مفهوم و پیدایش تشیع(بخش اول)
جمعه 19 شهریور 1400 12:37 PM
بنام خدا
چکیده:
برخلاف عقیدۀ رایج شیعیان که معتقدند منشأ تشیع در عصر نبوی(ص) بوده است، شرقشناسان براساس مبانی فکری و انگارههای ذهنی خویش، مذهب تشیع را یک پدیدۀ تاریخی و پیدایش آن را بعد از عصر نبوی(ص) میدانند. دستهای از آنان تشیع را عمدتاً ساختۀ ایرانیان و واکنش روح ایرانی در برابر تسلط عربِ مسلمان میدانند و دستهای دیگر ضمن اعتراف به منشأ عربی تشیع، قائل به نفوذ فرهنگ ایرانی در این مذهب هستند و از آن به عنوان«اسلام ایرانی» نام میبرند. در این مقاله ضمن اثبات این نکته که پیدایش تشیع در عصر نبوی بوده است، با تکیه بر تحلیل همراه با توصیف به نقد آثار شرق شناسان پرداخته شده است.
الف) مقدمه:
پدیدۀ شرق شناسی و اعزام افراد با انگیزه های مختلف از سوی کشورهای غربی به منظور شناسایی مشرق زمین دارای ابعاد گوناگون است(طیبی، 1388: 119). برخلاف معنای ظاهری«شرق شناسی» که فرآیندی جز یک سنّت دیرینه در تاریخ بشری نیست(زمانی، 1388: 54)، و دین مبین اسلام و آیات قرآن شناخت هستی و سیر و سیاحت را، راهی روشن و استدلال محکم در معرفت شناسی یاد میکند(انعام/ 11)، معنای اصطلاحی و کاربردیِ واژۀ «شرق شناسی» معنایی غیر از مفاهیم قرآنی دارد و گفتمانی است که غرب تلاش نموده چنین وانمود کند که انسان شرقی اگرچه بینهایت در تکاپو بوده است؛ ولی نمیتواند اعتبار و ارزش خود را به پایۀ یک انسان غربی برساند(سعید، 1371، 43).
تأمّل در واژگان«شرق شناسی» و«مستشرقین» گویای این واقعیت است که شناسایی شرق که سابقه ای دیرینه در تاریخ بشری دارد، از همان آغاز در راستای تقویت اندیشۀ برتری جویانۀ غرب بوده است. در این فرآیند، شناسایی و مقابله با فرهنگ اسلامی که مهد آن در مشرق زمین بود، به دلایل مختلف اهمیت و اعتبار بیشتری دارد. زمینه های تاریخی ناکامی غربیها در جنگهای صلیبی و راهی برای جبران آن ناکامیها از سویی و خوان نعمت گسترده در سرزمینهای اسلامی و ذخایر انسانی، فرهنگی و اقتصادی این نواحی از سوی دیگر، ایجاب میکرد تا با شناسایی فرهنگ اسلامی به منظور کشف راه های مقابله با آن به شدّت از سوی آنان پیگیری شود و امر مقابله با فرهنگ اسلامی به قدری نزد غربیها مهم بود که مکاتب مهم استشراقِ دینی و تبشیری تا سده های اخیر بیشترین اهمیت را نزد آنان داشته و شرق شناسانی چون گلدزیهر[3]، نولدکه[4]، وات، لامنس[5] و ماسینیون[6] در زیر پوشش شناسایی مشرق هدفی جز تبلیغ مسیحیت و مبارزه و تضعیف فرهنگ اسلامی نداشته اند(زمانی، 1388: 107). در این میان، مقابله با فرهنگ شیعی که مذهبی انقلابی علیه ظلم و ستم و استبداد و استعمار است، در رأس برنامه های ارباب کلیسا و دولتهای غربی قرار گرفت و روند نگارش مقاله، کتاب و تأسیس مراکز پژوهشی در این زمینه رو به فزونی یافت. در این مقاله، سؤال اصلی این است که خاورشناسان چه دیدگاه هایی دربارۀ پیدایش تشیع دارند؟ آیا آنان براساس منابع شیعی و به عبارتی نگاه درون دینی دربارۀ پیدایش تشیع اظهار نظر کرده اند؛ یا دیدگاه های آنان ناشی از تأملات فکری و انگاره های ذهنی و بروندینی است؟ برای پاسخ به این پرسشها در ابتدا اشاره ای مختصر به مفهوم«شرق شناسی» میشود و در قسمتهای بعدی دیدگاه های شرق شناسان درخصوص پیدایش تشیع مورد تحلیل و نقد قرار میگیرد.
روشنگری واقع بینانه و تنقیح و تنزیه آثار موجود در حوزۀ تاریخ تشیع و مبارزه با تحریفها و تحلیلهای جهت دار، ضرورت این گونه مباحث را تعیین مینماید. نکتۀ دیگری که ضرورت پردازش و نقد دیدگاه های شرق شناسان در مورد تشیع را ایجاب میکند، وجود پیرایه ها، شبهات و مباحث التقاطی بحث برانگیزی است که دامنۀ آن از محافل علمی به سطوح عادی جامعه میرسد و موجب تحیّر و سردرگمی پاره ای از باورمندان را فراهم میسازد و وظیفۀ محققان و انجمنهای علمی و پژوهشی پالایش اطلاعات از این پیرایه ها و تبیین واقعیتها و دادن اطلاعات صحیح و ناب است.
ب) مفهوم شناسی
«مستشرق» در لغت به معنای روشن، تابان و شرق شناس(=خاورشناس) است و به کسی که درمورد مسائل مشرق زمین تحقیق کند، مستشرق گویند(سعد، 1415،ج9:1). در اصطلاح تاریخی، مستشرق کسی است که به تحقیق، تدریس و یا نگارش درمورد مسائل علوم انسانی، جامعه شناسی، تاریخ و علم فقه اللغهِ مردم مشرق زمین میپردازد(السعدی، 1426: 238).
ج) پیشینۀ شیعه پژوهی از سوی خاورشناسان
آشنایی با تشیع و مطالعات مربوط به آنان نسبت به شناخت دین اسلام در جهان غرب بسیار دیر آغاز شد. مطالعات تاریخی نشان میدهد که توجّه غربیها به شرق به خصوص نسبت به دین اسلام مربوط به قرن دوم هجری است. در عصر اموی یوحنای دمشقی موضوعاتی را دربارۀ پیامبر اسلام(ص) مطرح کرد که زیربنای اندیشۀ شرق شناسی گردید(دسوقی، 1376: 84).
علیرغم دیرپایی توجّه به دین اسلام، مذهب تشیع تنها پس ازآنکه از سوی صفویان مذهب رسمی حکومت شناخته شد، نه به صورت علمی بلکه به صورت اطلاعات پراکنده و عمومی مورد توجّه برخی از سفرنامه نویسان غربی قرار گرفت(شاردن، 1372: 1142؛ کمپفر، 1360: 132).
شاید بتوان به صورت علمی اولین اشارات و مباحث پراکنده درباره تشیع را در آثار گلدزیهر، (1850-1921) یافت. پس از او در سال 1933 میلادی دونالدستون اثری مختصر دربارۀ تشیع نوشت (دوستی ثانی، 1388: 38). با این وجود تشیع، همچنان مورد غفلت خاورشناسان بود تا اینکه در سال 1968 میلادی، همایشی در«استراسبورگ» دربارۀ تشیع برگزار شد. در آن همایش، تشیع به عنوان یک حوزۀ مطالعاتی متمایز مورد توجّه قرار گرفت(نیومن، 1386، 66). به نظر میرسد علّت کم توجّهی مستشرقین به مطالعات شیعی از سویی انحصار نسبی تماس غرب با مرزهای سنّی نشین جهان اسلام و از سوی دیگر سنّی بودن اکثر مسلمانان و سیاسی بودن نگاه مستشرقان به جهان اسلام بوده است.
در سال 1973 میلادی تغییر اساسی در رویکرد مطالعاتی خاورشناسان نسبت به شرق پدید آمد. در این سال، خاورشناسی سنّتی کنار نهاده شد و در مجمَع سال 1975 میلادی، مطالعات شرقی و مطالعات اسلامی به جای شرق شناسی و اسلام شناسی مورد توجّه قرار گرفت. از آن تاریخ به بعد حضور شیعیان در کانونهای علمی غرب از یک طرف و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران از طرف دیگر منجر به توجّه بیش از حد خاورشناسان به تشیع گردید(فرانکه و فولر، 1384، 23؛ نیومن، 1386: 15)، به طوری که پس از سال 1357 چندین کتاب از جمله«تشیع» نوشتۀ هالم[7]، ژئوپولیتیک تشیع نوشتۀ توال و کتاب«شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده» نوشته فولر[8] و فرانکه وارد بازار کتاب کشورهای اروپایی شد، وهمین شرق شناسان به طور آشکار از تأثیر انقلاب اسلامی ایران و حوادث لبنان بر گسترش مطالعات شیعی، سخن به میان آوردند(فولر، 1384: 23؛ نیومن، 1386: 15؛ توال، 1382: 24).
موارد ذکر شده تنها آثار شرق شناسان در حوزۀ تشیع نبوده و کرسی های اسلام شناسی و شیعه شناسی مرتبط با غرب دائماً درحال نشر فعالیتهای پژوهشی خود در این زمینه هستند و بررسی آثار آنان به وضوح نشان میدهد که دیدگاه هایشان غالباً برخلاف حقیقت تشیع بوده است. با توجّه به اهمیت این موضوع در این مقاله تلاش شده دیدگاه خاورشناسان درخصوص پیدایش تشیع مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
مطلب ادامه دارد.....
منبع: پایگاه شیعه شناسی