سردار رفت
پنج شنبه 8 مهر 1400 8:35 PM
سردار رفت
شعر روضه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
تا که جان از پیکر سردار رفت
خوی حیوان بر تن اشرار رفت
معجر و انگشتر و خلخال رفت
مادرت تا گودی گودال رفت
زینب کبری رسید آسیمه سر
بر سر جسم تو ای قرص قمر
دید آن نخل برومند رسول
نور چشمان علی و هم بتول
میکشد خنجر ستمگر حنجرش
گرگ ها حلقه زدند دور و برش
هر کسی باقصدغربت بی امان
می زند بر پیکر آن قد کمان
شعله زدبرخیمه ی بانوی عشق
قافله سالار شد ماه دمشق
بعد کوچ سید و سالار دین
رفت اسارت خواهرحبل المتین
سید السجادگشته روضه خوان
او شده بر خلق امام عصر شان
روزْ گشته نوحه خوان این عزا
شبْ بگرید چون علی شیر خدا
روی نیزه قاری قرآن شده
کودک ششماهه اش برهان شده
رقص نعل تازه روی جسم و تن
گشته تشییع پیکری با صد مِحَنْ
خانه ی حق شدسیه پوش غمش
تا قیامت هست بانگ ماتمش
-----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)