عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم
جمعه 5 شهریور 1400 12:11 PM
بنام خدا
ادامه مطالب قبلی
عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم
به هر روی، کاربرد این اصطلاح فرقه ای در موارد زیادی مرادف با شیعه همراه با بار منفی (نظیر وهّابی برای قشری از اهل سنّت در کاربرد امروزی) بوده و بیش از همه به شیعیان امامی (اثناعشری) اطلاق شده است. از اینرو، شیعیان نیز به خاطر قدح آمیز بودن کاربرد آن، دلخوری خود را از چنین اصطلاحی بیان کرده و احیانا شکایت خود را از ملقّب شدن به این عنوان سرزنش آور نزد امامان نیز برده اند. بعید نیست بتوان لقب «نواصب» و «ناصبی» را، که به برخی از افراطیهای اهل سنّت اطلاق شده، نوعی مقابله به مثل و در پاسخ به این اصطلاح فحش گونه فرقه ای به حساب آورد. از اینرو، شیعیان هیچگاه از این لقب استقبال نکرده و آن را نوعی ناسزا تلقّی نموده اند و یا گاهی برای آن معنای مورد پسندی ارائه کرده اند.(1) شاید با توجه به شیوع این اتهام به عنوان واژه ای قدح آمیز بوده که امامان شیعه نیز برای تسلّی خاطر شیعیان، برای این نام معنای مدح آور بیان کرده اند.(2) همچنین به دلیل آنکه به مرور زمان، تشیّع امامی یا اثناعشری مهمترین و اصلیترین نماینده تشیّع بوده، نه تنها این لقب ویژه این گروه به عنوان جمهور شیعه(3) گردیده، بلکه همواره به عنوان روافض به ناسزاگرفته شده است. ناسزاگویی مخالفان نیز عموما متوجه این گروه بوده است.(4)
قابل ذکر است که پژوهشگران و نویسندگان معاصر به استثنای افراد متعصّبی که همواره بر طبل دشمنی های فرقه ای میکوبند، از کاربرد این اصطلاح برای شیعیان خودداری کرده، غالبا از عنوان «شیعه» استفاده میکنند. پیش بینی میشود با گذشت زمان، استفاده از این واژه برای تشیّع بکلی به بوته فراموشی سپرده شود؛ همانگونه که شیعیان خردمند در عصر حاضر نیز هیچگاه از اهل سنّت با عنوان «ناصبی» یاد نمیکنند؛ زیرا در اهل سنّت، به عنوان یک جماعت مذهبی نیز همواره افراد و گروه هایی بوده و هستند که به شیعه و تشیّع به چشم دشمنی نگاه کرده اند و نوادری از آنها دشمنی ها و بغض کور خود را به صحنه عمل نیز میکشانند. به خاک و خون کشیدن عزاداران سبط پیامبر صلی الله علیه وآله ، که هر ساله نیز تکرار میشود، نمونه زنده آن است. با اینهمه، بیشتر افراد اهل سنّت عداوت و کینه ای با خاندان پیامبر علیهم السلام ، که قدر متیقّن آن ناصبی گری است، ندارند.
______________________________
1. ابوحاتم رازی، پیشین، ص 271.
2. شیخ مفید، الاختصاص، قم، مکتبه بصیری، 1379 ق، ص 104 ـ 105 و نیز نک: عبدالله فیّاض، پیشین، ص 74 ـ 75 / محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 96 ـ 98 / فرات ابن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص 139.
3. به عنوان نمونه، نک. دیدگاه اشعری را در: ابوالحسن اشعری، پیشین، ج 1، ص 88 / ابن حزم، پیشین، ج 4، ص 157.
4. نک: محمد یمنی، پیشین، ج 2، ص 487 و نیز نک: تعابیر ابن تیمیه در منهاج السنه.
______________________________
ب. امامیه
در نامگذاری و کاربرد این اصطلاح برای دسته ها و یا دسته ای خاص از شیعیان، معنای سرزنش آوری اراده نشده است، اما نمیتوان در تاریخ ظهور و بروز و گستره مصادیق آن، دیدگاه روشن و یکدستی ارائه کرد.
شهرستانی این نام را ویژه گروه های غیر زیدی میداند که از زمان صادقین علیهماالسلام به بعد شکل گرفته و اعتقادشان بر اساس باور به امامان معیّن و مشخص از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله (نصّ جلی) استوار بوده و معتقدند: هیچ امری در اسلام مهمتر از تعیین امام نبوده است. وی بر مبنای تعریف خود، فرقه های «قطعیه»، «واقفیه»، «اسماعیلیه» و «اثنی عشری» را از زیرمجموعه های این اصطلاح به حساب میآورد.(1)
بر اساس یک تعریف دیگر، «امامیه» نام عمومی فرقه هایی است که به امامت بلافصل حضرت علی علیه السلام و فرزندان او معتقد بوده، میگویند: جهان هیچگاه از امام تهی نتواند بود و منتظر خروج یکی از علویانند که در آخرالزمان ظهور میکند.(2)
در برخی از فرهنگنامه هایِ فرق نیز «امامیه» عنوان کلی گروه های «زیدیه»، «اسماعیلیه» و «اثنی عشریه» به حساب آمده است.(3)
محسن امین عاملی، از عالمان بزرگ شیعی عصر حاضر، نیز عنوان «امامیه» را نامی عمومی برای زیرمجموعه های فرقه های شیعی همانند «اثنی عشریه»، «کیسانیه»، «زیدیه» و «اسماعیلیه» برمیشمارد.(4)
______________________________
1. عبدالکریم شهرستانی، پیشین، ج 1، ص 143 ـ 154.
2. محمدجواد مشکور، پیشین، ص 67.
3. شریف یحیی، معجم الفرق الاسلامیه، ص 46.
4. سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج 1، ص 21.
______________________________
برخی از فرقه نگاران نیز دیدگاه های امامیه درباره امامت و فلسفه کاربرد این واژه را به گونه ای بیان کرده اند که نمیتوان دیدگاهشان را به روشنی منطبق بر یک فرقه خاص از شیعه دانست. برای نمونه، اشعری پس از بیان اعتقاد فرقه های 24گانه رافضی میگوید: «... و هم یدعون الامامیةَ لِقولهم بالنصِّ علی امامةِ علیِ بنِ ابیطالب.»(1)
نشوان حمیری نیز «امامیه» را به گونه ای تعریف میکند که بتوان آن را با «زیدیه» تطبیق داد.(2)
ابن مرتضی بر آن است که «علت نامگذاری اینها به امامیه آن است که آنان امام را همانند پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، همه امور دینی را به او واگذار میکنند و زمین و زمان را هیچگاه از امامی که امور دین و دنیا را سامان بدهد، خالی نمیدانند.»(3)
برخی دیگر وجود نصّ نبوی بر امامت را اساس عقیده امامیه بر گرد امام دانسته و این موضوع را انگیزه این نامگذاری نیز بیان میکنند.(4)
با اینهمه، تعداد قابل توجهی از نویسندگان شیعی و غیرشیعی این عنوان را ویژه شیعه اثنی عشریه دانسته، بر آنند که متبادر از این اصطلاح پس از عصر امامان شیعه تنها شیعه اثنی عشریه بوده است.(5)
______________________________
1. ابوالحسن اشعری، پیشین، ج 1، ص 88.
2. ابوسعید نشوان الحمیری، پیشین، ص 181.
3. ابن مرتضی، پیشین، ص 21، 93.
4. نک: ملطی، التنبیه و الرّد، مقدّمه محمّد زاهد الکوثری، ص 4.
5. بنگرید: سمعانی، الانساب، ج 1، ص 344 / ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 201 / دهلوی، مختصر التحفة الاثنی عشریة، ص 20 / ملطی، التنبیه و الرد، تعلیقات محمّد زاهد الکوثری، ص 18 / کاشف الغطاء، اصل الشیعة و اصولها، ص 92 / شریف یحیی، معجم الفرق الاسلامیه، ص 19 و 46 / محمّد یمنی، پیشین، ج 2، ص 487 / فخر رازی، تلخیص المحصّل، ص 408 / ابوسعید نشوان الحمیری، پیشین، ص 181. این کتاب نیز اختلاف امامی و زیدی را در این میداند که امامیه امامت را تنها در امامان از نسل امام حسین علیه السلام صحیح میدانند، اما زیدیان معتقدند: امامت باید از نسل فاطمه و از نسل امام حسن علیه السلام نیز صحیح باشد. همچنین نک: ابو زهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ص 44.
مطلب ادامه دارد......
منبع : پایگاه شیعه شناسی