نگاهی گذرا به بسیج و بسیجی(3)
سه شنبه 2 آذر 1400 10:57 AM
نقش بسیج و تفكر بسیجی در تحولات فرهنگی و سیاسی
الف. نقش بسیج و تفكر بسیجی در انقلاب
1. پاسداری از انقلاب اسلامی
با شناختی كه از این نیروی لایزال الهی و نیز تجربهای كه از فعالیت بسیج در دوران بعد از انقلاب، وجود دارد، نیازی به بررسی آثار وجودی بسیج در گذشته نیست. انقلاب، بهترین ثمره وجود بسیج است و اگر بسیجیان نبودند، امروز نه تنها چیزی بنام انقلاب اسلامی بلكه چیزی بنام كشور مستقل ایران وجود نداشت. این مطلب گزافهگویی نیست و جوانان تحصیل كرده كه در پرتو این انقلاب، ذهنی روشن و فكری تابناك پیدا كردهاند، میتوانند با دقت در این نیروی عظیم و ارزیابی آن به این نتیجه دست یابند. برای اهمیت بسیج و شناختن تأثیر این نیرو در گذشته، همین بس كه وجود نظام ما از بسیج است و این نیرو و تفكر است كه میتواند از انقلاب پاسداری كند؛ همانگونه كه امام راحلقدسسره فرمودند: «اگر بر كشوری نوای دلنشین تفكر بسیجی طنینانداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد شد.»(صحیفه امام، ج 21، ص 195.)
مهم شناسایی وظیفه بسیج نسبت به آینده است. گرچه بسیج ابتدا بهعنوان یك نیرو در مقابل قوای نظامی بیگانه و مهاجم بوجود آمد اما پیدایش این پدیده اجتماعی معلول عوامل اجتماعی و فرهنگی خاصی بود كه اگر آن فرهنگ در جامعه ما نبود، هرگز چنین پدیده عظیم و معجزهآسایی بوجود نمیآمد. پس وجود این پدیده عظیم اجتماعی خود معلول عوامل فرهنگی پیشین است، كه در صورت باقی ماندن آن عوامل، این جریان نیز ادامه پیدا میكند اما اگر آن عوامل تدریجاً ضعیف شود این حركت هم سرعتش كاسته میشود و شتاب مثبت آن به شتاب منفی تبدیل میشود وكم كم به سكون میگراید و این امر برای جامعه فاجعه خواهد بود.
همانگونه كه ما ارزش نیروی بسیج را میشناسیم دشمنان نیز این نیرو را خوب شناختهاند و اهمیتش را درك كردهاند. دشمنان به خوبی میدانند كه بقاء انقلابْ مرهون این نیرو است و همچنین رشد و گسترش این انقلابْ بستگی به رشد و گسترش این نیرو دارد، و برای تضعیف این انقلاب نیز باید این نیرو را تضعیف كرد. این مسأله روشنی است كه همه میتوانند به سادگی آن را درك كنند و نیازی به تحلیلهای پیچیده جامعهشناختی یا سیاسی ندارد.
بسیج ابتدا به صورت یك نیروی نظامی پدید آمد، و عوامل پدیدآورنده آن، شرائط خاص اوایل جنگ بود زیرا از سویی دشمن حمله كرده بود و كشور در محاصره بود و از سوی دیگر آمادگی دفاع در نیروهای رسمی وجود نداشت و آشفتگی و پراكندگی حاكم بود، در چنین شرائطی، فرهنگ سازنده بسیج، اقتضای یك نیروی دفاعی را داشت تا خطرهای نظامی را دفع كند، بر همین اساس نیروی بسیج شكل گرفت.
امّا پیدایش این نیرو به شكل نظامی به معنای محصور بودن، فرهنگ بسیجی در دایره نظامی نیست، بلكه فرهنگ بسیجی، فرهنگی است كه از اعتقاد به خدای جهان آفرین و نیروهای بینهایت او سرچشمه میگیرد و هستی انسانی را كاروانی میبیند كه از طرف خدا سرچشمه گرفته و بسوی خدا باز میگردد و این جهان بستری است برای این حركت لایزال كه مبدأ و منتهای آن خداست؛ انا لله و انا الیه راجعون، و كارمایه بسیجی همین جمله است.
آنچه به بسیجی نیرو میبخشید تا در میدان نظامی در مقابل همه سلاحهای شیطانی و اهریمنی با دست خالی ایستادگی كند، اندیشه و ایمان او بود؛ ایمان به اینكه این جهان با همه پهناوری و عظمت خود با اراده الهی اداره میشود. هستی بیهوده آفریده نشده بلكه دارای حكمت، هدف و غایتی است، انسان نیز در این جهان رها شده نیست و دست ربوبیت الهی بر سر جهان و انسان است. انسان گزافه آفریده نشده و حركت او نیز گزاف نیست و سرانجامی بیهوده نخواهد داشت زیرا گل سرسبد عالم آفرینش است و دست حكیمی او را پرورانده و برای بوستان ابدی او را تربیت كرده است كه باید مراحل تكامل را در این جهان بپیماید تا به آن جایگاه راستین فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِر(قمر(54)، 55.) راه یابد.
ایمان و اعتقاد بسیجی بیشتر در میدان كارزار و میدان نبرد نظامی جلوهگر بود اما در عرصههای دیگر نیز بهخوبی میتواند ظهور پیدا كند، عرصههایی كه تحولات اجتماعی و ابعاد زندگی اجتماعی آنها را ترسیم میكند مثل ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آنها. این تفكر، اعتقاد و ایمان قلبی كه انسان را از حضیض پستی به اوج عزت و عظمت هدایت میكند، در میدان سیاست یك جلوه دارد و در میدان عمران و بازسازی جلوه دیگری دارد و در عرصههای فرهنگی نیز جلوههای خاص خودش را خواهد داشت.
دشمن روزگاری امید داشت تا در عرصه نظامی، انقلاب را شكست دهد اما دیری نپایید كه به اشتباه خویش پی برد و فهمید ملت مسلمان ایران با این توان و قدرت نامحدود، شكننده نیست و از پای در نخواهد آمد. سپس سعی كرد تا در عرصه اقتصادی ملت را محصور كند و به گمان خویش در تنگنای فقر آنها را از بین ببرد ولی مقاومت مردم با ایمان در مقابل مشكلات اقتصادی و تلاش بسیجیان در عرصه اقتصادی، این نقشه دشمن را هم نقش بر آب كرد. در نهایت دشمن به این نتیجه رسید كه تنها چاره آنها در عرصه فرهنگی است و فقط از راه فرهنگ میتوانند این ملت را نابود كنند، از اینرو تمام تلاش خود را صرف این كردند تا نیروهای فعال و كارآمد جامعه را از لحاظ فرهنگی ضعیف و سست كنند و متأسفانه كم و بیش موفقیتهایی نیز بدست آوردند. مهم آن است كه بسیج و تفكر بسیجی چه نقشی را میتواند در تحولات فرهنگی سیاسی جامعه ایفا كند؟
انقلاب اسلامی ایران قبل از این كه حركت نظامی، سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی باشد، حركتی فرهنگی است، و اصولاً بُعد فرهنگی آن قبل از سایر ابعادش مطرح میشود. اسلام از راه فرهنگ در درون جوامع نفوذ پیدا میكند و تا وقتی كه فرهنگ اسلامی در جامعهای رسوخ نكند، جامعه اسلامی به معنای واقعی آن شكل نگرفته است.
در انقلاب ایران، فرهنگ اسلامی به بركت راهنمایی پیامبرگونه امام بزرگوار(رحمه الله) و یاران صدیق او، زنده شد، و انقلاب را به پیروزی رساند. احیای فرهنگ اسلامی در جامعه ایرانی عامل پیدایش انقلاب شد و تعالی آن نیز به همین عامل بستگی دارد. تا وقتی انقلاب زنده خواهد بود كه فرهنگ اسلامی در كشور حیات داشته باشد و این انقلاب در صورتی آسیب میبیند كه فرهنگ اسلامی كه پایه انقلاب است، آسیب ببیند.
آنچه امروز دشمنان و جهان استكبار آنرا هدف حملات خود قرار دادهاند به فرموده مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ایمان مردم است(حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان استان سیستان و بلوچستان، 6 / 12 / 1381.) و ایمان عصاره فرهنگ اسلامی است و به یك معنا نهال انقلاب است كه این نهال در جامعه رشد میكند و تا وقتی كه ثمره و میوه خود را به جامعه تقدیم كند باید در همه مراحلْ روح فرهنگ اسلامی در آن باشد. دشمن نیز با شناخت عناصر اصلی این فرهنگ سعی دارد آنها را سست كند و ایمان جوانها كه آیندهسازان این انقلاب و وارثان شهدا و ایثارگران هستند را سست كند.
نسل جوان با تلاش در مسایل فرهنگی میتواند در برابر این نقشه شیطانی دشمن ایستادگی كند. جوانان باید با معارف اسلامی آشنا شوند و با مسلح شدن به سلاح علم و ایمان در ساختن سایر اقشار مردم و گسترش فرهنگ اسلامی تلاش نمایند.
عامل بقای حیات و بالندگی جامعه اسلامی و هر انسانی كه بخواهد به تكامل برسد، دو چیز است: یك عامل مربوط به شناخت، بینش و نگرش انسانها است؛ و عامل دیگر با عمل و فعالیت انسان در ارتباط است. شناخت صحیح و اراده قوی دو عاملی هستند كه حركت و بالندگی فرد و جامعه اسلامی به آن بستگی دارد. از این رو باید شناخت حقایق، عمیقتر و گستردهتر شود و اراده افراد برای تحقق بخشیدن به آرمانها تقویت شود.
سعادت و كمال فرد و جامعه به علم و عمل بستگی دارد؛ این دو در مسایل فردی و اجتماعی همانند دو بالی هستند كه برای بالندگی و رشدْ ضروری است و هر كدام از آن دو ضعیف شود، پرواز به سوی سعادتْ ناممكن میشود. كسانی كه فقط در جهت كسب علم تلاش كردند و قدمی در اصلاح خویش برنداشتند، مشكلات بسیاری را برای جامعه بوجود آوردند كه نمونههای آن را میتوان در كشور مشاهده كرد.
علاوه بر كسب علم، خودسازی، تقویت اراده و انگیزه برای حركت نیرومند بسیجی در عرصههای مختلفْ ضروری است. در دوران جنگ زمینه برای خودسازی فراهم بود زیرا فضای حاكم بر جامعه، فضای ایثار و شهادت بود، وقتی پیكرهای پاك شهدا تشییع میشد، فضای جامعه را عطرآگین میكرد و همه را تحت تأثیر قرار میداد. جلسات زیارت عاشورا، دعاهای توسل و شبزندهداریها زمینه را برای خودسازی جوانها فراهم میكرد و آثار و بركات شگفتانگیزی در پی داشت كه در طول تاریخْ كمنظیر و شاید بینظیر بوده است. اما به نظر میرسد پس از آن دوران ارزشها و فرهنگ ایثار و شهادت كمرنگ شده است و دشمن نیز سعی دارد، انقلاب و جوانها را از فرهنگ ایثار و شهادت جدا كند تا به آسانی بتواند این انقلاب را از مسیر اصلیاش منحرف كند و بر سرنوشت ملت و كشور حاكم شود.
بنابراین در این زمان وظیفه بسیجی در پاسداری از انقلاب و ارزشهای آن و نقشی كه بسیج و تفكر بسیجی میتواند در حفظ و تداوم و بالندگی انقلاب و فرهنگ داشته باشد، بر كسی پوشیده نیست.
2. تلاش در عرصه فرهنگ
بسیجی هوشمند باید بیش از هرچیز به این مطلب بیاندیشد كه امروز صحنه نبرد از میدان نبرد نظامی به عرصه فرهنگی انتقال یافته است. علاوه بر اینكه در عرصه صنعتی و كشاورزی و عمرانی تلاش خودش را انجام میدهد، باید متوجه باشد كه نوك پیكان دشمن امروز متوجه عرصه فرهنگی است و اگر موفقیتی هر چند كم در این عرصه بدست آورد، برای او بزرگترین پیروزی خواهد بود.
بنابراین نخستین وظیفه بسیجی در این عصر كسب آگاهی از اهمیت نبرد فرهنگی و درك موقعیت خطیر فرهنگ بسیجی است و توجه به اینكه دشمن تمام تلاشش را برای نابودی این فرهنگ به كار گرفته است. با اندیشه درباره فعالیتهایی كه در داخل و خارج كشور هدایت و انجام میشود، میتوان نمونههای بارز این نقشه شوم را آشكارا مشاهده كرد.با توجه به اینكه ماهیت تلاش بسیجی در این عصر باید در مسایل فرهنگی باشد، ابتدا شناخت فرهنگ غرب و سپس مقابله با تهاجمات آن، ضروری به نظر میرسد.
الف. آشنایی با انحطاط فرهنگ غرب
غرب از نظر اخلاقی و فرهنگی در آستانه سقوط است. از نظر اقتصادی نیز در حال ركود و بحران است و شاهد ورشكستگی كمپانیهای غربی هستیم. كاروان تمدن غربی بسوی نیستی در حركت است و در مقابل در این كشور، رشد اسلامگرایی و گرایش به معنویت بسیار زیاد است. گرچه در غرب اسلام را بد معرفی میكنند و در رسانههای گروهی، فیلمهای سینمایی و اخبارشان، اسلام و بخصوص اصولگرایی اسلامی را مساوی با خشونت و تروریسم تلقی میكنند و در این راه میلیاردها دلار هزینه میكنند، اما اسلام در غرب مخصوصاً در میان قشر تحصیل كرده، در حال توسعه است.
سران كفر و استكبار از رشد اسلام نگران هستند. در كشوری مثل فرانسه كه به اصطلاح مهد آزادی است و انقلاب كبیر علیه فاشیسم در این كشور پدید آمد و مبدأ انقلابات فكری و آزادی و دموكراسی در دنیا شد و فرانسویها افتخار میكنند كه كشورشان مهد پیدایش دموكراسی است امروز در همین كشور فرانسه دختری كه با حجاب اسلامی به مدرسه میرود را از مدرسه بیرون میكنند. در این كشور با خانم فرانسوی اصیل بومی كه مسلمان میشود و چادر میپوشد و حجابش هم از حجاب برخی از خانمهای مسلمان ایرانی بهتر میشود، با این پدیده چه كار كنند؟ تنها چارهای كه دارند این است كه مبدأ و زادگاه این تفكر را از بین ببرند. تمام دنیا از دوست و دشمن میدانند كه منشأ این طرز تفكر و گرایشها ایران اسلامی است، چون چنین تفكری در عربستان وجود ندارد، مصر هم غوطهور در مفاسد غربی است و سایر كشورهای اسلامی نیز كم و بیش رنگ و بوی فرهنگ غربی را به خود گرفتهاند. و اگر در مصر و بعضی از كشورهای دیگر اسلامی تحركی پیدا شده، به تبعیت از انقلاب اسلامی ایران است.
كشورهای غربی سعی میكنند تا فرهنگشان را در ایران اشاعه دهند و در این زمینه از شخصیتهای شناخته شده ضد انقلاب استفاده نمیكنند، بلكه از شخصیتهای موجهی كه فرهنگ غرب را میستایند و آمال و آرزوهای خود را فقط در این فرهنگ میبینند، كمك میگیرند تا ارزشهای دینی و انقلابی در ایران به مرور كم رنگ شود، و با تحقق این هدف به تمام مسلمانان كه ایران را الگوی حركت خود قرار دادهاند، وانمود كنند كه این انقلاب از ارزشهای خود دست برداشته و دیگر الگوی مناسبی وجود ندارد.
تئوری مطرح در دنیا، تئوری جنگ تمدّنها و فرهنگها است. جنگ نظامی بین بلوك شرق و غرب تمام شده، اروپا و امریكا نیز علیه یكدیگر بمب اتمی بكار نمیگیرند چون هر دو منافع مشترك دارند و پیامدهای استفاده از بمب اتمی را نیز به خوبی میدانند، بنابراین آینده بشر نگران جنگ اتمی نیست، جنگ آینده، جنگ فرهنگها و تمدّنهاست.
در جنگ بین تمدنها بیش از همه از تمدّن اسلامی و فكر اسلامی میترسند و آن را هدف قرار میدهند، شاید در گذشته كسی چنین تحلیلی را نمیپذیرفت اما امروزه به طور علنی آن را بیان میكنند و حتی جریانهای داخل ایران را مورد بررسی قرار داده اعلام میكنند جریان خاصی كه افرادی مشخصی، رهبری آن را به عهده دارند طرفدار غرب هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند.
ب. مقابله با تهاجم فرهنگی
تفكر بسیجی چه نقشی را باید در آینده انقلاب ایفا كند؟ پس از درك درست خطر فرهنگی و شناخت دشمنان و نقشههای آنها، تشخیص وظیفه مشكل نیست. بسیجی باید در عرصه فرهنگی خود را تقویت كند و فعالیتهای فرهنگی را هدف اصلی خویش قرار دهد.
منظور از فعالیت فرهنگی و رشد فرهنگی در تفكر بسیجی روشن است، هرچند با القائات غربزدهها فرهنگ نیز دارای معانی متضاد شده اما در تفكر بسیجی فعالیت فرهنگی و رشد فرهنگی به معنای شناخت بهتر اسلام و پاسداری از ارزشهای دینی است، دینی كه بسیجیان جان خویش را نثار آن میكنند و انقلاب نیز به رهبری امام با تكیه بر اسلام و ارزشهای آن به پیروزی رسید.
تلاش غربزدهها برای بكارگیری فرهنگ در مفاهیم متضاد، فضا را چنان آلوده كرده كه حتی مسأله برای دولتمردان نیز مشتبه شده و آنان نیز كار فرهنگی را تنها در ورزش و موسیقی میبینند و بودجهای هم كه برای كارهای فرهنگی پیشبینی میشود فقط در اینگونه كارها هزینه میشود، البته این به معنای مخالفت با ورزش و هنر نیست امّا ارزشها و اولویّتها را باید رعایت كرد، در حالیكه جوانان عزیز كم كم از مایههای اصلی فرهنگ انقلاب تهی میشوند، معنویّات به فراموشی سپرده میشود و روحیّه بسیجی از بین میرود، جایی برای صحبت از نقش دیوان و ایوان نیست، خانه از پای بست دارد ویران میشود خواجه در فكر نقش ایوان است.
حركت فرهنگی غربگرا كه در كشور بوجود آمده و عدهای آن را رهبری میكنند، بنیادی برای دین، انقلاب و بسیج باقی نمیگذارد.(باید توجّه داشت كه این مطالب سالها پیش بیان شده است.) وقتی بسیج مفهوم پیدا میكند كه عدهای معتقد باشند، دینی هست و این دین دارای حقایقی اصیل و ثابت و ارزشهایی معتبر است و همچنین پایههای این دین قابل شناخت و دفاع است. امّا اگر تلاشهای عدهای غربزده باعث تزلزل و انحراف در این اعتقادات شود و محیط نورانی جامعه را ابرهای تیره و تار برآمده از فضای مغربزمین تاریك كنند تا جلوی خورشید دین گرفته شود، در این صورت بسیجی نیز مفهومی نخواهد داشت.
این جریان وابسته برای رسیدن به اهدافشان اظهار داشتند كه دین قابل شناختن واقعی نیست چون واقعیّت ثابتی ندارد و تا بینهایت قابل تغییر است بنابراین نمیتوان گفت كه این شناخت از دین درست است و آن نادرست! بسیجی به شناخت امام از دین اطمینان دارد و شناخت فقها را از دین به عنوان دینشناسان میپذیرد اما برای اینكه این اطمینان را از بسیجی سلب كنند، میگویند: تمام علوم با هم در ارتباطند كسی كه شیمی نداند، ریاضی، فیزیك و سایر علوم را نیز نمیداند و كسی كه این علوم مرتبط به هم را نداند، حق ندارد بگوید دین شناس است، پس امام و سایر فقها را نمیتوان اسلامشناس و دینشناس دانست زیرا مجموعه معرفت بشری یك شكل هندسی دارد كه اگر یك ضلع آن برداشته شود، شكل خود را از دست میدهد.
از نظر آنها كسی حق دارد خود را دینشناس بنامد كه همه علوم را بشناسد و چنین شخصی در عالمْ وجود ندارد و نخواهد داشت، پس معرفت دینی نسبی است و معیار برای هر كس فهم خودش از معارف میباشد؛ اگر كسی خدا را یكی بداند دین او همان است و اگر دیگری دو خدا را باور داشت، دین او نیز همان باورش میباشد چون دین نسبی است و معیاری برای سنجش وجود ندارد. و علاوه بر آن، شناختی كه از دین وجود دارد شناخت بشری است و شناخت بشری قابل خطا است. بنابراین شناختهای متفاوتی از اسلام عرضه میشود و این شناختها بین صفر تا بینهایت خواهد بود، هر روز دین اسلام ماهیت متفاوتی پیدا میكند چون معیار ثابتی برای سنجش وجود ندارد.
شبهه دیگر كه جریان وابسته به غرب مطرح كردند این بود كه یقین دست یافتنی نیست و به هیچ چیز نمیتوان یقین پیدا كرد و هر كس ادّعای یقین كند از جهلش است و گرنه روشنفكر امروزی بالاتر از این است كه ادّعای یقین كند. آخوندهای دهاتی و متحجر و اقشار بی سواد ادعای یقین میكنند اما كسی كه تحصیل كرده دانشگاه است ادّعای یقین نمیكند!
در آیات قرآن آمده: وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون(بقره(2)، 4.) پرهیزگاران به آخرت یقین دارند، اما از نظر جریان خود باخته در برابر فرهنگ غرب، یقین خیالی بیش نیست و هیچ چیز یقینی در عالم وجود ندارد. در آیه دیگر آمده: وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِین(ذاریات(51)، 20.) در زمین، نشانههایی برای یقینكنندگان است، اما از دیدگاه آنها امروز عصر شكّ است و مد امروز این است كه انسان شكّاك باشد و گرنه روشنفكر نیست.
اگر در جامعهای شك نشانه روشنفكری باشد، آیا دیگر بسیجی سیزده سالهای پیدا میشود كه نارنجك به كمرش ببندد و زیر تانك برود؟ آیا با شكّ، صنعتگر و كشاورز كارش را رها میكند تا به جبهه برود و حتی حقوقی را كه به او میدهند به جبهه كمك كند؟ كسی كه نمیداند آیا خدایی هست، پیامبری فرستاده، دین اسلام حقیت دارد و آیا آخرتی برپا میشود؟ آیا با این همه شك و تردید كسی حاضر به جانبازی خواهد شد؟
عدهای در نوشتهها و سخنرانیهایشان در تمام ارزشهای ثابت دینی، شبههپراكنی میكنند، و در اموری همچون: وجود خداوند، آمدن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیه السلام)، برپایی قیامت و سایر ارزشهای اصیل اسلامی تردید ایجاد میكنند. و با شبهه در این مبانی، بسیج و تفكر بسیجی كه بر اساس اندیشه اصیل اسلامی شكل گرفته است، جایگاهی نخواهد داشت.
درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و وحی گفتند: عربی هزار و چهارصد سال پیش یك چیزهایی به ذهنش رسید و با توجّه به آنها ادعای پیامبری كرد، در این عصر هم چیزهایی به ذهن كسانی میرسد كه همان الهام است و این عصر پیامبر دیگری میطلبد. درباره قیامت نیز در یك تعبیر گفتند: آخرت همین دنیا است، و در تعبیر دیگری گفتند: سودطلبی عبارت از دنیا و ارزشطلبی عبارت از آخرت است! اگر آخرت همان ارزش بود دیگر به انبیا اتهام دیوانگی نمیزدند. وَقَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ * أفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ(سبأ(34)، 7، 8.) «و كسانى كه كفر ورزیدند گفتند آیا مردى را به شما نشان دهیم كه شما را خبر میدهد كه چون كاملا متلاشى شدید [باز] قطعا در آفرینشى جدید خواهید بود.آیا [این مرد] بر خدا دروغ بسته یا جنونى در اوست». و حتّی انبیا را كه به مرگ تهدید میكردند به این دلیل بود كه آنها میفرمودند: انسان پس از مرگ زنده میشود و مورد بازخواست الهی قرار میگیرد.
شبههها و تردیدهایی كه از سوی دلباختگان فرهنگ غرب القا میشود همه سوغات غرب است كه بعد از رنسانس در اروپا مطرح شد و مورد بررسی و نقد اندیشمندان غربی نیز واقع شد، اما روشنفكران جدید این شبههها را از زیر خاك درآورده و به عنوان ارمغانی برای نسل جوان عرضه میكنند.شبهههایی همچون؛ تأویل متون دینی، نسبی بودن معرفت، سمبولیك بودن مفاهیم دینی، اسطوره بودن مفاهیم دینی، اساطیری بودن زبان دین، از جمله شبهههایی است كه حدود سیصد چهارصد سال است كه در اروپا مطرح شده و مورد نقد نیز قرار گرفته است، اما روشنفكران كشور از نو آنها را طرح میكنند و اظهار میدارند كه زبان دین، زبان سمبولیك و اساطیری است و هر كس هر چه از دین فهمید دین او همان است چون معیار ثابتی برای شناخت دین وجود ندارد! البته باید این مطالب در جای خود مورد بحث قرارگیرد و بر بسیجی لازم است تا آنها را بفهمد و همچنین از نقشههایی كه برای از بین باورهای دینی و تفكر بسیجی طراحی میشود اطلاع داشته باشد.
در تحلیلهای روشنفكران غربی حتی نظام ولایت فقیه نیز حكومت فاشیستی تلقی میگردد برای اینكه حكومت دو قسم است: لیبرالیسم و فاشیسم، لیبرالیسم را كه خود روحانیون و اندیشمندان دینی ردّ میكنند پس حكومت ولایت فقیه حكومتی فاشیستی و ضد دموكراسی است! حكومتی كه منافع یك گروه اقلّیتی را تأمین میكند و در جهت سلطه بر مردم است. همانگونه كه رهبر معظّم انقلاب اشاره فرمودند: عدهای تمام مقدّسات وارزشهای انقلاب را زیر سؤال میبرند: از كجا امام درست میگفت! و از كجا آن كسانی كه انقلاب كردند، درست فهمیدند! آیا اصلاً براندازی رژیم پهلوی كار درستی بود؟! آیا جنگ كاری عاقلانه و منطقی بود؟! به چه دلیل این شكل حكومت صحیح است؟! عدهای نهضت اسلامی مشروطیّت را به یك حركت سیاسی غرب طلبانه تبدیل كردند، پیروان همان اندیشه و سرسپردگان همان فرهنگ، امروز میخواهند از راه نفوذ دادن فرهنگ غربی در جامعه اسلامی به خصوص در دانشگاهها، انقلاب را استحاله فرهنگی كنند و سپس با كمك اربابان خود این انقلاب را از بین ببرند. بنابراین وظیفه بسیجیان با توجه به توطئهها و تلاشهای جریان روشنفكری وابسته به غرب در جهت از بین بردن باورهای دینی و ارزشهای انقلابی و نیز تفكر بسیجی بسیار روشن است.
3. حفظ تفكر و روحیه بسیجی
بسیجی بودن ویژگی یك مسلمان واقعی است، كسی كه باور راستین به اسلام و مبانی آن و به خصوص مذهب حق تشیع داشته باشد، همواره باید با تمام نیرو آماده انجام وظیفه در راه اسلام باشد. این وظیفه گاه در صحنه نبرد نظامی است و گاه سایر عرصههای اجتماع در مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.
جوهره بسیجی آمادگی برای انجام وظیفه در همه اموری است كه مربوط به جامعه اسلامی باشد، و به عبارت دیگر: صرف تمام قوا در راه اسلام است.در صدر اسلام رزمندگان گروهی جدا از سایر گروهها نبودند. اما با پیچیده شدن روابط اجتماعی و تقسیم كار، عدهای شغل و حرفه خود را در بخشهای نظامی و انتظامی قرار دادند. با این حال روحیه آمادگی برای هر گونه فعالیتی كه مورد نیاز جامعه اسلامی باشد باید در تمام اقشار جامعه حفظ شود. حتی امروزه، با پیشرفتی كه در تمدن جهانی صورت گرفته، در كشورهای پیشرفته دنیا، همه افراد حتی افراد عالیرتبه سالیانه برنامه تمرین نظامی دارند.
با وجود ارتش، سپاه و نیروهای انتظامی، سایر اقشار مردم باید آمادگی برای فعالیتهای رزمی داشته باشند، برخی از علما نیز در طول دوران غیبت امام زمان(علیه السلام) هر جمعه اسب و شمشیری آماده میكردند به امید اینكه حضرت ولیعصر(علیه السلام) ظهور كند و آنها در ركاب آن حضرت بجنگند، و به این شكل آمادگی خود را حفظ میكردند. بنابراین حفظ این بینش و نگرش و آمادگی روحی برای ایثار و شهادت در تمام شئون زندگی و به عبارت دیگر حفظ تفكر و روحیه بسیجی برای انقلاب اسلامی، ضروری است.
ب. نقش بسیج و تفكر بسیجی در سنگر دانشگاه
1. وحدت حوزه و دانشگاه
امام به تشكیل بسیج در دانشگاه و حوزه تأكید داشتند تا دانشجویان و طلاب بسیجی جمعی را به وجود آورند كه بین دو نهاد مقدس كه نظام اسلامی به آنها تكیه دارد، وحدت ایجاد كنند. تفكّر و روحیه بسیجی در بین دانشجویان بسیار ارزشمند است زیرا از یك سو از فرهنگ اسلامی، بخصوص از تعلیمات حضرت امام رضوان الله علیه بهره وافری بردند و از سوی دیگر از دروس دانشگاهی بهرهمند میشوند و با اقشار مختلف دانشگاه سر و كار دارند، بنابراین آنها میتوانند نقش خوبی را در ارتباط بین حوزه و دانشگاه ایفا كنند. حركتی كه امام برای وحدت حوزه و دانشگاه شروع كردند، معنای صحیح آن حذف حوزه یا حذف دانشگاه نبود بلكه بهمعنای همكاری در پیشبرد اهداف مشترك بود از اینرو بسیجیان همانگونه كه در صحنه نبرد نظامی به وظیفه خویش عمل كردند در این زمینه نیز میتوانند نقش فعالی داشته باشند.
2. مقابله با تهاجم فرهنگی
امروز صدها مكتب فلسفی در دنیا مطرح است كه همه ضد اسلامی هستند و دشمنان به خوبی از كاربرد هر فلسفه اطلاع دارند و هر جا كه ممكن باشد از آنها برای ضربه زدن به اسلام و باورهای دینی
استفاده میكنند. برای مقابله با حركتهای ضد اسلامی باید كارهای فرهنگی به طور منظم و برنامهریزی شده انجام پذیرد و مطالب به زبانهای قابل فهم برای جوانان در سطح كشور توزیع شود تا آنان بتوانند در مقابل تهاجم فرهنگى از اسلام و ارزشهای دین دفاع كنند.
اگر جوانان و قشر تحصیل كرده از مبانی اسلامی اطلاعی نداشته باشند، تحت تأثیر شیوههایی كه از سوی غرب، روز به روز نو میشوند، قرار میگیرند. برای تقویت مبانی اسلامی كارهای سطحی و بدون برنامه در برابر هجمه وسیع و برنامهریزی شده دشمن كه پنجاه سال روی آن كار كردهاند، تأثیر ناچیزی خواهد داشت. در كشورهای غربی برنامهریزیهای دراز مدت وجود دارد، در مبارزات انتخاباتی كه بین حزب كارگر و محافظه كار انگلیس بود، رئیس حزب كارگر نقطه ضعف حزب محافظهكار را این میدانست كه بیش از پنجاه سال برای انگلستان برنامهریزی ندارد! در حالیكه ما در بسیاری از مسایل حتی برای سال آینده برنامهریزی نداریم.
بنابراین باید در مسایل فرهنگی برنامهریزی شود و شیوهها و اهداف آن روشن باشد و در این برنامه موقعیت بسیج دانشجو و نگرش بسیج دانشجو نسبت به جامعه و شیوه برخورد با نسل سوم انقلاب مشخص شود. و نیز به مسئله آموزش اهمیت داده شود.
در این عرصه نباید از نقشههای شوم دشمن علیه بنیادیترین مسایل دینی و ارزشها غفلت كرد چون دشمن هر روز به دنبال حركت جدید است و از شیوههای مختلف برای رسیدن به اهدافش استفاده میكند.
دانشجوی بسیجی باید مسایل مختلف فرهنگی و سیاسی را كه در دانشگاه و سطح جامعه مطرح میشود مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و سپس راهكار و استراتژی لازم را اتخاذ و برنامهریزی كنند و در جهت دستیابی به آن گام بردارند. این تشكل با پایگاههای زیادی كه در سطح دانشگاهها دارد میتواند مسایل مختلف را از آنها دریافت كند و همچنین از طریق این پایگاهها راهكارها و استراتژیهای لازم را به آنها ارائه دهد. مخصوصاً با توجه به اینكه عدهای از محیط دانشگاه سوء استفاده میكنند ودر نشست و جلسههایی كه دارند دقیقاً استراتژی دشمن را دنبال میكنند.
وظیفه دانشجویان بسیجی در مقابله با حركتهای ضدفرهنگی و كسانی كه علیه باورها و فرهنگ اصیل اسلامی مطالبی را مطرح میكنند، نخست شناخت فرهنگ اسلامی و سپس برخوردی متین، عالمانه و محققانه میباشد. البته اگر كسی رعایت موازین، قوانین و احكام جمهوری اسلامی را نكند، باید تحت پیگرد قرار بگیرد.
مقابله دانشجو با حركت ضد فرهنگی، مقابله فرهنگی است. اما اگر هركس فقط به فكر درس و مسایل شخصی خود باشد از لحاظ فرهنگی ضربه جبران ناپذی به جامعه وارد میشود چون دشمن بیدار است و با تمام توانش به جنگ فرهنگی آمده است، و به فرموده مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مورد هجوم فرهنگی و شبیخون فرهنگی قرار گرفتهایم. حركتهای ضد فرهنگی با زور، فحش، بدنامی، تهمت زدن، بایكوت كردن و حتی زندانی كردن قابل اصلاح نیست بلكه با فكر صحیح اسلامی و كار فرهنگی میتوان با آن مقابله كرد كه دانشجویان بسیجی برای این منظور باید تشكلی منسجم داشته باشند و در جلساتی با معارف اسلامی آشنایی خوبی پیدا كنند و این شیوه پیش از انقلاب مرسوم بود اما متأسفانه بعد از انقلاب این سنتْ متروك شده است.
3. آگاهی از مسایل سیاسی
مردم ایران به حدی از رشد رسیدهاند كه ارتباط پدیدههای اجتماعی را خوب درك میكنند و فهم عقب افتادهترین اقشار جامعه ما از پیشرفتهترین قشرهای جامعه غرب در زمینه مسایل سیاسی و اجتماعی بهتر و بیشتر است. شاید باور این مطلب برای برخی از خوانندگان مشكل باشد، اما نمونهای را مطرح میكنیم؛ یك دانشجوی ایرانی در دانشگاه مك گیل از دانشجوی كانادایی درباره انتخابات و اختلافاتی كه بین دو حزب محافظهكار و لیبرال كشورش در باب روابط اقتصادی و فرهنگی با آمریكا سؤال میكند
اما دانشجوی كانادایی از بحثهای داغ انتخاباتی و مسایل سیاسی كشورش هیچ اطلاعی نداشت! دانشجویی كه باید مظهر آگاهی یك كشور باشد از سادهترین مسایل روز سیاسی كشورش كه باید بر اساس آن رأی دهد، اطلاع ندارد، اما دانشجوی ایرانی كه در آن كشور تحصیل میكند از دانشجوی كانادایی یا آمریكایی در مسایل مربوط به آنها آگاهیش بیشتری است. البته این تفاوت سطح اطلاعات سیاسی طبیعی است زیرا دانشجوی ایرانی، دانشجوی دوره انقلاب است اما دانشجوی كانادایی در كشوری است كه جز شكم و پول نمیشناسند، او نیز كاری به ایدئولوژی و سیاست ندارد، فقط به فكر این است كه بتواند هزینه دانشگاه و مخارج خود را تأمین كند.
امام(علیه السلام) خدمت بزرگی به ملت ایران كرد، به حدی كه بچههای دبستانی این كشور از دانشجویان دانشگاههای غربی، فهم سیاسی بیشتری دارند، و این هدیهای بود كه امام به ملت عطا كرد و امروز رهبر معظم انقلاب آن راه را دنبال میكند و بر آگاهی سیاسی دانشگاهیان تأكید میكند.
در غرب ارتباطات افراد بسیار كم است، حتی دو همسایه یا دو همكلاسی از وضعیت همدیگر اطلاعی ندارند، غرق در لذات خودشان هستند. پدر و فرزند با هم ارتباطی ندارند و دو برادر همدیگر را نمیبینند. فردیت كشندهای در غرب حاكم است كه برای ما قابل تصور نیست و این فردمحوری به خودی خود بوجود نیامده است بلكه معلول سیاست اقلیت شیطان و زورمندی است كه به ملت خودشان هم رحم نمیكنند. اقلیت محدودی كه دنیا را بلعیدهاند و ملت خودشان را چنان سرگرم كردهاند تا فرصتی برای اندیشه در مسایل سیاسی نداشته باشند.
در میان جوانان غربی، مسایل اجتماعی، انسانی، سیاست و ارزشها جایگاهی ندارند. اقلیت محدودی، افراد تیز هوش و با استعداد را شناسایی میكنند و روی آنان سرمایهگذاری میكنند تا در باندهای خودشان از آنان استفاده كنند. اما عموم مردم اطلاعی از این مسایل ندارند و تنها به فكر تأمین زندگی خودشان هستند، و اكثریت مردم باید شبانه روز تلاش كنند تا بتوانند هزینه زندگیشان را تأمین كنند.
آگاهی از مسایل سیاسی و اجتماعی از بركات انقلاب اسلامی است، هرچند به اهمیت آن كمتر توجه میشود اما با نگاهی به جوامع غربی ارزش آن بیشتر معلوم خواهد شد. اقلیت حاكم در غرب حتی سعی میكنند مردم خودشان نیز از مسایل اطلاع نداشته باشند؛ جوانانشان را با مشروبات الكلی، مواد مخدر و سكس سرگرم میكنند تا فقط آن نخبههایی كه خودشان انتخاب و تربیت میكنند از مسایل آگاهی یابند.
از فجایعی كه الآن در جهان غرب وجود دارد و سردمداران شیطان و پولپرست را نگران كرده این است كه نسل جدید دیگر انیشتین پرور نیست. بسیاری از متخصصین كه الآن در غرب هستند، از مهاجرین كشورهای شرقی هستند. بزرگترین متخصصین تكنولوژیهای پیشرفته غرب، ایرانی، هندی و چینی هستند. تعداد اساتید ایرانی كه فقط در آمریكا تدریس میكنند، از كل اساتیدی كه در ایران تدریس میكنند بیشتر است. بسیاری از مخترعین بزرگ و كسانی كه شغلهای حساس را در مسایل نظامی سرّی به عهده دارند، ایرانی یا شرقیاند. این وضعیت، سردمداران غرب را دچار ترس و وحشت كرده است.
رشد سیاهپوستان در آمریكا مسئله بزرگی است چون سفیدپوستان برخلاف سیاهپوستان از نظر جمعیتی رشد منفی دارند و در مدت كوتاهی تعداد سیاهپوستان بیشتر میشود و این در حالی است كه سیاهپوستان اغلب گرایش ضد صهیونیستی و ضدنژادپرستی دارند. و این نیز خطر بزرگی برای آینده آمریكا است.
4. دفاع از انقلاب و ارزشهای آن
در شرایط كنونی جامعه افكار و اندیشههای گوناگونى وجود دارد. غیر از اختلاف سلیقه و اختلاف نظرهایى كه در داخل جامعه اسلامی وجود دارد، وسوسههاى شیطانى از خارج زیاد شده است؛
میزگردی در آمریكا از متخصصین درجه یك در مسایل خاورمیانه كه عمدتاً از اعضای سیا و یا مسؤولین سابق سیا بودند، برگزار شد، آنها صریحاً اعلام كردند: تا نظام ولایت فقیه در ایران سرنگون نشود ما دست از فعالیت برنخواهیم داشت و با ایران نمیشود كنار آمد، حتى شیوههای نفوذ در كشور بررسی شده و اظهار داشتند كه گفتگو و دیالوگ فایدهاى ندارد، تحریم اقتصادی نتیجهای در پی نداشته است و سایر تاكتیكها نیز بدون نتیجه بوده است، از اینرو هیچ راهی جز اینكه این نظامْ ساقط شود وجود ندارد.
راه سقوط نظام اسلامی چیست؟ پس از بررسی به این نتیجه رسیدهاند كه باید ابتدا كسانی به عنوان تاجر به ایران فرستاده شودند و راه آمد و شد ایرانیان و آمریكاییان را باز كنند. عدهای به عنوان تاجر در ایران سرمایه گذاری كنند تا زمینه ارتباطات دیگر فراهم شود چون دولت ایران در شرایطی نیست كه بتواند وارد مذاكره شود البته اگر دولت ایران بیاحتیاطی كند و چراغ سبزی برای مذاكره نشان دهد، سریعاً با ایران وارد مذاكره خواهیم شد.
در گزارشهای دیگر آمده است كه دولت آمریكا مبالغ زیادی را به روزنامه نگاران طرفدار آمریكا داده تا زمینه و شرایط را آماده كنند. در ادامه این گزارش آمده: با رفت و آمد تجار آمریكایی به ایران و حمایت از دو گروه، یكی روحانیونی كه مخالف نظام هستند و دیگری لیبرالها، تدریجاً زمینه فراهم خواهد شد تا رئیس جمهوری بر اساس روش دموكراتیك انتخاب شود و نظام ولایت فقیه بر چیده شود و احكام اسلام و ارزشهای اسلامی نیز از جامعه حذف شود، در نتیجه جامعه مدنی واقعی(!) در ایران تحقق یابد. برای رسیدن به این اهداف، برای همه مراحل نقشههای دقیقی تهیه شده و بودجههای كافی برای این مسایل پیشبینی شده است و رسماً اعلام كردند كه در بودجه آمریكا رقمی برای براندازی دولت ایران، تخصیص داده شده است.
امروز افراد و گروهها اختلاف نظرهایی دارند؛ بعضی مقامپرست و پولپرست هستند و برای حفظ آنها حتی حاضرند با دشمنان انقلاب نیز وارد معامله شوند. اما برخی دیگر افكار خاص سیاسی دارند، آنان دشمن اسلام و انقلاب نیستند ولی بخاطر همان نگرشهای خاص سیاسی در نتیجه همسو با دشمنان این انقلاب و نظام حركت میكنند. در شرایط كنونی جامعه، اولین وظیفه دانشجوی بسیجی این است كه آگاهی خویش را نسبت به مسایل اسلام عمیقتر كند، اسلام، حدود الهی و مرزهای آن را درست بشناسد، باید مرزهای اسلامی را به روایت خدا و پیغمبر و به قرائت هزار و چهارصد سال علمای اسلام از شیعه و سنی و به قرائتی كه امام از اسلام كرد، شناخت، نه اینكه هركس بدون توجه به میراث گرانمایه روایی و فقهی، قرائتی را كه مطابق خواست و علاقه خویش است، مطرح كند. وظیفه دیگر او ارتقا و افزایش آگاهی از مسایل جامعه و شرایط جامعه جهانی است و نیز از توطئههای دشمن برای از بین بردن انقلاب و ارزشهای آن آگاهیهای لازم داشته باشد.
دانشجوی بسیجی، اول باید بفهمد اسلام چیست و از او چه مىخواهد؟ و دوم اینكه از نظر سیاسی و اجتماعی جامعه خود و جامعه جهانی در چه شرایطی است؟ بسیاری از كسانی كه فریب خوردند، براى این است كه دشمن را درست نشناختند. با تمام شیطنتهایی كه آمریكا علیه انقلاب و ملت ایران انجام داده، هنوز باور ندارند كه آمریكا سوء نیّت دارد بلكه تصور میكنند كه آن كشور به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خود است و اگر ما به آن توهین نكنیم و مرگ بر آمریكا نگوییم، كاری به انقلاب و نظام ما نخواهند داشت و حتی روابطه حسنه برقرار میكنند! این دیدگاه چیزی جز ساده اندیشی نیست.
دانشجوی بسیجی با اطلاعی كه از شرایط سیاسی و اجتماعی دارد بدون اینكه در جامعه تنش ایجاد كند، با پیروی از ولایت به پاسداری از نظام و ارزشهای آن میپردازد و اگر خود فروختگان داخلی و دشمنان خارجی بخواهند حركتی علیه انقلاب و رهبری انجام دهند با تبعیت از فرامین رهبر هوشیار و مدبّر خویش در برابر آنها میایستند.
منبع:
https://mesbahyazdi.ir/node/4452