پاسخ به:علت اختلاف در تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) چیست؟
یک شنبه 5 دی 1400 1:48 AM
ساختار ویژه خط کوفی و عدم وجود «نقطه» و «اعراب» در آن باعث شد تا تاریخنگاران مختلف در سدههای پس از شهادت حضرت زهرا(س)، در خواندن تاریخ شهادت از منابع قدیمتر دچار مشکل شوند.
یکی از مهمترین ابهامها در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع، روز شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرای اطهر(س) است. شهادت در سال ۱۱ پس از هجرت رخ داده است، اما روز و ماه آن دقیقا معلوم نیست و بین مورخان اختلاف است.
ابهام در تاریخ دقیق بسیاری از حوادث و رویدادهای مهم در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع وجود دارد و این مسئله عجیب نیست. اختلاف در روز دقیق شهادت حضرت فاطمه(س) نیز هم در بین مورخان شیعه و هم در میان مورخان اهل سنت وجود دارد.
دو روایت مهم
در میان روایتهای مختلف و تاریخهای ارائه شده در راستای تعیین دقیق روز شهادت حضرت زهرا(س) دو روایت معتبرتر است. در یکی از این دو روایت تاریخ دقیق شهادت را ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر(ص) و در دیگری ۹۵ روز پس از رحلت ذکر شده است.
حال کدامیک از این دو روایت به حقیقت نزدیکتر است؟ حضرت زهرای مرضیه ۷۵ روز پس از شهادت پدر به ایشان پیوستند یا ۹۵ روز؟ بهیقین ائمه معصومان(ع) پس از شهادت حضرت زهرا(س) تاریخ دقیق را بیان کرده و یک نقل قول بیشتر ندارند، اما بهنظر من منشا این اختلاف ساختار خط کوفی قدیم است. این خط فاقد «نقطه» بود، بنابراین هیچ بعید نیست که در سدههای پس از شهادت «سبعین» را «تسعین» خوانده باشند.
علمای شیعه هر دو روایت ۷۵ روز و یا ۹۵ روز را معتبر میدانند. بهنظر من این اختلاف اهمیتی ندارد و مهم این است که ما بتوانیم ارادت خود به حضرت زهرای مرضیه(س) را اثبات کنیم. بنابراین تلاش کنیم تا ایام فاطمیه(س) را پاس بداریم. بنابراین بر هر مسلمانی واجب است که در مناسبتهای مذهبی ارادت خود را به اهل بیت پیامبر(ص) نشان دهد و ایام فاطمیه(س) یکی از بهترین این مناسبتهاست.
مصاحبه ایکتاباحجتالاسلام محمدجواد مروجی طبسی، مدرس حوزه علمیه قم
**
سخنان حضرت آيت الله امامي كاشاني بمناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در تاريخ 29/02/87
قال الله العظيم: «انا اعطيناك الكوثر فصل لربك وانحر ان شانئك هو الابتر»(1)
مورخين مينويسند وفات حضرت فاطمه (س) 75 روز يا 95 روز بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) بوده است و اينكه 75 روز يا 95 روز بوده اختلاف از اينجا ناشي ميشود كه در آن زمان خط رايج خط كوفي بوده است و «سبعين» و «تسعين» شبيه هم نوشته ميشده است. لذا بعضي سبعين و بعضي تسعين خواندهاند اگر خمسة و تسعين خوانده شود 75 روز است و اگر خمسة و سبعين خوانده شود 95 روز است . اين اختلافي است كه در روز وفات و شهادت حضرت فاطمه رخ داده است ولي بيشتر محققين فكر ميكنند تسعين صحيح بوده و اين اشتباه رخ داده است. اما در هر حال بين 75 و 95 ترديد است. بر همين اساس است كه ايام عزاي حضرت زهرا را هم 13 جمادي الاولي گفتهاند و هم 3 جمادي الثاني گفتهاند كه 20 روز بعد از وفات اول است.
يكي از اسماء فاطمه زهرا كه خيلي معروف و مشهور است فاطمه است. در روايات ماست كه امام رضا (ع) از آباء گراميش نقل ميكند كه پيغمبر اكرم(ص) حضرت فاطمه را فاطمه نام نهاد و خود حضرت (ص) فرمود: «انما سميت ابنتي فاطمه لان الله تعالي فطمها و فطم من احبها من النار»(2)
«خدا فاطمه و هركس كه او را دوست داشته باشد از آتش جدا ميكند».
«فطم» يعني جـدا كـرد. «فاطر» يعني جـداكـننده. به زن «فاطمه» ميگـويند و به مرد «فاطم» ميگويند. يعني جـدا كـننده از آتش.
حديثي شبيه به اين از حضرت صادق (ع) است كه ميپرسند كه چطور حضرت فاطمه (س) را فاطمه گفتند؟ حضرت (ع) ميفرمايد: وقتي فاطمه (س) به دنيا آمد فرشتهاي بر پيامبر نازل شد و اسم فاطمه را بر پيامبر آورد و پيامبر زبان مباركش به اين اسم شريف گشت. بعد فرمود من تو را به علم جدا كردم (يا كامت را گرفتم) يعني در تو علم قرار گرفت. اگر فطم را به معناي جدا كردن از آتش بگيريم به معناي اول است. «يعني كام تو را به علم گرفتم و تو را از بدي و اخلاق سوء جدا كردم» كلمه «فطم» اگر با حرف «با» متعدي شود يك معنا ميدهد و اگر با حرف «عن» متعدي شود معنای ديگری ميدهد.
«فطمتك بالعلم» يعني تو را به علم تفكيك كردم، يعني كام تو را به علم گرفتم، يعني علم ذات تو شد.
«فطمتك عن الطمث» يعني تو را از بدي جدا كردم. «فطمتك بالعلم» يعني علم را در درونت ريختم كه با «با» معني شده است. آنجا كه با «عن» آمده يعني تو را از بدي و شرارت و آتش دور داشتم.
«عن أبي جعفر (ع) قال لما ولدت فاطمه (س) أوحي إلي ملك فانطلق به لسان محمد (ص) فسماها فاطمه ثم قال إني فطمتك بالعلم و فطمتك من الطمث ثم قال ابو جعفر والله لقد فطمها الله بالعلم و عن الطمث في الميثاق»(3)
«خداوند در وجود فاطمه از همان روز اول علم و معرفت و درك را ريخت و تمام زشتيها را از او دور داشت»
اين بدين معناست كه روز اول نظام آفرينش را به او نشان داد، حضرت فاطمه همه عالم را از غيب و شهود ديد كه نيازي به معلم و مكتب نداشت. اين معناي فاطمه (فطم بالعلم) است يعني علم را در درون او ريخت. (فطم عن الطمث) يعني تمام زشتيها و اخلاق سوء را از او دور كرد. پس فاطمه هم به جمال مزين است و هم از زشتيها دور است. آن هم در كلمه فاطمه نهفته شده است. اين در رابطه با حضرت فاطمه. من و شما چطور.
من و شما، قصهمان اين است كه «الطمث إلا بتكلف بأن يجعل الطمث كناية عن اخلاق و الافعال الذميمه أو يقال علي الثالث لما فطمتك عن الادناس الروحانية و الجسمانية فانت تفطم الناس عن الادناس المعنوية»(4)
فاطمه از زشتيها جدا شده لذا همانطوركه اخلاق بد از ذات او دور است با رهبري خود انسانها را بايد هدايت كند. علم در وجود فاطمه است لذا بايد اين علم را به ديگران بدهد.
در روايت ديگري است كه فاطمه محبين خود را از آتش جدا ميكند كسانيكه حب فاطمه را دارند كساني كه علاقه به زهرا دارند اين حب موجب ميشود از آتش دور شوند. حب يعني چه؟ محبت مثل يك ريسماني است كه اين ريسمان صد دانه تسبيح را با هم جمع ميكند. محبت چيزي است كه انسان را به سوي حق ميكشاند. آفرينش بر اساس محبت است. همه نظام هستي در ذات و طبيعتش حب است. حب به خدا در همه نظام هستي ريخته شده است. اين نكتهاي است كه همه برهان فلسفي بر آن ريخته شده است. اين حب همه را بهم وصل كرده است. بعضيها اين عشق را خوب ميبينند مثل اميرالمؤمنين و لذا پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: علي غرق در ذات خداست. يعني غير خدا را نميبيند. اين همان عشق و حب به خداست و انسان رنگ خدايي پيدا ميكند.
حديثي در رابطه با نماز شب است كه از حضرت صادق (ع) ميپرسند چطور كسي كه نماز شب ميخواند چهرهاش نوراني ميشود و مردم دوستش دارند. حضرت ميفرمايند: كسي كه در دل شب نماز شب ميخواند در دل شب با خدا خلوت ميكند لذا حب خدا در دل اوست لذا نور حق در او جلوه ميكند. لذا محبوبيت خدا هم به او منتقل ميشود. مثل خـورشيد كه آفـتاب در اتاق ميتابد يا اينكه قطرات باران از ابر ميبارد كسي كه خدا محبوب اوست و جز به خدا حب به چيزي ندارد اين محبوبيت خدا در او ميريزد لذا محبوب بقيه مردم ميشود. اصل حب از خداست. آن وقت كسي كه فاطمه را دوست دارد در زيارت حضرت فاطمه (س) است كه «انّ سرّك فقد سرّ الله انّ سرّك فقد سرّ رسول الله» «كسي كه تو را خوشحال كند خدا را خوشحال كرده و كسي كه تو را خوشحال كند پيامبر را خوشحال كرده است».
سرّش همين است كه همه خير و حق و زيباييها در يك مسير قرار دارند و آن حب به خداست. اين حب به خداست كه همه آفرينش را منسجم و هماهنگ كرده است. همه با هم حركت ميكنند.
روايتي هست كه پيغمبر (ص) ميفرمايد: زمين مَهر توست. و در جاي ديگر ميفرمايد: اين آبها مَهر توست. يعني چه؟ يعني همه عالم براي توست. آفرينش براي توست. تو هستي كـه موجب ميشوي حسن و حسين بيايند و در آخر حديث هم ميآيد المهدي من ولدك يعني مهدي فرزند توست. پس همه اينها از توست. وقتي اينها از توست خلقت و آفرينش براي حب به خدا و كمال انسان است. اين كمال هم در راستاي حب به خداست. حب به خدا به انسان كمال ميدهد فاطمه سمبل اين حب است اگر فاطمه نبود اولياء و ائمه اطهار نبودندپس عبارت آب مهر توست يعني اگر تو نبودي آب نبود. آب نياز بشر است وقتي انسانهاي كامل نباشند وجود آب لغو است. زمين مهر توست. يعني اگر تو نبودي زمين هم نبود. نكته لطيف كلمه مهر اين است كه خدا اين زمين و آب را مهر تو قرار داد نميگويند خدا اين آب و زمين را براي تو قرار داد يعني ربطش را به اميرالمؤمنين ميدهد. انسان هر چيزي را دوست داشته باشد با همان محشور ميشود حتي اگر سنگ هم دوست داشته باشد چون نظام هستي بر اين است كه انسان كشش داشته باشد به قول مولاي رومي كه ميگويد
اي علي كه جمله عقل و ديدهاي شمهاي واگو از آنچه ديدهاي
چشم تو ادراك غيب آموخته زين سبب چشمان به سويت دوخته
اين عشق به حق كه داري همه وجودت را گرفته لذا همه انسانها هم به تو متوجه شدهاند.
من در بيروت با مسيحياني ديدار كردم كه در رابطه با اهل بيت كتابي نوشته بودند البته جرج جرداق هم بود ولي آن يكي ديگر از مسيحيان است كه راجـع به موسي بن جـعفر نوشته است ميگفت: يكي از استادان مسيحي دانشگاه ميگفت اين چه كتابي است كه نوشتهاي؟ چقدر تجليل كردهاي؟ من گفتم تو خبر نداري كه اينها چه انسانهايي هستند. بعد به او گفتم بعداً به تو كتابي خواهم داد كتابي راجع به حضرت زهرا نوشته بودم آنرا به او دادم گفت اينها عجب انسانهاي بزرگي هستند گفتم بله همين است سرّ اينكه اينها اينقدر محبوباند همين است.
پيغمبر وقتي درباره حضرت زهرا صحبت ميكند ميفرمايد قرآن درباره حضرت مريم ميگويد «اصطفاكِ علي نساء العالمين»(5) تو را بر زنان عالم برگزيده ولي حضرت مريم بر زنان عالميان عصر خودش برگزيده شده است. ولي كسي كه بر تمام زنان عالم برتري دارد فاطمه (س) است نه تنها در دنيا بلكه در آخرت هم ايشان سيده نساء اهل بهشت هستند. ايشان در بهشت هم سرآمد زنان هستند. و همه اينها نسبت به حب به خدا است. فاطمه (س) بر همين اساس عشق به خداست كه موقف و ايستگاه و تكليف خود را آن طور انجام ميدهد.
ولي امان از وقتي كه حب به خدا نباشد و حب به دنيا باشد حب به دنيا همه چيز را عوض ميكند. اين مطلب را اهل سنت هم نوشتهاند كه وقتي عمر در خانه فاطمه آمد و گفت بياييد بيرون، كسانی که در پناه فاطمه باشد گمان می کردند محفوظ اند زيرا پيامبر (ص) فرموده بود كه هر كس تو را دوست دارد خدا را دوست دارد و هر كس تو را دشمن داشت خدا را دشمن دارد و لذا همه اينطور فكر ميكردند كه اگر در خانه فاطمه باشند محفوظ هستند. لذا اميرالمؤمنين هم در پناه فاطمه محفوظ خواهد بود. زبير هم در خانه فاطمه رفت. عدهاي در خانه فاطمه جمع شدند. وقتي عمر آمد و گفت شما بيرون بياييد والا در خانه را آتش ميزنم اين حرفي است كه اهل سنت هم نوشتهاند. فاطمه (س) پشت در آمد در آن زمان در خانه از ليف خرما بود لذا روزنههايي داشت و سرّ اينكه زود آتش ميگرفت همين بود ... السلام علیک یا فاطمة الزهرا
منابع
1. سوره كوثر.
2. عيون اخبار الرضا (ع) ، ج1، ص51؛ مسند زيد بن علي، ص 459.
3. علل الشرايع، ج1، ص 179؛ كافي، ج1، ص 460.
4. بحارالانوار، ج 42، ص 14.
5. سوره آل عمران: 42 (و اذ قالت الملائكة يا مريم إن الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين