0

مجموعه کامل ضرب المثل های فارسی با معنی (بر اساس الفبا)

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

ضرب المثل با حرف الف
جمعه 3 دی 1400  10:46 PM

 

ضرب المثل با حرف الف

 

۱. اثاث خونه به صاحب خونه

سر و وضع و اثاث خانه نشان دهنده سلیقه و روحیات صاحب آن می‌باشد.

 

۲. اجاره‌نشین خوش نشینه

کسی که خانه ندارد می‌تواند به راحتی محل زندگیش را عوض کند و هر جایی که خوشش آمد زندگی کند. دلبستگی نداشتن به چیزی.

 

۳. اجاق کور بهتر از بچه بی‌نور

اجاق کور یعنی زن نازا یا بی بچه، اشاره به اینکه فرزند نداشتن بهتر از فرزند ناخلف داشتن می‌باشد.

 

۴. اجل دور سرش می‌چرخد

وضعیت ناگوار و خطرناکی در انتظارش است.

 

۵. احمد نباشه یار من، الله بسازه کار من

اگر کسی کمکم نکند خداوند یاریم می‌کند.

 

۶. ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان

از اعمال بی ادبان هر چه به نظر ناپسند و زشت آید نباید انجام داد. رفتار زشت دیگران را دیدن و خلاف آن انجام دادن.

 

۷. ارث دست کسی سپردن

توقع بی جا از کسی داشتن.

 

۸. اَره بده، تیشه بگیر

یکی به دو، مشاجره، بگو و بشنوی همراه با درگیری بر سر چیزی.

 

۹. اَره و اوره و شمسی کوره

جمع بی تربیت و شلوغ که اغلب در مورد مهمان‌ها گفته می‌شود.

 

۱۰. از آب در آمدن

مشخص شدن نتیجه کار.

 

۱۱. از آب کره گرفتن

خسّت و حسابگری بیش از حد، از هرکه و هر چه کمترین چیز استفاده بردن و طرف‌نظر نکردن.

 

۱۲. از آب گل آلود ماهی گرفتن

از موقعیت خراب و آشفته سوء استفاده کردن.

 

۱۳. از آسمان به زمین می‌بارد

توانگران به نیازمندان چیزی عطا می‌کنند نه نیازمندان به ثروتمندان.

 

۱۴. از ابروش سرکه می‌ریزد

به آدم اخمو و بد اخلاق و ترش‌رو گویند.

 

۱۵. از اسب افتاده از نسل که نیفتاده!

هستی و سرمایه‌اش از دست رفته، شخصیت و اصالتش که از بین نرفته.

 

۱۶. از اون ماست کل عباس، چشام دید و دلم خواست

هوسبازی که هر چه بیند، دلش بخواهد.

 

۱۷. از آن نترس که های و هوی دارد، از اون بترس که سر به تو دارد

کسانی که در ظاهر شلوغ و پر شر و شور هستند همه چیز خود را عیان می‌کنند اما کسانی که ساکت و بی‌صدا و به نظر بی‌آزار هستند و چه بسا خطرناکند.

 

۱۸. از اینجا مانده و از آنجا رانده

از دو طرف محروم یا نا امید. سرگردان.

 

۱۹. از این حسن تا آن حسن صدگز رسن

اشاره به دو چیز ظاهراً مشابه که از نظر ارزش و مقام تفاوت زیادی با هم داشته باشند.

 

۲۰. از این ستون تا به آن ستون فرج است

گذشت زمان ممکن است موجب گشایش در کار شود.

 

۲۱. از این شاخه به آن شاخه پریدن

حرف یا کاری را با حوصله تمام نکردن و دائماً موضوعی به موضوع دیگر یا کاری به کار دیگر پرداختن. ناقص انجام دادن کارها.

 

۲۲. از این گوش می‌گیره، از اون گوش در می‌کنه

شنونده‌ای که به حرف یا نصیحتی بی‌اعتنا باشد، گویی که نشنیده باشد.

 

۲۳. از بام می‌خواند از در می‌راند

 رفتار دوگانه، دو نوع حرف زدن.

 

۲۴. از بای بسم‌الله تا تای تمّت

از ابتدا تا انتها، با دقت و کامل.

 

۲۵. از بی‌کفنی زنده‌ است

 آنقدر مُفلس و بیچاره است که حتی پول کفنش را هم ندارد.

 

۲۶. از پشت خنجر زدن

دشمنی پنهان، دشمنی از راه دوستی. خیانت کردن.

 

۲۷. از پی هر گریه آخر خنده‌ای است

بعد از هر غم و سختی انشاا… خوشی و آسایشی است. اشاره به آیه: انَّ مع العُسر یُسری. پایان غم و غصه خوشی و آسایش است.

 

۲۸. از تنگ و تا نیفتادن

 صلابت و قدرت خود را حفظ کردن و ضعف نشان ندادن.

 

۲۹. از تو حرکت، از خدا برکت

 اگر انسان تلاش و کوشش کند، خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.

 

۳۰. از تو عباسی، از من رقاصی

پول از تو، کار یا اطاعت از من (انجام هر کاری به خاطر پول حتی رقصیدن).

 

۳۱. از چاله به چاه افتادن

از یک وضعیت بد به وضعیت بدتر گرفتار شدن.

 

۳۲. از خجالت آب شدن

شرمندگی زیاد، در حد ذوب شدن و غرق کردن.

 

۳۳. از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان

وقتی بخواهند رازی را به کسی بگویند این جمله را ادا می‌کنند.

 

۳۴. از خر شیطان پائین آمدن

کوتاه آمدن، دست از یکدندگی و لجاجت برداشتن و به اصطلاح شیطان را از خود دور کردن.

 

۳۵. از دور داد می‌زنه

وقتی چیزی یا کسی آنقدر واضح و آشکار باشد که خودش را بر ملا کند. شفاف بودن چیزی. 

 

۳۶. از دور دل می‌برد، از نزدیک زَهره

کسی یا چیزی که از دور خوب و جالب باشد، اما از نزدیکگ بد و زشت.

 

۳۷. از دماغ فیل افتاده

خیلی ناز و افاده داره. شخص متکبر.

 

۳۸. از دنده چپ بلند شدن

بدقلق و بداخلاق شدن و سر ناسازگاری گذاشتن.

 

۳۹. از سکه افتادن

چیزی که جلا و زیبایی اولیه خود را از دست داده باشد.

 

۴۰. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

از راحت‌ترین تا نایاب‌ترین چیز‌ها (معمولاً خوراکی) فراهم است.

 

۴۱. از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید

به کسی که وضع را بدتر و ناگوارتر از اول کرده باشد می‌گویند. تقاضای برگرداندن وضع به حالت اول.

 

۴۲. از عرش تا فرش

ار آسمان تا زمین و هر چه در آن‌ها است.

 

۴۳. از کله سحر تا بوق سگ

از اول صبح تا آخر شب.

 

۴۴. از کوره در رفتن

عصبانی شدن.

 

۴۵. از کوزه همان برون تراود که در اوست

اعمال و رفتار هر کس نشان دهنده‌ احوال درون و فکر و اندیشه‌اش می‌باشد.

 

۴۶. از کیسه خلیفه بخشیدن

از قول دیگری و از جیب کس دیگر وعده انجام کاری یا خرج کردن را دادن.

 

۴۷. از ما به خیر و از شما به سلامت

هنگامی که بخواهند راه یا کار و برنامه خود را از دیگری جدا کنند می‌گویند.

 

۴۸. از ماست که بر ماست

نباید از دیگران گله کرد، آنچه بر ما می‌رسد نتیجه کار خودمان است.

 

۴۹. از ما گفتن از شما شنیدن

آنچه را لازم بود و وظیفه داشتیم بگوییم را گفتیم دیگر خودتان می‌دانید که بپذیرید یا نپذیرید. اتمام حجت کردن.

 

۵۰. از منبر پایین نیامدن

از پُرگویی و پشت هم اندازی دست بر نداشتن. پر حرفی کردن.

 

۵۱. از ناعلاجی به خر می‌گه خانوم باجی

وقتی که به ناچار چیز یا کس دیگری را به جای اصل آن چیز قبول کنند می‌گویند.

 

۵۲. از نخورده بگیر بده به خورده

 گذشت و احسان فقیر بیشتر است و ثروتمند بیشتر حرص می‌زند.

 

۵۳. از نیش عقرب به مار غاشیه پناه بردن

 قوی پنجه کم آزارتر بهتر از ضعیف نمای پر آزار است (اجباراً از ظالم به ظالم‌تر پناه بردن).

 

 

۵۴. از هرچه بدش می‌آمد سرش آمد

چیزی را که نمی‌خواست برایش پیش آمد.

 

۵۵. از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است

 صحبت راجع به هر چیز کسل کننده است جز سخن مورد پسند و حرف دل، حرفی که اصل مطلب است و باید از گفتن سخنان دیگر خودداری کرد.

 

۵۶. از هر دستی که بدهی از همان دست پس می‌گیری

 نتیجه عمل انسان به خودش بر می‌گرد، چه عمل زشت و ناپسند چه کار خوب و پسندیده و درست.

 

۵۷. از هر طرف باد بیاید بادش می‌دهد

 کسی که بنا بر مصلحت خود و خوشایند این و آن عقیده و روش خود را تغییر دهد.

 

۵۸. از هول حلیم در دیگ افتادن

به خاطر ذوق و طمع و حرص زیاد عجله کردن و دچار ضرر شدن.

 

۵۹. اسبش را گم کرده، دنبال نعلش می‌گردد

اصل را رها کردن و دنبال فرع بودن.

 

۶۰. استخوان خرد کردن

در به دست آوردن چیزی مثل علم یا ثروت رنج زیاد بردن.

 

۶۱. استخوان لای زخم گذاشتن

دردی را شدید‌تر کردن.

 

۶۲. اسم بدنامی

ننگ و نامه روی کسی آمدن.

 

۶۳. اسمش را بگو تا من صدایش کنم

 تا وقتی اصل و ماهیت چیزی یا خواسته‌ای به روشنی معرفی و مشخص نشود دیگران آن را به رسمیت نمی‌شناسند.

 

۶۴. اشکش دم مشکش است

آماده برای گریه و زاری است.

 

۶۵. اشک کباب موجب طغیان آتش است

التماس، زاری، نجابت و سازش مظلوم موجب گستاخ شدن ظالم می‌شود.

 

۶۶. اصفهان نصف جهان

 اصفهان آنقدر زیبا و دیدنی است که برابر با زیبایی نیمی از جهان است.

 

۶۷. افاده‌ها طبق طبق، سگ‌ها به دورش وَق و وَق

معمولا سگ‌ها به طرف ژنده‌پوش بی چیز پارس می‌کنند، بنابراین کسی که تازه به جایی رسیده نمی‌تواند در نزد کسی که سابقه فقر و بی‌نوایی‌اش را می‌داند فخر فروشی کند.

 

۶۸. افسار پاره کردن

سر خود و سرکش شدن، هرز و ول و نافرمان شدن. اشاره به طغیان یا عصیان کردن.

 

۶۹. اگر بار گران بودیم و رفتیم

بعد از مدتی در جایی و در نزد کسی بودن در هنگام وداع و خداحافظی گفته می‌شود.

 

۷۰. اگر را کاشتند سبز نشد

با اگر و اما و عده‌های بیهوده چیزی حاصل نمی‌شود.

 

۷۱. اگر لب بترکاند

با کوتاه‌ترین سخن و کم‌ترین خواهش (در واقع با یک اشاره) طرف کاری را انجام دادن.

 

۷۲. اگر نخوردیم نان گندم، دیدیم دست مردم

ممکن است کسی کاری یا چیزی را شخصاً تجربه نکرده باشد ولی دیده یا شنیده باشد و به هر حال در جریان امر باشد.

 

۷۳. اگر هفت تا دختر کور و کچل داشته باشد به ساعتی شوهر می‌دهد

اشاره به زرنگی و زبان‌بازی طرف.

 

۷۴. اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی می‌کرد

 مغرور و متکبری که گذشته و اصلیت خود را فراموش کرده باشد.

 

۷۵. اگه فلانی بگه الان روزه، من می‌گم شبه
عدم اطمینان به شخصی حقه باز و دروغگو

 

۷۶. اگه علی ساربونه، می‌دونه شتر و کجا بخوابونه

  آدم وارد و با تجربه مهارت دارد و می‌داند چه باید بکند.

 

۷۷. اگه هوسه، یکدفعه بَسه

کاری که یکبار برای امتحان یا از روی کنجکاوی یا هوس انجام شود و تکرار آن دلچسب نباشد.

 

۷۸. الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه

دعا در حق کسی به معنی: روزبروز بهتر شدن وضع مالی و اوضاع زندگی و پیشرفت کارها بر وفق مراد.

 

۷۹. الکی خوش

 خوشی و خوشحالی بی مورد.

 

۸۰. امام زاده است و همین یک قندیل

اظهار بینوایی کردن و کل دارایی ناچیز خود را برشمردن.

 

۸۱. امروز نقد، فردا نسیه

از آنجایی که هر فردایی که فردا برسد تبدیل به امروز می‌گردد بنابراین این عبارت یعنی: نسیه داده نمی‌شود.

 

۸۲. انتظار بدتر از مرگ است

اشاره به شدت اضطراب و تب و تاب انتظار که مرگ هم غیر قابل تحمل‌تر می‌باشد.

 

۸۳. اندازه نگه دار که اندازه نکوست

رعایت اعتدال و میانه‌روی در هر کاری.

 

۸۴. انداختن و در رفتن

سر کسی کلاه گذاشتن و جنس نامرغوب به او فروختن و از دسترس دور شدن.

 

۸۵. انسان جایز الخطاست

انسان معصوم نیست، گاهی استباه می‌کند.

 

۸۶. انگار کمر (شاخ) غول را شکسته

 فکر می‌کند کار بزرگی انجام داده.

 

۸۷. انگار ماست تو دهنشه

کسی که شل و بی رمق حرف بزند.

 

۸۸. انگشت به دهان ماندن

شوکه شدن، از فرط حیرت و تعجب زیاد انگشت روی دهان ماندن.

 

۸۹. انگشت‌نما شدن

شناخته و مشخص و زبانزد شدن و مورد توجه خاص و عام قرار گرفتن از بُعد منفی.

 

۹۰. انگل شدن

وبال گردن شدن، مزاحم و سربار.

 

۹۱. اولاد بادام است، نوه مغز بادام

معمولاً عقیده پدرزبرگ و مادربزگ‌ها این است که نوه از فرزند هم دوست داشتن‌تر است.

 

۹۲. اول اون رو که که زاییدی بزرگ کن

اول کاری را که شروع کرده‌ای تمام کن و نتیجه‌اش را ببین بعد به کار دیگر بپرداز.

 

۹۳. اول برادریت را ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث بکن

خطاب به آدم عجول و پر رویی که بخواهد زود به نتیجه و سود برسد. ادعای ناحق داشتن.

 

۹۴. اون روز که جیک جیک مستونت بود یاد زمستونت نبود؟

در روزگار خوشی و راحتی باید با دور اندیشی به فکر سختی‌های احتمالی آینده هم بود.

 

۹۵. ایراد بنی اسرائیلی

ایرادهای بیجا و بهانه جویانه، درخواست‌های غیر قابل قبول.

 

۹۶. این آشی است که خودم برای خودم پختم

این مشکلی است که خودم برای خودم به وجود آوردم.

 

۹۷. این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست

این دفعه دیگه مثل دفعه‌های قبل نیست، جدّی‌تر است.

 

۹۸. این امام‌زاده کور می‌کنه که شفا نمیده

کسی که نه تنها سودی نمی‌رساند و نمی‌توان یه حرف‌ها و وعده‌هایش امید داشت، بلکه ممکن است ضرر هم برساند.

 

۹۹. این‌ حرف‌ها واسه فاطی تنبون نمیشه

خطاب به آدم بد حساب که به جای ادای دین فقط حرف بزند و پشت هم‌اندازی کند.

 

۱۰۰. این خر نشد خر دیگه، پالون می‌دوزم رنگ دیگه

کسی که بودن یا نبودن کسی و یا عوض شدن و تغییر چیزی، کار یا موقعیتی و یا هر چیز دیگر برایش فرقی نمی‌کند.

 

۱۰۱. این خط این نشون

 تهدید و اصرار کاری همراه با رسم علامت به اضافه یا ضربدر مانند روی کف دست یا زمین یا جای دیگر.

 

۱۰۲. این رشته سر دراز دارد

هنگامی که موضوعی یا دعوایی یا گرفتاری شروع می‌شود تا به نتیجه رسیدن آن مراحل و یا زمان زیادی وجود دارد.

 

۱۰۳. این قبایی است که برای تو دوخته شده

این کار یا این شخص و این چیز درست در حد و شأن توست و به درد تو می‌خورد.

 

۱۰۴. این کلاه برای سرت گشاده (این لقمه برای دهنت بزرگه)

در جواب کسی می‌گویند که در خواست بزررگی بیشتر از حد ولیاقتش بکند، مثل در خواست شغل یا خواستگاری از دختری که بالاتر از خودش باشد.

 

۱۰۵. این گوی و این میدان

 در مواردی که بخواهند برای انجام کاری، فرصتی در اختیار کسی قرار دهند می‌گویند.

 

۱۰۶. این نیز بگذرد

 همه چیز در دنیا از شادی تا غم، گذرا و تمام شدنی است.

 

۱۰۷. این یک تومان را بگیر جواب بده

 به کسی که به دلیل اخم و بد اخلاقی یا از روی غرور و افاده نخواهد حرف بزند می‌گویند.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها