کودک و هویت دیجیتالی
پنج شنبه 22 مهر 1400 10:08 PM
حوزه/ هویت دیجیتالی به طور کلی و با همه توضیحات مطرح شده یعنی بینش ها و گرایش ها و کنش های کودک تحت تاثیر ابزار و فضا و مسائل زندگی دیجیتالی قرار می گیرد و در سطح بینش دچار کم عمقی و سطحی نگری می شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، حجت الاسلام علیرضا محمدلو در یادداشتی با عنوان «کودک و هویت دیجیتالی» آورده است: مسئله هویت دیر زمانی است که در کانون توجه اندیشمندان و محققان جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی قرار گرفته است و این مسئله نه تنها ارتباط اجتماعی را امکان پذیر می کند، بلکه به زندگی افراد معنا می بخشد، در این میان هویت یابی کودکان نیز فرآیندی برای خودشناسی آن به عنوان کنشگران اجتماعی است که معناسازی نیز به واسطه آن صورت می گیرد.
هویت ها معانی کلیدی هستند که ذهنیت کودکان را شکل می دهند و به این واسطه، کودکان به سایرین می گویند که چه کسی هستند و مهمتر اینکه نزد خودشان نیز شناسانده می شوند و کیستی روشنی پیدا میکنند و شکل گیری هویت در اجتماعات گوناگون به شکل های متفاوتی صورت می گیرد.
وقتی از هویت می خواهیم صحبت کنیم هدف این است که پاسخ های درست و تکیه گاه مستحکمی برای سوال "من که هستم" یا من کیستم؟ داشته باشیم.
انسان از همان ابتدای تولد این سوال را در پس ذهن خود دارد ولی به دلیل غرق شدن در محیط و جابجا شدن نظام نیازها و ارضاها و به هم خوردن ترتیب سوالات اصلی و فرعی و عقب رفتن پرسش های بنیادین و پیش آمدن مسائل روزمره به دلیل اقتضائات زندگی جمعی حس فراموشی و فاصله گرفتن از این دست پرسش ها به انسان دست می دهد.
ارتباطات باعث می شود که اطلاعات از کانال های متعدد وارد ذهن انسان شده و فرصت خودکاوی و عمیق شدن در مبانی و بنیادهایی چون "من چه کسی هستم؟" را از شخص سلب می نماید. دغدغه هویت نه یک مسئله فردی که یک دغدغه فلسفی - دانشی و البته اجتماعی و فرهنگی است که امروزه ابعاد سیاسی و اقتصادی نیز پیدا کرده است و باعث و بانی جهت یافتن فناوری ها و سیاست گذاری ها در سطح کلان جوامع و حتی تغییر و تحول مدل حکمرانی در جهان شده است.
در این میان صحبت از هویت دیجیتال، یک دغدغه و سوال جدی تری است که مطرح شده و مساله ای است که کودکان ما را درگیر کرده است. مقابل چشمان والدین، فرزندان جامعه در حال شکل گرفتن به سبک متفاوتی هستند. جنس سوالاتشان و نوع رفتارشان و سطح تخیل و میزان تعقل و رنگ باورهایشان متفاوت شده و شکل جدیدی را تجربه می کند و انعکاس متفاوتی از جهان و جامعه و انسان ارائه می دهند و جهان بینی متفاوتی رادرون سازی می کنند.
سرگرمی را حداکثری زندگی می کنند و ابزار بازی را بازوهای زندگی و عین خوشبختی تلقی می کنند. اسباب بازی در واقع اسباب هویت سازی است و در زمینه سرگرمی، شخصیت کودک را می سازد. بهانه ای است که ضمیر ناخود آگاه فرزندان را تسخیر می کند و نقش معماری رفتار کودک را به دوش می کشد. همین بچه در عصر جدید و به عنوان نسل جدید، آلوده به ابزاری چون کامپیوتر و تبلت و لپ تاپ شده است.
زندگی کودک هویتی دیجیتالی پیدا کرده و از حالت عادی و روتین خارج شده است دیگر مثل قبل ساده نمی اندیشد و معمولی عمل نمی کند. مختصات ذهنی اش و منطق زندگی اش تغییر پیدا کرده و لذت و منفعت را نوع دیگری می چشد و مدل دیگری درک می کند. نه تنها زاویه نگاهش به زندگی از چارچوب جعبه ای جادویی و دیجیتالی است اساسا دنیایی که ترسیم می کند نیز حال و هوایی متفاوت تر از قبل پیدا کرده است.
زمان و مکان تصویری جدید و غیرمشخص یافته و دیگر تصور از حال و جغرافیا و پیشرفت نیز دچار نسبیت شده است و شخصیت کودک آن ثبات گذشتگان را ندارد و تزلزلی عجیب اطراف حال فرزندان را احاطه نموده است. نگرانی جای خود را به استرس داده و خوشحالی و مسرت رنگ و بوی هیجانی و تپش قلب گرفته است.
سرعت چاشنی زندگی شده و شتاب دهنده های مصنوعی دیجیتال، تصمیم ساز حال و احوال خوش و ناخوش بچه ها شده اند. بدون رسانه، حس نشاط از روح کودک رخت بربسته و ذهن بچه نسبت به تجربه شادابی در کنار رسانه و کارتون ها و بازی های دیجیتالی، شرطی شده است.
وقتی از کودک درباره خودش سوال می شود، در پاسخ، از دیدنی ها و شنیدنی های دیجیتالش دریافت می کنیم و وقتی حال بچه ها را در طول روز و هفته مانیتورینگ می کنیم و در سبد آنالیز و ارزیابی قرار می دهیم، مشاهده می شود که انس جدی و مداومی با رسانه و اسباب بازی های مجازی اش پیدا کرده است. تا رها می شود خود را به سمت کلبه دیجیتالش پرتاب می کند و وابستگی جدی با فضای رسانه ساخته اش پیدا کرده است.
هویت دیجیتالی به طور کلی و باهمه توضیحات مطرح شده یعنی بینش ها و گرایش ها و کنش های کودک تحت تاثیر ابزار و فضا و مسائل زندگی دیجیتالی قرار می گیرد و در سطح بینش دچار کم عمقی و سطحی نگری می شود.
در سطح گرایشی نیز محبت ها و احساسات کم عمق و زودگذر را تجربه می کند و لذت های موقت مانع دریافت و ادراک لذت های عمیق خواهد شد. در سطح کنشی نیز رفتارهای غلط و بدون تحلیل و کم بهره از هوش و آینده نگری را شاهد خواهیم بود.
برآیند این فرایند دیجیتالیستی، چیزی جز یک شخصیت کم عمق و کمترجذاب و بی بهره از موفقیت های بنیادین نخواهد بود.
شخصیت های دیجیتالی علاوه بر اینکه به تعبیر نیکلاس کار مولف کتابی در همین رابطه، دچار کم عمقی می شوند، حوصله و صبر پایین، اراده های انفجاری و نه مستمر و مقاوم، نوسان رفتاری و فردیت عاری از معنا می شوند به گونه ای که هم از جمع و جامعه گریزان هستند و هم از تنهایی بشدت هراسان.
این تناقض آنها را دچار شخصیتی متزلزل، ضعیف، کم اراده، افسرده و دارای اعتماد به نفس پایین می نماید و برای جبران چنین آسیب ها یا پیشگیری از چنین وضعیتی می توان مدیریت فضای تربیت کودک را جدی تر گرفت و عناصری که در تعلیم و تربیت فرزندان، مداخله کننده مثبت محسوب می شوند را تقویت کرد و عناصر منفی را حذف یا کمرنگ و تضعیف نمود، مثلا میزان حضور اجتماعی و ارتباط با همسالان را بایستی افزایش و ارتباطات مجازی و میزان دسترسی به بازی های دیجیتال را کاهش داد.
لذت های دیجیتالی چون آنی و در دسترس و سهل الوصولند و نیاز به عرق ریختن و جنب و جوش و همکاری و ارتباط میان فردی ندارند، انفجاری هستند.
یعنی به طور حبابی متورم می شوند و خیلی سریع نیز رو به خاموشی و سکوت می گرایند. اما لذت های ارتباطات واقعی که با کانال های ادراکی چشمی، شنوایی و حتی لامسه و بویایی در ارتباط مستقیم قرار دارند،جرعه جرعه به تجربه در می آیند و درونی سازی می شوند و جزیی از وجود و شخصیت فرد یا کودک می شوند.
راز ماندگاری و ثبات و عمق اتفاقاتی که در غیر از فضای دیجیتال و مجازی رخ می دهند در همین مساله است. شخصیت دیجیتال یعنی شخصیتی که امکان توهم دانایی بالایی دارد و با حافظه اطلاعاتی چه بسا بسیار بالا، عاقله و هوش پایینی به سبب تحلیل های اندک داراست و جهانی بسیار متنوع و مشوش و شلوغ دارد اما درون و واقعیتی نحیف، کوچک و زود رنج را یدک می کشد