش ديگري از سخنان خود خاطرنشان كرد: حمله به اين پايگاه هوايي از طريق پايگاه هوايي همدان از مرزهاي شمالي عراق و نيز عبور از دره‌ها در ارتفاع پست، دو طرح ديگر براي اجراي اين عمليات بود و در صورت موفقيت در اين عمليات مي‌توانستيم ضمن انهدام تجهيزات و هواپيماهاي دشمن از نظر سياسي نيز ضربه سنگيني به آنها بزنيم.
وي در ادامه اين همايش به حمله هوايي آمريكا به ليبي اشاره كرد و اظهار داشت: آمريكائي‌ها با آن توان نظامي اين عمليات نظامي را از خاك انگليس انجام دادند اما خلبانان ما عمليات الوليد يا "اچ 3 "را با پنج ساعت پرواز مداوم و با چهار مرحله سوختگيري و پيمودن 3500 كيلومتر در عمق خاك عراق و در آن شرايط سخت آغاز جنگ انجام دادند، در اين عمليات 50 فروند از هواپيماهاي جنگي عراق از جمله توپولوف 22، ميگ 23، ميگ 19، سوخو 20، آشيانه‌ها و رادارهاي دشمن از بين رفت.

روایت خلبان احمد مهرنیا از"حمله هوایی به الولید"      
کتاب «حمله هوایی به الولید» روایت عملیات نیروی هوایی به پایگاههای هوایی عراق نوشته احمد مهرنیا توسط سوره مهر در نمایشگاه کتاب عرضه می شود.
به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر،احمد مهرنیا درباره این کتاب گفت:کتاب «حمله هوایی به الولید» مربوط به عملیات نیروی هوایی علیه پایگاه های هوایی عراق با نام الولید در منطقه اچ 3 است.
وی ادامه داد: بعد از اینکه در سال 1359 جنگ شروع شد نیروی هوایی با توجه به مطمئن بودن و زبدگی نیروی هوایی در مقابل سایر نیروها وارد عمل شد و در ابتدا عملیات 140 فروندی را علیه دشمن بعثی انجام داد ولی با توجه به شکنندگی نیروی هوایی به نسبت سایر نیروها که این امر در کل دنیا هم معمول است این جریان ضربه زدن به نیروهای عراقی، برعکس شد.
مهرنیا ادامه داد: نیروی هوایی ارتش عراق برای اینکه از آسیب های ناشی از عملیات های نیروی هوایی در امان باشد بخشی بزرگی از ادوات جنگی و از جمله هواپیماهای توپولف 22 و میگ های 25 خود را به دورترین نقطه در 3 پایگاه به نام الولید در منطقه اچ 3 در 50 کیلومتری مرز اردن مستقر کرد.
وی ادامه داد:با توجه به هواپیماهای استراتژیکی که در اختیار نیروی هوایی بود و اینکه این هواپیماها تنها می توانند یک سوم این مسیر را طی کنند عراق کاملا خیالش از بابت حمله به این پایگاهها راحت بود.
این خلبان نیروی هوایی ادامه داد:اما با طراحی خیلی خوبی که برای این عملیات در نیروی هوایی صورت گرفت و چهار مرحله سوخت گیری در طول مسیر و استفاده از خاک کشور سوریه این عملیات با موفقت بالا صورت گرفت و طبق گفته خود عراقیها در این عملیات 48 فروند هواپیماهای عراقی و بنا به برخی منابع دیگر تا 80 فروند هواپیما در این عملیات منهدم شد و بخش زیادی از تجهیزات هوایی دشمن در این عملیات از بین رفت.
مهرنیا این عملیات را دارای چهار ویژگی خاص ذکر کرد و افزود:عملیات حمله به اچ 3 دارای چهار ویژگی است که آن را در دنیا برجسته می سازد. اولین ویژگی این عملیات می توان به زمانی که برای انجام این عملیات صورت گرفت اشاره کرد که تنها حدود 5 ساعت زمان برد.دوم سوخت گیری هواپیماها در ارتفاع پایین بود که معمولا هواپیماها در ارتفاع 22 هزار پایی سوخت گیری می کنند ولی در این عملیات در ارتفاع 1000 پایی سوخت گیری شد.
وی ادامه داد: سوم اصل حفاظت از اطلاعات این عملیات بودکه به خوبی انجام شد.چهارم هم کار گروهی و تیم ورکی بود که بین تمامی خلبانها و نیروهای مختلف در قسمت رادار و پشتیبانی و ...صورت گرفت و توانست یک بازی خوب و بی نقص را به نمایش بگذارند که با کمترین تلفات صورت گرفت.
مهرنیا «حمله هوایی به الولید» را اولین کتابی دانست که در مورد یک عملیات توسط نیروی هوایی نوشته می شود و افزود:البته از روی این عملیات چند داستان و حتی یک فیلم سینمایی ساخته شد که هیچ کدام اصل ماجرا را بیان نمی کنند و بیشتر روایت داستانی عملیات است ولی در این کتاب ضمن مصاحبه با 80 نفر از خلبانان نیروی هوایی که در این عملیات شرکت داشتند و گفت و گو با سایر پرسنل از جمله سیستم رادار و نیروهای پشتیبانی و ... و همچنین مدارک دیگری از بازتاب های جهانی این عملیات در این کتاب آورده شده است.
وی ادامه داد: از 4 سال پیش نوشتن در مورد فعالیت های نیروی هوایی را شروع کردم و در ابتدا هم به عملیات 140 فروندی پرداختم و مشغول نوشتن در مورد این عملیات بودم و ضمن جمع آوری اطلاعات این عملیات، اطلاعات سایر عملیات های نیروی هوایی را هم جمع می کردم.
مهرنیا ادامه داد: در سال 86 کتابی توسط معظم گودرزی نوشته شد که واقعا جفای به عملیات حمله به الولید بود و احساس کردم که این کتاب عملیات را خراب کرده و برای همین نوشتن در مورد عملیات 140 فروندی را کنار گذاشتم و به این عملیات پرداختم و در مدت 28 ماه این کتاب نوشته شد.این نویسنده خلبان کتاب بعدی خود را نوشتن در مورد عملیات 140 فروندی نیروی هوایی عنوان کرد و افزود : متاسفانه با توجه به مدت زمانی که نوشتن این گونه کتاب ها می برد و هزینه بالایی که نوشتن این خاطرات می برد و این گونه کتاب ها وقتی نوشته می شود فرقی با کتاب های داستانی که در دو سه ماه نوشته می شود ندارد و در خیلی از موارد کتاب های داستا ن فروش بیشتری دارند.
وی ادامه داد: خلاصه، نوشتن این خاطرات به قول اصفهانی ها کلا ضرر است. ولی به دلیل عشق و علاقه ای که به کشور دارم و اینکه خودم هم خلبان هستم دوست دارم به ثبت خاطرات نیروی هوایی بپردازم.

خلبان هواپیمای سوخت رسان:
نبايد اصل را گم کنيم. حزب الله در برابر اسرائيل چي داشت؟ سلاح داشت؟ موشک؟ هواپيما؟ افراد فوق متخصص نظامي؟ هيچي نداشت، اما پيروز شد. 26 سال قبل، وقتي حزب الله و حزب امل يکي بودند، آمدند خدمت امام. سيد حسن 21 سال داشت و حضرت امام وجوهات شرعي را سپرد به سيد حسن و به او فرمود مواظب باشيد. اصل چيزي ديگري است، نه امکانات جنگي.
يکي از تلخ ترين روزهاي زندگي من در دوران جنگ، سقوط خرمشهر بود. روي هوا بوديم. توي جنوب داشتم پرواز مي کردم. راديوي ايران اعلام کرد که خرمشهر سقوط کرد. توي هواپيما گريه مان گرفت. مقر ما اصفهان بود. آقاي محمدي گلپايگاني آن موقع رئيس عقيدتي ستاد نهاجا بود. گفتم: حاج آقا، به من مأموريت بدهيد، هواپيما را پر مهمات کنيد، مي روم روي نيروهاي عراقي خودم را منفجر مي کنم. گفت: نگران نباشيد. آزاد مي شود.
شيرين ترين لحظه ي عمرم هم ماجراي «اچ 3» بود که رفتيم خاک عراق را زديم. من با 707 بودم. در خاک ترکيه به هواپيماها بنزين دادم؛ بين مرز عراق و ترکيه بوديم.
تيمسار خضرايي آن قدر پايين پرواز کرده بود که ترکش بمب هاي خودش به هواپيمايش اصابت کرده بود و خيلي زخمي شده بود. بعدها شهيد شد. فرداي آن روز سرهنگ شهيد فکوري، خلبان هاي اين مأموريت را برد خدمت امام. هفت - هشت نفر بوديم. حالا همه ي آن خلبان ها شهيد شده اند. من کنار زانوي امام نشسته بودم و بقيه هم دور ايشان بودند. بعد از معرفي، امام دعايمان کرد. فکوري به امام گفت: اين تپل هم که پهلوي شما نشسته، هواپيمايش هم مثل خودش است. بنزين رساني مي کند. امام لبخندي زد و فرمود: خداوند شما را حفظ بفرمايد. دست امام را بوسيدم و گفتم: به حضرت عباس، نوکرتم. همه زدند زير خنده. اين يکي از شيرين ترين خاطرات من است.

فرشاد تاجبخش:
عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیات های هوایی دنیاست که به نام فانتوم های ایرانی ثبت شده است. فانتوم های ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 15فروردین سال 1360(4 آوریل 1981) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند.
تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليات بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات به کارگردانی شهریار بحرانی و با نام حمله به اچ3 در سال 1373 ساخته شده و قرار است در سال 88 نیز مستند 60 دقیقه ای بر اساس این عملیات ساخته شود که فعلا در مراحل مقدماتی و تحقیق و نگارش فیلمنامه قرار دارد.
حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیات های هوایی جهان به شمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای عراقی در رده بزرگترین و موفق ترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد.
در اول مهرماه 1359، یک روز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی تحت عنوان «کمان99» بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصربفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. 
در سال 1359 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکن های خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطه ی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانه ی اچ 3 با نام الولید.
هیچ کارشناس نظامی تا آن وقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگنده های ایرانی قرار گیرد.
هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند.
عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه خاک این کشور مسئله ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته می شد.
اما در آن سوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد.
8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآمدند. این هواپیماها از کوهستان های مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می¬کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است خود را به سختی به اچ 3 رساندند.
پرسنل پایگاه اچ3 که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی کردند هدف هیچ نوع حمله ای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دست هایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتوم ها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند.
لحظاتی بعد بمب های چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیه عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی¬توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتوم های گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه¬های هواپیماها و توپ های ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله می کشید به دام افتاده بودند.
در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیری اش در زیر آتش سنگین فانتوم های ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.
فانتوم ها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند به سرعت صحنه عملیات را ترک کردند. پشت سر آنها تلی از خاکستر به جا مانده بود که تا چند دقیقه پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد.
عراق لحظاتی بعد از این ضربه مهلک، بی درنگ تعداد زیادی هواپیمای شکاری رهگیر خود را به پرواز در می آورد تا شاید بتواند فانتوم های ایرانی را رهگیری و سرنگون کند و به هرترتیبی که شده اجازه بازگشت به هواپیماهای فانتوم ندهد اما در این کار موفق نشدند.
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و وارد خاک ایران شوند.
پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت 1000 کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.
بعد از عملیات مشخص شد که خسارت ها، بیشتر از پیش بینی ها بود چرا که 48 فروند هواپیماهای شکاری-بمب افکن شامل میگ 21 ، میگ 23 ، سوخو 20 ، سوخو 22 ، توپولف 16 و میراژ منهدم و یا آسیب جدی دیده و در عین حال 3 آشیانه بزرگ هواپیما، 2 دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است.
بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند.
این عملیات تاثیر بسزایی در روحیه رزمندگان داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق "ثامن الائمه" انجام شد و در پی آن نیز عملیات "طریق القدس" و "بیت المقدس" با موفقیت کامل و بازهم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش ایران، انجام شد.
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور رهبر انقلاب رفتند. پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها