برگی از جنایتها و خیانتهای خاندان پهلوی
دوشنبه 27 دی 1400 3:22 PM
حوزه/ این جشن از القاهای فرهنگ غرب بود که به نام فرح پهلوی در ایران اجرایی شد و بزرگترین ضربه را به اسلام و ملت ایران زد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی در یادداشتی با اشاره به جنایتها و خیانتهای خاندان پهلوی آورده است: جنایتها و خیانتهای رژیم پهلوی از حد بیرون است. ما در این مقال سهمی از آن را بر میشمریم:
روزنامه هرالد تریبون در تاریخ ۴ آذر ۱۳۵۷ به نقل از ریچارد دساوین؛ فروشنده رسمی تجهیزات نظامی انگلیس، درباره شکنجه در زندانهای محمد رضا پهلوی مینویسد: از جمله این شکنجهها وارد کردن شوک الکتریکی به شقیقهها و آلت تناسلی و گذاشتن سوزنهای داغ قرمز شده زیر انگشتها بود. یک نوع دیگر ازشکنجههای این زندان شکنجهای بود به نام تانگوی تخم مرغ داغ؛ این شکنجه به علت اینکه شخص را وادار به جست و خیز میکرد به این نام معروف شده بود. یک تخم مرغ پخته شده با بیش از صد درجه حرارت را در ماتحت زندانی میگذاشتند. زندانی با این عمل به تدریج از داخل میپخت. نوع دیگر شکنجه، استعمال باتوم از پشت بود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به نقل از دکتر مصطفی چمران، که از شاهدان واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ است؛ مینویسد: روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی درب بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون (رئیس جمهور آمریکا) صداها خفه گردد و جنبندهای نجنبد.
در اول بهمن ۱۳۴۰ چتربازان و کماندوها به دانشگاه تهران حمله میکنند. دکتر احمد فرهاد؛ رئیس وقت دانشگاه، در نامهای به علی امینی؛ نخست وزیر محمد رضا پهلوی مینویسد: پس از حمله به دانشگاه، سربازان و چتربازان بدون فرق و تفاوت، یکسان به دانشجویان پسر و دختر حمله کردند، دانشجویان بسیاری را به قصد کشت مضروب نمودند. من هیچگاه ندیده و نشنیدهام تا این حد بی رحمی، سادیسم، خشونت و خرابکاری از ناحیه قوای دولتی اعمال شود. بعضی از دختران را سربازان در تالارهای درس دانشگاه ازاله بکارت کردند … هنگام سرکشی در بناهای دانشگاه صحنهای نظیر هجوم قشون وحشی به خاک دشمن را در برابر چشمانمان مجسم ساخت… حتی بیمارستان دانشگاه از خرابکاری سربازان در امان نمانده بود و عده زیادی از سرپرستاران و بیماران یا مضروب شده بودند و یا مجروح.
خیانت به اموال مردم، ظلم بعدی است. رضا شاه برای تصاحب املاک مردم، روشها و شیوههای متفاوتی داشت. او با فرستادن افسران خود به شمال کشور دستور میداد که هر ملک مرغوبی را به قیمت بسیار ناچیز و با زور برایش بگیرند. در سال ۱۳۱۴ میزان املاکی که وی غصب کرده بود به قدری زیاد بود که برای اداره آن، اداره املاک اختصاصی تأسیس شد. شهرت رضا خان پهلوی در تصاحب اراضی به قدری بود که یک روزنامه فرانسوی به او لقب جانور زمین خوار داد. وی پس از ۱۶ سال سلطنت، ۴۴ هزار سند به نام خود ثبت کرد و بیش از ۲ هزار و ۱۷۶ روستا را صاحب شد.
غلامرضا پهلوی؛ برادر محمد رضا درباره پدرش میگوید: پدرم میگفت اسلام دین عربهای وحشی است و ربطی به ایرانیان ندارد و تا وقتی ایرانیها دست از اسلام برندارند، تحت قیمومیت اعراب قرار دارند و اگر ما میخواهیم از اثرات و آلودگی حمله اعراب خود را پاک کنیم، باید از دین آنها دست برداریم.
فرح دیبا نیز درباره محمد رضا پهلوی میگوید: محمد رضا میگفت من هیچ اعتقادی به اسلام ندارم.
این بی دینها و وحشیها دزد واقعی اموال مردم بودند. ارتشبد فردوست در صفحه ۲۶۶ جلد اول کتاب خاطراتش مینویسد: در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری هویدا، همه میچاپیدند و هویدا کاملاً نسبت به این وضع بی تفاوت بود … در هیچ زمانی به اندازه دوران نخست وزیری هویدا فساد گسترده نبود و او چون رضایت محمد رضا را میطلبید، نمیخواست کسی و در نهایت محمد رضا را از خود ناراضی کند… از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ تنها در بازرسی، ۳۷۵۰ پرونده سو استفاده کلان تشکیل شد… همه پروندهها طبق دستور شفاهی نخست وزیر بایگانی میشد.
در صفحه ۱۳۲ جلد نخست صحیفه امام، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نامهای به هویدا مینویسند: … جشنهای غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل میشود و در هر مرتبه مصیبتهای جانگداز برای اسلام و مسلمین و مردم پابرهنه ایران به بار میآورد، یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بی پناه، خرجهای گزاف آنها گرفته میشود. یکی از جشنها که من نمیتوانم اسم روی آن بگذارم؛ جز هوس و شهوت بازی با احساسات ملت، گفته میشود چهار هزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بی واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده، خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است… هر روز برای شما عید و شادی و برای ملت بدبختی و نکبت است توأم با این جشنهای نامیمون؛ آنقدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن.
ویلیام شوکراس در صفحه ۱۱۵ کتاب آخرین سفر شاه مینویسد: ملکه (فرح دیبا) ریاست جشن هنر شیراز را بر عهده داشت. در اواسط سالهای ۱۹۷۰ جشن مزبور یکی از پرجنجالترین رویدادهای فرهنگی کشور ایران به شما میرفت … جنجالهای جشن هنر وقتی به اوج خود رسید که در سال ۱۹۷۷ یک گروه هنرپیشه دکانی را در یکی از خیابانهای اصلی شیراز در نزدیکی مسجد گرفت و در درون دکان و در پیاده روی جلوی آن نمایشی اجرا کرد که شامل یک هتک ناموس تمام عیار و اعمال شهوتانگیز بین هنر پیشگان زن و مرد بود. چنین نمایشی در خیابانهای هر شهرک انگلیسی و امریکایی جنجال برپا میکرد و منجر به بازداشت هنر پیشگان میشد.
این جشن از القاهای فرهنگ غرب بود که به نام فرح پهلوی در ایران اجرایی شد و بزرگترین ضربه را به اسلام و ملت ایران زد.
آنچه برای خاندان پهلوی مهم بود؛ خودکامگی، دنیاگرایی، شهوت پرستی، بیبندوباری و هوس بازی بود. برای آنان دین و مردم مهم نبودند. کثیفترین جنایتها را بر ملت ایران روا داشتند و به وحشیانهترین خیانتها و جنایتها دست زدند.
بر متصدیان فرهنگ و اساتید جبهه بصیرت افزایی تکلیف است که واقعیت خاندان پهلوی را برای نسل جوان بازگو کنند؛ تا همگان بدانند چه خیانت کاری در ۲۶ دی ۱۳۵۷ از کشور ایران گریخت و مردم از دست چه شروری خلاص شدند.