0

زندگی با امام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام
دوشنبه 27 دی 1389  9:21 PM

احساس كردم نوبت من است

در يكي از آن روزها كه نوبت شستن ظروف به عهده‌ي من بود، احساس خستگي مي‌كردم و از خواهر خود خواستم كه به جاي من آن مسئوليت را انجام دهد. او ابا كرد. نزديك ظهر، وقت نماز حضرت امام بود. ايشان براي تجديد وضو رفته بودند كه به علت طولاني شدن غيبتشان نگران شده و به دنبالشان به آشپزخانه سر زدم. ناگاه متوجه شدم كه امام تمام ظروف را شسته‌اند و فرمودند: «سخن تو را شنيدم و احساس كردم نوبت من است.» و من از خجالت و شرم، تنها توانستم تشكر كنم.
خانم نعيمه اشراقي


منبع: مجله فكه   -  صفحه: 4

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها