پاسخ به:اسرائیلیات در کتابهاى تفسیرى و تاریخى – بخش ۱
شنبه 24 اردیبهشت 1401 12:45 AM
تعریفهای مختلفی از واژه «اسرائیلیات» وجود دارد که البته اختلاف محتوایی میان آنان، مقدار قابل توجهی نیست:
یک. اسرائیلیات؛ روایاتی است که از بنی اسرائیل در روایات اسلامی وارد شدهاند؛ یعنی تاریخ اخبار و قصههایی که از طریق یهود داخل اسلام شده و غالباً خُرافی، دروغ و بیبنیان است.[1]
دو. دانشمندان اسلامى؛ واژه «اسرائیلیات» را بر تمامى عقاید غیر اسلامى بهویژه آن دسته از عقاید و افسانههایى که یهود و نصارا از قرن اوّل هجرى وارد دین اسلام کردهاند، اطلاق نمودهاند.[2]
سه. اسرائیلیات؛ اصطلاحى است که محقّقان اسلامى بر داستانها و اخبار یهودى و نصرانى که در جامعه اسلامى نفوذ کرده است، اطلاق میکنند، البته پس از روی آوردن گروهى از یهود و نصارا و یا تظاهر آنان به دین اسلام.[3]
تعاریف موجود، تنها در حد توضیح این اصطلاح بوده و جامع و مانع نیستند. البته اصل و اساس این کلمه را به خوبی نمایان کردهاند.
کلمه «إسرائیلیات» اگرچه در ظاهر بر داستانهایی که از منابع یهودی روایت و نقل شدهاند دلالت دارد، اما علمای تفسیر و حدیث این کلمه را بر بیش از این معنا توسعه دادهاند. این کلمه در اصطلاح علما بر هر آنچه که به تفسیر، حدیث و تاریخ از اسطورههای قدیمی که در اصل روایتشان به یک منبع یهودی، مسیحی و یا غیر این دو منسوب باشند؛ دلالت دارد. بلکه حتی برخی از مفسران و محدثان معتقدند اسرائیلیات شامل آن دسته از گفتارهایی که دشمنان اسلام از یهود و غیر یهود در تفسیر و حدیث وارد کردهاند که هیچ منبع و دلیلی از منابع قدیمی بر آن نیست، نیز میشود. [4]
این کلمه در ظاهر اشاره به روایتهایی دارد که از یهودیان وارد شده است؛ زیرا «اسرائیل» لقب حضرت یعقوب(ع) پدر حضرت یوسف(ع) بوده، لذا به یهودیان، «بنی اسرائیل» گفته میشود؛ اما در واقع این اصطلاح هم یهودیان و هم غیر یهودیانی که مسلمان نیستند را در بر میگیرد و تنها از باب اینکه بیشتر این گفتارها و روایات از یهودیان میباشد، به اسرائیلیات معروف شده است.[5]
پیدایش اسرائیلیات
در علت اینکه چرا روایات یهودی بیشتر از ادیان دیگر وارد اسلام شده، بحث مجزایی بوده که در این مختصر، مجالی برای آن نیست؛ اما به صورت مختصر میتوان گفت مسیحیان جز برخى مفاهیم اساسى دینى، تنها در موضوعاتى چون داستان حضرت مریم(س) و حضرت عیسى(ع) و نیز داستان اصحاب کهف، مطالبى جاذب برای مسلمانان داشتهاند و طبیعى است که محافل و تعالیم آنان در بسیاری از مسائل، برای پرسشگران مسلمان کششى نداشته است. از آنجا که یهودیان بر پایه کتب عهد عتیق و دیگر منابع دینى خود، درباره بسیاری از قصههای مطرح شده در قرآن کریم و حدیث نبوی، سابقه ذهنى و آشنایى تفصیلى داشتهاند و افزون بر آن، ارتباط جمعیتهای یهودی ساکن در شبه جزیره با اعراب مسلمان شده، ارتباطى نزدیک بوده است، این تأثیرپذیری، درباره یهود بیشتر مصداق داشته است. ادیان و گروههای دیگر نیز قدرت و مجال چندانی در ورود به بحثهای تفسیری و روایی نداشتند و تنها در علومی؛ چون فلسفه، طب و ... میان مسلمانان جایی پیدا کردهاند که ارتباطی بین آنها و بحث ما وجود ندارد.
آغاز روایات اسرائیلی را میتوان از همان سالهای نخستین دانست. البته گسترش آن در دوران تابعان بوده است. در این دوران بسیارى از اسرائیلیات وارد تفسیر شد؛ زیرا در آن زمان تعداد زیادى از اهل کتاب اسلام آوردند، ولى ذهن آنان همچنان از داستانها و افسانههاى پیشینیان درباره پیدایش خلقت، اسرار آفرینش، آغاز حیات موجودات، اخبار امتهاى گذشته، سرگذشت پیامبران و قصهها و افسانههاى بسیارى که در تورات و دیگر کتابها آمده است، انباشته بود. عامه مردم اشتیاق داشتند تا جزئیات آنچه را در قرآن به گونه سربسته مطرح شده است را بشنوند؛ خصوصاً امورى که به سرگذشت یهود و نصارى مربوط مىشد و در کتب عهدین از آن یاد شده بود؛ از اینرو، مسلمانان به داستانهاى اینان گوش فرا مىدادند؛ در نتیجه تعداد زیادى از این اسرائیلیات را بدون پروا و بىهیچ بررسى، در تفاسیر گنجاندند.[6]