پاسخ به:آیه ی مورد نظرتان را ارسال فرمایید.
جمعه 19 فروردین 1401 3:01 PM
وَالضُّحَى
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى
(۱-۳/ضحی)
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام
سلام
اگر چه تمام آیات قرآن را میتوان زیبا نامید اما با تشکر از آیات مورد نظر شما بخشی از تفسیر 3 آیه انتخاب شده که از تفسیر نمونه گرفته شده بشرح زیر میباشد:
تفسير:
آن قدر به تو ميبخشد كه خشنود شوى !
در آغـاز اين سوره با دو سوگند روبرو مى شويم : سوگند به نور و سوگند به (ظلمت ) مى فرمايد:
قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب بر آيد و همه جا را فرا گيرد (و الضحى ).
و سـوگـنـد بـه شـب در آن زمـان كـه آرام گـيـرد و هـمـه جـا را در آرامـش فـرو بـرد (و الليل اذا سجى ).
(ضحى ) به معنى اوائل روز است آن موقعى كه خورشيد در آسمان بالا بيايد و نور آن بر همه جا مسلط شود، و اين در حقيقت بهترين موقع روز است ، و به تعبير بعضى در حكم فصل جوانى است ، در تابستان هوا هنوز گرم نشده ، و در
زمـسـتـان سـرمـاى هـوا شـكـسـته شده است ، و روح و جان انسان در اين موقع آماده هر گونه فعاليت است .
(سـجـى ) از مـاده (سـجـو) (بـر وزن سـرد، و بـر وزن غـلو) در اصل به معنى سكون و آرامش است ، و به معنى پوشاندن و تاريك شدن نيز آمده است و لذا هنگامى كه ميت در كفن مى پيچند (مسجى ) به او گفته مى شود، ولى در اينجا همان معنى اصـلى را مـى بـخشد كه سكون و آرامش است ، به همين جهت شبهائى كه باد نمى وزد ليلة سـاجـية (شب آرام ) مى گويند و به درياى خالى از طوفان و امواج خروشان (بحر ساج ) (درياى آرام ) گفته مى شود.
در هـر حال آنچه در شب مهم است همان آرامشى است كه بر آن حكم فرما است ، و طبعا اعصاب و روح انـسـان را در آرامـش فـرو مى برد، و براى تلاش و كوشش فردا و فرداها آماده مى سازد، و از اين نظر نعمت بسيار مهمى است كه شايسته است سوگند به آن ياد شود.
مـيـان ايـن دو قـسـم و مـحـتـواى آيـه شـبـاهـت و رابـطـه نـزديـكـى وجـود دارد، روز هـمـچـون نـزول نـور وحـى بـر قـلب پاك پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و شب همچون انقطاع موقت وحى كه آن نيز در بعضى از مقاطع لازم است .
و بـه دنـبـال ايـن دو سـوگـنـد بـزرگ بـه نـتـيـجـه و جـواب قـسـم پرداخته مى فرمايد: پروردگارت هرگز تو را ترك نگفته ، و هرگز مورد خشم قرار نداده است (ما ودعك ربك و ما قلى ).
(ودع ) از ماده (توديع ) به معنى ترك گفتن و وداع كردن است .
(قلى ) از ماده (قلا) (بر وزن صدا) به معنى شدت بغض و عداوت است و از ماده قلو (بر وزن سرو) به معنى پرتاب كردن نيز آمده است .
راغب معتقد است كه اين هر دو به يك معنى باز مى گردد، زيرا كسى
كه مورد عداوت انسان است گوئى قلب او را پرت مى كند و نمى پذيرد.
بـه هر حال اين تعبير دلدارى و تسلى خاطرى است براى شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه بداند اگر گاهى در نزول وحى تاخير افتد روى مصالحى است كه خدا مـى داند، و هرگز دليل بر آن نيست كه طبق گفته دشمنان خداوند نسبت به او خشمگين شده بـاشـد يـا بـخـواهـد او را تـرك گـويـد، او هـمـيـشـه مشمول لطف و عنايات خاصه خدا است ، و همواره در كنف حمايت ويژه او است .