0

وقایع دوازدهم بهمن ماه 1357

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

وقایع دوازدهم بهمن ماه 1357
چهارشنبه 13 بهمن 1400  11:48 AM

وقایع دوازدهم بهمن ماه 1357 وقایع دوازدهم بهمن ماه 1357

از نخستین ساعات بامداد، مردم به سوی مسیر اعلام شده توسط كمیته‌ی استقبال حركت كردند. شب پیش، هزارن نفر بدون اعتنا به حكومت نظامی، در اطراف میدان آزادی و بهشت‌زهرا(س) خوابیده بودند تا از نزدیك‌ترین محل بتوانند رهبر انقلاب را پس از سال‌ها تبعید ببینند. هزاران جوان مسئول برقراری نظم جمعیت بودند و خط سفید وسط خیابان‌های شسته شده و بی غبار، تا كیلومترها پوشیده از گل‌های رنگین بود.
كمیته اعتصابات، به كاركنان اعتصابی رادیو و تلویزیون اجازه داده بود تا برای ضبط مراسم استقبال امام به سركار خود باز گردند. آن‌ها در مقابل چشم حیرت زده نظامیانی كه از چند ماه پیش آن‌جا را در اشغال خود داشتند با پشتكاری قوی، كاری را كه هفته‌ها وقت می گرفت، در عرض چند ساعت انجام دادند. تمام مسیر زیر پوشش فرستنده‌هایی قرار گرفت كه گزارش مستقیم ورود امام را از طریق ماهواره به تمام جهان مخابره می‌كرد.
در آن سوی جهان، امام(س) با تذكر خطراتی كه ممكن بود ایشان را تهدید كند؛ سعی در منصرف كردن صدها نفری داشتند كه داوطلب بودند، در این پرواز رهبرشان را همراهی كنند، در فرودگاه پاریس امام(س) كه در میان خبرنگاران محاصره شده بودند، از مهمان نوازی و تفاهم فرانسویان و اجازه‌ی آزادی بیانی كه به ایشان داده شده بود و نیز از اهالی دهكده‌ی نوفل‌لوشاتو تشكر كردند. سپس، در ساعت 9 و 27 دقيقه صبح، هواپیمای ایرفرانس در حالی كه سه هواپیمای جنگی فانتوم آن را از ابتدای مرز هوایی كشور همراهی می كردند، وارد ایران شد.
امام خمینی(س) رهبر انقلاب اسلامی در میان شادی، هیجان و نگرانی مردم قدم به خاك ایران گذاشت. امام(س) ضمن سخنرانی كوتاهی در فرودگاه از مردم تشكر كرد و آنان را به وحدت كلمه فراخواند و سپس به سوی بهشت زهرا حركت كرد. گزارش مستقیم ورود امام كه از تلویزیون در حال پخش بود، به محض آن‌كه گوینده شروع به خواندن شعارهای فرودگاه كرد، قطع شد و جای آن را سرود شاهنشاهی و تصویری از شاه ملعون گرفت.
در این لحظه هزاران دستگاه تلویزیون توسط مردم خشمگین شكسته شد و كسانی كه به امید دیدن این گزارش پای گیرنده های خودنشسته بودند نیز به خیابان‌ها ریختند. در تهران جمعیتی بیش از روز تاسوعا و عاشورا و عید فطر به خیابان آمده بودند، خودرو حامل امام(س) كه به سبب ازدحام جمعیت عملاً بی‌حركت مانده بود ، تا مسافتی طولانی روی دستهای مردم حمل شد، مردم مسیر سی و سه كیلومتری فرودگاه تا بهشت زهرا را پر كرده بودند، ساعتها طول كشید تا این كاروان میلیونی به مقصد برسد. بیش از صدها هزار نفر در بهشت زهرا(س) به انتظار مانده بودند. شاخه درختها ، دیوارها و تیر چراغ برق پر بود از جوانانی كه از ساعت‌ها پیش جا گرفته بودند تا صحنه هایی از این استقبال تاریخی را ببیند. خودرو حامل امام(س) در میان جمعیت متوقف شده بود و به ناچار بخش آخر مسیر را با هلی‌كوپتر طی كردند، جایگاه سخنرانی را در قطعه‌ی هفده، مزار شهدای هفده شهریور برپا كرده بودند.
مردم فریاد می زدند «به خانه شهیدان خوش آمدی ای امام». در میان اشك و تأثر مردم از بلندگوهایی كه مهندسان عضو كمیته استقبال بر تیرهای برق و درختها نصب كرده بودند، سرودی پخش می‌شد كه با حال و هوای آن روز بسیار تناسب داشت:
«برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا ای كرده بهر احیا حق جان فدا ...»
سرانجام امام خمینی(س) سخنرانی تاریخی خود را در حضور میلیون‌ها شنونده‌ی مشتاق ایراد فرمودند. این سخنرانی مشخص كرد كه شورای انقلاب به زودی دولت موقت را تعیین خواهد كرد و این دولت عهده دار تشكیل مجلس موسسان و ریاست جمهوری است. پس از اتمام مراسم سخنرانی، امام(س) به مدرسه علوی واقع در كوچه‌ی پشت مجلس شورا كه از سوی كمیته‌ی استقبال برای اقامت ایشان در نظر گرفته شده بود رفتند و بسیاری از مشتاقان نیز به امید از نزدیك دیدن ایشان در خیابان‌ها و كوچه های اطراف مدرسه اجتماع كردند. با آمدن امام(س)، روحانیون متحصن در مسجد دانشگاه با انتشار اعلامیه ای به تحصن خود پایان دادند.

 

سخنرانی در فرودگاه مهرآباد (بیان چگونگی جریان انقلاب)
تاریخ:
۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹
مکان:
تهران، فرودگاه مهرآباد
مناسبت:
بازگشت امام خمینی به ایران پس از پانزده سال تبعید
موضوع:
سخنرانی تاریخی امام خمینی در بیان چگونگی جریان انقلاب
حضار:
میلیونها تن از مردم‌
شناسه ارجاع:
جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۸ تا صفحه ۹

توضیح تاریخی

با ورود امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال‌کنندگان با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند. امام سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند. ر.ک. www.irdc.ir

  من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی‌توانم جبران کنم. من از طبقه روحانیون که در این قضایای گذشته جانفشانی کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصایب دیدند، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگستری، قضات دادگستری، وکلای دادگستری، از همه طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همه طبقات ملت تشکر می‌کنم.

گام نخست پیروزی‌

آن زحمتهای فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید؛ البته در قدم اول، پیروزی شما ... الآن [در مرحله اول است‌] و آن اینکه خائن اصلی را که محمد رضا نام دارد، از صحنه کنار زدید. گرچه گفته می‌شود که در خارج از کشور به دست و پا افتاده است؛ و حالا که اربابها هم دست رد بر سینه او زده‌اند و او را راه نمی‌دهند، حالا متوسل شده به بعضی همجنسهای خودش، شاید بتواند باز راهی پیدا کند. و این یک خیال خامی است که بعد از پنجاه سال خیانتهای این سلسله و بعد از سی و چند سال جنایات و خیاناتِ این شخص خائن به این مملکت، که مملکت ما را به عقب راند، مملکت ما را- فرهنگش‌ را فرهنگ استعماری کرد، زراعتش را به باد فنا داد، خزاینش را به باد فنا داد، مملکت را ویران کرد، و جُندیِ او و ارتش او را تابع ارتش غیر کرد، تابع مستشاران غیر کرد و اینها تاسفاتی است که ما داریم و ملت ما دارند، [بار دیگر بتواند به قدرت بازگردد].


به امید پیروزی نهایی‌

ما پیروزی‌مان وقتی است که دست این اجانب از مملکتمان کوتاه شود و تمام ریشه‌های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند. و این کارها و این چیزهایی که اخیراً واقع می‌شود و دست و پا می‌زنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند- یعنی شاه سابق- و یا رژیم دیگری و یا رژیم سلطنتی را حفظ کنند، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب؛ و این طور مسائلی که شما پیش می‌آورید دست و پایی بیش نیست. و اگر تسلیم ملت نشوید، ملت شما را به جای خودش می‌نشاند.
ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین- همه، وحدت کلمه اقلیتهای مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و- خدای نخواسته- شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر می‌کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب، و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادیِ بسته به آنها را خواهان هستم.

 

سخنرانی در بهشت زهرا (غیر قانونی بودن مجلس و رژیم)
تاریخ:
۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹
مکان:
تهران، بهشت زهرا
مناسبت:
بازگشت امام خمینی به ایران پس از پانزده سال تبعید
موضوع:
غیر قانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
حضار:
میلیونها نفر از مردم تهران و شهرهای مختلف ایران‌
شناسه ارجاع:
جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۰ تا صفحه ۱۹
 

توضیح تاریخی

با راهپیمایی بزرگ شنبه 7 بهمن که مصادف با 28 صفر بود و آغاز تحصن دانشگاه تهران از 8 بهمن، مقاومت بختیار شکست و اعلام کرد که آیت‌الله خمینی هر وقت میل دارند می‌توانند به وطن بازگردند. از این‌رو کمیته استقبال اعلام کرد امام 9 صبح 12 بهمن به ایران می‌آیند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 233.
 امام در پاریس گفته بودند که در بازگشت به ایران باید به بهشت زهرا، مدفن شهدای انقلاب بروند. این موضوع به دلیل ازدحام جمعیت و مسائل امنیتی با مخالفت جدی روبرو شد اما با اصرار امام انجام شد. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 234.
اگرچه فرماندهان ارتش تا 21 بهمن 1357 از حکومت سابق حمایت می‌کردند اما بسیاری از ارتشی‌ها با انقلاب همراه بودند و رژه همافرها در 19 بهمن در مقابل امام، نمونه بارز آن بود؛ رژه‌ای که تیر خلاصی بر رژیم شاهنشاهی بود. برخی از گروه‌ها از جمله سازمان مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق و احزاب کومله و دموکرات کردستان خواستار انحلال ارتش بودند. امام اما مخالف انحلال بودند و می‌گفتند می‌خواهند ارتش را کنار بزنند بعد به سراغ انقلاب و روحانیت و مردم بیایند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ تاریخ جنگ ایران و عراق، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 27.

  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‌
بسم الله الرحمن الرحیم‌


تشکر و تسلیت‌

ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی‌توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمی‌توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می‌کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می‌کنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده‌اند تسلیت عرض می‌کنم.


رژیم سلطنتی مغایر عقل و قانون‌

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبتها برای چه به این ملت وارد شد. مگر این ملت چه می‌گفت و چه می‌گوید که از آن وقتی که صدای ملت درآمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد بر خلاف قوانین‌ بود. آنهایی که در سن من هستند می‌دانند و دیده‌اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان. مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند، و با زورْ وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضا شاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رای دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی [است؟] ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق- فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه- نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم- ما فرض کنیم که- رای مثبت دادند اما رای مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها می‌آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.


رژیم پهلوی، تحمیلی و غیر قانونی‌

ملت در صد سال پیش از این، صد و پنجاه سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد ما فرض می‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند، این اسباب این می‌شود که- بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد- فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن‌ هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان- بلکه الّا بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها- ادراک آن وقت را نکرده‌اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنا بر این سلطنت محمد رضا اولًا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود، مجلس غیر قانونی است، پس سلطنت محمد رضا هم غیر قانونی است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمد رضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می‌گوید که ما نمی‌خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمد رضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمی‌خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.


دولت‌های دست نشانده و مجالس فرمایشی‌

حالا می‌آییم سراغ دولتهایی که ناشی شده از سلطنت محمد رضا و مجلسهایی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت- الّا بعض از زمانها آن هم نسبت به بعض از وکلا- مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا! شما الآن اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست- چه مجلس شورا و چه مجلس سنا- و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی‌ دارید، من از شما مردم تهران سوال می‌کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند- چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا- شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم می‌شناسند این افرادی را که به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسِ غیر قانونی است. بنا بر این اینهایی که در مجلس نشسته‌اند و مال ملت را گرفته‌اند به عنوان اینکه حقوق هر ... وکیلی این قدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهایی هم که در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند.
و اما دولتی که ناشی می‌شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیر قانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیر قانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیر قانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمد رضا خان می‌گفتند که این سلطنت را ما نمی‌خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم می‌گویند که ما این وکلا را غیر قانونی می‌دانیم، این مجلس سنا را غیر قانونی می‌دانیم، این دولت را غیر قانونی می‌دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است، و همه آنها غیر قانونی هستند، می‌شود که قانونی باشد؟ ما می‌گوییم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می‌کنیم که الآن دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می‌کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است! خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیر قانونی است؛ حالا چه شده است که می‌گوید من قانونی هستم؟! این مجلس غیر قانونی است؛ از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می‌دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه‌اش، در حوزه انتخابیه از مردم سوال می‌کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است. بنا بر این آیا ملتی که فریاد می‌کند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان بر خلاف قوانین است، و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟


فساد و ویرانی به نام اصلاح و ترقی‌

من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث ... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می‌تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می‌توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی‌توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما می‌خواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می‌خواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضی‌شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمد رضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را. تخم مرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشانده امریکاست بیاوریم.
بنا بر این کارهایی که این آدم کرده به عنوان «اصلاح»، این کارها خودش افساد بوده است! قضیه «اصلاحات ارضی» یک لطمه‌ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سالهایی بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این [شاه‌] عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم با این [فشار] ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده. تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیوش- بسیاری‌اش- فحشاست. مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست. اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتاب فروشی است، مراکز فساد دیگر الی ما شاء الله است. برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کیْ مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت- خصوصاً در ایران- مرکز [عظیمی‌] که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده‌اند. و همین طور سایر این [مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما.


فریاد از دست شاه و امریکا

و اما نفت ما. تمام نفت ما را به غیر دادند! به امریکا و غیر از امریکا دادند. آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، یک اسلحه‌هایی برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا! ما هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم! امریکا با این حیله، که این مرد «۱» هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما [ربود] و برای خودش در عوض، پایگاه درست کرد. یعنی اسلحه‌هایی آورده اینجا که ارتش ما نمی‌تواند این اسلحه را استعمال بکند؛ باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند. این هم از ناحیه نفت، که این نفت ما را اگر چند سال دیگر- خدای نخواسته- این [شخص‌] عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعتمان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می‌کنیم از دست این، برای این است. خونهای جوانهای ما برای این جهات ریخته شده؛ برای اینکه آزادی می‌خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب می‌توانست حرف بزند، نه اهل منبر می‌توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می‌توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می‌توانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود. و الآن هم باز نیمه حشاشه «۲» او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناق هم باقی است. ما می‌گوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم- تمام اینها غیر قانونی است و اگر ادامه به این بدهند، اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند، و ما آنها را محاکمه می‌کنیم.


تعیین دولت با پشتیبانی ملت‌

من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد «۳» ... این آقا «۴» که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می‌آورند توی‌ خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می‌کنند، از این حرفها هم می‌زنند. لکن ملت این است، این «۵» ملت است.
می‌گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی‌شود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما می‌گوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته‌ای از اشرار، این ملت را قتل عام کند.

هشدار به ملت ایران‌

ما تا هستیم نمی‌گذاریم اینها سلطه پیدا کنند. ما نمی‌گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمهای سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمد رضا برگردد. اینها می‌خواهند او را برگردانند. بیدار باشید! ای مردم، بیدار باشید! نقشه دارند می‌کشند. ستاد درست کرده مردکه «۶» در آن جایی که هستش؛ روابط دارند درست می‌کنند. می‌خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد، و همه هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت؛ تا جان داریم نخواهیم گذاشت.
و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم. و من عرض می‌کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط بشوند؛ و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا «۷» درست بکنیم؛ و دولت اول را- دولت دائمی را- تعیین بکنیم.


اندرز و اتمام حجت به ارتش‌

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که می‌کنم این است که ما می‌خواهیم که شما مستقل‌ باشید. ما داریم زحمت می‌کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‌خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ شما می‌خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‌گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید- ما برای خاطر شما این حرف را می‌زنیم- شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می‌خواهیم مستقل باشیم، ما نمی‌خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می‌زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا می‌گویید من باید مستقل باشم! ما می‌خواهیم تو آقا باشی.


قدرشناسی از نظامیان پیوسته به ملت‌

و اما تشکر می‌کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت. اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را، اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی- اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند؛ و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت کردند. ما از آنها تشکر می‌کنیم و به اینهایی که متصل نشدند می‌گوییم که متصل بشوید به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است؛ ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می‌گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را. خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می‌آییم شما را به دار می‌زنیم! این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده‌اند؛ و الّا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می‌کنیم. و ما می‌خواهیم که مملکتْ مملکت قوی باشد. ما می‌خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمی‌خواهیم نظام را به‌ هم بزنیم. ما می‌خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظامِ ناشی از ملت در خدمت ملت؛ نه نظامی که دیگران سرپرستی‌اش بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
مقصود من از مجلس «سنا» مجلس «موسسان» بود نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است! همیشه بوده!
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته‌


(۱) - شاه.
(۲) - پَرِ کاه؛ بقیه روح در شخص بیمار. در اینجا منظور دولت بختیار است.
(۳) - ابراز احساسات شدید مردم موجب شد که سخنان امام قطع شود.
(۴) - بختیار.
(۵) - اشاره به حضار.
(۶) - شاه.
(۷) - به توضیح امام در پایان همین سخنرانی توجه کنید.

 

پیام به افسران و سربازان ارتش (عدم حمایت از دولت بختیار)
تاریخ:
۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹
مکان:
تهران، مدرسه رفاه
موضوع:
عدم همکاری ارتشیان با دولت بختیار
مخاطب:
افسران، درجه داران و سربازان ارتش
شناسه ارجاع:
جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۲۰
 

توضیح تاریخی

 اگرچه فرماندهان ارتش تا 21 بهمن 1357 از حکومت سابق حمایت می‌کردند اما بسیاری از ارتشی‌ها با انقلاب همراه بودند و رژه همافرها در 19 بهمن در مقابل امام، نمونه بارز آن بود؛ رژه‌ای که تیر خلاصی بر رژیم شاهنشاهی بود. برخی از گروه‌ها از جمله سازمان مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق و احزاب کومله و دموکرات کردستان خواستار انحلال ارتش بودند. امام اما مخالف انحلال بودند و می‌گفتند می‌خواهند ارتش را کنار بزنند بعد به سراغ انقلاب و روحانیت و مردم بیایند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ تاریخ جنگ ایران و عراق، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 27.

    
ارتش معظم ایران، افسران محترم، درجه داران، سربازان- اعزّهم الله تعالی‌


با ابراز احترام خاطرنشان می‌کند، از نظر ملت بزرگ ایران، شورای سلطنتی و مجلسیْن و دولت ناشی از آنها غیر قانونی و فاقد اعتبار ملی است؛ و چون ارتش از ملت و ملت از ارتش است و پشتیبانی هر یک از دیگری از وظایف ملی است، لازم است به احترام ملت و رای قاطع آن، ارتشْ خود را از دولت غاصب «دولت شاپور بختیار.» برکنار کند و این مطلب را اعلام کند. این جانب به واسطه رهبری مبتنی بر حکم شرع و آرای اکثریت قریب به اتفاق ملت، دولت موقت را برای تشکیل مجلس موسسان و دیگر امور مقدماتی معرفی می‌کنم تا ارتش محترم به وظیفه قانونی و ملی خود رفتار نماید؛ و ان شاء الله تعالی به ناسامانیها و آشفتگیها خاتمه داده شود. مطمئن باشید در صورتی که به وظیفه ملی و قانونی خود عمل نمایید، ملت و دولت ناشی از آن، در احترام و پشتیبانی شما کوشا خواهد بود.
لازم به تذکر نیست که در این موقع حساس و خطیر، اختلاف کلمه موجب انهدام ارکان کشور خواهد شد و همه ما مسئول آن هستیم. و السلام علیکم.(روح الله الموسوی الخمینی‌)

 

سخنرانی در جمع اعضای کمیته استقبال (دستاوردهای انقلاب- شعار ملیت)
تاریخ:
۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹
مکان:
تهران، مدرسه رفاه
موضوع:
از دستاوردهای انقلاب- توطئه با شعار ملیت
حضار:
اعضای کمیته برگزاری استقبال‌

شناسه ارجاع:
جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۱ تا صفحه ۲۲
 

توضیح تاریخی

    در پی سقوط دولت نظامی " غلامرضا ازهاری" محمدرضا شاه پهلوی از بین چند نفر، شاپور بختیار را در 7دی ماه 1357 مامور تشکیل کابینه کرد؛ و در 16دی 1357 کابینه شاپور بختیار تشکیل شد. ر.ک. www.irdc.ir
    بختیار در مجلس گفت که روی کار آمدن وی نتیجه انقلاب مردم است و خواست که به دولت او فرصت دهند. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 228.
    جبهه ملی ایران در اطلاعیه ای به تاریخ شنبه نهم دی بختیار را به علت قبول نخست وزیری تقبیح و از عضویت در جبهه ملی اخراج کرد نهضت آزادی نیز طی بیانیه ای به تاریخ 24 دی 1357 مخالفت خود را با دولت بختیار اعلام داشت. ر.ک. بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ (از بازرگان تا خاتمی)، داود علی بابائی، انتشارات امید فردا، جلد اول، صفحه 108

 

[بسم الله الرحمن الرحیم‌]

رمز پیروزی‌

... تا اراده خدای تبارک و تعالی نباشد برای بشر امکان ندارد که به یک همچو وحدت کلمه‌ای برسد. شما می‌دانید، شما که در ایران بودید بهتر می‌دانید که در سرتاسر ایران، از آن دهات تا مرکز، همه یکدل و یکصدا این خاندان را طرد کردند. بچه‌هایی که تازه زبان درآوردند با جوانها و پیرمردها همه هم صدا شدند. دست خدا با جماعت است. برادرهای من، این وحدت کلمه را حفظ کنید. رمز پیروزی شما وحدت کلمه است. اختلاف را کنار بگذارید.


وحدت حوزه و دانشگاه، بزرگترین پیروزی‌

من بزرگترین پیروزی را آشتی بین دانشگاه و مدارس علمی [حوزه‌های علمی‌] می‌دانم. اگر ما هیچ پیروزی پیدا نکرده بودیم الّا همین معنا که بین دانشگاه و طبقه روحانی نزدیک کردیم و تفاهم حاصل شد ... و این دست خیانتی که سالهای طولانی جدایی انداخته بود بین این دو طبقه قطع شد. و بحمد الله، هم روحانی فهمید که دانشگاهی آنچه اجانب گفته‌اند نبود و هم طبقه جوان و دانشگاهی فهمیدند که روحانی آن طور که برای اینها توصیف کرده بودند نبود. آنها می‌خواستند که ملت را از هم جدا کنند و تمام هستی ملت را ببرند، و خود ملت [را] باز به هم ریزند- اختلاف با هم- از مصالحشان غافل باشند. شما ملت ایران ثابت کردید که با وحدت کلمه، یدِ اجانب، دست آنها را قطع کردید؛ دست این شاه ظالم، دست این محمد رضای ظالم را که می‌خواست‌ تمام هستی ما را به باد فنا بدهد قطع کردید.


ترفند ملی گرایی‌

الآن هم بعضی از کسانی که با او ارتباط دارند و با صورتهای خیلی ظاهر الصلاح پیش آمدند، به اصطلاح «ملی» پیش آمده‌اند، «شاپور بختیار، و اعضای دولت وی.» اینها هم می‌خواهند همان منافع اجانب را با این صورت حفظ کنند. خود محمد رضا هم این ادعاها را می‌کرد: به قرآن کریم تمسک می‌کرد؛ به آزادی زن و مرد تمسک [می‌کرد]؛ «آزادزنان و آزادمردان» می‌گفت؛ لکن همه حیله بود. حالا هم که «ملیت» گفته می‌شود و «ملت» گفته می‌شود، و اینکه آزادی می‌دهیم و فلان [برنامه‌] را حذف می‌کنیم، فلان [برنامه‌] را زیاد می‌کنیم- تمام اینها حیله است و ملت باید بیدار باشد و بداند و این حیله‌ها را خنثی کند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما و وحدت کلمه‌تان را می‌خواهم؛ و امیدوارم که دست اجانب و کسانی که مربوط به اجانب است از مملکت شما قطع شود.


بیانات در حضور جمعی از طلاب (بازگشت به قم)
تاریخ:
۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹
مکان:
تهران، مدرسه علوی
موضوع:
نوید بازگشت به قم
حضار:
گروهی از طلاب حوزه علمیه قم‌
شناسه ارجاع:
جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۲۳

   

[بسم الله الرحمن الرحیم‌]
من ان شاء الله بعد از چند روز دیگر می‌آیم خدمت شما به قم، ان شاء الله آنجا در خدمتتان خواهم بود. امیدوارم که همه‌مان با هم در یک صف باشیم؛ نه جلو و عقب، در یک صف همه با هم به پیش برویم و ان شاء الله مقاصد شرعی اسلامی را به پیش ببریم. من خادم شما هستم. «نوار سخنرانی مزبور نامفهوم و ناقص بوده است.»

 


 

 

منابع:

https://emam.com/posts/view/1252

https://emam.com/posts/view/1251

https://emam.com/posts/view/1249

https://emam.com/posts/view/1248

https://emam.com/posts/view/1247

http://old.roshd.ir/Default.aspx?tabid=602&SSOReturnPage=Check&Rand=0#13571111

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها