عوامل اجتماعی شدن
یک شنبه 7 شهریور 1400 4:57 PM
عوامل اجتماعی شدن
عواملی که باعث انتقال ارزش ها می شوند عبارت اند از
1. طبقه اجتماعی
۲. مراسم مذهبی
۳. حقوق
۴. هویت
۵. نظامها
6. تجارب ناشی از چگونگی پرورش فرزند و غیره.
مهم ترین عوامل اجتماعی شدن را فرهنگ، خانواده و نهادهای اجتماعی تشکیل میدهند.
اهداف رفتار اجتماعی شدن
١. شخص باید مهارتهای ضروری را که برای زندگی در جامعه لازم است فرابگیرد.
۲. شخص باید بتواند به صورت مؤثری با دیگران ارتباط برقرار کند.
۳. شخص باید بتواند راههای ارضای نیازهای بدنی خود را به شیوه های قابل قبول در جامعه فراگیرد.
۴. شخص باید بتواند ارزشها و اعتقادهای اساسی جامعه را در ذهن خود متمرکز کند.
رشد مهارتهای اجتماعی، بخشی از جریان اجتماعی شدن فرد است که هدف آن آموزش بزرگسالان و خردسالان به منظور شکوفایی استعدادها، رشد تواناییها، رفتار و شخصیت فرد و حس تفاهم اجتماعی است که از آن می توان به سعادت فردی و اجتماعی تعبیر کرد. مهارتهای اجتماعی نه تنها شروع و تداوم روابط متقابل و مثبت با دیگران را فراهم می آورد، بلکه توانایی نیل به اهداف ارتباط با دیگران را نیز در شخص ایجاد می کند.
عوامل ایجاد کننده ارتباط متقابل مثبت (انواع آموزش های مهارت اجتماعی)
1. لبخند زدن، خندیدن
٢. ادای احترام به دیگران
٣. پیوستن به فعالیت های در حال انجام
۴. مهارتهای گفت و شنود
۵. همکاری و مشورت ۶ سخن محبت آمیز گفتن
۷. مهارت دعوت کردن از دیگران
8. ظاهر آراسته داشتن
مهارتهای زندگی و فرایندهای اجتماعی شدن
ضوابط برقراری یک رابطه جامعه پسند
1. رعایت آداب و اصول ارتباطی نظیر ادای احترام و مراسم معرفی یک فرد.
۲. گرفتن یا پاسخ گفتن به طرح سؤالات به شکل مناسب مانند «آن چیست؟» و عکس العمل خوب در مقابل این سؤال «یک ماشین اسباب بازی است».
٣. کنترل گفتار: باید لحن کلام به شیوه ای شایسته رعایت شود
و کلمه ها را به شکل بهتری به کار برد، مثلا، گفتن «ترجیح میدهم این کار را نکنم» به جای گفتن «نه، این کار را نمی کنم».
۴. احساس یعنی بیان حال خود «امروز حالم خوب است» و درک فکر و احساس دیگران «تو اضطراب داری»
از جمله عواملی که منجر به رشد اجتماعی و تقویت روابط اجتماعی زنان می شود ورزش است. فعالیت های بدنی و ورزش به جهت نتایج روان شناختی چون تغییر نگرش ها، دیدگاه ها، روابط انسانی و کارآیی های اجتماعی، بهبود ادراک و پاسخ های حسی، توسعه سلامت روحی و جسمی، احساس آسودگی و آرامش بیشتر، تسکین نارسایی ها و اختلال های روانی و کسب مهارت های حرکتی همچنین اکتساب تجارب خلاق و تقویت خودباوری حائز اهمیت است. ورزش همچنین عامل رهایی از فشارها و تنش های روحی و مقابله با بحران های آسیب زای زندگی است.
بدون تردید، پی ریزی یک جامعه سالم و بانشاط در گرو سلامت روحی و جسمی اعضای آن جامعه می باشد. در همین راستا سلامت زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، جهت ایفای نقش های مادری و تربیت نسل و انجام وظایف متعدد دیگر، یک نیاز اصلی و اساسی است.
«ژان ژاک روسو» می گوید: "ورزش باید جزئی از برنامه تربیت عمومی زنان باشد."
اثرات مثبت ورزش
1. کاهش هیجانها: ورزش راهی برای اظهار و کاهش هیجان ها و رهایی از تنش ها می باشد. در واقع ورزش به عنوان دریچه اطمینانی است که جسم و روح را آرامش میدهد.
٢. اثبات هویت: ورزش امکان شناخته شدن و اظهار ارزشهای وجودی را فراهم می آورد.
٣. کنترل اجتماعی: وسیله ای برای کنترل مردم در جامعه ای است که انحراف ها رواج دارد.
۴. اجتماعی شدن: ورزش ابزاری در جهت اجتماعی شدن افراد است.
۵. عامل تغییر: ورزش موجب تغییر جامعه و ایجاد الگوهای رفتاری جدید میشود و ورزش می تواند به عنوان عاملی جریان تاریخ را تغییر دهد؛ به طور مثال، ورزش برخورد و رقابت گونه های مختلف مردم و برتری بر اساس قابلیت را مجاز می سازد.
۶ بیداری و آگاهی جمعی: ورزش باعث تقویت روح جمعی است و انسان را با شیوه ای مناسب به دنبال اهداف مشترک هدایت می کند.
۷. موفقیت: ورزش احساس موفقیت در تماشاگران و ورزشکاران را به وجود می آورد. هنگامی که توسط بازیکن و یا تیمی، موفقیت به دست می آید، آن پیروزی به عنوان پیروزی در زندگی محسوب می شود.
8. بالا رفتن عزت نفس و ایجاد انگیزه: ورزش باعث می شود افراد توانایی های خود را شناخته و با گام های محکم تر به سمت هدف قدم بردارند.
9. پالایش روح (نفس): ورزش باعث می شود فرد از ناامیدی و یأس رهایی یابد.
۱۰. تجربه زیبایی شناختی: ورزش فرد را به اهداف زیبایی و بعضی کیفیت های زیبایی می رساند.
۱۱. تناسب فیزیکی و بهبود سلامتی: ورزش فعالیتی در جهت بهبود سلامتی و تناسب فیزیکی بدن است.
مهارتهای زندگی و فرایندهای اجتماعی شدن
عواملی که مانع ورزش کردن می شود
1. موانع داخلی شامل: احساس ناراحتی، احساس استرس، ترس از صدمه، نداشتن حوصله از انجام کار و فعالیت، نداشتن حالت مفرح، فقدان انرژی، بیماری و صدمه جسمی و عدم خودآگاهی
٢. موانع بیرونی شامل: فقدان حمایت اجتماعی، فقدان زمان به دلیل مسئولیت شغلی، خانوادگی و تحصیلی، فقدان توانایی جسمی برای ورزش، فقدان منابع مالی و تسهیلات ورزشی
برای ورزش باید چگونه باشیم
1. احساس شادی داشتن.
٢. احساس اضطراب نداشتن.
٣. نباید از صدمه خوردن بترسیم.
۴. باید حوصله انجام کار و فعالیت را در خودمان تقویت کنیم.
۵. باید آگاهی خود را در مورد ورزش بالا ببریم.
6. سعی کنیم حمایت دیگران را جلب کنیم (به خصوص همسر).
۷. زمان لازم را برای فعالیت ورزشی برنامه ریزی کنیم.
راههای جلب توجه زنان به مشارکت ورزشی
1. ایجاد نیاز به مشارکتهای ورزشی در زنان که باید متناسب با روحیه و خصوصیت های زنان انجام شود؛ به طور مثال، نیاز به سلامتی و زیبایی با روحیه خاص زنان سازگارتر است.
۲. دادن آگاهی در مورد انواع ورزش و سودمندیهای ورزش.
٣. بهتر است از طریق رسانه های گروهی همچون تلویزیون فیلم های کوتاه و بلند در مورد ورزش بانوان با حفظ هنجارهای فرهنگی و اجتماعی تهیه گردد.
۴. از بین بردن باورهای نادرست در مورد ورزش بانوان؛ مثلا زنها نمی توانند در تمام رشته های ورزشی که مخصوص مردها است شرکت کنند.
۵. تهیه کتابچه و جزوه درباره مباحث پزشکی ورزش بانوان.
6. ارتقای سطح فرهنگ خانواده ها و به خصوص همسران نسبت به سودمندی ورزش در زندگی خصوصی و اجتماعی زنان تا بدین وسیله زنان فرصت پیدا کنند زمانی را به نیازها و علائق خود اختصاص دهند.
7. بالا بردن اعتماد به نفس و ایجاد انگیزه برای مشارکت ورزشی.
راههای بالابردن اعتماد به نفس برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران
بیاموزید که احساسات خود را تشخیص دهید و نسبت به آنهاء تصمیم بگیرید
هرگز قضیه را این طور تمام نکنید که: «نمیدانم چه حسی دارم» در عوض بگویید: «خوب می دانم که مشکلی دارم چون ناراحتم؛ از آن نمی گذرم، به آن فکر می کنم تا آن را بفهمم، یا با کسی تماس می گیرم که در پی بردن به آن به من کمک کند». روشهایی پیدا کنید که درک و ابراز مناسب و مؤثر احساساتتان را به شما بیاموزند. هر بار به جای سرکوب احساسات خود، آنها را به کار ببرید، در این صورت اعتماد به نفس شما در زمینه عاطفی تقویت می شود و در نتیجه می توانید ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کنید.
بیاموزید که چگونه احساسات خود را به دیگران ابراز کنید.
پنهان کردن احساساتتان از دیگران تنها در خدمت برپاشدن دیواری میان شما است و احساس فاصله و عدم ارتباط به وجود می آورد. حرف زدن در مورد چیزهایی که لازم است در ارتباطتان به آنها اشاره کنید را به تعویق نیاندازید. رو به رو شدن با مسائل به جای فرار از آنها، اعتماد به نفس عاطفی شما را تقویت می کند.
برای ارتباط برقرار کردن با دیگران فرصت هایی به وجود أورید.
منزوی نشوید. این یکی از بدترین راه های از بین بردن اعتماد به نفس است. وقتی در خانه تنها هستید نمی توانید بفهمید که چگونه می توان در مورد خود یا دیگران احساس خوبی داشت. با دوستان و افراد مورد علاقه تان ارتباط برقرار کنید. شخصیت حقیقی و واقعی خود را به آنها نشان دهید. اگر آشنایان زیادی ندارید به جلسات گردهمایی بپیوندید، برای عضویت در سازمانها داوطلب شوید، از گروه های مخصوصی طرفداری کنید و به آنها یاری دهید. هر چه بیشتر در کنار انسانها باشید و خودتان باشید، اعتماد عاطفی بیشتری تجربه خواهید کرد.
به یاد داشته باشید که اعتماد عاطفی به خود را تنها از درون می توان پرورش داد. هرچه بیشتر با حقیقت درونی خود در ارتباط باشید و آن را ارج نهید، اعتماد به نفس عاطفی بیشتری خواهید داشت و مؤثرتر می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید.
ارتباط اساسا میان دو یا چند نفر اتفاق می افتد و ما همه، در طول روز با افراد مختلف ارتباط برقرار می کنیم. برقراری ارتباط به دلایل مختلفی مانند: وقت گذرانی، بررسی مسائل شغلی و فردی، بیان انتظارات زناشویی و یا توقعهای والدین از فرزندان، طرح اختلاف عقاید و ایده ها و موارد مشابه دیگر صورت می گیرد و هر یک از انواع آن در سطوح مختلفی همچون سطح کلامی، غیر کلامی و یا هر دوی این سطوح روی می دهد. اما در هر حال، هیچ ارتباطی جز به دلیل احساس نیاز شدید انسان برای برقراری تعامل اجتماعی به وقوع نمی پیوندد. انسان برای برقراری رابطه با دیگران روشهای مختلفی را پرورانده است که رشد و تکامل زبان و شیوه های غیر کلامی مانند:
حالت چهره، حالت کلی بدن یا وضعیت اندامها و حرکتها و ... را شامل می شود. هر یک از این شیوه ها می توانند بخشی از اطلاعات و احساسات مورد نظر فرد در حال صحبت یا گوینده را به فرد دیگر یا شنونده انتقال دهند.
محققان و نظریه پردازان علوم رفتاری معتقدند سه ویژگی کلیدی وجود دارد که موجب پرورش مهارتهای ارتباطی بهتر می شود: صداقت، عشق غیر انحصار طلبانه و همدلی.
«صداقت» به معنای باز و صریح بودن در ابراز احساسات، نیازها و عقاید خود است. اینکه فردی سعی کند خویشتن واقعی خود را ناشناخته نگه دارد کاری شاق و لجاجت آمیز است. فرد صادق، در ارتباط با دیگران می تواند به طور طبیعی خودش باشد؛ به طوری که آنان بتوانند او را همان گونه که هست بشناسند. «آنچه از چنین فردی به دست می آوری، همان چیزی است که می بینی». (به عبارت دیگر ظاهر و باطن او یکی است.)
«عشق غیر انحصارطلبانه» شامل پذیرش، احترام و حمایت از دیگری به شیوهای آزادانه و غیر قیم وار است. و منظور از «همدلی» توانایی دیدن و شنیدن واقعی فرد دیگر و درک او از دیدگاه خودش می باشد، به طور مثال: «به نظر می رسد که امروز واقعا ناراحتی» «مثل اینکه واقعا از این موضوع رنجیدهای»
با وجود این سه ویژگی ارتباط، روابط می توانند به اوج شکوفایی خود برسند. بنابراین برای اینکه هر فردی در روابط انسانی خود فهمیده تر، مؤدب تر، صمیمی تر، بی ریاتر، آزاداندیش تر، صریح تر و عینی تر رفتار کند باید سعی کند از ظرفیت بالایی برخوردار شود.
مهارتهای زندگی و فرایندهای اجتماعی شدن
زنان و دیدگاه آنان نسبت به حضور در جامعه
آیا هنوز مسئولیت های خانه تنها موردی است که امروز زنان با آن رو به رو هستند؟ از دیدگاه زنان با توجه به شخصیت وجودی آنان که با زن در گذشته دور بسیار متفاوت است، زنان خود را تنها مکلف به انجام وظایف خانه نمی دانند و موقعیت و ظرفیت خود را در حدی برآورده می کنند که مسئولیت های خانه را بخشی از فعالیتهای خود به حساب آورده و در پی ورود و حضور در صحنه ها و عرصه های متنوعی هستند. از طرف دیگر رشد دانش فنی و تکنولوژی باعث شده تا زن آشنا با نحوه کار با ماشین، در مواجهه با رسانه های انبوه و فعال در دریافت و ارسال اطلاعات خود را بسیار قابل تر از آن احساس کند که تنها به زندگی و اداره خانواده بپردازد.
زنان به عنوان نیمی از نیروهای بالقوه جامعه و پرورش دهنده نسل جوان، با حضور در عرصه های مختلف باعث شکوفایی بیشتر جامعه شده و فرآیند توسعه را به طور کلی و توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به طور خاص تسهیل می نمایند. به دیگر سخن یکی از شاخص های نوسازی اقتصاد ملی، توسعه اجتماعی و ارتقای سیاسی، مشارکت زنان و نحوه ایفای نقش آنان در کلیه ساختارهای جامعه است.
مفهوم مشارکت
مشارکت در جوامع و فرهنگ های ملل و اقوام مختلف به اشکال گوناگون وجود داشته است؛ به طور مثال، شرکت جمعی مردم در مراسم جشن شادی، غم و همدردی، دفاع و پورش، کاشت و برداشت محصولات و ... با این حال مشارکت در مفهوم نوین خود که اندیشه گران بر مبنای مطالعه های خاص خود ابعاد مختلفی از آن را مورد شناسایی قرار داده اند، در جنبه فلسفی؛ توسعه آن به عنوان یک راهکار برای توسعه انسانی، در جنبه روانشناسی؛ به عنوان عاملی در افزایش کنترل اجتماعی عزت و اعتماد به نفس افراد و از جنبه سیاسی به عنوان عامل افزایش کنترل اجتماعی بر سرنوشت خویش نمود می یابد. در تعریف مشارکت، «راجرز» آن را میزان دخالت مردم در فرآیند تصمیم گیری می داند.
بنابراین باید از مشارکت به عنوان اثرگذاری هم تعریف کنیم و آن را فقط در حوزه سیاست و اقتصاد معنا نکنیم؛ به عنوان مثال، مشارکت را در تربیت و شخصیت سازی هم می توان تعریف کرد؛ چرا که زن هم در درون خانه به ایفای نقش می پردازد و هم مشارکت مهم و فعالی در مسیر شخصیت سازی و جامعه پذیری دارد که هر دوی آنها از روندهای بسیار مهم در بخش توسعه هستند.
مشارکت اجتماعی زنان
در جوامع امروزی با توجه به پیشرفتهای دانش تکنولوژی، فنی و ارتباطی، زنان همچون مردان در امور مختلف جامعه مشارکت دارند؛ زیرا زنان نیمی از نیروی بالقوه جامعه به حساب می آیند که باید فرصت های مناسب اجتماعیاقتصادی، فرهنگی و سیاسی را برای آنان فراهم ساخت تا درعین باروری خود به اعتلای جامعه نیز سود برسانند. از مصداق های مهم مشارکت اجتماعی زنان، مشارکت اقتصادی و سیاسی است.
مشارکت اقتصادی
وارد شدن زن به بازار و از صحنه ها خارج شدن و به عنوان واحد تولید اقتصادی کار کردن.
مهارتهای زندگی و فرایندهای اجتماعی شدن
مشارکت سیاسی
به معنای عام آن عبارت از شرکت ارادی، آگاهانه و داوطلبانه زنان در مسائل سیاسی و دخالت در اداره امور جامعه خود می باشد. مشارکت اقتصادی و سیاسی زنان در امور جامعه نشان دهنده ارتقای سطح جامعه، رشد شعور اجتماعی و بالارفتن نگرش مثبت نسبت به زنان می باشد.
یکی از موانع بسیار مهم که با موانع فرهنگی مشارکت زنان (باورها، ارزشها، بافت های سنتی و....) ارتباط نزدیک دارد، موانع شخصیتی است که تحت تأثیر طرز فکر، ساختار ذهنی و سازمان افکار و نگرش هایی است که اصلی ترین وظایف زن را در چهارچوب منزل و انجام امور خانه و تربیت فرزندان می داند. لذا مؤلفه بسیار مهمی که باید در این مقطع تقویت شود تا منجر به مشارکت مفید زنان در امور اجتماعی و به نوعی باعث افزایش اعتماد به نفس زنان و در نتیجه افزایش کارآیی امور خانه داری گردد فرآیند توانمند سازی است.
توانمندسازی
فرآیندی است که طی آن افراد جامعه برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیتهایی انجام میدهند که باعث تسلط آنها در تعیین سرنوشت خود شود. توانمندسازی فرد را قادر می سازد تا با یک مدیریت مناسب بر هرگونه وضعیت مشکل آفرین غلبه کرده و به موانع و مشکلات به عنوان بخشی از زندگی و مبارزه مثبت نگاه کند و در نهایت توانمندسازی، انرژی غلبه بر اکثر موانع ذهنی و مشکلات بیرونی را در زندگی شخصی فراهم می نماید.
راهکارهای توانمندسازی زنان
در زمینه آموزشی
- ایجاد امکانات آموزشی برای زنان.
- فراهم نمودن امکان دستیابی به آموزش ها و راهنماییهای حرفهای
- توجه به تحصیلات عالیه زنان
- استفاده از آموزش برای تغییر و حذف تصورهای قالبی نقش های زنان و مردان.
در زمینه فرهنگی - اجتماعی
- باید با تکیه بر نظریه برابری و عدالت به مبارزه با پیش داوری ها و تصورهای قالبی که زنان را فرودست تر و کم ارزش تر از مردان و مردان را مسلط بر زنان می دانند پرداخت.
- ایجاد حس خودباوری و اعتماد به نفس در زنان با دادن مسئولیت های مختلف اجرایی به آنان
- مبارزه با کلیشه های تبعیض جنسیت در خانه، مدرسه و جامعه.
- حذف وابستگی زنان به مردان در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، شغلی و مانند آن.
- تغییر شیوه های تربیتی کودکان از آموزش نقشها بر اساس جنسیت به آموزش نقشها بدون تبعیض جنسیت.
- مبارزه فرهنگی از طریق رسانه ها (تلویزیون، رادیو، انتشارات) برای حذف برداشتهای مردسالارانه در تمامی شئون زندگی.
در زمینه ساختاری
- ایجاد تسهیلات لازم برای مشارکت زنان در کلیه سطوح مدیریتی توسط دولتمردان
- گسترش سازمانهای دولتی و غیردولتی زنان برای افزایش مشارکت آنان در مدیریت جامعه.
- حذف تبعیضهای جنسیتی در استخدام زنان و مردان.
- فراهم کردن زمینه های لازم برای گسترش دامنه فعالیتهای زنان.
در زمینه نقش همسری - مادری
- ایجاد شرایط لازم برای کاهش دشواری های نقشهای متعدد زنان در خانه
- جلب همکاری و شراکت مرد در انجام امور خانه.
- تأکید بر اهمیت سایر نقشهای زنان در طی فرآیند اجتماعی شدن آنان.
- ایجاد انگیزه رشد و پیشرفت
- تلاش برای حذف پیش داوری های منفی که نقش زنان در خانه را مانع موفقیت آنان در سایر زمینه ها میدانند.
شاخص های زیر را برای توانمندسازی زنان و عوامل تسهیل کننده آن می توان ذکر نمود
توانمند شدن یک زن
عوامل تسهیل کننده توانمندسازی زنان
١. احساس قوی از توانستن برای انجام یک کار مشخص برآورد مثبت از خود در امور و مسائل مختلف
٢. احساس کنترل و تسلط بر زندگی شخصی تمایل قوی برای توانمند شدن
٣. آگاه شدن از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی از توانایی های بالقوه خود
۴. آگاه شدن از ارزشها و نگرش های شخصی کسب اعتماد به نفس
۵. اطمینان از توان شخصی برای رسیدن به هدف ایجاد علاقه و اشتیاق
۶ داشتن «حق رهبری» و «رضایتمندی » به وجود آوردن «روحیه» اظهار نظر
اثرات مثبت مشارکت
کول (Cole) و سایر همکاران، اثرات مثبت مشارکت را طبقه بندی و در چند عنوان ارائه دادند. این عناوین عبارت اند از:
1. مشارکت باعث ایجاد انگیزه در افراد می شود؛ زیرا یک فعالیت زمانی بهترین نتیجه را میدهد که افراد به طور انگیزشی و داوطلبانه آن را انجام دهند. در این صورت مشارکت می تواند به یکپارچگی انسانی برای رسیدن به هدف منتهی شود.
۲. مشارکت راهی برای هماهنگ کردن اهداف افراد و سازمانها می باشد.
٣. مشارکت با تکیه بر روابط درونی افراد تأکید زیادی بر فرآیندهای انسانی نظیر ارتباطات، کار گروهی، بهبود کیفیت جریان تصمیم گیری و کاهش اختلاف دارد.
۴. مشارکت با درهم شکستن یک قدرت بزرگ این امکان را برای اعضا به وجود می آورد تا نقش اساسی در بهبود جریان کاری داشته باشند.
۵. مشارکت از طریق فعالیت های گروهی یک استراتژی مناسب برای یکپارچگی وظایف مستقل فراهم می کند.
6. مشارکت تأکید بر اهمیت و کیفیت کار گروهی از طریق آموزش دارد.
مهارتهای زندگی و فرایندهای اجتماعی شدن
اثرات مثبت مشارکت زنان بر عملکرد خانواده
۱. تأثیر بر سبک زندگی مرد: بدون مشارکت زنان، مرد از اینکه تنها نان آور خانواده است دچار فشارهای روحی و اضطراب و تشویش خواهد شد.
۲. تأثیر بر آزادی مرد در انتخاب شرایط کاری خود: هنگامی که زن در کسب درآمد برای خانواده مشارکت واقعی دارد، همسرش فشار کمتری را بابت کار فزاینده احساس می کند. وقتی خانواده ای یک منبع درآمد دارد، مرد ناچار به پذیرش بسیاری از فشارهای کاری ناخوشایند است.
٣. ضامن سلامتی و بالا بردن طول عمر همسر: مشارکت اقتصادی زنان همه تنش های شغلی را که مردان به عنوان تنهانان آور خانواده مجبور به تحمل آنها بودند از بین می برد. لذا فشار روحی مرد خانه کاهش یافته و در نتیجه سلامت روانی و جسمی وی افزایش می یابد.
۴. مشارکت زنان به مرد آزادی میدهد تا رؤیاهای تغییر شغلش را تحقق بخشد: چنانچه مردی در میانسالی جرئت تغییر شغل می یافت، مورد انتقاد همگان قرار می گرفت و اظهاراتی همچون نسبت به خانوادهات احساس مسئولیت نمی کنی، از نظر اخلاقی و روانی اشکال و ایرادی در تو وجود دارد، میشنید. امروزه وقتی مردی شغل موفقی را رها می کند تا شغل دیگری را بیازماید یا شغلی را اختیار کند که درآمدی کمتر اما خلاقیتی بیشتر داشته باشد دیگران نیز با صمیمیت از نظر او استقبال می کنند.
۵. مشارکت زنان علاقه فرزندان را نسبت به پدر افزون تر می کند: مشارکت زنان باعث افزایش ارتباط پدر با فرزندان می شود.
6. افزایش باور فرزندان به والدین انجام دادن وظایف والدینی به طور مشترک، افزون بر ایجاد زندگی زناشویی سعادتمندتر، سبب تغییر و تبدیل شما به همسر و مادری دوست داشتنی تر و از این طریق به فرزندان نیز مادری شادمان تر و بشاش تر، ارزانی خواهد داشت. این وضعیت و جریان جدید، عشق فرزندان را نسبت به والدین افزایش می دهد و به زندگی زناشویی شور و شوق، حس همکاری و عشق فراوان تر عطا می کند.
۷. ارتقای جذابیت زناشویی: یک زوج مطرح کردند: «پس از تولد نخستین فرزندمان، کم کم میان ما فاصله افتاد. پس از فرزند دوم، تصمیم گرفتیم که وظایف پدر و مادری و تأمین زندگی را با مشارکت یکدیگر انجام دهیم. بدین ترتیب احساس احترام متقابلی را که در ابتدای ازدواج داشتیم، دوباره به دست آوردیم و اکنون به هم نزدیک تریم و همراه و ملازم یکدیگریم».
پژوهش ها نشان داده است که با وجود تعداد نسبتا اندک زوج هایی که به شکل مشارکتی زندگی شان اداره می شود، همه آنان از روابطی رضایت بخش و مطلوب خبر می دهند. حال آنکه، زنی با همسر فاقد این مشارکت معمولا می پذیرد که نگرش مردش موجب تنش های زناشویی جدی می شود. از این رو می توان گفت، مشارکت زنان همراه با مردان سبب می شود تا روحیه خودباوری، اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری در آنان تقویت شده و هنگام رویارویی با مشکلات گامی جهت رفع این مشکلات و معضلات بردارند و همواره به خود متکی باشند.
منبع: مهارتهای زندگی زنان خانه دار، نویسندگان: دکتر سوسن سیف، دکتر مه سیما پور شهریاری، مهر انگیز شعاع کاظمی، محبوبه قسامی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه الزهرا علیها السلام، قم، 1384، صص 107-87