0

عناوین مرادف با «شیعه» بخش دوم

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

عناوین مرادف با «شیعه» بخش دوم
سه شنبه 2 شهریور 1400  10:29 PM

عناوین مرادف با «شیعه» بخش دوم

بنام خدا

مفهوم و پیدایش تشیع(7)

عناوین مرادف با «شیعه» بخش دوم


بیشتر گزارشگران ـ البته با اختلاف در جزئیات تاریخی ـ(1) زمان پیدایش این واژه را به سال 121 ه ، سال خروج زید بن علی علیه هشام بن عبد الملک، خلیفه اموی، می‏دانند. بنابر گزارش این دسته، زید گروهی از یاران خود را، که پیمان شکستند و از او کناره گرفتند، «رافضه» نامید(2) و یا بنا بر برخی نقل‏ها، آنان را با جمله «مرا رفض کردید» سرزنش نمود.(3)

اشعری نیز شاید با توجه به این داستان باشد که وجه تسمیه رافضه را به این لقب، رفض و ردّ امامت ابوبکر و عمر از سوی آنان دانسته و اعتقاد به امامت حضرت علی بر اساس تنصیص پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و گم‏راه دانستن بیشتر صحابه به خاطر کنار گذاردن این نص را از ویژگی‏های آنان برشمرده است.(4)

شهرستانی می‏گوید: چون شیعیان کوفه قول زید را درباره جواز امامت مفضول و پرهیز وی از بدگویی و تعریفش را از شیخین شنیدند، او را ترک کردند و به دنبال آن، «رافضه» نامیده شدند.(5) بعضی نیز با برخی اختلافات جزئی، مخترع این نام را مغیرة بن سعید می‏دانند.(6)

______________________________

1. عموم گزارشگران اگرچه داستان زید را منشأ پیدایش این لقب می‏دانند، اما در اینکه چرا این دسته زید را ترک کردند و اینکه این لقب توسط خود زید و یا دیگران طرح شده باشد، هم‏داستان نیستند. برای اطلاع از معانی و ریشه ‏های تاریخی این اصطلاح نک: محسن المعلم، النصب و النواصب، ص 558ـ539.

2. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج 7، ص 181 / ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 89 / ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 136.

3. عبدالکریم شهرستانی، پیشین، ص 138 ـ 139 / عبدالقادر بغدادی، پیشین، ص 35 / ابوسعید نشوان الحمیری، الحور العین، ص 184 / محمد یمنی، پیشین، ج 1، ص 446. (برای نمونه، نک: محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 200 / اسفراینی، پیشین، ص 75 / فخر رازی، پیشین، ص 52 / ابوالحسن اشعری، پیشین، ص 491.)

4. ابوالحسن اشعری، پیشین، ص 15 ـ 16، ص 87. حاشیه ‏نویس این کتاب نیز در یک داوری احساسی، علت این نام‏گذاری را «رفض دین» می‏داند. (همان، ص 87.)

5. عبدالکریم شهرستانی، پیشین، ج 1، ص 138.

6. سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 77 ـ 78 / نوبختی، پیشین، ص 62 / عبّاس اقبال، خاندان نوبختی، ص 256 / محمّدجواد مشکور، پیشین، ص 200.
______________________________

ابن مرتضی زیدی مذهب نیز ترک محمّد «نفس زکیه» توسط اصحاب زید را یکی از عوامل این نام‏گذاری دانسته است.(1)

مقریزی خاستگاه تاریخی این عنوان را مخالفت دسته ‏ای از شیعیان با فتوای زید بن علی مبنی بر منع لعن ابوبکر و عمر و نیز رفض رأی صحابه در مورد بیعت با ابوبکر و عمر را به عنوان خاستگاه تاریخی این نام‏گذاری گزارش کرده و در یک جمع بندی کلی، می‏گوید: روافض کسانی هستند که در حبّ علی و دشمنی خلفای ثلاث، عایشه و معاویه غلو می‏کنند.(2) بنابراین تعریف، «رفض» و رافضیگری موضوعی فراتر از یک عنوان خاص فرقه‏ ای بوده است. جالب‏تر اینکه این عنوان توسط برخی از افراطی‏ های اهل سنّت، حتی بر دسته‏ ای که به رفض عثمان و عیب‏جویی معاویه و عمروعاص پرداخته ‏اند نیز اطلاق شده است. البته برخی از نویسندگان زیدی نیز تلاش کرده ‏اند تا انشعاب در اصحاب زید و رفض وی توسط پیروان صادق آل محمد صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را نه به خاطر مبنای اعتقادی آنان، بلکه به سبب ترس از حاکم اموی تحلیل کنند. بنابراین نگاه، ظهور چنین پدیده ‏ای با استناد به پی‏روی از مکتب امام جعفر صادق علیه‏ السلام و یا امتناع زید از سب و بیزاری شیخین بهانه ‏ای بیش نبوده است.(3) البته از دیدگاه آنان، این نام‏گذاری از طرف زید انجام شد(4) و ادامه ‏دهندگان رفض و رافضیگری بعدی نیز نه شیعیان امامی، بلکه گروه‏های باطنی و قرامطه بودند.(5)

در مقابل قول مشهور، برخی اساسا ظهور لقب «رافضه» را با توجه به داستان زید، ساختگی دانسته و با استناد به کاربرد این واژه در محاورات قرن نخست، می‏گویند: این اصطلاح در نیمه نخست قرن اول و ایام حکومت معاویه و برای کسانی که به مخالفت

______________________________

1. ملطی، پیشین، ص 21. توجه به این نکته مفید است که اتهام شیعیان امامی (عموما اثناعشری) به رافضی‏گری از سوی زیدیان با حرارت بیشتری عنوان شده است.

2. تقی‏الدین المقریزی، پیشین، ج 3، ص 407.

3. بدرالدین الحوثی، من هم الرافضه، ص 18 ـ 20.

4. همان، ص 9.

5. همان، ص 11 ـ 15.
______________________________


سیاسی می‏ پرداختند، کاربرد داشته است و نیز بنا بر برخی از احادیث شیعی، کاربرد این لقب بر اصحاب امام باقر (شهادت 114، هفت سال قبل از قیام زید) شایع بوده است.(1) صاحب این دیدگاه هیچ‏گونه شاهد تاریخی برای نظر خود ارائه نکرده است.

بنابراین، نمی‏توان دیدگاه مشخصی در مورد مصادیق مشخص این واژه به دست آورد: از یک سو، وجه تسمیه و نیز تعاریف گوناگون و متعددی برای این واژه ذکر شده و از سوی دیگر، به لحاظ مصداقی، گاهی بر برخی از فرق شیعی و گاهی بر همه فرق شیعی اطلاق شده است. شیعیان نیز برای آن معانی پسندیده و آرام‏بخشی همچون ترک باطل و پی‏روی از حق ارائه کرده ‏اند.(2) گاهی نیز مشروع ندانستن خلافت خلفای سه ‏گانه، انتقاد از صحابه، قول به نص در امامت و حتی ابراز حبّ و علاقه به امام علی و اهل بیت علیهم ‏السلام و از سوی دیگر، حتی عنوان دشمنی با معاویه نیز رفض دانسته شده است.(3)

به هر روی، کاربرد این اصطلاح فرقه‏ ای در موارد زیادی مرادف با شیعه همراه با بار منفی (نظیر وهّابی برای قشری از اهل سنّت در کاربرد امروزی) بوده و بیش از همه به شیعیان امامی (اثناعشری) اطلاق شده است. از این‏رو، شیعیان نیز به خاطر قدح آمیز بودن کاربرد آن، دل‏خوری خود را از چنین اصطلاحی بیان کرده و احیانا شکایت خود را از ملقّب‏ شدن به این عنوان سرزنش ‏آور نزد امامان نیز برده ‏اند. بعید نیست بتوان لقب «نواصب» و «ناصبی» را، که به برخی از افراطی‏های اهل سنّت اطلاق شده، نوعی مقابله به مثل و در پاسخ به این اصطلاح فحش‏ گونه فرقه‏ ای به حساب آورد. از این‏رو، شیعیان هیچ‏گاه از این لقب استقبال نکرده و آن را نوعی ناسزا تلقّی نموده ‏اند(4)
______________________________

1. عرفان عبدالحمید، تاریخ الاسلام السیاسی الثقافی، مرکز الغدیر، 1417، ص 717 - 719.

2. ابوحاتم رازی، پیشین، ص 270 / ابن رستم طبری، دلایل الامامه، قم، منشورات رضی، 1363 ش، ص 255.

3. نک: رسول جعفریان، پیشین، ج 1، ص 19 به بعد.

4. مرتضی حسنی رازی، تبصرة العوام، ص 28. فضل بن شاذان نیشابوری (م 260 ه) از محدثان و متکلّمان امامیه و از اصحاب امام جواد و امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهم‏السلام در اثر کهن الایضاح، در پاسخ به یک حدیث ساختگی علیه رافضه، که آنان را مشرک و مهدور الدم می‏داند، می‏گوید: «... انّما رأینا الشیعة الذین تسمّونهم انتم الرافضة انّما خالفوکم فی تفضیل علیّ ـ صلوات الله علیه ـ علی ابی بکر و عمر و لم یقولوا اَنّ ابابکر و عمر ترکا الصلاة و لا زنیا و لاطاولا شربا الخمر و لا استحلاّ الحرام و لاالظلم. انّما قالوا علی علیه ‏السلام افضل منهما و من غیرهما بسابقته و قرابته و صهره و نکایته فی المشرکین و علمه بکتاب الله و سنن رسوله. فاذا تفضیل علی علیه ‏السلام علی ابی بکر و عمر عندکم اعظم من نکاح الامّهات و الاخوات ... فاذاً تفضیل علی علیهما شرک یقتل من قال به.» (همان، ص 303) برای نمونه ر. ک: عبدالجلیل قزوینی، پیشین، ص 416.

مطلب ادامه دارد.....

منبع : پایگاه شیعه شناسی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها