فساد اخلاقي (انگيزه ها ، پي آمدها، راهکارهاي درمان)
دوشنبه 17 آبان 1400 7:39 PM
مفهوم شناسى واژگان موضوع:
1 - اخلاق:
اخلاق در لغت عبارت است از صورت باطنى و ناپيداى انسان كه سرشت و سيرت نيز ناميده مىشود، چنانكه خَلق بر صورت ظاهرى و ديدنى انسان دلالت دارد. تاج العروس، ج 13، ص 124.
امّا اخلاق در اصطلاح دانشمندان علم اخلاق عبارت است از آن ملكهاى نفسانى كه به اقتضاى آن، فعلى و كارى به آسانى و بدون نياز به فكر كردن از انسان صادر مىشود، و اين حالت ملكه به كندى از بين مىرود، زيرا طبيعت مسايل باطنى اين چنين است كه بسيار كند و دير از بين مىرود و تغيير مىپذيرد. احياء علوم الدين )غزالى(، 96/3.
به طور نمونه انسان متواضع و فروتن بدون اينكه دقت كند و يا فكر كند، به ديگران احترام مىگذارد، و براى هر كسى مطابق شاناو، فروتنى و تواضع به خرج مىدهد، و يا شخص سخاوتمند بدون تامل و انديشه بخشش مىكند و همچنين رفتارهاي اخلاقي ناپسند مانند عجب و کبر و حسادت.
البته مقصود از اينكه بدون فكر انجام مىدهد، اين نيست كه بدون شعور و درك از او صادر مىشود، بلكه مقصود بدون فكر و انديشه تفصيلى است، يعنى نياز به فكر طولانى براى درك مطلب و اتخاذ تصميم ندارد.
با توجّه به دو مطلب پيشين، معلوم مىشود كه صِرف صدور فعلى از انسان و انجام كارى از آدمى را اخلاق نمىگويند، بلكه آن حالت مستمره و هميشگى فرد كه بدون فكر كردن از او صادر مىشود و براحتى و آسانى نيز از او زايل نمىگردد، را اخلاق مىگويند، زيرا ممكن است انسان در يك مورد و يا چند مورد تغيير چهره دهد ولكن براى هميشه ممكن نيست، و آن صورت باطنى وى برملا خواهد شد.
پس اگر آدمى به وصف خوب و يا بد متصف مىشود در حقيقت به اعتبار صدور افعال خوب و بد و رفتار شايسته و ناشايست او است، نه اينكه انسان از ابتدا ذاتا به خوب و بد متصف باشد، بلكه به تعبير صدر المتالهين انسان در هنگام تولد، حيوان بالفعل و انسان بالقوه است، و خودش سرنوشتش را رقم مىزند، با پيروى از عقل، روح انسانى و اخلاق انسانى پيدا مىكند و با پيروى از شهوت، روح شيطانى و چهره كثيف درونى پيدا خواهد كرد، اگر چه در ظاهر چهره انسانى دارد ولى باطنا حيوانى و شيطانى بيش نيست
2 - فساد:
كلمهي فساد نقيض كلمهي صلاح است. اين واژه در زبان فارسي نيز همين معنا را دارد
واژهاي كه در قرآن نيز مقابل فساد به كار برده شده است صلاح است: (وَ إِذَا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا في الأَرْضِ قَالُوا إِنّمَا نَحْنَ مَصْلِحُونَ) و هنگامي كه به آنان گفته شود در زمين فساد نكنيد، ميگويند ما فقط اصلاح كنندهايم) بقره / 11.
فساد عبارت است از خارج شدن هر چيزي از حد اعتدال و طبيعي خود اعم از اينکه اين خروج در اندازه کم باشد و يا زياد .اين مفهوم ضد صلاح نيز به کار رفته است . مفردات راغب: ص 636.
يعني رسيدن رفتارها و وضعيت اخلاقي انسان به حدي که خارج از وضع معمولي و طبيعي و مورد پسند باشد. در اين صورت است که انسان از صلاح و مصلحت خود خارج شده است و در نتيجه محکوم به فساد است.
پس در نتيجه فساد اخلاقي که همان عبارت ديگر اخلاق فاسد مي باشد عبارت است از رفتارهاي غير عادي و غير مورد پسند عقل و دين که خارج از حد اعتدال رفتارهاي آدمي است.
تقسيمات اخلاق:
اخلاق مطابق تعريفي که برايش ارائه شد مي تواند داراي بخش هاي گوناگوني باشد که هر کدام از آنها به جهات متفاوت خود نمايي مي کند و بوجود مي آيد اما از يک نگاه عمده، اخلاق به دو بخش اخلاق خوب و اخلاق زشت تقسيم مي شود که در منابع اخلاقي به محاسن اخلاق و مساوي اخلاق تعبير مي شود. مساوي اخلاق همان اخلاق ناپسند و يا فساد اخلاقي است.
چرا فساد اخلاقي در جامعه ايجاد مي شود؟
انسان به طور طبيعي و مطابق فطرت از دو بخش وجودي آفريده شده است يکي بخش عقلاني انسان و ديگري بخش شهواني و هواي نفس اوست.
اگر چه هر دو بخش در خلقت انسان ضروري بوده و هست اما عدم تعادل در ميان دو بخش سبب فساد و خروج ازحد اعتدال رفتارهاي آدمي خواهد شد که همان فساد اخلاقي است.
اما اين خروج از حد اعتدال به طور مستقيم با دست خود انسان انجام شده اگر چه با وسوسه هاي شيطاني همراه شده و مايه تحريک نفس انسان گرديده است .
قرآن کريم به همين واقعيت تصريح فرموده است:
ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ.... سوره روم: 41 .
فساد در خشكي و دريا به خا طر كارهايي كه مردم انجام دادهاند آشكار شده....
بدون شك هر كار خلافي در وضع جامعه، و از طريق آن در وضع افراد اثر ميگذارد، و موجب نوعي فساد در سازمان اجتماعي ميشود، گناه و كار خلاف و قانونشكني همانند يك غذاي ناسالم و مسموم است كه در سازمان بدن انسان چه بخواهيم و چه نخواهيم تاثير نامطلوب خواهد گذارد و انسان گرفتار واكنش طبيعي آن ميشود.
پس رشد و توسعه فساد اخلاقي در ميان مردم و جامعه سبب ظهور روند نادرست و غلط در جامعه خواهد شد که ممکن است عئواقب و پي آمدهاي ديگري که بسيار سنگين تر از آن نيز باشد بوجود آورد.
چرااز فساد اخلاقي بايستي جلوگيري شود؟
حرکت انسان در مسير زمان خلقت و آفرينش تا رسيدن به مقصد نهايي ، يک نوع حرکت رو به بالا و حرکت صعودي است و اين مطابق اراده تشريعي خداوند نيز مي باشد چرا که او اراده نموده همه انسانها به سوي مقام قرب الهي حرکت کنند.
اما فساد اخلاقي حرکت آدمي و جامعه را به سوي نزول و سقوط سوق مي دهد و اين مخالف فطرت خدادادي و الهي است که در نتيجه بايستي جلو گيري شود.
از همين جهت امام على (ع) فرمود: من لم يهذّب نفسه لم ينتفع بالعقل. غررالحكم: 700/2.
هر کسي که به تهذيب نفس و اصلاح سيرت خود نپردازد از عقل خود بهره اي نبرده است
امام على )ع( فرمود: من اصلح نفسه ملكها و من اهمل نفسه اهلكها. غررالحكم، ح 140.
هر کسي که نفس خود را اصلاح کند مالک آن شده و هر کسي نفس خود را رها سازد آن را هلاک ساخته است.
پيروي از هواي نفس که يکي از نمونه هاي اخلاق فاسد و يا فساد اخلاقي است به آن جهت که آدمي را به سوي پايين و در مسير سقوط قرار مي دهد آن را هوي ناميده اند و از آن حذر داده اند.
رسول الله (صلى الله عليه وآله) : إنما سمي الهوى لأنه يهوي بصاحبه. هواي نفس را به اين نام ناميده اند چرا که هواي نفس ، صاحب خود را به سوي پايين و کم ارزشي و افول بها و ارزش انسان هدايت مي کند .
فساد اخلاقي ريشه بسياري از فسادها در بخش هاي ديگر نيز خواهد شد:
يکي از موارد فساد اخلاقي همان فساد در گفتار است که شامل دروغ ف غيبت، تهمت ، افترا، سخن چيني، و غيره مي شود که اسلام و رهبران ديني اسلام براي موفقيت انسان و جامعه در مسير رشد و کمال از دروغ به طور جدي بر حذر داشته و آن را ريشه بسياري از فسادها د ر ساير بخش ها هماند اقتصادي و غيره دانسته است
الامام العسكرى(ع): جعلت الخبائث فى بيت و جعل مفتاحه الكذب. الترغيب و الترهيب: 592/3، ح 13.
امام عسكرى(ع) فرمود: همه پليدىها، زشتىها و پلشتىها در خانهاى نهاده شده و كليد آن را نيز دروغ قرار دادهاند.
توضيح:
يعنى هر كسى كه به دروغ گويى زبانش باز شود، پس از آن هيچ امتناعى و پرهيزى از ارتكاب همه بدىها را ندارد، و براحتى ممكن است دست به هر آلودگى و پستى بيالايد، و خود را آلوده كند، از اين رو كليد همه شرارتها و بدى را را دروغ معرفى كردهاند چرا که فساد اخلاقي ريشه رويش بسيياري از ساير فسادها مي تواند باشد..
به همين جهت است كه وقتى شخصى به نزد پيامبر مي آيد و عرض مي کند:
أستسرُ بخلال اربع: الزنا، و شرب الخمر، و السرق، والكذب، فأيّتهن شئت تركتها لك.
قال(ص): دع الكذب.
فلمّا ولّى همّ بالزنا، فقال: يسألنى، فان جحدتُ نقضت ما جعلت له، و ان أقررتُ حُددتُ، ثمّ همّ بالسرق ثمّ بشرب الخمر ففكّر فى مثل ذلك، فرجع اليه فقال: قد أخذت علىّ السبيلَ كلَّه! فقد تركتهنّ اجمع. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 357/6.
يا رسول الله ! چهار كار برا ي من خوشايند است، و به آنها علاقهمند هستم، و از انجام آنها لذت مىبرم: زنا، شرابخوارى، دزدى و دروغگويى. امّا هر كدام را كه شما بخواهى و اراده كنى، من به خاطر شما آن را ترك مىكنم و پيمان مىبندم كه ديگر انجام ندهم.
پيامبر اعظم فرمود: دروغ گويى را رها كن.
پس از آن ماجرا، آن مرد تصميم گرفت كه عمل شنيع زنا را مرتكب شود، امّا با خودش گفت: پيامبر از من خواهد پرسيد كه آيا زنا كردهاى؟ و من اگر انكار كنم، پيمان خود را با او شكستهام، و چنانچه اقرار كنم كه حد بر من جارى مىكند، سپس تصميم گرفت كه دزدى كند، و پس ا زآن تصميم به شرابخوارى گرفت امّا هر بار همچنين فكرى كرد و از ارتكاب آن اعمال زشت اجتناب نموده و به نزد پيامبر بازگشت و گفت: شما راه را به طور كلى بر من بستيد، و من نيز همه آن كارها را ترك كردم و ديگر انجام نخواهم داد.
پي آمدهاي فساد اخلاقي در جامعه:
فساد اخلاقي همچون ساير موضوعات اجتماعي داراي پي آمد ها و آثاري خواهد بود که مي تواتند جامعه را درگير بسياري از خطرات و آسيبهاي غير قابل جبران نمايد که خوب است نيم نگاهي به آنها داشته باشيم.
الف) گمراهي و انحراف از مسير هدايت الهي:
از آنجا که قرآن کريم نسخه بي بديلي براي جرم شناسي و همچنين شناخت درمان زشتي ها و جرايم است به همه انسانها نسبت به پي آمد هاي فساد اخلاقي هشدار مي دهد و از آنجا که پيروي از هواي نفس نمادي از فساد اخلاقي است هشدار قرآن کريم در باره همين موضوع مطرح مي شود.
قرآن كريم در راستاى عدم پيروى از هواهاى نفسانى چنين توصيه مىكند: (يا َدَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَكَ خَلِيفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُم بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الْحِسَابِ) سوره ص: 26/38.
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه و جانشين گردانيديم؛ پس ميان مردم به حق داورى كن، و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مىروند، به سزاى آنكه روز حساب را فراموش كردهاند عذابى سخت خواهند داشت!
ب) انديشه هاي آفت زده:
عقل که مهمترين نعمت الهي براي بشريت و عامل پيروزي انسان در برابر شيطان و هواي نفس به شمار مي آيد در پيوست شديد با فساد اخلاقي و هواي نفس به سوي بيماري و آفت زدگي حرکت خواهد نمود .
امام علي (ع) فرمود: آفة العقل الهوى. غررالحکم: رقم 3925.
هواي نفس و فساد اخلاقي آفت عقل و انديشه است.
و از سوي ديگر نيز فرمود: حفظ العقل بمخالفة الهوى والعزوف عن الدنيا. غررالحکم: رقم 4921.
حفظ عقل در گرو مخالفت با فساد اخلاقي است.
الإمام علي ( عليه السلام ) : مخالفة الهوى شفاء العقل. غررالحکم: رقم 9791.
درمان و شفاي عقل بيمار آدمي در گرو مخالفت با فساد اخلاقي است.
ج) آلودگي و محروميت از تقوي:
قلب آدمي و انسان مرکز دريافت بسياري از حواله هاي معنوي و الهي است و به همين جهت نيز قلب مومن را عرش خداي رحمن دانسته اند اما اين قلب چنانچه به فسادهاي اخلاقي تمايل پيدا نمود از دريافت آن حواله هاي معنوي و الهامات الهي و ديني محروم خواهد شد.
رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : حرام على كل قلب متوله بالشهوات أن يسكنه الورع. تنبيه الخواطر: 2/122.
پيامبر اعظم (ص) فرمود: حرام است بر دلي که به شهوات وله بسيار دارد و شيفته شهوات است، که در آن تقوي ميهمان شود.
رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : حرام على كل قلب عزي بالشهوات أن يجول في ملكوت السماوات.تنبيه الخواطر: 2/122.
فرمود: بر قلبي که با شهوات و فساد هاي اخلاقي انس گرفته ، حرام است که در ملکوت آسمانها سير و حرکت کند.
عن علي( عليه السلام ) : لا يفسد التقوى إلا غلبة الشهوة . غررالحکم: رقم 10606.
امام علي (ع) فرمود: تقوا و خداترس را تنها فساد اخلاقي مي تواند فا سد نمايد
د) رنج هاي زندگي پي آمد فساد اخلاقي :
امام على(ع) فرمود: الهوى اس المحن. غررالحكم: 1048. يعنى هواهاى نفسانى و پيروى از آنها، ريشه و اساس همه رنجها و بدبختيها است.
با اين كلام امير بيان معلوم مىشود كه بسيارى از رنج و مشقتهايى كه زندگى را برايمان نا ملايم مىكند، به جهت پيروى و تبعيت مان از هواهاى نفسانى در دنيا است.
تلخكامىهاى زندگى به خاطر پيروى از هواى نفس در انتخاب همسر، در انتخاب دوست، در تصميمات شخصى زندگيمان و... است.
پيروى از هواى نفس برخى انسانهاست كه جامعه و افراد آن مبتلا به بيمارى كشنده اعتياد مىشوند، و يا به انحرافات اخلاقى مبتلا مىگردند.
هواى نفس آدمى است كه دنيا را پر از ظلم و ستم و بى عدالتى و حتى اختلاف و تشتّت نموده است.
ه) فراگيري بلاها و بيماري هاي بي سابقه و ناگهاني:
رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : لم تظهر الفاحشة في قوم قط حتى يعلنوا بها إلا فشا فيهم الطاعون والأوجاع التي لم تكن مضت في أسلافهم الذين مضوا. الترغيب و الترهيب: 2/568.
پيامبر (ص) فرمود: فحشا و فساد اخلاقي هرگز در ميان مردمي شايع نشد مگر اينکه بيماري طاعون و دردها و بيماريهاي که در ميان گذشتگان آنها سابقه نداشته است ، در بين آنان شيوع يافت.
عوامل ايجاد و ترويج فساد اخلاقي:
به طور طبيعي هر پديده اي که درجامعه رخ مي دهد به خاطر بوجود آمدن علت ها و عوامل گوناگوني است که قدرت بوجود آوردن آن را در خود دارد ، فساد اخلاقي و بزه کاري هاي اجتماعي نيز از جمله همين موارد بوده و داراي عواملي مي باشد که توجهي کوتاه به برخي از آن موراد خواهيم داشت.
الف) رفاقت هاي ناسالم موجب ايجاد و ترويج فساد اخلاقي:
عن علي( عليه السلام ) : فساد الأخلاق بمعاشرة السفهاء ، وصلاح الأخلاق بمنافسة العقلاء ، والخلق أشكال فكل يعمل على شاكلته . ميزان الحكمة، ج 4 ، ص 3333.
امام علي (ع) فرمود: فساد اخلاقي به سبب معاشرت و همنشيني و رفاقت با سفيهان و نادانان حاصل مي شود و اخلاق صالح و شايسته با همراهي عاقلان و انديشمندان به دست خواهد آمد و اخلاق گونه هاي گوناگون دارد که هر کسي بر شاکله خود عمل مي کند.
ب) بي توجهي به امور تربيتي در نظام آموزشي.
يکي از نکات مهم در فساد اخلاقي و ترويج آن بي توجهي به امور تربيتي در حوزه هاي آموزشي جامعه است چرا که وقتي آموزش با پرورش و تربيت همراه نباشد چز آلودگي چيزي را به ارمغان نخواهد آورد
بويژه اينکه تربيت و رشد اخلاقي و پيشگيري از الودگي هاي اخلاقي از زمان کودکي و دوره آموزش هاي ابتدايي بيشتر موثر خواهد بود يعني ساختار وجودي فرزند از ابتدا با همين شاکله ديني و اخلاقي رشد خواهد يافت.
پس بي توجهي به اين مسايل تربيت بويژه تربيت ديني مي تواتند زمينه فساد اخلاقي را در جامعه بيشتر بوجود آورد.
ج) حب دنيا و دنيا گرايي و تجمل گرايي.
دلبستگي به امور گوناگون در حد بيش از اندازه و به صورت افراطي از جمله مسايل بوجود آورنده زمينه فساد اخلاقي خواهد بود بويژه اينکه اين دلبستگي تنها به مسايل دنيايي و ظواهر فريبنده آن باشد چرا که روي آوردن و محبت بيش از حد دنيا و زيبايي هاي فريبنده دنيا موجب خطاهاي بسيار خواهد شد که ا زجمله آنها خطاي اخلاقي در جامعه و افراد آن خواهد بود.
از اين رو در روايات اسلامي ازحب دنيا و توجه افراطي به آن توصيهخ به اجتناب کرده اند.
حب الدنيا راس کل خطيئه.
از اين مساله فراتر و خطرناکتر توجه به تجمل گرايي دنيايي است که به خاطر تجمل گرايي به هرکاري اعم ا زدرست و نادرست و حلال و حرام روي خواهد آورد.
د) ماهواره و برهنگي رسانه اي :
ماهواره، موجب از بين رفتن حجابهاي اخلاقي و ديني از بسياري مسائل، بويژه در زمينه هاي جنسي و خشونت مي شود. در گذشته، دنياي ناشناخته و اسرارآميز زندگي بزرگسالان، آنها را از كودكان و نوجوانان متمايز ميساخت. و به عبارت ساده تر، اين تفكيك، بر پايه شرم استوار بود. كودكان و نوجوانان، درباره مسائل جنسي، پول، خشونت، بيماري، مرگ و نظاير آن، لب فرو مي بستند؛ اما بهتدريج و با كسب آگاهي هاي جديد از راه ماهواره، همه آن نوع رازداري ها به فراموشي سپرده ميشود.
در اسلام اطلاع کودکان و فرزندان نسبت به رفتار هاي پد رو مادر در خانواده تا سنين غير لازم نهي شده است اما حالا از طريق ماهواره و انعکاس رفتارهاي مستهجن بسياري از اين حريم ها شکسته شده و حيا و شرم از خانواده مي رود.
ورود ماهواره به خانه را مي توان به منزله ورود يک فرد نامحرم و لاابالي دانست که دوست ناباب براي فرزندان است، درصدد اختلاف افکني بين زنها و شوهرهاست، به ناموس افراد چشم طمع دارد، دين افراد را مي گيرد، مرزها و حريمهاي خانواده را مي شکند، به آساني حقيقتهاي سياسي و اجتماعي را وارونه جلوه مي دهد، دزد وقت افراد است و اگر بتواند حتما سري هم به کيف پول افراد خواهد زد. خريد ماهواره به منزله دعوت اين فرد ناباب به منزلهاست که با ورود آن به منازل و حريم خانواده ها فساد اخلاقي تحقق مي يابد.
ه) بي توجهي به حريم محرم و نامحرم د رخانواده ها و محيط هاي کاري:
از جمله عوامل ترويج فساد اخلاقي د رجامعه حريم شکني هاي اجتماعي است که نمونه ي آن حريم شکني در ميان رابطه محرم و نامحرم است چه در ارتباطات خانواده هاي فاميل و در ميهماني هاي فاميلي و چه در روابط کارمندان و کارگران در محيط هاي کاري مختلط ميان زن و مرد است.
اگرچه برخي از روابط ممکن است به حرام و حريک شکني نيانجامد ولي به طور قطع و يقين بدوم مراقبت به آنجا خواهد رسيد.
شوخي کردن با نامحرم
اگر چه سخن گفتن زن و مرد نامحرم بدون نازک کردن صدا و عشوه گري در سخن گفتن حرام نيست ولي سخن گفتن بي مورد (غير ضروري) و شوخي کردن با نامحرم از نظر روايات اسلاميکار پسنديده اي نيست.
پيامبراکرم (ص) فرمودند: «کسي که با زن نامحرميخوش طبعي کند حقّ تعالي به خاطر هرکلمه اي هزار سال او را در محشر (آتش دوزخ ) حبس کند.
بي دقتّي در اين امور ظريف، و دوري نکردن از آن سبب ملکه شدن آنها ميشود و کم کم نقاط سياه قلب را بيشتر و غير قابل پاک کردن ميکند، نفس سرکش شده و عوامل منافي عفّت را به راحتي مرتکب ميشود.
خلوت کردن با نامحرم
زن و مرد در هر مرحله اي از صفات اخلاقي و عفاف که باشند، در خلوت، سخت در معرض وسوسههاي شيطاني قرار ميگيرند.شهوت اين وسوسهها به حدّي است که ميتواند محکم ترين ارادهها را سست کرده و ايمانهاي قوي را به تدريج متزلزل نمايد. براي پيش گيري از وسوسههاي شيطاني، زن و مرد نبايد خود را در اين موقعيّتها قرار دهند.
پيامبرا کرم(ص) فرمودند: «زن و مرد نامحرميباهم خلوت نميکنند مگر اينکه سوميآنها شيطان است.
تنها بودن با نامحرم آنقدر مورد نهي شارع مقدس است که نماز در آن مکان و شرايط مورد اشکال است.
ترويج بى حجابى و يا بدحجابى در جامعه، ساده و آسان انگاشتن مساله ربا و معاملات ربوى در ميان مردم، آسان جلوه دادن غيبت و مسايل ضد اخلاقى، ارتباطات بى حد و مرز پسر و دختر در محافل گوناگون، توزيع نوارها و فيلمهاى مستهجن در ميان خانوادهها، ترويج و توسعه اجراى موسيقى و شادىهاى بى حد و مرز در عروسىها و جشن ها و هزاران مورد ديگر همگي مينتوانند در ترويج فساد اخلاقي و بي مبالاتي نسبت آن تاثير گذار باشند.
و) بي توجهي به معيار دين و اخلاق در ازدواج:
رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه × ( إلا تفعلوه تكن فتنة في الأرض وفساد كبير ). کافي: 5/347 ح 3.
پيامبر اسلام فرمود: هر گاه کسي که از دين و اخلاق پسنديده اي برخوردار است به خواستگاري آمد به ازدواج او تن دهيد و چنانچه نپذيريد فتنه اي در زمين و فسادي بزرگ ايجاد خواهد شد.
الإمام الباقر ( عليه السلام ) - لما سئل عن النكاح - : من خطب إليكم فرضيتم دينه وأمانته فزوجوه ( إلا تفعلوه تكن فتنة في الأرض وفساد كبير ). کافي: 5/347 ح 1.
امام باقر(ع) وقتي که از او در باره نکاح و ازدواج پرسيدند فرمود: هر کسي که براي خواستگاري به نزد شما آمد و دين و امانت داري وي مورد پسند شما واقع شد پس به ازدواج او پاسخ مثبت دهيد چرا که در صورت عدم موافقت، در گير فتنه و فسادي بزرگ خواهيد شد.
راه هاي درمان و پيشگيري از فساد اخلاقي:
الف) ذکر و ياد خداوند:
اولين راهکار براي درمان بيماري فساد اخلاقي در جامعه که اساسي ترين راهکار نيز به شمار مي آيد ، حضور دايمي و گسترده و همگاني ذکر و ياد خداوند در لايه مياني و عمومي جامعه و در دلهاي انسان ها و افراد آن است.
از آن جهت که گناه و فساد اخلاقي به عنوان يک بلاي عمومي در جامعه به شمار مي آيد و در صورت فرا گيري مي تواند بخش مهمي از جامعه را در گير حوزه نفوذ خود نمايد پس بايستي براي پيشگيري از اين بلاي عمومي ، يک مرحله واکسيناسيون براي عموم ايجاد کرد و تا سپر امني در برابر نفوذ اين حرکت نرم و خطرناک بوجود آورد که بهترين نوع انتخاب در اين راستا ، همان حاکميت ذکر و ياد خداوند است همانطوري که امام صادق(ع) فرمود: الصاعقه تصيب المومن والکافر و لا تصيب ذاکرا. بحارالانوار: 93/157 ح 26.
صاعقه مومن و کافر را مبتلا مي کند و فرا مي گيرد ولي هرگز ذاکر و کسي که به ياد خداوند است را مبتلا نخواهد ساخت.
و شايد سر اين مطلب که ذاکر مبتلا به صاعقه نمي شود اين باشد که چون ذاکر هميشه به ياد خداوند است درگير گناه نمي شود و به تخلف و تمرد روي نمي آورد و به عبارت ديگر ياد خداوند آدمي را به حضرتش نزديک مي کند و همنشين او خواهد شد و اين مجالست مانع از آلودگي به فساد اخلاقي خواهد شد.
پيامبر (ص) در حديث قدسي روايت مي کند که خداوند فرمود: انا جليس من ذکرني. بحارالانوار: 93/153 ح 11. من هم نشين کسي خواهم بود که ذکر من رابگويد و به ياد من باشد.
ب) تقويت عقل و انديشه:
عقل و خرد هميشه راه خوبي براي مبارزه و پيشگيري از وقوع فساد اخلاقي و نابودي فرهنگي جامعه بوده است که روايات اسلامي نيز بر همين نکته تاکيد گرديده است.
امام علي (ع) فرمود: من کمل عقله استهان بالشهوات. غررالحکم: رقم 8226.
کسي که خردش کامل باشد شهوت ها را خوار شمارد.
فرمود: اذا کمل العقل نقصت الشهوه. غررالحکمک رقم 4054.
هر گاه خرد کمال پذيرد ، شهوت کاستي گيرد.
فرمود: کلما قويت الحکمه ضعفت الشهوه . غررالحکم: رقم 7205
هرچه حکمت و خرد قويتر گردد شهوت ناتوانتر مي شود.
ج) تقيد و پاي بندي به احکام الهي
الإمام الرضا ( عليه السلام ) - لمحمد بن سنان فيما كتب من جواب مسائله - : حرم الله قتل النفس لعلة فساد الخلق في تحليله لو أحل ، وفنائهم ، وفساد التدبير . . .
وحرم الله تعالى الزنا لما فيه من الفساد من قتل الأنفس ، وذهاب الأنساب ، وترك التربية للأطفال ، وفساد المواريث ، وما أشبه ذلك من وجوه الفساد .
وحرم الله عز وجل قذف المحصنات لما فيه من فساد الأنساب ، ونفي الولد ، وإبطال المواريث ، وترك التربية ، وذهاب المعارف ، وما فيه من الكبائر والعلل التي تؤدي إلى فساد الخلق . من لايحضره الفقيه: 3/565 ح 4934.
امام رضا (ع) در پاسخ به سوالات محمد بن سنان نوشت: خداوند قتل نفس را حرام کرد زيرا در حلال کردن آن ، اگر حلال مي شد فساد مردمان و نابودي آنان بود و بر هم خوردن نظم و نظام جامعه.....
خداي متعال زنا را حرام کرد زيرا مفاسدي چون قتل نفس و ا ز بين رفتننسبها و ترک تربيت کودکان و به هم خوردن مساله ارث و ميراث و مفاسدي از اين قبيل در پي دارد.
خداي متعال تهمت زدن به زنان پاکدامن را حرام کرد ، زيرا موجب از بين رفتن نسبها و انکار فرزند و به هم خوردن وضع ارث وميراث و ترک تربيت کودک و از ميان رفتن شناختها و ديگر گناهان بزرگ و عواملي است که به تباهي مردم مي انجامد....
د) تقوي و پارسايي:
دين اسلام براي رساندن انسان به هدف خلقت و آفرينش برنامه هاي گوناگون و در عين حال مرتبط با هم را تدوين نموده و پيامبر اسلام نيز مامور اجراي آن گرديده است که در ميان آنها برنامه تقوا و رعايت آن از سرآمدي و امتياز بالايي برخوردار است چرا که برنامه تقوا هم در بخش پيشگيري و هم در بخش درمان منشا توفيقاتي خواهد بود و توجه به آن مي تواند ساير بخش هاي زندگي آدمي را تحت تاثير خود قرار دهد
يکي از عرصه هاي حضور تقوا در پيشگيري و درمان ، حوزه ي فساد اخلاقي است که تقوا مي تواند اثر بخش واقع شود.
حقيقت تقوا ايجاد قدرت كنترل جوارح مانند زبان، چشم، دست وجوانح مانند فكر وخيال است. ايجاد ترمزي قوى براي جان آدمي.
امام علي(ع) فرمود: انّ تقوى الله دواء داء قلوبكم، بصر عمى افئدتكم، و شفاء مرض اجسادكم، و صلاح فساد صدوركم، و طهور دنس انفسكم، و جلاء عشا ابصاركم، و امن فزع جاشكم، و ضياء سواد ظلمتكم. نهج البلاغه: خطبه 198.
امام علىعليه السلام فرمود: همانا تقواى خداوند داروى درد قلبهاى شماست، و بينا كننده كورى دلهايتان وشفا بخش بيمارى جسمايتان و برطرف كننده تباهى سينه هايتان، و پاك كننده آلودگى جان هايتان و روشنى بخش ضعف چشم هايتان و فرو نشاننده ترس و اضطراب دل هايتان و زداينده سياهى ظلمتتان.
ه) پناه بردن به خداوند به هنگام نزول عذاب و برداشتن نعمت:
عن علي ( عليه السلام ) : لو أن الناس حين تنزل بهم النقم ، وتزول عنهم النعم ، فزعوا إلى ربهم بصدق من نياتهم ، ووله من قلوبهم ، لرد عليهم كل شارد ، وأصلح لهم كل فاسد. نهج البلاغه: خطبه 178.
امام علي (ع) فرمود: اگر مردم آن گاه که خشم و بلاها بر آنان فرود مي آيد و نعمتها از ميانشان مي رود با نيتهاي راست و درست و دلهاي مشتاق به پروردگارشان پناه برند ، بي گمان هر گريخته و از دست رفته اي را به آنان باز گرداند و هر فسادي را براي آنان اصلاح کند.
و) ياد مرگ و قبر:
برخي از يادآوري ها در زندگي آدمي مي تواند مانع بسيار مفيدي باشد تا انسان مرتکب تخلفات اخلاقي نشود و به فساد اخلاقي نرسد که از آن جمله ياد مرگ و قبر است چرا که وقتي انسان به ياد اين مي افتد که بايستي روزي از اين دنيا و همه لذات آن چشم بسته و آن را ترک کند و به جايي برود که هيچ يار و ياوري جز عمل پاکيزه نخواهد داشت ، تلنگري براي او به شما رمي آيد تا بيشت رمراقب باشد و پيشگيري کند تا چپاکيزه بماند.
أوحى الله تعالى إلى موسى ( عليه السلام ) : اذكر أنك ساكن القبر ، فيمنعك ذلك عن كثير من الشهوات. المحجه البيضاء: 5/169.
خداوند به پيامبرش موسي وحي کرد: اي موسي! به ياد داشته باش، که تو ساکن قبر خواهي بود، اين يادآوري تو را از بسياري شهوات باز مي دارد.
امام علي(ع) فرمود: من احب الدار الباقيه لهي عن اللذات. غررالحکم: 8593.
هر که سراي ماندگار را دوست داشته باشد ف لذت ها را از ياد مي برد.
ز) تشكيل خانواده دژي براي برقراري امنيت اخلاقي:
راهکار ازدواج و تشکيل خانواده که مورد توصيه دين اسلام و رهبران ديني قرار دارد در مسير پيشگيري از فساد اخلاقي طراحي و تشريع گرديده که بسيار نيز مفيد واقع مي شو.د و هدف از تشکيل آن نيز همين موضوع است.
عن جابر قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أيما شاب تزوج في حداثه سنه عج شيطانه يا ويله يا ويله عصم منى دينه . مجمع الزوائد، ج 4 ، ص 253.
پيامبر اعظم (ص) فرمود: هر جوانى كه در عنفوان سنّ جوانى ازدواج كند، شيطان نفس خود را به فرياد وامىدارد و مىگويد: واى بر تو! واى بر تو! تو با اين كار دين خود را از دست من مصونيّت بخشيدى.
شهيد مطهري در باره اهميت مساله ازدواج و حكمت هاي آن چنين مي نويسد: يك پختگي و پويايي وجود دارد كه جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نمي شود در مدرسه پيدا نمي شود در جهاد با نفس پيدا نمي شود در نماز شب پيدا نمي شود اين كمالات را فقط بايد در ازدواج و تشكيل خانواده به دست اورد. لذا هيج وقت نمي شود كه يك كشيش يك كاردينال به صورت يك انسان كامل در بيايد اگر واقعا در كاردينالي خودش صادق باشد. ( تعليم و تربيت در اسلام: 398)
و پرواضح است که ابتلا و گرفتار آمدن به فساد اخلاقي و مسايل شهواني نشانه ناپختگي است که در کلام شهيد مطهري وارد شده است و راه درمان و پيشگيري آن همان تشکيل خانواده و ازدواج است.
ح) مراقبت نسبت به خانواده ها:
سهم بزرگي از مفاسد اجتماعي، و پذيرش تهاجمات فرهنگي معلول سوءتربيت خانواده ها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزه باشند، و به فرزندان خويش توجه نموده، و در تربيت آنان كوتاهي ننمايند، بدون ترديد كمك شاياني به اصلاح جامعه بشري نموده است.
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانواده ها دستور مي دهد كه هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بي بند و باري نگهدارند و حفظ كنند.
(يا أيها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجاره) اي كساني كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان ها و سنگهاست نگه داريد.
آيه خطاب به مؤمنان است از اين مي فهميم كه خانواده هاي مؤمن و مسلمان هميشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، بايد به گونه اي مراقبت نمايند که بتوانند جلوي آن تهاجمات را بگيرند.
ط) توجه به مسايل جنسي در روابط زناشويي:
خانواده تنها کانوني است که در آن به همه نياز هاي بشري توجه شده است و هيچ امري در آن فرو گذار نگرديده است.
توجه به نيازهاي غريزي انسان يكي از عوامل رشد و تكامل انساني محسوب مي شود چرا كه تكامل انسان كه از دو قوه عقل و شهوت آفريده شده معلول نبرد اين دو قوه و پيروزي قوه عقلاني بر قوه شهواني است و چنانچه غريزه و شهوات جنسي نباشد ميدان نبرد تكامل و رشد انسان آماده نمي شود و عقل بي رقيب خواهد ماند وبرنده بي رقيب هيچ ارزشي نخواهدداشت.
اما ارضا شدن اين غريزه بايد با طراحي روش هاي صحيح و كنترل شده صورت پذيرد و گرنه هيچ تفاوتي با حيوان نخواهد داشت و فساد شهواني و اخلاقي نيز از همين طريق و بي انضباطي در ارضاء غريزه حاصل مي شود.
ازدواج و تشكيل خانواده يكي از راهكارهاي طراحي روش هاي صحيح ارضا غريزه انساني است براي رسيدن به هدف از پيش ترسيم شده تكامل انساني.
پس اگر يكي از اهداف تشكيل خانواده را عفت و پاكدامني و تقويت ايمان بر مي مريم به نه اينكه ازدواج تنها براي تامين غريزه جنسي باشد بلكه براي اين است كه تامين غريزه جنسي يكي از ابزار حكمفرمايي عفت عمومي است.
مطابق برخي آمار ها بخش عمده اي از طلاق هاي واقع شده در ميان خانواده ها پس از بررسيز کردن معلوم مي شود که به خاطر عدم توجه زن و يا مرد به مسايل جنسي طرف مقابل خود بوده و اين امر او را به فساد اخلاقي کشانده که در نهايت منجر به فروپاشي کانون خانواده گرديده است.
از اين رو در روايات اسلامي دو موضوع مورد بررسي قرار گرفته است يكي خطر غريزه جنسي وديگري تاثير ارضاي صحيح آن بر پرورش ايمان و عفت جامعه و سلامت آن از فساد اخلاقي.
پيامبر از مردي پرسيد آيا ازدواج كردي؟ گفت: نه. پيامبر فرمود: آيا از نظر جسمي سالم هستي ؟ مرد گفت: بله. پيامبر فرمود: فانك اذا من اخوان الشياطين .شراركم عزابكم و ان ارذل موتاكم عزابكم ان المتزوجين هم المتبرئون من الخناس والذي نفسي بيده ما للشيطان سلاح ابلغ في العالمين من الرجال والنساء من ترك النساء. پرورش روح: ج 1 ص 147. و مشابه آن در مستدرك الوسائل ج 14 ص 155 ح 16359
پس حالا که سالم هستي ولي ازدواج نکردي از جمله برادران شيطان به شمار مي آيد.
چرا که بدترين شما مجرد هاي شما هستند و اراذل مردگان شما بي همسران هستند و لي آنهايي که ازدواج نموده اند از وسواس خناس دور خواهند بود.
به خداوند سوگند هيچ سلاحي د رجهان برا ي شيطان قوي تر و رسا تر از ترک توجه به همسران ميان زنان و مردان نيست.
ي) توجه به احياي غيرت ديني:
غيرت ديني يعنى نشان دادن حساسيت نسبت به رعايت مسايل دين و ترويج معروف و كارهاى شايسته، و مراقبت نسبت به عدم ترويج منكر و عدم اشاعه گناه و فساد اخلاقي در جامعه.
البته غيرت داراى ابعاد و جوانب گوناگونى است كه مىتوان به غيرت فردى، و غيرت اجتماعى، و ساير ابعاد آن اشاره كرد، يعنى آن فردى كه در برابر ناموس و خانواده و فرزندان خود نسبت به رعايت حجاب، و مسايل اخلاقى و عفت آنها حساسيت به خرج مىدهد، او مصداقى از غيرت دينى را به نمايش مىگذارد، امّا همه غيرت دينى در اين بخش خلاصه نمىشود، بلكه آن فردى كه در جامعه نسبت به عدم ارتكاب مردم نسبت به گناه و انحرافات اخلاقى و اعتقادى نيز حساسيت نشان مىدهد، او نيز غيرتمند دينى است، و داراى اجر و پاداش خواهد بود و حتى اين مورد را شايد بتوان مهمتر و پر اهميتتر از مورد نخست دانست.
از اين رو علماء و دانشمندان كه در برابر گناه و انحرافات مردم حساسيت نشان مىدهند و گاها بر افروخته مىشوند، همه و همه بيانگر حاكميت غيرت دينى در جامعه است.
امام صادق(ع) فرمود: ان المرء يحتاج في منزله و عياله الي ثلاث خلال يتكفلها و ان لم يكن في طبعه ذلك: معاشرة جميله. و سعه بتقدير و غيره بتحصن. تحف العقول: 322.
مرد در منزل و در معاشرت با اهل و خانواده اش به سه خصلت نيازمند است که اگر دارا نيست نيز بايد به زحمت به دست آورد.
الف) معاشرت و برخورد زيبا. ب) گشاده دستي همراه با برنامه. ج) غيرت همراه با تحصن و مراقبت.
قرآن و راهکارهاي مبارزه با مفاسد اخلاقي
قرآن و راهكارهاي مبارزه با مفاسد اخلاقي عوامل بازدارنده از گناه وفساد
بحث مفاسد اخلاقي با شدت و ضعف آن در همه جوامع بشري وجود دارد. اينكه چگونه مي توان با ناهنجاري ها و مفاسد در جامعه مقابله و آنها را يا ريشه كن و يا به حداقل رساند مكاتب مختلف هر كدام ديدگاه ها و ساز و كارهاي خاص خود را ارائه داده اند به اعتقاد نويسنده اين مقاله قرآن كريم بهترين راهكارها را در جهت مبارزه با مفاسد اخلاقي و اجتماعي مطرح كرده است كه در بخش نخست آن نگارنده ضمن بررسي ابعاد و آثار ويرانگر فساد به راهكارهاي پيشگيري از فساد و تهاجم فرهنگي پرداخت. اينك قسمت پاياني آن را از نظر مي گذرانيم.
حجاب حافظ عفت و پاسدار كرامت
بدحجابي و بي حجابي از دستاوردهاي شوم استعمار جديد و حربه مهم تهاجم فرهنگي است، در مقابل حجاب و پاسداري از آن يكي از مهم ترين عوامل صلاح و سداد جامعه شمرده مي شود هر جامعه كه حجاب و عفاف خود را حفظ كرده دين و فرهنگ خود را نيز نگهداشته است و هر جامعه كه حجاب در آنها كم رنگ شده است به همان نسبت دين و فرهنگ و آداب در آنجا رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اكيدي دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود.
1- «به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فروگيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و روسري هاي خود را بر سينه خود افكنند ]تا گردن و سينه پوشيده شود[ و زينت خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسر برادرانشان، يا پسر خواهرانشان يا زنان هم كيششان، يا بردگانشان (كنيزان) يا افراد سفيه كه تمايلي به زن ندارند، يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند و به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نكوبند تا زينت پنهانشان دانسته شود ]و صداي خلخال ها به گوش رسد[ و همگي به سوي خدا برگرديد تا رستگار شويد.»40 شأن نزول آيه فوق طبق سخن امام باقر(ع) مربوط به جواني است كه براثر چشم چراني صورتش به استخواني بيرون آمده از ديوار اصابت كرد و مجروح شد، و علت جذب جوان مراعات نكردن حجاب از طرف آن زن بود41.
2- «اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنانت بگو، جلبابها(روسري هاي بلند) خود را بر خويش افكنند، كه اين كار براي اين كه آنها ] به عفت و حريت[ شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است؛ و خداوند همواره غفور و رحيم است.»
42 در شأن نزول آيه فوق آمده كه شب هنگام زنان براي نماز مغرب و عشاء به مسجد مي رفتند برخي از جوانان هرزه بر سر راه آنها مي نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مي دادند و مزاحم آنان مي شدند. آيه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا بخوبي شناخته نشوند و كسي بهانه مزاحمت نداشته باشد43.
دو نكته در آيه باتوجه به شأن نزول قابل دقت است: 1- براي جلوگيري از مزاحمت هاي خياباني دستور حجاب كامل به زنان مي دهد هرچند در آيه بعدي مزاحمان را نيز تهديد كرده است، معلوم مي شود حجاب در ريشه كني هرزگي و مزاحمت ها نقش دارد.
2- با حجاب، زنهاي باشخصيت و متدين شناخته مي شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمي دهند كه به حريم حرمت آنها اهانت نمايند.
مسائل ريز حجاب و حد و حدود آن در جاي خود مطرح شده است و در حوصله اين مقال نيست، آنچه از آيات حجاب بدست مي آيد اين است كه براي پيشگيري و حتي دفع فساد حجاب نقش مهم و كليدي دارد.
ب: عوامل مشترك
قرآن برخي عوامل ديگري را طرح نموده كه به صورت عميق تر و با دوام بيشتر هم در پيشگيري و بازدارندگي نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگي ها، جهت اختصار به صورت فهرست وار به آنها اشاره مي شود.
1- عبادت و دعا
اعمال عبادي مانند نماز و روزه و حج و... نقش مهمي در بازدارندگي از گناهان دارند، قرآن درباره نماز مي فرمايد: «ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر؛44 براستي نماز انسان را از زشتي ها باز مي دارد.» و درباره روزه فرمود: «كتب عليكم الصيام... لعلكم تتقون؛45 روزه بر شما واجب شده... شايد پروا پيشه شويد.»
در يك كلام درباره هر عبادت و پرستش حق مي گويد: «يايها الناس اعبدوا ربكم... لعلكم تتقون؛46 اي مردم پروردگارتان را عبادت كنيد شايد پروا پيشه شويد.»
2- انتخاب الگوهاي صحيح
انسان فطرتاً عاشق كمال و از نقص و عيب گريزان است، همين امر باعث مي شود كه به دنبال الگوي مطلوب و كاملي باشد الگوپذيري چون سازگار با فطرت انسان است از مؤثرترين روش هاي پيشگيري و رفع گناهان شمرده مي شود در اين روش انسان نمونه اي عيني را مطلوب خويش قرار مي دهد و به شبيه سازي دست مي زند و گام در جاي او مي نهد. به همين جهت قرآن الگوهايي را معرفي مي كند. در يك آيه مي فرمايد: «لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه ؛47 و مسلماً براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي است» و همين طور ابراهيم(ع) برخي افراد ديگر را به عنوان الگو معرفي مي كند48. كه در رأس آن افراد ائمه اطهار(ع) قرار دارند.
3- دوري از دوستان ناباب
يكي از عوامل توسعه فساد و بي بند و باري مخصوصاً در بين قشر جوان، رفقاي ناباب و نامناسب است قرآن براي جلوگيري از اين عامل تذكراتي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
يك. حسرت دائمي: «و ]به خاطرآور[ روزي را كه ستمكار دست خود را ]از شدت حسرت[ به دندان مي گزد و مي گويد «اي كاش» رسول(خدا) راهي برگزيده بودم! اي واي بر من، كاش فلان ]شخص گمراه[ را دوست خود انتخاب نكرده بودم.»
49 دو. دوستي باتقوا پيشگان: «الاخلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين؛ 50 دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزگاران»
نار خندان باغ را خندان كند
صحبت مردانت از مردان كند
ج. عوامل بردارنده و از بين برنده گناه و فساد
اين عوامل نيز خود به سه دسته تقسيم مي شود:
1-عوامل فردي
عوامل فردي دوري از گناه و فساد و رهاشدن از دام اين بخش از تهاجم فرهنگي متعدد است كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
توبه و بازگشت:
قرآن در بيش از 90 آيه توبه را در قالب هاي مختلف مطرح و بيان نموده است و آن را مهم ترين عامل رهائي از دام گناهان و فساد، و باعث رستگاري انسان مي داند. در آيه مي خوانيم: «توبوا الي الله جميعا ايه المؤمنون لعلكم تفلحون؛51 و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد.»
ياد خدا و نعمت هاي او
ياد خدا و نعمت هاي او، با اين ديد كه نعمت دهنده در همه جا حاضر است و تمام هستي حتي خطورات قلبي و تخيلات انسان را زير نظر دارد انسان را از پليدي و زشتي نگه مي دارد و به خوبي و نيكي وا مي دارد.
علي(ع) فرمود: «هركس قلبش را به دوام ياد خدا آباد كند كردارش در نهان و آشكار نيكو گردد.»
52 در قرآن بيش از دويست بار كلمه «ذكر» و مشتقات آن به كار رفته است، از جمله مي فرمايد: «فاذكرواء الاءالله ولاتعثوا في الارض مفسدين؛53 بنابراين، نعمت هاي خدا را متذكر شويد، و در زمين، به فساد نكوشيد.» آيه مي رساند كه ياد نعمت ها جلوي فساد را مي گيرد.
و در آيه اي ديگري فرمود: «واذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون؛54 خدا را زياد ياد كنيد تا رستگار شويد» ياد مرگ و قيامت
عامل ديگري براي برخورد با گناه و فساد، ياد مرگ و قيامت است. علي(ع) مي فرمايد: «پس هرگاه شهوت ها به شما روي آورند، مرگ را بسيار ياد كنيد كه ياد مرگ براي پندآموزي كافي است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پيوسته به ياد مرگ سفارش مي كرد و مي فرمايد: مرگ را بسيار ياد كنيد كه همانا مرگ نابودكننده لذت ها و جداكننده شما از شهوت ها است.»
55 عبرت گيري و پندآموزي
انسان با ملاحظه تاريخ و سرگذشت آنهايي كه در فساد و بي بند و باري فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگي تسليم شدند، و آبروي دنيا و آخرتشان را از دست دادند مي تواند خود را از فرو رفتن در دام ها و تكرار خطاها و يا رها نمودن از آن، خود را بيمه كند.
علي(ع) فرمود: «و هركس عبرت گيرد خود را ]از فرورفتن در خطاها و فسادها[ دور نگهداشته و هركس خود را ]از بدي ها[ دور نگهداشت سالم مي ماند56.»
قرآن در هشت آيه با صورت هاي مختلف دستور به عبرت گيري داده است و گاه صريحا فرمان داده است: «فاعتبروا ياولي الابصر؛57 پس عبرت بگيريد اي صاحبان بصيرت.»
2-عوامل خانوادگي
سهم بزرگي از مفاسد اجتماعي، و پذيرش تهاجمات فرهنگي معلول سوءتربيت خانواده ها است، و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزه باشند، و به فرزندان خويش توجه نموده، و در تربيت آنان كوتاهي ننمايند، بدون ترديد كمك شاياني به اصلاح جامعه بشري نموده زيرا مفسدين و معتادان، سارقين و قاتل ها، منحرفين و شرابي ها... معمولا ريشه خانوادگي دارند.
پيامبر اكرم(ص): «هر مولودي براساس فطرت ]پاك و پاكيزه[ متولد مي شود تا اين كه پدر و مادر او را يهودي يا نصراني مي نمايند.»
58 قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانواده ها دستور مي دهد كه هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بي بند و باري نگهدارند و حفظ كنند.
«يأيها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجاره 59 اي كساني كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان ها و سنگهاست نگه داريد.»
آيه خطاب به مؤمنان است از اين مي فهميم كه خانواده هاي مؤمن و مسلمان هميشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، بايد به گونه اي برنامه ريزي شود كه بتوان جلوي آن تهاجمات را گرفت.
و پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خداوند هر مسئولي، از مسئوليتي كه به وي سپرده شده است، سؤال خواهد نمود، كه آيا آن را بدرستي به انجام رسانيد يا ضايع كرد حتي از مرد نسبت به خانواده اش سؤال خواهد شد.»
60 اما راهكارهاي هدايت خانواده و فرزندان و جذب آنها درجاي خود بايد بررسي شود، آنچه اينجا مي توان گفت اين است كه پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقايي كه دارند، و همين طور نوار مبتذل و يا سي دي هاي انحراف كننده كه استفاده مي كنند و يا نماز را كه ترك مي كنند مسئوليت دارند.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «همراهي و دقت و مراقبت كنيد در امور فرزندانتان، و نيكو گردانيد تربيت آنها را؛ چرا كه اولاد شما هديه هاي خداوند به شما مي باشند.»61 3- عوامل اجتماعي
قرآن افراد جامعه را واحدهاي جدا افتاده بي ارتباط به هم نمي داند، بلكه همگي را پيكري مي شمارد كه به همديگر مرتبط و متصل و داراي ولايت بر يكديگرند، لذا وظائفي برعهده دارند كه برخي از آن ها از اين قرار است:
1- امر به معروف و نهي از منكر: مردان و زنان مؤمن برخي سرپرست برخي ديگرند، امر به معروف مي كنند و از زشتي ها باز مي دارند، نماز را به پاي داشته زكات مي پردازند و خداوند و پيامبرش را اطاعت مي كنند. ايشان هستند كه خداوند برايشان رحمت مي آورد و بدرستي كه خداوند صاحب اقتدار و حكيم است.»
62 امام باقر(ع) فرمود: «در آخر الزمان عده اي مورد اطاعت قرار مي گيرند، كه رياكارند و به عبادت تظاهر مي كنند ولي كم خردان و كوتاه فكرانند. آنان امر به معروف و نهي از منكر را واجب نمي شمارند، مگر آن هنگام كه ايمن از هرگونه ضرري باشند. همواره به دنبال عذرتراشي و بهانه گيري و راه گريز از اين واجب الهي هستند به دنبال لغزش هاي علما و فساد عمل آنان مي باشند. آنان به سوي نماز و روزه و هر عملي كه ضرري مالي يا جاني را متوجه آنان سازد، آنها را ترك مي گويند، همان گونه كه برترين و شريف ترين واجبات؛ يعني امر به معروف و نهي از منكر را ترك گفته اند. بدرستي كه امر به معروف و نهي از منكر واجبي است كه ديگر فرائض به واسطه آن به پا داشته مي شود آنگاه كه جامعه اي اين گونه شد خداوند بر آنها غضب كرده و غضب وي عموميت خواهد يافت پس نيكاني كه در جامعه همراه اشرارند، و نيز كوچكترها با بزرگترها هلاك خواهند شد بدرستي كه امر به معروف راه همه انبياست... پس با قلب هايتان به مخالفت گناه برخيزيد و با زبانهايتان آنها را رد كنيد. و ضربه هاي سخت خود را به پيشاني گنهكاران وارد سازيد و در راه خداوند از سرزنش ملامت گران نهراسيد.»
63 2- دولتمردان و حكومت اسلامي: حاكم و دولتمردان اسلامي در گام اول به عنوان الگوهاي جامعه وظيفه دارند، كارها و رفتار خويش را اصلاح نمايند، چرا كه مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا مي كنند، در گام بعدي وظيفه دارند حدود تعزيرات اسلامي را براي جلوگيري از مفاسد اجتماعي قاطعاً و بدون ترس از اعتراض ابرقدرت ها و وابستگان آنها اجرا نمايند، قرآن اجراي حدود را باعث حيات جامعه انساني مي داند آنجا كه فرمود: «ولكم في القصاص حيه ياولي الالبب لعلكم تتقون»64 و براي شما در قصاص حيات و زندگي است، اي صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد.»
امام هفتم(ع) درباره اين آيه «فيحي به الارض بعد موتها: زنده مي گرداند زمين را پس از مرگ آن» فرمود: «اين آيه زنده شدن زمين به واسطه باران را نفرموده است، بلكه مقصود آيه اين است كه خداوند مرداني برمي انگيزد تا عدالت را زنده كنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمين زندگي را از سر مي گيرد. هر مجازات اسلامي كه در زمين اجرا شود نفع آن بيشتر از چهل روز باران است.»
65 نه تنها اجراي حدود بركاتي دارد و باعث جلوگيري و ريشه كني فساد مي شود، كه اجرا نكردن آن از گناهان بس بزرگ است. علي(ع) هنگام اجراي يك حد از حدود الهي فرمود: «خدايا! تو به پيامبرت هنگامي كه از دينت خبر مي داد فرمودي: اي محمد هر كس يك حد از مجازات هاي مرا تعطيل كرده و اجرا نكند، با من دشمني كرده و بدين وسيله خواستار مخالفت با من شده است.»
66 در گام سوم دولتمردان، صدا و سيما، روزنامه ها، نويسندگان و كلاً دستگاه هاي تبليغاتي، وظيفه دارند، مردم و جوانان را از مفاسد و زيانهاي تهاجم فرهنگي آگاه نمايند، چرا كه امروز وسيله اصلي براي تهاجم فرهنگي به جوامع انساني و اسلامي، همان تبليغات وسيع و گسترده است.(پانوشتها فوق در دفتر روزنامه موجود است .)
دلیل ارتباط میان اصول و فروع دین
درست است که نماز یکی از فروع دین اسلام است، اما ارتباط محکم و دقیقی با اصل اول دین یعنی توحید دارد. این ارتباط میان سایر اصول و فروع هم رعایت شده است.
بله. به هر حال دین مجموعهای از اعتقادات و باورها، ارزشهای اخلاقی و احکام است. اما همین سه بخش هم رابطه محکم و جدانشدنی با هم دارند. به همین دلیل است که اگر به هر کدام از این مجموعه بیاعتنایی شود، اساس دین انسان متزلزل میشود و از بین میرود.
به همین صورت است که اگر توحید و یکتاپرستی را از اموری مثل نماز، جهاد و یا امر به معروف و نهی از منکر جدا کنیم درواقع اساس اسلام را از بین بردهایم. عقاید اسلامی این طور نیستند که در یک کنار قرار بدهیم و بقیه موارد مثل اخلاق را در جای دیگر بگذاریم. یکی بگوید به اخلاق عمل میکنم ولی عقاید اسلام را باور ندارم یا احکام آن را اجرا نمیکنم. همین طور کسی نمیتواند بگوید من اعتقاد و باور اسلامی دارم ولی احکام را اجرا نمیکنم و نماز و جهاد را قبول ندارم. چون هر سه این موارد با هم و در کنار هم معنی پیدا میکند و رابطه آنها را نمیتوان از بین برد.
رابطه میان عقاید، احکام و اخلاق
قرآن کریم در موارد متعددی این ارتباط محکم را یادآوری میکند تا همه مردم بدانند نمیتوان یکی را از میان این سه انتخاب کرده و دیگری را رها کرد. بلکه مسلمان آن است که هر سه این موارد را در اساس اسلام قبول داشته و به آنها عمل کند.
به عنوان مثال خدای متعال در آیه سوم از سوره بقره میفرماید: «الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ؛ (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.»
طبق این آیه شریفه، ایمان آوردن به غیب جز باورها و اعتقادات است، نماز و زکات هم جزء احکام و برنامههای عملی بوده که انسان باید به آن عمل کند. در عین حال حس انساندوستی و واقعبینی در زندگی و اینکه انسان فقط به منافع خودش فکر نکند، موجب میشود که نمازگزار به آسانی از دارایی خودش در راه خدا انفاق کند و این عمل در اخلاق اسلامی جا میگیرد.
در ابتدای سوره مؤمنون هم به این نکته اشاره شده است که انسانهای رستگار کسانی هستند که ایمان دارند، یعنی شناخت آنها از خدای متعال، انسان و جهان هستی شناختی درست و صحیح است. آنها نماز حقیقی را ادا میکنند، از داراییهای خود زکات را پرداخت میکنند و سپس به بیان امور اخلاقی میپردازد با این تعبیر که نمازگزاران دامن خود را از ناپاکی حفظ میکنند، در جامعه امانتدار هستند، وفای به عهد دارند و از نمازهای خود محافظت میکنند. همه این موارد نشان میدهد که سه رکن اساسی یعنی عقاید، احکام و اخلاق در افراد پرهیزکار و رستگار ریشه دارد.
عدم خودشناسی ریشه اصلی مفاسد است
با وجود اینکه دستورات اسلام همه جانبه بوده و راه حل همه مشکلات را در خود دارد، با این حال هنوز هم مشکلات و بحرانهایی مثل فقر، تبعیض و بیعدالتی وجود دارد. برای حل این نوع مشکلات هم باید در وهله اول اساس آنها بدانیم. ریشه این بحرانها را در کجا باید جستوجو کرد؟
یکی از ریشههای اولیه هر مشکلی چه در جامعه اسلامی و چه در هر نوع جامعه دیگری که انسانها تشکیل میدهند، این است که انسان شناخت درستی نسبت به خودش ندارد. نداشتن این شناخت باعث میشود نیازهای حقیقی خود را به درستی تشخیص ندهد، راه حل آنها را پیدا نکند و همیشه در زندگی بیراهه برود.
از طرف دیگر نداشتن شناخت از خود موجب میشود انسان ارزش خود را نداند و نسبت به جایگاه و منزلت خودش در عالم بیتوجه بماند. البته این موضوع با غرور منفی و تکبر فرق دارد. چون شناخت از خود از یک سو موجب عزتمندی انسان میشود و از سوی دیگر موجب میشود انسان هم در برابر خدای یکتا و هم در برابر مخلوقات او متواضع و فروتن باشد.
در همین مورد حدیثی از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نقل شده مبنی بر اینکه فرمودند: «انسانی که خود را نشناسد و به سرمایههای وجودی و ارزش خودش پی نبرد، از راه نجات فاصله گرفته و خطر افتادن در گمراهیها او را تهدید میکند.» دقت کنید که آن حضرت از تعبیر گمراهیها استفاده کردهاند. یعنی بیراهه زیاد است و در هر مرحله و هر موقعیتی که انسان قرار دارد، راههای انحرافی زیادی در برابر او ایجاد میشود تا او را از مسیر اصلی منحرف کند.
در این شرایط اگر انسان خودش را به درستی بشناسد، نیازهای خود را میداند و میتواند تشخیص بدهد چ چیزی به سود و صلاح اوست و چه چیزهایی به ضرر و زیان است. همین تشخیص راه شناخت مسیر اصلی از بیراهه و مسیرهای انحرافی خواهد بود که انسان را از نابودی و گمراهی ابدی نجات میدهد.
عدم خودشناسی به فسق میرسد
بیبهره بودن از خودشناسی موجب میشود که هوی و هوس در هر زمینهای بر انسان غلبه کند و انسان آن را برای خودش لازم بداند. آنقدر هم مشغول هوی و هوس میشود که به طور کلی مغلوب آن میشود. درنهایت همین هوی و هوس او را به ظلم وادار میکند. مثل کسی که تشنه قدرت و ثروت دنیایی باشد و آن قدر به آن مشغول شود که همه هم و غم خود را در تهیه امور دنیایی بداند. برای رسیدن به دنیا و زر و زیور دنیا هم از هیچ ظلمی دریغ نمیکند و هر قدر بتواند در حق بندههای خدا ستم میکند.
در عین حال چنین شخصی برای رسیدن به نیازهای هوسناک خودش حقیقت را در موارد گوناگونی پنهان نگه میدارد و ابراز نمیکند. چون حقیقت را در مواردی مانع از رسیدن به آرزوهای خودش میبیند. به همین دلیل کافر محسوب میشود. چون حق را کفر کرده و پنهان نگه میدارد.
به این دلیل که از مرز اعتدال بیرون رفته است، مُسرَف است و به این علت که از راه تکامل که هدف خلقت است منحرف شده، فاسق به حساب میآید.
هوی پرستی ریشه همه فسادها است
با این تعبیر پیروی از هوای نفس ریشه و اساس هر نوع مفاسدی است.
کسی که خودشناسی ندارد، قدر و ارزش خودش را نمیداند و خودش را با هر گناهی آلوده میکند. در عوض کسی که به مقام خودشناسی رسیده باشد، دامن خود را با گناه آلوده نمیکند. چون ارزش و مقام خودش را بالاتر از هر گناهی میبیند. همان طور که خدای متعال میفرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى؛ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَى؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست.»
به این دلیل اولین نکتهای که باید در زمینه خودسازی و شناخت خود به عنوان اساس و ریشه تمام مفاسد مورد توجه قرار بگیرد، موضوع پیروی از هوای نفس و خودپرستی و شاخههای آن است.
شیوه مناسب اصلاح در فرد و جامعه
یکی دیگر از مواردی که ممکن است ایجاد فساد در بین مردم اثر داشته باشد، این است که شیوه و منش درست در اصلاح استفاده نمیشود. گویا افرادی میخواهند خود یا جامعه را اصلاح کنند، اما چون ایدئولوژی یا رویکرد درستی ندارند و کارشان از اساس مشکل دارد، در هدفی که در نظر گرفتهاند موفق نمیشوند. آیا این موضوع هم میتواند عامل ایجاد فساد در جامعه باشد؟
به هر حال کسی که نیت اصلاح دارد باید روش درست کار را هم بداند و به درستی به آن عمل کند. این اصلاح چه برای خود فرد باشد و چه هدف اصلاح جامعه باشد، فرقی نمیکند. در هر صورت شیوه درست اصلاح باید مورد استفاده قرار بگیرد در غیر این صورت نتیجه کاملاً عکس خواهد بود. یعنی تلاش برای اصلاح نهتنها منجر به درست شدن اوضاع نمیشود، بلکه خودش عامل افزایش فاسد میشود.
به همین علت است که وقتی آموزههای اسلامی را بررسی میکنیم، میبینیم که اسلام در عین حال که انسانها را به اصلاح تشویق میکند، شیوه درست کار را هم مورد توجه قرار داده است. به همین علت است که احکام، عبادتها و سایر دستورات دینی را تشریع کرده تا انسانها روش درست اصلاح را در امور فردی و اجتماعی بدانند.
به عنوان مثال درباره نماز میفرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکرِ؛ و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد.» و یا در احادیث میخوانیم که موضوع امر به معروف و نهی از منکر به عنوان مانعی در برابر تسلط افراد فاسد در جامعه عنوان شدهاند.
منابع:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/12/02/2205123
https://www.tabatabaey.com/shownews.php?idnews=105
https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60617/0