گفتمان مهدوی(بخش هفتم) فرجام آزادی در دولت مهدوی
جمعه 23 مهر 1400 11:41 AM
بنام خدا
فرجام آزادی در دولت مهدوی
گفته شد که انسان با توجه به نشانه های برشمرده شده برای او و نیز با توجه به عنصر درونی و محتوای باطنی خویش و به عبارت فطرت پاک و بی آلایش و نوگرا و آزاد و مختار خود سهم مهمی در دگرگونیهای اجتماعی داشته و باعث و بانی اکثر تحولات اجتماعی و تاریخی است.گرچه عوامل دیگری نیز در این زمینه دخالت دارند،اما نه به اندازه عقیده و باطن انسان.
همه ادیان به ظهور منجی و مصلحی در آخر الزمان بشارت داده و درباره آن سخن گفته اند.اما گاهی،برخی افراد انتظار را به گونه ای معنا میکنند که جز ضعف و تسلیم و ویرانگری و اسارت بخشی،مفهومی نخواهد داشت.در واقع باید گفت محتوای انتظار موعود و منجی به گونه ای است که انسان را به سمتی سوق میدهد که بتواند از ظرفیتهای درونی خود بهره گیرد و زمینه ظهور و تأسیس دولت مهدوی را فراهم آورد.در این زمینه انتظار هم دوگونه معنا شده است که در نوع مثبت آن حضور عنصر اختیار و آزادی برجسته است:
نخست،انتظار منفی و ویرانگر که به معنای دست روی دست گذاشتن و منتظر ظهور مصلح ماندن است.در این تلقی هر اصلاحی محکوم به شکست است و گناه و فساد و ظلم و تبعیض و حق کشی،راه را برای ظهور منجی بشریت باز میکند.بدیهی است اینگونه انتظار، عاملی است برای توجیه ستمها و فسادها و حق کشیها و بی عدالتیها،مسئولیت گریزی و مسئولیت ستیزی و پشت کردن به انسان به ضمیر خود نگاهی بیندازد بر تحرک و تلاش خود در تحقق و تأسیس دولت صالح و عادل مهدوی خواهد کرد.تأسیس دولت مهدوی نیز مبتنی بر تلاش و بردباری و بهره گیری از آزادی و اختیار آدمی است.اگر قرار بر آن بود که جامعه انسانی بی هیچ کار و تلاشی و زحمتی دارای دولتی صالح و عادل میشد بنابراین چرا این مسأله از ابتدای خلقت رخ نداد تا انسان به ناچار این همه درد و رنج را بر دوش نمیکشید.
دوم.انتظار مثبت و سازنده است که لازمه ظهور و تأسیس دولت مهدوی را ساقط شدن تکلیف از آدمی نمیداند.در روایات وارد شده است که در زمان ظهور امام زمان(عج) گروهی زبده به ایشان ملحق میشوند.روشن است که این گروه ناگهانی خلق نمیشوند، بلکه زمینه هایی وجود دارد که چنین گروهی ورزیده و آماده پرورش یابند.نخستین فایده انتظار،حفظ آمادگی برای نبرد نهایی و کوشش و تلاش برای رسیدن به هدف است.
چنین انتظاری،البته بالاترین عبادتها شمرده شده است.چرا که به انسان حرارت و شوق،تحرک و جوشش،مسئولیت و تعهد،عشق و امید و عزت و سرافزاری میدهد.جان کلام این که انتظار مثبت،اعتراض به وضع موجود است برای حرکت به وضع مطلوب و نهایی بدیهی است که نمیتوان از نقش آزادی و اختیار به سمتی و سویی میل میکند که در آن با خودسازی و محیط سازی و جامعه سازی،توان خویش جامعه را مهیای تأسیس دولت مهدوی مینماید. ازاینرو است که میتوان به طور قطع و با بهره گیری از آموزه های قرآنی یادآوری کرد که آینده جهان از آن مؤمنان و پارسیان است.گو این که البته در این زمینه دیدگاهها و تلقی هایی نیز وجود دارد،از جمله برخی بر آناند که شر و فساد و بدبختی جزو جدانشدنی حیات بشری است.بنابراین زندگی بی ارزش است و عاقلانه ترین کارها خاتمه دادن به حیات بشری است از سوی دیگر برخی حیات بشری را ابتر میدانند و معتقدند که بشر در اثر پیشرفت حیرت آور تکنیک در نیمه راه عمر و بلکه در آغاز رسیدن به بلوغ فرهنگی به احتمال زیاد به دست خود،نابود خواهد شد.گروه سومی نیز بر این عقیده اند که شر و فساد جزو جدایی ناپذیر بشر نیست،بلکه فساد و تباهی معلول مالکیت فردی است و روزی تکامل ابزار تولید و جبر ماشین،ریشه این ام الفساد(مالکیت فردی)را خواهد کند.
در نهایت،برخی بر این باورند که ریشه فسادها و تباهی ها،نقص روحی و معنوی انسان است.آدمی هنوز دوره جوانی و ناپختگی را طی میکند و خشم و شهوت بر او و عقلش حاکم است.انسان بالفطره در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش میرود.نه شر و فساد جزو جدایی ناپذیر بشر است،نه تمدن برتر،فاجعه خودکشی دسته جمعی را پیش خواهد آورد.آینده بس روشن و امیدوار و سعادتبخش و انسانی،که در آن شر و فساد از بیخ و بن کنده خواهد شد،در انتظار بشریت است.
این نظریه،الهامی است که دین میدهد،نوید مقدس قیام و انقلاب مهدی و آموزه تأسیس دولت مهدوی در اسلام در نتیجه این الهام است.18مسأله انتظار و ظهور منجی در ادیان مختلف و آرمان قیام و انقلاب حضرت مهدی(عج)در اسلام،یک فلسفه بزرگ اجتماعی است که آینده ای روشن و شفاف را به بشریت نوید میدهد.آینده ای که در آن انسان با بهره گیری از ظرفیتهای وجودی خویش امکان حرکت به سوی سعادت را کسب میکند.و در این مسیر نشانه های انسان و به ویژه عنصر آزادی و اختیار راهنمای عمل آدمی خواهد بود.
پاره ای از متفکران مسلمان اما به بحث آینده تاریخ اشاره کرده و بر این باورند که«انسان در آینده به سوی آزادی بیشتری خواهد شتافت».19برای تحقق آزادی،انسان میبایست در سه زمینه سعی در آزادسازی خود داشته باشد:نخست آزادی از اسارت طبیعت؛دوم آزادی از هوا و هوسهای درونی خود و سوم آزادی در عناصر سه گانه مذکور تعریف میشود.در واقع انسان با ساختن خود،جامعه و محیط طبیعی خویش سعی در آزادسازی فضای زیستن خود میکند و شرایطی را فراهم میآورد که در آن شرایط عنصر تصمیم ساز و مسئول به شمار میآید.در چنین فضایی میتوان به سمتی میل نمود که برآیند آن تأسیس دولت مهدوی خواهد بود.
خاتمه
نوشته حاضر را باید به مثابه تأملی کوتاه در بحث حاضر به شمار آورد.در این نوشته صرفا طرح مسأله صورت گرفت و البته جا دارد به تفصیل پی گرفته شود و حتی راهکارها و زمینه های تحقق آن در جامعه مورد بررسی قرار گیرد تا زمینه تأسیس دولت مهدوی فراهم گردد.اما در پایان بحث اشاره و تأکید بر چند نکته ضروری است:
نخست:عنصر اساسی و گوهری آدمی آزادی و اختیار است.آزادی و اختیار در هر معنایی که از آن مراد شود،اما در این نکته که تصمیم گیرنده اصلی و اساسی حیات سیاسی و اجتماعی همانا انسان است مشترک است.گرچه در زمینه بهره گیری از این عنصر مشکلاتی پیش رو است و البته اقتضائات خاص و موانع گوناگونی در پیش پای افراد نهفته است اما به هر حال انسان با دستان پرتوان و فربه برخوردار از آزادی و اختیار دست به انتخاب زده و راه و سرنوشت و زندگی خویش را برمی گزیند.
دوم:تأسیس دولت مهدوی نیازمند تحقق شرایطی است که از جمله آنها میتوان به آمادگی فرد و جامعه اشاره کرد.تحقق آمادگی خود البته نیازمند ابزارهایی است که از جمله آنها کاربست آزادی و اختیار در زندگی است.البته این آزادی و اختیار همانا میتواند انسان را به هر سمت و سویی که آدمی میل کند سوق دهد اما طبیعی است که زمینه سازی برای تحقق و تأسیس دولت مهدوی نیز از این مسیر دشوار میسور خواهد بود.بدون بهره گیری از آزادی و در فقدان آزادی و اختیار،آدمی راه به جایی نمیبرد و شرایط تحقق دولت مهدوی پیش نخواهد آمد.ازاینرو انسان برای آنکه زمینه ظهور و بروز دولت مهدوی را در خود و جامعه خود فراهم آورد نیازمند آزادی است.ظهور منجی و تأسیس دولت مهدوی راهی است که به تدریج و با کار مداوم همراه با آزادی و اختیار پدید خواهد آمد.
سوم:نه تنها ظهور موعود و تأسیس دولت مهدوی آزادانه و همراه با آمادگی تمام رخ مینماید که از سویی تداوم دولت مهدوی نیز با استفاده از همین عنصر محقق خواهد شد.از اینرو حضور آزادی و اختیار انسان شرط بقا و تداوم دولت مهدوی است.نه تنها شرط بقای دولت مهدوی استمرار آزادی و اختیار آدمی است که در این دولت گوهر آزادی و اختیار آدمی بیش از گذشته شکوفان شده و مورد بهره برداری قرار میگیرد.چنانکه دیگر نعمتها به انسان روی میآورد این عنصر نیز در انسان شکوفاتر شده و میوه های شیرینی را نصیب انسان میکند.
چهارم:و در نهایت این که نباید از آزادی معقول ترسید و آن را از انسان دریغ ورزید. میبایست در هر شرایطی زمینه های حضور و بروز گوهر آزادی را درون انسانها پدید آورد و آنان را مشتاق بهره گیری از آن کرد.به یقین در این صورت میتوان با کار مداوم و برنامه ریزیهای حساب شده جامعه را به سمت و سویی سوق داد که زمینه ظهور و تأسیس دولت مهدوی فراهم گردد.ازاینرو شاید بتوان عنصر آزادی را با توجه به پشتوانه اختیار تکوینی از اساسی ترین مباحث در آموزه مهدویت به شمار آورد.
پی نوشتها
(18).مرتضی مطهری،مقدمه ای بر جهانبینی اسلامی(5):جامعه و تاریخ،پیشین و نیز مرتضی مطهری،فلسفه تاریخ، ج 1،چاپ اول،تهران،1366،صدرا،ص 30.همچنین یادآوری برخی آموزه ها در این زمینه مناسب است:از جمله در آیه 105 سوره انبیاء آمده است:
«و لقد کتبنا ففی الزبور من بعد الذکر،ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
در زبور داود،از پس ذکر(تورات)نوشته ایم که سرانجام زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.امام باقر(ع) نیز میفرماید:«این بندگان شایسته که وارثان زمین میشوند.اصحاب مهدی هستند در آخر الزمان.»مجمع البیان، ج 7،ص 66.به نقل از محمد رضا حکیمی،خورشید مغرب.
(19).مرتضی مطهری،فلسفه تاریخ،ج 1.همان،ص 285.نیز ایشان در جایی دیگر با توجه به حضور عوامل دیگری بر این باور است که به رغم حضور عوامل دیگر اما نقش اختیار و آزادی انسان همچنان پابرجا است.:«...در عین آنکه تاریخ با یک سلسله نوامیس قطعی و لا یتخلف اداره میشود.نقش انسان و آزادی و اختیار او به هیچ وجه محو نمیگردد
منبع : پایگاه شیعه شناسی