0

هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه چگونه اتفاق افتاد؟

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه چگونه اتفاق افتاد؟
جمعه 16 مهر 1400  8:30 AM

هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه چگونه اتفاق افتاد؟

 

 

   

هجرت پیامبر (ص)

یزد (پانا) _ در سال یازدهم بعثت، گروهی از مردم یثرب به مکه آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا (ص) مسلمان شدند. آنها در سال بعد، در عقبه اول با رسول خدا (ص) بیعت کردند و سال بعد از آن هفتاد و دو مرد و زن یثربی در همان عقبه با رسول خدا (ص) بر سر حمایت و حفظ جان ایشان بیعت کردند؛ اما فشار‌های قریش بر مسلمانان روز به روز بیش‌تر می‌گشت و مکه دیگر محیط امنی برای ایشان نبود، به همین دلیل رسول خدا (ص) در سال سیزدهم بعثت فرمان هجرت به یثرب را -که پس از ورود ایشان به این شهر مدینه النبی (ص) نام گرفت- صادر کردند.

 

بیعت عقبه اول
هنگامی که موسم حج سال یازدهم بعثت رسید، دوازده نفر از انصار مدینه به منظور تکمیل بیعت سال گذشته به سوى مکه رهسپار شدند؛ این دوازده نفر که ده نفرشان از قبیله خزرج و دو نفرشان از قبیله اوس بودند با رسول خدا (ص) بیعت کردند. بیعت ایشان به بیعت عقبه اول معروف شد. آنها در این دیدار با رسول خدا (ص) بیعت کردند، که محتوای این بیعت چنین بود که مسلمانان انصار متعهد شوند که: «به خداوند شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندانشان را نکشند، دروغ در مورد اولادی که در میانشان می‌آید، نگویند، در کار معروف عصیان نورزند، و هر کس چنین کند، پاداش وی بر خداست و کسی که نکند، بر خداست که او را عذاب کند یا ببخشاید.»
بیعت عقبه دوم
در موسم حج سال سیزدهم بعثت، جمع زیادى از مردم یثرب به قصد حج عازم مکّه شدند. در میان این جمعیت که شمارشان به پانصد نفر مى‌‌رسید، مشرکان هم حضور داشتند و هم مسلمانانى که تقیه مى‌‌کردند و از خوف قوم، مسلمانى خود را پوشیده مى‌داشتند. برخى از مسلمانان یثرب با پیامبر (ص) ملاقات کردند، و حضرت با آنان وعده گذاشت که در میانه‌‌هاى ایام تشریق، شب هنگام که همه خوابیده باشند، با هم دیدار کنند. پیامبر (ص) فرمود که موقع آمدن، خوابیدگان را بیدار نکنند و منتظر غایبان نباشند. آنان با کمال احتیاط، پنهان و جدا از هم، رو به عقبه حرکت کردند تا در آنجا هفتاد یا هفتاد و سه مرد، و دو زن فراهم گشتند. در این دیدار، رسول خدا (ص) فرمودند: «پیمان من با شما این است که باید همانطور که از زنان و فرزندان خود دفاع مى‌‌کنید از من نیز دفاع کنید!»، براء بن معرور دست آن حضرت را گرفته و گفت: «سوگند بدانکه تو را به نبوت مبعوث فرموده ما همانطور که از ناموس خود دفاع مى‌کنیم از شما نیز دفاع خواهیم کرد، پیمانت را با ما ببند که ما بخدا فرزند جنگ و اسلحه هستیم‌.»
تصمیم به قتل پیامبر (ص) و ماجرای لیلة المبیت
در فاصله‌ای کمتر از سه ماه پس از بیعت عقبه دوم، بیشتر اصحاب رسول خدا (ص) به سوی مدینه رهسپار شدند و مردان قریش که دانستند یثرب به صورت پایگاه و پناهگاهی برای رسول خدا و یاران او درآمده و مردم آن برای جنگیدن با دشمنان رسول خدا آماده‌اند، از هجرت رسول خدا(ص) بیمناک شدند. به همین جهت برای جلوگیری از آن، در آخر ماه صفر سال 14 بعثت در دارالندوه جلسه‌ای برقرار کردند، سپس با هم مشورت کردند و تصمیم گرفتند که وی را به قتل برسانند و برای این کار جوانانی را از هر یک از طوایف انتخاب کنند که با شمشیر آن حضرت را بکشند.
در شب پنجشنبه اوّل ماه ربیع، رسول خدا(ص) از مکه بیرون رفت و در همان شب علی(ع) در بستر رسول خدا خوابید و آن شب را لیلة المبیت گفتند. علت آن هم آگاهی پیامبر(ص) از نقشه مشرکان قریش برای ترور بود که برخی بیان می‌دارند که آیه«وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرینَ»، «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند آنان با خدا از در حیله وارد می‌شوند خداوند حیله می‌کند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»، را درباره همین خبردادن به پیامبر(ص) است.
مخفی شدن پیامبر (ص) در غار ثور
رسول خدا (ص) در شب اول ربیع الاول رهسپار غار ثور شد و ابوبکر بن ابوقحافه نیز با وی همراه گشت و پس از سه روز که در غار ثور ماندند، در شب چهارم ربیع الاول راه مدینه را در پیش گرفتند.
حضرت علی(ع) پس از رفتن پیامبر(ص) به غار ثور صبر کرد تا شب آینده فرا رسید. او همراه هند بن ابی هاله حرکت کرد تا نزد رسول الله(ص) در غار رفتند و در آنجا آن حضرت (ص) به هند دستور داد که برای وی و همراهش دو شتر خریداری کند. ابوبکر گفت: «ای پیامبر خدا، برای خود و شما دو مرکب آماده کرده‌ام که با آن‌ها تا مدینه سفر می‌کنیم». رسول الله(ص) فرمود: «من هر دو و حتی یکی از آنها را قبول نمی‌کنم، مگر آن که بهای آنها را بپردازم»، و او به حضرت علی (ع) دستور داد که بهای شترها را بپردازد و سپس به او سفارش کرد که امانت‌ها را رد کند و تعهدات او را بپردازد.
قریش پس از آنکه در نقشه خود ناکام ماندند، کوشیدند پیامبر(ص) را پیش از آن که به مدینه برسد بیابند و بکشند. از این رو، رد او را گرفتند تا به غار رسیدند. یکی از آنان گفت: از اینجا عبور نکرده‌اند یا این است که به آسمان عروج کرده‌اند و یا در زمین فرو رفته‌اند. بنابر برخی نقل‌ها، خداوند عنکبوتی را مأمور کرد تا با تارهای خود، درِ غار را ببندد. وقتی تعقیب‌کنندگان تارها را دیدند، به این نتیجه رسیدند که کسی وارد غار نشده است و بدین ترتیب دست از تعقیب کشیدند.
توقف در قبا و ساخت مسجد
پیامبر(ص) دوازدهم ماه ربیع الاول هنگام ظهر به یثرب رسید و در قبا توقف کرد و نماز خواند. در آنجا میهمان (بنی) عمرو بن عوف شد و کمی بیشتر از ده روز پیش آنان اقامت کرد. افراد این قبیله از پیامبر خواستند تا پیش آنان بماند و برایش خانه‌ای بسازند؛ اما او نپذیرفت و فرمود که منتظر رسیدن علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) است و همانجا ماند تا علی بن ابی‌طالب رسید.
مورّخان و محدّثان را عقیده بر این است که رسول اکرم (ص) پس از استقبال با شکوه و به یاد ماندنى مسلمانان به قباء آمد و در قبیله بنى عمرو بن عوف بر کلثوم بن هدم وارد شد. در آن روز ابو بکر پافشارى مى‌کرد تا وارد مدینه شوند، امّا رسول خدا (ص) او را رد کرد و فرمود: «از آنجا نخواهد رفت تا پسر عمو، برادر و محبوب‌ترین خانواده‌اش و کسى که جان خود را فداى او کرد، بیاید.»، رسول اکرم (ص) در مدتى که در قباء بود، مسجد معروف قباء را بنا نهاد.به نظر مى ‌رسد که صاحب این اندیشه و بنیان‌گذار نخست این مسجد، عمّار بن یاسر باشد. این مسجد همان مسجدى است که این آیه مبارکه در شأن آن نازل شد: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ»، مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده، سزاوارتر است که در آن (به نماز) ایستى.
هجرت پیامبر (ص) به عنوان مبدأ تاریخ
پس از شکل گیری جامعه و دولت اسلامی، اهمیت هجرت در اندیشه قرآنی و نقش آن در ایجاد یک تحول عمده در توسعه و گسترش اسلام سبب شد تا این واقعه مهم مبدا تاریخ اسلام قرار گیرد؛ در مورد اینکه دقیقا از چه زمانی هجرت به عنوان مبدا تاریخ اسلام تعیین شده اختلاف نظر وجود دارد.
گروهی قائل‌اند که در حدود سال هفدهم هجرت، بنا به دلائل مختلف خلیفه دوم تصمیم گرفت تا مبدائی برای تاریخ اسلام قرار دهد. وقتی این موضوع در میان افراد مختلف مطرح شد، هر یک پیشنهادی دادند، عده‌ای تولد پیامبر (ص)، گروهی بعثت و گروهی دیگر وفات آن حضرت را به عنوان مبدا تاریخ پیشنهاد دادند، در این میان، امیرالمؤمنین (ع) پیشنهاد هجرت به مدینه فرمود و همین نظر مورد پذیرش قرار گفت.
گروه دوم بر این باورند که پیامبر (ص) هنگام ورود به مدینه دستور به کتابت تاریخ داد، و نامه‌هایی از پیامبر (ص) موجود است که به دستور پیامبر (ص) تاریخ هجری ثبت شده‌است.
آیات هجرت
درباره هجرت به مدینه و ماجراهای آن، آیاتی نازل شده است؛ از جمله:
1- «وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرین»، «هنگامی را که کافران نقشه می‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند. آنها چاره می‌اندیشیدند و خداوند نیز تدبیر می‌کرد و خدا بهترین چاره‌جویان و تدبیرکنندگان است.» (انفال–30)
2- «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»، «بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خدا نسبت به بندگان مهربان است.» (بقره–207)
3- «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کفَرُوا ثانِی اثْنَینِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کلِمَةَ الَّذینَ کفَرُوا السُّفْلی وَ کلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ»، «اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد، آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود، در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: غم مخور، خدا با ماست. در این موقع، خداوند سکینه خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌کردید، او را تقویت کرد و گفتار کافران را پایین قرار داد و سخن خدا بالا است و خدا عزیز و حکیم است.» (توبه–40)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها