0

اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی
شنبه 9 مرداد 1400  12:48 PM

 اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

مقدمه

اعتماد اجتماعی یکی از مفاهیم مهم و حیاتی در علوم اجتماعی و عاملی در جهت تعامل بین افراد نسل های مختلف در جامعه است. در عین حال ، اعتماد می‌تواند روابط بین افراد را در سطوح خرد و کلان تسهیل نماید . هدف از این تحقیق، بررسی مقایسه ای اعتماد اجتماعی نسل های مختلف و عوامل موثر بر آن می‌باشد . این تحقیق از نوع پیمایشی وابزار تحقیق پرسشنامه بوده ودر بین 670 نفر ازافراد 15 سال به بالا درسطح شهرتبریز به اجرا گذاشته شده است . نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بین اعتماد اجتماعی نسل های سه گانه (نسل قبل از جنگ و انقلاب، نسل جنگ و انقلاب و نسل بعد از انقلاب و جنگ) تفاوت معناداری وجود دارد. براساس نتایج تحقیق اعتماداجتماعی نسل ها، ازارزیابی نسل ها ازانسجام هنجاری و نهادی در جامعه و تجربه های نسلی متأثر می‌گردد. 

اعتماد یکی از جنبه‌های مهم روابط انسانی و اجتماعی در میان افراد، گروه‌ها و نهادهای اجتماعی است و در جریان تعاملات اجتماعی وکنش‌های متقابل بین افراد و گروه‌های اجتماعی، نقش مهمی را در ایجاد نظم و همبستگی اجتماعی و نیز حفظ آنها بر عهده دارد. در عین حال، اعتماد اجتماعی، ازعناصرمهم درپذیرش وهمدلی اجتماعی محسوب می‌شود ودرعین حال، بسترسازتعاملات اجتماعی وکانون مفهوم سرمایه اجتماعی است. ازنظرزتومکا (1384 )، فرهنگ اعتماد، بیش از هرنظام سیاسی دیگر، در نظام دموکراتیک محقق می‌گردد.فرهنگ اعتماد دراین نظام، عمدتا برپایه دو معیار" پاسخگویی" و " تعهد و التزام پیشین " بنیان گذاشته می‌شود.

از سوی دیگر باید گفت، نسل‌ها سازنده جامعه هستند، رشد نسل‌ها از درون خانواده شروع شده و می‌تواند در قالب ساختارهای حکومتی تداوم داشته باشد. نسل‌ها در درون جامعه درتعامل با همدیگرازابزارهای مختلف سود می‌جویند ویکی از این ابزارها، اعتماد است. اعتماداجتماعی دربین نسلهای مختلف می‌تواند به عنوان امری میانجی عمل کند و آنها را به سوی توافق سوق دهد ویا نقطه مقابل آن،عدم اعتماد می‌تواند شکاف بین نسل‌ها را شدت بخشیده وجامعه را با بحرا‌نهای جدی مواجه سازد.

در بحث بر روی مسائل نسلی، در برخی جاها شاهد تفاوت و در جاهای دیگرتعارض بین نسل‌ها هستیم، ولی در عین حال، درجامعه ما مسئلة بی اعتمادی مختص یک نسل خاص نیست، بلکه این بی اعتمادی در بین همة نسل‌ها دیده می‌شود ولی کم و زیاد دارد( آزاد ارمکی 1383: 140 ). در ارتباط با مناسبات دولت و ملت ، سازوکارهای بدون انعطاف و تکلیفی دولت به جای سازوکاهای اعتدالی، عاملی موثر بر عدم رعایت و اجرای دستورالعمل‌های دولت، عدم مشارکت سیاسی متناسب با خواسته‌های دولت و عدم سرمایه گذاری برپایة سیاست‌های پیش بینی شدة دولت و نهایتاً عدم اعتماد نسل های مختلف به دولت می‌تواند باشد( همان منبع : 146)

از دیدگاه اندیشمندانی مانند مانهایم و ارتگا، تضادها و عدم تداوم‌های نسلی کژکارکردهایی در فرآیند اجتماعی شدن محسوب می‌شود. نظریه پردازان نسلی، به تفاوت و عدم تداوم در تجربه‌های فرهنگی جوانان اعتقاد دارند و تجارب مربوط به نسل تاریخی جوانان را عامل تمایز دهندة آنها از نسل‌های دیگر می‌بینند (ذکایی 1388 : 32) براساس رویکرد نسل تاریخی مانهایم، هر نسلی تجارت منحصر به فردی دارد که این تجارب به او هویت می‌بخشد و گرایشات فرهنگی و اجتماعی‌اش را تشکیل می‌دهد. (توکل و قاضی‌نژاد 1385).

در مورد تصور نسل‌های مختلف از فضای اخلاقی جامعه، طبق تحقیق غلامرضا کاشی و گودرزی مشاهده می‌شود که نسل جوان بعد از جنگ بویژه نسل دارای خاطره جنگ بیش از سایر نسل‌ها بدبین است. بطور کلی کمتراز 20 درصد افراد براین باورند که در چشم انداز آتی، ارزشهای مثبت رشد خواهند کرددرحالیکه 60 درصد افرادگمان می‌کنندکه افق آتی به سمت کاسته شدن از ارزشهای مثبت و رشد ارزشهای منفی پیش خواهد رفت (کاشی و گودرزی1386 : 273 ).

از سوی دیگر با توجه به آمارها و شواهد در جراید، رسانه‌ها و نتایج تحقیقات صورت گرفته بر روی ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌های فرهنگی سیاسی و اقتصادی در سطح کشور شاید به جرأت بتوان گفت که یکی از عوامل مؤثر در این نابسامانی‌ها، نبود فرهنگ اعتماد در سطح جامعه در بین مردم بوده است.

با توجه به موارد و شواهد فوق الذکر در مورد فضای اعتماد در سطح جامعه و تصورنسل‌های مختلف، سوالاتی که در اینجا مطرح می‌شود، عبارتست از اینکه: اعتماد اجتماعی در بررسی مقایسه‌ای در نسل‌های مختلف در چه وضعیتی است؟ آیا تفاوتی بین نسل‌های مختلف در جامعه از نظر میزان اعتماد اجتماعی وجود دارد و اگر وجود دارد، این تفاوت ناشی از چیست ؟ و نهایتاً اینکه آیا عوامل و ویژگی‌های فردی بر میزان اعتماداجتماعی دربین نسلها تاثیرگذار است و یاشرایط ساختاری جامعه تعیین کنندة اصلی اعتماد در بین نسلهاست ؟

بنابرآنچه گفته شد، بنظر می‌رسد پرداختن به اعتماد اجتماعی به صورت مقایسه‌ای از دیدگاه نسل‌هاکه تجربه‌های تاریخی مشترک و یا متفاوتی از هم داشته‌اند ضرورت داشته و پرداختن به این امر هم می‌تواند تصویری کلی از فضای اعتماد و میزان آن در جامعه ارائه دهد و هم با ارائه راهکارهایی در این مسیر، مورد استفاده سیاستگذاران برنامه‌ریزان در سطح کلان قرار گیرد.

  اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

پیشینه تجربی

در این بخش با توجه به عنوان بحث، می‌توانیم مروری داشته باشیم بر تحقیقات تجربی که در مورد موضوع تحقیق در داخل و خارج از کشور انجام گرفته است.

اعتماد به صورت گسترده ای در بین ملت‌ها متفاوت است. در کشورهایی مانند نروژ، سوئد، دانمارک و هلند در حدود 60 درصد مردم معتقدند که بیشتر افراد می‌توانند قابل اعتماد باشند در حالیکه در برزیل، فیلیپین و ترکیه در حدود 10 درصد مردم به دیگران اعتماد دارند (پیمایش ارزش‌های جهانی ). مطابق با بحث دلهی و نیوتون  (2004)، وقتی مردم می‌گویند که فکر می‌کنند اغلب افراد می‌توانند قابل اعتماد باشند، این می‌تواند به عنوان برآوردی از معیار اخلاقی آن جامعه تلقی گردد. این اعتماد در قالب "انسجام اجتماعی" متجلی می‌گردد ودر کارهایی که افراد انجام می‌دهند اعم از صدقه دادن، وقت خود را به رایگان در اختیار دیگران قرار دادن و... ودر سیاست هایی جوامع در پی کمک به کسانی که امکانات کمی در اختیار دارند، منعکس می‌گردد. (اسلندر 

فصلنامة تحقیقاتی سیاست‌های امریکا مقاله‌ای تحت عنوان " بی اعتمادی بنیادی در رابطة بین دموکراسی و اعتماد به حکومت " توسط دیک[4] (2009) به چاپ رسانده است. این مقاله تحقیقاتی براین نکته تأکید می‌شود که نهادهای دموکراتیک با اجرای انتخابات، محیطی را برای افزایش آگاهی‌ها، توانمندی، مشارکت سیاسی و حتی ازافزایش سطح روحیة عمومی و شادابی در بین شهروندان و سوق دادن آنان به شهروندی دموکراتیک فراهم می‌کند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد حکومت‌ها با برگزاری انتخابات آزاد، می‌توانند قابلیت اعتماد خود را به اثبات رسانند. در عین حال نظرسنجی‌ها و رأی گیری به صورت مخفی می‌تواند میزان اعتماد و یا بی اعتمادی مردم به حکومت را نشان دهد.

یافته‌های یک پروژة تحقیقی تحت عنوان " اعتماد اجتماعی و درگیری در مسائل سیاسی " نشان می‌دهد که در جامعة امریکا تنها 28 درصد از افراد فکر می‌کنند که حکومت ملی اهمیشه یا اغلب اوقات، درست عمل می‌کند. با این وجود در بطن این بافت فاقد اعتماد و اطمینان، بسیاری از افراد علاقمند به امور سیاسی و درگیر ساختن خود در مسائل و فرآیندهای حکومتی بویژه در سطح محلی هستند. بر اساس نتایج این تحقیق، هرچه عدم اعتماد افراد به دیگران بیشتر باشد، میزان درگیری سیاسی شان کمتر خواهد بود. بطوریکه اعتماد اجتماعی و درگیر شدن در مسائل سیاسی در بین افراد بالای 50 سال بیش از افراد کمتر از 50 سال می‌باشد، 61 درصد از افراد بالای 50 سال معتقدند که می‌توان به اکثریت افراد اعتماد نمود و این امر با میزان بالای درگیری سیاسی آنها همخوانی دارد (گرویر 1380: 70 ).

طبق تحقیقات زتومکا، در طول دوران حاکمیت کمونیسم در لهستان شاهد گسترش اعتماد در حوزه خصوصی( اعتماد نسبت به اعضای خانواده، دوستان، آشنایان)، گسترش عدم اعتماد به حوزه عمومی( نسبت به رژیم، حزب سیاسی حاکم، هئیت حاکمه، نخبگان سیاسی، مقامات اجرایی، پلیس و نظایر آن) بوده‌ایم. در این راستا، در بین افراد جامعه، معمولاً تفاوت‌های فاحشی در اعتماد نسبت به سمت‌ها، نقش‌ها، نهادها و سازمان‌ها بوجود می‌آید. در لهستان، با اینکه نهادها در حوزه عمومی قرار داشتند، ارتش قبلی بیشتر از پلیس و پارلمان بیش از حزب سیاسی حاکم مورد اعتماد بوده است و اگر چه افراد در حوزة خصوصی بودند، اعضای خانواده مورد اعتمادتر از همکاران اداری و دوستان بیش از همسایگان مورد اعتماد بودند (زتومکا 1384 : 114 ).

فرامرز رفیع پور (1378: 109) در پروژة تحقیقی تحت عنوان "بررسی آنومی در شهر تهران" اعتماد اجتماعی را به عنوان یکی از متغیرها مورد بررسی قرار داده است. وی در قالب برش قطبین، با سه گویه، اعتماد مردم را نسبت به هم و نسبت به دولت می‌سنجد. بر طبق نتایج حاصله، حدود 86 درصد پاسخگویان معتقدند که اعتماد مردم نسبت به هم کم شده و 63.5 در صد اظهار داشته‌اند که اعتماد مردم نسبت به مسئولین کاهش یافته است. ایشان با توجه به دو معرف فوق، میزان اعتماد اجتماعی را در سطح جامعه تا حد قابل توجهی پایین ارزیابی نموده اند. در این تحقیق، سطح تحصیلات با اعتماد نسبت به مسئولین رابطة منفی و معنی دار را نشان می‌دهد. (همان منبع : 123 ). هم چنین، پیروی از قانون، پایبندی مذهبی و سیستم کنترل اجتماعی (پلیس و دستگاه قضایی) رابطة مستقیم و معنی داری با اعتماد اجتماعی نشان می‌دهند.

امیر سیاهپوش در کارتحقیقی خود که درسال 1387 تحت عنوان"فراتحلیل مطالعات سرمایه اجتماعی در ایران" به اجرا در آمده است، به بررسی سیر تحول و عوامل و موانع شکل گیری و ارائه راهکارهایی برای افزایش سرمایه اجتماعی پرداخته است. نتایج تحقیق از62 عنوان پژوهش (شامل پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و دکترا، تحقیقات میدانی و مقالات علمی ـ پژوهشی) مرتبط با موضوع نشان می‌دهد که در حوزه‌های گوناگون، وضعیت سرمایه اجتماعی یکسان نیست؛ در میان مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی میزان اعتماد به خانواده و نظام سیاسی و نیز میزان ارتباطات اجتماعی بالاست. در حوزه سیاسی میزان اعتماد به نظام سیاسی بالا، میزان اعتماد به نهادهای سیاسی متوسط و میزان اعتماد به کنشگران سیاسی پایین بوده است. همچنین میزان مشارکت مردم در حوزه‌های گوناگون اجتماعی بسیار پایین است. مجموع یافته‌ها نشان می‌دهد از نظر مردم میزان ارزش هایی مثل صداقت، امانتداری و گذشت در بین مردم پایین است و میزان رواج ضد ارزش هایی چون کلاهبرداری و چاپلوسی بالا است. همچنین در مجموع میزان کل سرمایه اجتماعی در ایران نسبتا بالاست و البته این میزان در سالیان مختلف دچار نوسان بوده است. 

محمد حسین پناهی و فریبا شایگان در سال 1386 در پروژة تحقیقی مشترک تأثیر دینداری بر اعتماد سیاسی را موردآزمون قرار داده است. این تحقیق با روش پیمایشی به بررسی اعتماد سیاسی در سه حوزةاعتماد به نظام سیاسی، نهاد‌های سیاسی و کنشگران سیاسی می‌پردازد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که اعتماد به نظام سیاسی بیشتر از اعتماد به نهادها و کنشگران سیاسی است. مطابق نتایج، بین میزان دینداری و اعتماد بنیادی پاسخگویان و رضایت از عملکرد نقاط تماس، برداشت از میزان تعهدات مذهبی مسئولان و نیز تلاش دولت برای تاًمین رفاه اجتماعی اقتصادی رابطه وجود دارد.

افسانه کمالی (1383) در پایان نامة دکترای خود تحت عنوان " مقایسة تطبیقی اعتماد اجتماعی در دو حوزة فرهنگ و سیاست " به بررسی رابطة اعتماد سیاسی با اعتماد اجتماعی پرداخته است. نتایج حاصل از تحقیق بر روی 8206 نفر (افراد بین 15 تا 50 سال) در مراکز 28 استان کشور نشان می‌دهد که اعتماد به حوزة سیاست کمتر از اعتماد به حوزة فرهنگ است.

احمد عبدالملکی در سال 1386 تحقیقی تحت عنوان " بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن و چگونگی نقش رسانه‌ها در افزایش آن"در مرکز تحقیقات صدا و سیما انجام داده است. یافته‌های پژوهشی حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی بیش از آنکه با عوامل سطح خرد در ارتباط باشد، به عوامل سطح کلان مربوط است. ارزیابی فرد از وضعیت جامعه، مهم ترین عاملی است که سطح اعتماد اجتماعی او رامتأثر می‌سازد؛ به این معنا که هرچه افراد، جامعه را با ثبات تر، بهنجارتر و رفتارنهادها بامردم را شفاف ترو صادقانه تر بدانند ومعتقد باشند که حقوق پایمال شدة شهروندان قابل اعاده است، اعتماداجتماعی بالاتری خواهند داشت.

  اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

چهارچوب نظری

در بحث بر روی مبانی نظری مفهوم اعتماد، بطور کلی از سه رویکرد می‌توان استفاده نمود : رویکرد خرد، رویکرد کلان و رویکرد تلفیقی. بر اساس دیدگاه‌های سطح خرد، اعتماد یک ویژگی یا خصوصیت فردی است و بنابراین با ویژگی‌ها ورفتارهای فردی ارتباط دارد، پس با توجه به این خصوصیات، می‌توان میزان اعتماد را سنجید. ولی برطبق رویکرد کلان، اعتماد اجتماعی نه یک خصوصیت فردی، بلکه ویژگی نظام اجتماعی تلقی می‌شود.

مطابق با دیدگاه‌های سطح کلان، اعتماد فقط جزئی از شخصیت افراد بشمار می‌رود، بنابر این، اعتماد افراد به دیگران، بیشتر به ارزیابی آنان از قابل اعتماد بودن محیط اطرافشان بر می‌گردد تا به شحصیت و تمایلات فردی آنان. بر این اساس، «افرادی که در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که نظام اجتماعی آن ازثبات بالایی برخوردار است و هنجارها و قواعد اجتماعی از سوی دیگران رعایت می‌شود، از اعتماد اجتماعی بالایی برخودارند » (عبدالملکی 1387 : 99 ). در نهایت، رویکرد سوم، با تلفیق سطح خرد و کلان، تلاش می‌کندکه ابعادمختلف اعتماد را مورد بررسی قرار دهد و با درنظر گرفتن عوامل سطح خرد وسطح کلان در کنار یکدیگر، تبیین کامل تری از مسئله ارائه دهد.

اریکسون از نظریه پردازانی است که در حوزة روانشناسی و با نگاهی خرد نگر به بحث در پیرامون شکل گیری اعتماد می‌پردازد. او مفهوم "اعتماد بنیادی"(basic trust) را مطرح کرده و معتقد است که اعتماد در سالهای اولیة رشد و متأثر از پیرامون فرد شکل می‌گیرد. یعنی اعتماد در سطح وسیع در جامعه در درجة اول به نحوة رشد و شکل گیری شخصیت تک تک اعضای جامعه در آغاز دوران کودکی برمی گردد(گلابی 1383: 54). از نظر اریکسون، اعتماد از همان آغاز بر نوعی تجربه دوسویه دلالت می‌کند. رفتار عجیب و غریب و کناره گیری، نمایشگر کوشش هایی است برای تطبیق با یک محیط متعین یا دشمنانه که در آن، احساس قابلیت اعتماد درونی، اعتماد ناپذیری جهان خارجی را بازتاب می‌کند (گیدنز 1380 :113 ).

نظریه‌پردازان مبادله، "اعتماد بین شخصی را مطرح می‌کنند که شکل دیگری از اعتماد است و در روابط چهره به چهره خود را نشان می‌دهد. در این نوع اعتماد، حداقل دو نفر حضور دارد، فرد اعتماد کننده و فرد مورد اعتماد. اعتماد بین شخصی، موانع ارتباطی را از میان برداشته و با کاستن از حالت دفاعی، بسیاری از تعاملات مهم را ممکن می‌سازد. روابط شخصی در ایجاد اعتماد بین شخصی نقش اساسی دارد. به عبارت دیگر، «اعتماد بین شخصی در روابط و تعاملات معنا پیدا می‌کند، توسعه می‌یابد و تقویت می‌شود» (عباس زاده 1382 :42-40).

اعتماد تعمیم یافته نوع سوم اعتماد است که درآن، اعتمادبه افرادی که با هم تعامل دارند و روابط چهره به چهره برقرار می‌سازند، محدود نمی شود، بلکه این نوع از اعتماد، مرزهای خانوادگی، همسایگی، قومی و محلی را درمی نورددو در سطح ملی گسترش می‌یابد. اعتماد تعمیم یافته، پدیدة نسبتاً جدیدی است که با پیدایش دول‌های مدرن مطرح می‌شود و لازمة آن، همکاری و مشارکت میلیون‌ها شهروندی است که در جوامع مدرن امروزی زندگی می‌کنند (گلابی 1383 : 55)

از نظر جانسون، اعتماد امر ثابتی نیست، بلکه جنبه‌ای از روابط است که بصورت مداوم در حال تغییر و تحول است. از نظر او هر آنچه افراد انجام می‌دهند و سطح اعتماد را در روابط، افزایش و یا کاهش می‌دهد، در ایجاد و حفظ اعتماد در روابط دو جانبه و کنش‌های دو طرفه از اهمیت زیادی برخوردار است (امیرکافی 1375 : 72 ). جانسون اعتقاد دارد که در یک رابطة مبتنی بر اعتماد بین دو یا چند نفر، عناصری وجود دارند که عبارتند از صراحت و باز بودن، سهیم کردن، پذیرش، حمایت، تمایلات همکاری جویانه، روابط مبتنی بر اعتماد، اعتماد کردن و قابل اعتماد بودن .

جیمز کلمن از منظر کنش عقلانی به موضوع اعتماد، توجه می‌نماید و معتعد است که اعتماد نوعی انتظار است که در بر اساس محاسبة سود و زیان بدست می‌آید که توسط انسان‌های محاسبه گر و عقلانی نسبت به فرد یا گروهی از افراد یا سازمان‌ها بر آورده می‌شود.کلمن در بحث بر روی نظام‌های اعتماد، این نظام‌ها یا روابط را متضمن وجود دو یا سه کنشگر می‌داند ولی در سطح کلان، تحلیل پدیده‌ها را مستلزم فرارفتن از تعداد محدود و در نظر گرفتن تعداد زیادی از افراد می‌داند. کلمن در اینجا از دو نوع سیستم بزرگتر یاد می‌کند، نوع اول، اجتماعی است که ازروابط به هم پیوستة اعتماد متقابل تشکیل شده و نوع دوم سیستمی است که از روابط اعتماد مشورتی ساخته شده است (کلمن 1377 : 287).

کلمن در بحث از نتایج افزایش و کاهش میزان اعتماد، معتقد است که برقراری اعتماد، منابعی را در اختیار فرد امین قرار می‌دهد، قدرت عمل کردن را تسهیل می‌نماید ؛ و اگر فرد امین، قابل اعتماد باشد، برقراری ارتباط، برای اعتماد کنندگان نیز منفعت ببار می‌آورد (همان منبع : 297 ). به نظر کلمن، گسترش بیش از حد اعتماد، یعنی اعتماد گسترده به فرد امینی که قابل اعتماد نیست، به جای منفعت، برای اعتماد کنندگان زیان ببار می‌آورد.

گیدنز معتقد است که مشخصة عصر مدرن، "اعتماد بالقوه" است و منابع اصلی اعتماد درجوامع سنتی، اهمیت خود را درجوامع مدرن صنعتی ازدست داده اند. از نظر گیدنز،

قابلیت اعتماد بردو نوع است :

یکی قابلیت اعتمادی است که میان افرادی که خوب همدیگر را می‌شناستد و برمبنای آن آشنایی طولانی برقرار می‌شود، یعنی افرادی که صلاحیت‌های لازم را برای قابل اعتماد بودن در نظر همدیگر به اثبات رسانیده اند. اما قابلیت اعتماد بر مبنای مکانیسم‌های از جاکننده چیر دیگری است، هرچند در اینجا نیز اعتمادپذیری عامل مهمی است. (گیدنز 1380: 99). در برخی مقتضیات، اعتماد به نظام‌های انتزاعی به هرگونه روبرویی با افراد یا گروههایی که به نوعی مسئول این نظام‌ها هستند، نیازی ندارد. اما در بیشتر موارد این چنین افراد یا گروه‌ها دخالت دارند. گیدنز در اینجا نقاط دسترسیِ نظام‌های انتزاعی را مطرح می‌سازد. این نقاط دسترسی نظام‌های انتزاعی، زمینة برخورد پایبندیهای چهره دار و بی چهره را فراهم می‌سازند.

از نظر گیدنز، نقاط دسترسی، همان نقاط پیوند بین افرادیا جمع‌های غیر متخصص با نمایندگان نظام‌های انتزاعی اند. هرچند نقاط دسترسی ، نقاط آسیب پذیری نظام‌های انتزاعی را نشان می‌دهند، ولی در ضمن، همان پیوندگاه هایی هستندکه اعتمادرادرآن جاها می‌توان حفظ یابناکرد (گیدنز1380: 105 ).

طبق رهیافت نسل تاریخی مانهایم در دوره‌های عادی حیات اجتماعی، گروه‌های نسلی گذری طبیعی داشته و فرآیندهای جامعه پذیری و تخصیص نقش به عنوان مکانیسم‌های پیوند بین جوانان و گزینه‌های اجتماعی عمل می‌کنند و آنان بدون هیچ حادثه عمده‌ای در ساخت‌های بزرگسالی ادغام می‌شوند. ولی حوادث مهم تاریخی می‌توانند به صورت شکنندهای این پیوندها را تهدید کرده و موجب عدم توافق و اختلاف بین جوانان و بزرگسالان و نیز دردرون گروه‌های سنی جوان گردند (داس بچ 1995 :6)

ازنظر مانهایم، نسل محل ظهور و محمل انتقال و تدوام جهت گیری‌های فکری وفرهنگی جدیدی است که در بستراجتماعی – تاریخی ویژه ای که هر نسل معین در آن رشد کرده، ریشه دارد. این جهت گیری‌ها به صورت اهداف و، نیات و راه حل‌های نو برای مشکلات حیاتی جامعه به صورت تکامل و ظهور یک سبک نسلی ظاهر می‌شود. (توکل و قاضی نژاد، 1385 : 101 ).

در دیدگاه مانهایم، هرنسل، مهر خاص حوادث اجتماعی و سیاسی دوره اصلی شکل گیری (جوانی) خود را بر پیشانی دارد. حوادثی که طی این دوره تجربه می‌شوند، نفوذی قاطع وتعیین کننده در تمایز ایدئولوژیک و در تعیین ساختار ذهنی، فرهنگ و رفتار بعدی اعضای یک نسل خواهد داشت (شومن و اسکات 1989 :359 ). مانهایم در مقایسة بین ارزش‌های نسل‌ها معتقد است که ارزش‌های نسل قبل به طورکامل از بین نمی روند، بلکه نسل جدید دست به باز تعریف ارزش‌ها و افکار و ایدئولوژی‌های حاکم می‌زند؛ به عبارت دیگر ارزش‌ها در رویکرد وی هم متغیری وابسته وهم متغیری مستقل قلمداد می‌شود، یعنی وابسته به شرایط اجتماعی و تاریخی و متغیر مستقل یعنی دارای نظام ارزشی مستقر، پاسخ کانالیزه شده ومشخص افراد ونهاد‌ها درحیات اجتماعی و پایه ای برای نوآوری ارزشی بعدی است.

زتومکا با ارائه یک سنخ‌شناسی جامع ازمفهوم اعتماد و تعریف آن به صورت دقیق، با نظریه‌ای تلفیقی به بحث عاملیت و ساختار پرداخته است و سعی نموده اعتماد را در سطوح مختلف مورد بررسی قرار دهد . زتومکا معتقد است که اعتماد برروی سه پایه بنا می‌گردد که عبارتند از قابلیت اعتماد، انگیزه اعتماد کردن و فرهنگ اعتماد (1384 :115). قابلیت اعتماد می‌تواند به عنوان زمینه‌ای تاثیرگذار بر کنش‌های بین نسلی عمل نماید.

زتومکا پیدایش فرهنگ اعتماد را در طی فرآیندی به نام " شدنِ اجتماعی" مورد بحث قرار می‌دهد.فرآیند پیدایش فرهنگ اعتماد نمونه‌ای از فرآیند کلی‌تر است که از طریق آن، فرهنگ‌ها، ساختارهای اجتماعی، نظام‌های هنجاری، نهادها، سازمان‌ها و موجودات اجتماعی کلان دیگر در حال شکل‌گیری هستند. شدنِ فرهنگ اعتماد به عنوان نمونه‌ای از فرآیندهای گسترده‌تر شدنِ اجتماعی مطرح می‌گردد (همان منبع: 140)

مدل شدنِ اجتماعی مبتنی بر چند فرض است: نخست عاملیت انسانی یا کنش‌های فردی و جمعی، تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌هایی که توسط کنشگران در چارچوب موقعیت‌های فراهم شده توسط ساختارهای موجود صورت می‌گیرد. بعلاوه در بحث بر روی عاملیت، متغیرهایی را تحت عنوان مفهوم "خلقیات اجتماعی" قرار می‌دهد که این متغیرها عبارتنداز: انگیزه اعتماد کردن، عمل‌گرایی، خوش‌بینی، گرایش به آینده، اشتیاق زیاد و تمایل به کسب موفقیت. خلقیات اجتماعی همراه با سرمایه جمعی می‌تواند ظرفیت کنشگران را در این راستا افزایش دهد برای پیدایش فرهنگ اعتماد توانایی ابتکار فردی مهم نیست بلکه سطح معمول توانایی که هم افراد یک جامعه در آن سهیم هستند اهمیت زیادی دارد (زتومکا 1384: 149-153). دوم شرایط ساختاری و موقعیت‌هایی که توسط عمل در حال تکوین پیوسته شکل گرفته و دوباره شکل می‌گیرند. زتومکا (1384: 140-160) در مورد زمینه‌های فرهنگی ایجاد کننده‌ اعتماد و یا بی‌اعتمادی و حاکمیت آن در جامعه به پنج عامل به عنوان شرایط ساختاری اشاره می‌نماید: وحدت هنجاری، ثبات نظام اجتماعی، شفافیت سازمان اجتماعی، آشنایی با محیط اجتماعی و پاسخگو بودن افراد و نهادها. این پنج عامل می‌توانند شرایطی را برای کنشگران در جهت شرط‌بندی در جهت اعتماد یا بی‌اعتمادی فراهم سازند.

زتومکا در بررسی زمینه‌های اعتماد، سه زمینه را بر می‌شمارد که عبارتند از وجهه و اعتبارو عملکرد و نمود یا طرز رفتار.این سه مبنایی هستند بر قابلیت اعتماد اولیه. اطلاعات در مورد اعتبار، عملکرد یا نمودها می‌تواند در برخوردهای مستقیم با افراد و نهادها بدست آید و یا بر پایه نقل قول‌ها، مدارک، ارزیابی و یا معرفی دیگران حاصل شود. اعتبار بالا، کنش‌ها را نمایان‌تر می‌سازد و با رعایت بهتر استانداردها، امنیت و کنترل بیشتری را سبب می‌شود (زتومکا 1384: 88).

زتومکا در بحث برروی شرایط ساختاری،  پنج شرط را به عنوان پیش‌فرضمطرح می‌سازد که زمینة عمل کنشگران را فراهم می‌آورند و می‌توانند منشا پیدایش فرهنگ اعتماد و یا سلب اعتماد و هدایت به سوی فرهنگ عدم اعتماد باشند.

اولین شرط عبارتست ازوحدت و یکپارچگی هنجاری و نقطة مقابل آن یعنی آشفتگی هنجاری . هنجارها،ویژگی های اخلاقی و آداب و رسوم، چارچوب کلی زندگی اجتماعی را می‌سازند و اجرای عملی هنجارها، خصلت الزامی بودن آنها را تضمین می‌نماید.این هنجارها، زندگی اجتماعی را بدون مشکل، ایمن، منظم و قابل پیش‌بینی می‌سازند و همانند سناریوهای تثبیت‌شده‌ای هستندکه نشان‌دهنده آنچه مردم باید انجام دهند و یا انجام خواهند داد، هستند (همان منبع : 143 ). در مقابل، در شرایط بی‌هنجاری، قواعد و مقررات مختلف اجتماعی که هم تنظیم‌کننده رفتار انسانی و هم وادارکننده کنشگران به اطاعت و فرمانبرداری هستند، به هم ریخته‌اند. کنش‌های افراد بدون نظم شخصی بوده، ازروی هوس ومبتنی بر هیجانات زودگذر و تمایلات خودخواهانه، انجام می‌گیرند. در اینجا هیچ چیز را نمی‌توان پیش‌بینی کرد، بیشتر انتظارات خودخواهانه و رفتارها منفعت‌طلبانه است. افراد ایدة روشنی در مورد تعهدات الزام‌آور ندارند و هیچ کس به این هنجارها عمل نمی‌کند، هیچ کس جرأت سپردن چیزی به دیگری را ندارد و هیچ‌کس باور ندارد که اعتماد کردن می‌تواند باعث برانگیخته شدن اعتماد متقابل گرددو آنومی یا بی‌سازمانی، بافت هنجاری زندگی اجتماعی را به تحلیل می‌برد (همان منبع).

شرط ساختاری دوم عبارتست از ثبات نظام اجتماعی و نقطه مقابل آن دگرگونی بنیادی. اگر شبکه روابط گروه‌ها، انجمن‌ها، نهادها، سازمان‌ها و رژیمها با دوام، پایدارو مستمر باشد، نقاط عطف روشنی در زندگی اجتماعی، احساس امنیت، حمایت و آرامش ایجاد می‌کند. به این ترتیب، برآورده شدن تعهدات و پاسخ متقابل به اعتماد، وظیفه تلقی نمی‌شود، بلکه یک واکنش عادی و بدون مسئله است (همان منبع). بنابراین، اعتماد می‌تواند به آسانی عرضه شودواحتمال اینکه اعتماد موردنظر متقابلاً پاسخ داده خواهد شد، بالا است .

شرط سوم عبارتست ازشفافیتسازمان اجتماعی و نقطه مقابل آن پنهان‌کاری و ابهام فراگیر در سازمان. دسترسی به اطلاعات درموردعملکرد، قابلیت وتوانایی، سطح پیشرفت و هم‌چنین کاهش آسیب‌ها، در بین گروه‌ها، سازمان‌ها و رژیم‌ها احساس امنیت و پیش‌بینی‌پذیری ایجاد می‌کند و نتیجه آن، گزارش‌های آزادانه، امکان بازرسی وکنترل، سهولت درک این سازمان‌ها بوده و افراد مایل به ارتباط توام با اعتماد با این گروه‌ها و سازمان‌ها هستند. در مقابل، اگر ویژگی های اجرا، برای درک و فهم، مشکل، پنهان و آمیخته با رمز و راز باشد، این احتمال که برخی چیزها تهدیدآور بوده و باید مخفی بماند؛ شایعات، حرف‌های بی‌اساس و تئوری‌های توطئه‌زیاد شده و مردم در مقابل اعتماد کردن از خود تردید نشان می‌دهند (زتومکا 1384 : 144).

شرط چهارم عبارتست از آشنایییا ضد آن غرابت و نا آشنا بودن با محیطی که مردم در آن، اعمال خود را به عهده می‌گیرند. (همان منبع : 145). آشنایی در شخص احساس امنیت، قطعیت، پیش‌بینی‌پذیری و آرامش ایجاد کرده و فضایی برای ایجاد اعتماد، فراهم می‌کند

.شرط پنجم عبارتست از پاسخگو بودن  افراد ونهادها و نقطه مقابل آن، خودسریو بی‌مسئولیتی آنها. وقتی مجموعه‌ای از نهادها توانمند، در دسترس و به معنای واقعی کلمه در حال انجام وظیفه باشند، با تعیین معیارها و فراهم کردن زمینه برای کنترل و نظارت بر رفتار افراد توسط این نهادها، از خطر سوء استفاده کاسته شده و نظم و ترتیب روال کار حفظ می‌گردد. اگر افراد، زمانی که امتیازات‌شان نادیده گرفته شده یا دیگران به تعهدات خود نسبت به آنها عمل نکنند، بتوانند به چنین نهادهایی متوسل گردند، در آنها نوعی احساس امنیت یا امکان پشتیبانی و درنتیجه آرامش بیشتر بوجود می‌آید. هر کسی اطمینان دارد که معیارها رعایت شده، از انحراف‌های جلوگیری می‌شود و حتی اگر سوءاستفاده‌ای می‌شود، با توسل به اقامه دعوا، میانجی‌گری، جبران خسارت یا موارد مشابه، مسئله حل خواهد شد. این شرط، باعث رشد اعتماد بیشتر در افراد نسبت به دیگران می‌گردد (همان منبع : 146).

این پنج شرط یعنی وحدت هنجاری، ثبات، شفافیت، آشنایی و پاسخگویی، شرایط مناسب را برای شکل گیری استعدادها در کنشگر انسانی و فرصت‌هایی را برای شرط‌بندی بر روی اعتماد فراهم می‌سازند. ولی باید توجه داشت که دراصل، این شرط‌بندی‌ها توسط افراد صورت می‌گیرند، بنابراین انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌هایشان سرنوشت‌ساز است و تصمیم‌گیری‌های افراد وابسته به ویژگی‌های شخصیتی‌شان است. مطابق با تئوری شدنِ اجتماعی زتومکا(1384 : 147-146)، کنشگرانی که به امکانات ساختاری دسترسی دارند،  دو نوع ویژگی دارند که برای عمل توام با اعتماد آنها اهمیت دارد. این افراد دارای ویژگی شخصیتی خاصی هستند واحتمالاً چنین ویژگی‌های شخصیتی بطور غیرمستقیم با تمایل به اعتماد به عنوان نوعی عمل‌گرایی همگانی در مقابل انفعال‌گرایی، وخوش‌بینیدر مقابل بدبینی، گرایش به آینده  در مقابل عصرگرایی  یا گرایش سنت‌گرا، اشتیاق زیاد در مقابل تمایل کم، تمایل به موفقیت در مقابل جهت‌گیری انطباقی و علاقه به ابداع و نوآوری در مقابل آمادگی برای همنوایی ارتباط دارد. بنظر می‌رسد علائم شخصیتی متضاد در پیدایش فرهنگ بی‌اعتمادی دخیل باشند. بی‌اعتمادی همراه با سوءظن و بدبینی، موجب افعال‌گرایی، عصرگرایی، اشتیاق پایین، تمایل به سازش و انطباق و همنوایی می‌گردد(همان منبع : 147). این نشانه‌های شخصیتی با گسترش در میان جمعیت، به عناصر نظام اجتماعی تبدیل می‌شوند، که می‌توان آن را خلقیات اجتماعی نامید.

شکی نیست که جوامع بطور معنی‌داری از جهت خلقیات اجتماعی با یکدیگر متفاوتند و اینکه، جوامع یکسان می‌توانند درزمان‌های مختلف، تجربیات متفاوتی ازنظر خلقیات اجتماعی داشته باشند. هم‌چنین بنظر می‌رسد که چنین خلقیات متفاوتی می‌توانند، پیدایش فرهنگ اعتماد را تسهیل کرده یا ظهور آن را به تاخیر بیندازند (همان منبع).

زتومکا در تئوری شدنِ اجتماعی خود(زتومکا 1995 و1995a) فرض را براین قرار می‌دهد که اعتماد همانند همه عناصر ساختاری و فرهنگی، حاصل تجربیات تاریخی است. اثر حوادث اخیر در نهادها، نقش‌ها، نمادها، باورها (مانند قانون، اخلاق، آداب و رسوم، آموزه‌ها، افکار و ایدئولوژیها، آیین‌های مذهبی) و هم‌چنین در اذهان کنشگران اجتماعی (طرز تفکر، شناخت‌ها، گرایشات و اولویت‌های فکری آنان) باقی می‌ماند. تجربیات مشترک، الگوهای ذهنی، فرهنگی و ساختاری مشترکی را می‌سازند. و این الگوها نیز به نوبت، شرایط مواجهه (با ایجاد یا تسهیل شرایط) با کنش‌های آتی را فراهم می‌نمایند ارتباط میان تاثیرات گذشته و رشد و توسعه آینده بوسیله نسل‌ها فراهم می‌گردد: مجموعه‌ای ازافرادی که در سالهای شکل‌گیری‌ شخصیت و افکارشان، در معرض نیروهای اجتماعی مهم و مشابهی بوده و حوادث اجتماعی یکسانی را تجربه کرده‌اند.

به نظر زتومکا، فرهنگ بی‌اعتمادی، که عمیقاً ریشه در گذشته دارد، حاصل تجربیات بی‌نتیجه در مورد اعتماد بوده و گاهی در اثر سکون، دچار رکود می‌گردد. حاملان این سنت بی‌اعتمادی، نسل‌ها هستند. این بدین معنی است که بی‌اعتمادی از گذشته نشأت می‌گیرد و توسط نسل‌هایی که زندگی خود را دردرون فرهنگ بی‌اعتمادی سپری خواهندکرد، درونی می‌گردد. ممکن است نسل جدید نتوانند کاری انجام دهند و بی‌اعتمادی تحت شرایط متفاوت، منشأ پیدایش اعتماد گردد و این دقیقاً چیزی است که در جوامع فراکمونیستی روی داده است و امروزه، جوانانی که از دانشگاه‌های مختلف فارغ‌التحصیل شده و شغلی برای خود برمی‌گزینند، عملاً از تاثیر زیان‌بار نظام کمونیستی بر روی توانایی‌هایشان دور شده‌اند. برای آنها، از آن تاریخ، مدت زیادی گذشته است. وقتی نظام کمونیستی تقریباً از هم پاشیده بود، آنها در حال بزرگ شدن بودند و در یک جامعه آزاد و دموکراتیک تحصیل کرده‌اند. «بنابراین آنها گرفتار ناتوانی‌های پرورش یافته‌، عدم صلاحیت‌های مدنی، فرهنگ‌های بدبینی و کمبود اعتماد که افکار نسل قبلی را به خود مشغول داشته است، نیستند» (زتومکا 1384: 223). آنها همچنین نگرانی‌ها و عدم اطمینان‌های ناشی از نزاع‌های مخالفت‌آمیز، شور و هیجان انقلاب و سرخوردگی‌های ناشی از تحولات را کنار گذاشته‌اند. دنیای نسل امروزی، دنیای نسبتاً ثابت، پایدار، امن و قابل پیش‌بینی است. نسل امروزی این وضعیت را حق مسلم خود پنداشته و به آن اعتماد می‌نمایند.

  اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

فرضیه‌های تحقیق

در این پژوهش، فرض اصلی عبارتست از بررسی تفاوت و یا عدم تفاوت بین نسل‌ها در اعتماد اجتماعی. منظور از نسل در این پژوهش کسانی هستند که به لحاظ سنی در سه دسته جوان ، میانسال و بزرگسال تقسیم بندی می‌شوند .و در عین حال کسانی هستند که دارای تجارب مشترک تاریخی هستند . از این نظر می‌توان سه نسل یعنی نسل قبل از انقلاب و جنگ ، نسل انقلاب و جنگ و در نهایت نسل بعداز انقلاب و جنگ را از یکدیگر متمایز نمود .

فرضیه‌های فرعی عبارتنداز:

1- ارزیابی هر نسل از انسجام هنجاری در سطح جامعه،  بر میزان اعتماد اجتماعی آن نسل تأثیر می‌گذارد.

2- ارزیابی هر نسل ازانسجام هنجاری برنحوة ارزیابی آن نسل ازانسجام نهادی سیاسی در سطح جامعه تأثیر می‌گذارد. 

3- ارزیابی هرنسل از انسجام نهادی سیاسی در سطح جامعه بر میزان اعتماد اجتماعی آن نسل تأثیر می‌گذارد.

4- تجربه ذهنی هر نسل بر اعتماد اجتماعی آن نسل تأثیر می‌گذارد.

5- تجربه عینی هر نسل بر اعتماد اجتماعی آن نسل تأثیر می‌گذارد.

6- تجربه عینی یک نسل  تجربه ذهنی آن نسل را متأثر می‌سازد. 

7- بین ارزیابی نسل‌ها از انسجام هنجاری در سطح جامعه تفاوت معناداری وجود دارد.

8- بین ارزیابی نسل‌ها از انسجام نهادی سیاسی در سطح جامعه تفاوت معناداری وجود دارد.

نسل: طبق تعریف فرهنگ لغات معین (1360: 4722)، نسل به معنای زاده، فرزند، ذریه و دودمان می‌باشد. کرتزل چهار مفهوم متفاوت از نسل ارائه می‌دهد که عبارتنداز نسل همانند یک اصل و پایة نسب خویشاوندی، نسل همچون افراد هم دوره، نسل هم چون مرحلة زندگی و نسل همچون دورة تاریخی (یوسفی، 1383: 23).

به تعبیر باتی‌مور، در فرآیند جامعه‌پذیری، ارزش‌ها و هنجارها توسط نسل‌های پیشین به نسل‌های جدید منتقل می‌شود ولی جامعه‌پذیری کامل نیست. بنابراین، این نسل‌های جدید، هرگز زندگی اجتماعی نسل قبل از خود را دقیقاً تکرار نمی‌کنند، بلکه این امر با انتقاد و ردّ برخی از جنبه‌های سنتی یا نوآوری همراه است (باتی‌مور، 1358: 342 به نقل از آزاد ارمکی 1387: 187).

کارل، مانهایم معتقد است که شکل‌گیری نسل اجتماعی، صرفاً در نتیجة مشابهت افراد در تاریخ تولد نیست، بلکه برحسب وقایع و تجربیات مشترک تاریخی می‌تواند درک شود. این وقایع، تاریخ مشترک یک نسل را می‌سازند. افراد براساس چنین وقایعی در مرحلة خاصی از رشد و کمال، به آگاهی و ذهنیت مشترک می‌رسند و این آگاهی و ذهنیت مشترک، ایدئولوژی نسلی را می‌سازد. این ایدئولوژی نسلی روی گرایش‌ها و رفتارهای نسل و تفسیر حوادث بعدی تأثیر می‌گذارد.با توجه به تعریف مفهومی که از مفهوم نسل ارائه گردیده است، می‌توان به تعریف عملیاتی نسل از نظر اشتراک در حوادث، رویدادها و تجربه‌های تاریخی انقلاب پرداخت.

از سوی دیگر، مطابق با تحقیقاتی که دربارة نسل‌ها توسط برخی از محققین انجام گرفته (آزاد و غفاری، غلامرضا کاشی، معیدفر و ...) نسل برحسب اشتراک در رویدادهای تاریخی تقسیم‌بندی می‌گردد.  بنابراین در تعریف عملیاتی، نسل به کسانی اطلاق می‌شود که به لحاظ سنی در سه ردة جوان (15 تا 29 سال ) ، میانسال (30تا 54 سال ) و بزرگسال(55 سال و بالاتر) قرار میگیرند و حتی اگر بخواهیم نسل را بر حسب تجارب مشترک تاریخی تقسیم بندی کنیم به تبعیت از رده های سنی ، سه نسل یعنی نسل متعلق به زمان قبل از جنگ و انقلاب ، نسل جنگ و انقلاب و نسل بعد از جنگ و انقلاب از یکدیگر متمایز می‌گردد .

  اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

انواع اعتماد

  • اعتماد بنیادی

آنچه در جریان شكل‌گیری اعتمادبنیادی آموخته می‌شود، تنها همبستگی و صداقت و پاداش نیست. چیز دیگری كه دراین جریان آموخته می‌شود، روش‌های بسیار پیچیده آگاهی علمی است كه وسیله حفاظتی با دوام در برابر اضطراب هاست. در برخوردهای چهره دار، حفظ اعتماد بنیادی از طریق رد و بدل كردن نگاه، حالت بدنی، ادا و عرف‌های گفتگوی متعارف تحقق می‌یابد.

  • اعتماد متقابل بین شخصی

حاصل روابط مستقیم میان اعضای جامعه است. کوچکترین شعاع اعتماد در اعضای خانواده است که فضایی پر از صمیمیت بر آن حاکم است. این اعتماد وابسته به افرادی است که آنها را به اسم می‌شناسیم و با آنها به عنوان دوست، همسایه، همکار و شریک تجاری رابطه چهره به چهره داریم.

  • اعتماد تعمیم یافته یا عام

این نوع اعتماد در سطحی گسترده تر از خانواده و نزدیکان  قرار می‌گیرد.  هدف یا جهت‌گیری اعتماد، ممکن است مربوط به جنسیت(اعتماد به زن ها ، اما عدم اعتماد به مردها )، سن(اعتماد به افراد میانسال  اماعدم اعتماد به افراد جوان)،نژاد(اعتماد به سفیدپوست‌ها ، اما عدم اعتماد به سیاه پوست‌ها )، قومیت(من به ترک‌ها اعتماد دارم، اما به فارس‌ها اعتماد ندارم)و مذهب(من به مسیحی‌ها اعتماد دارم، اما به یهودی‌ها اعتماد ندارم)باشد.

  • اعتماد به نظام انتزاعی

اعتماد نهادی به نهادهای رسمی و دولتی و اعتماد مدنی به نظام‌های تخصصی مربوط می‌شود.

مهندسی مدیریت روابط انسانی در قرآن

طبیعی است که پذیرفتن هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است. زندگی اجتماعی نیز بر محور اصول و آداب و قوانین و روابطی تنظیم شده است. لذا اجتماعی بودن انسان نیز مقتضی آن است که روابط خود را با دیگران بشناسد و به درستی سامان دهد. از این رو بخش بزرگی از احکام و قوانین عقلانی و اخلاقی به حوزه رفتار اجتماعی انسان‌ها و چگونگی ساماندهی ارتباطات آنان باز می‌گردد.
اسلام نیز به عنوان دینی که هدفش متعالی ساختن انسان در زندگی دنیوی و به تبع آن به سعادت رساندن وی در سرای آخرت بوده، از این مهم غافل نمانده و توجه مبذولی به روابط اجتماعی انسان‌ها نموده است. از آیات کریمه قرآن استفاده می‌شود که اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پی‌ریزی شده است. چنانکه در سوره مبارکه حجرات آیه ۱۳ می‌فرماید«یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ ای مردم! شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بازشناسید (نه اینکه به این وسیله بر یکدیگر تفاخر کنید) همانا گرامی‌ترین شما نزد خداوند متقی‌ترین شماست.» در این آیه کریمه ضمن یک دستور اخلاقی، به فلسفه اجتماعی آفرینش خاص انسان اشاره می‌کند به این بیان که انسان به گونه‌ای آفریده شده که به صورت گروه‌های مختلف ملی و قبیله‌ای درآمده است، با انتساب به ملیت‌ها و قبیله‌ها بازشناسی یکدیگر که شرط قطعی زندگی اجتماعی است صورت می‌گیرد، یعنی اگر این انتساب‌ها که از جهتی وجه اشتراک افراد و از جهتی وجه افتراق افراد است، نبود، بازشناسی ناممکن بود و در نتیجه زندگی اجتماعی که بر اساس روابط انسان‌ها با یکدیگر است امکان‌پذیر نبود
برهمین اساس آموزه‌های اسلامی آداب معاشرت را در محورهایی همچون معاشرت با خانواده، معاشرت با خویشان، معاشرت با همسایگان، معاشرت با دوستان، معاشرت با زیردستان، معاشرت با مسلمانان و در نهایت معاشرت با غیر مسلمانان تبیین نموده و برای ارتباط گیری با هر گروه بایدها و نبایدهایی را مطرح کرده است. به بیانی دیگر نیز می‌توان انواع معاشرت‌ها را شامل: ۱- معاشرت‌های انسانی ۲- معاشرت‌های آیینی ۳-  معاشرت‌های شهروندی ۴-  معاشرت‌های دوستانه ۵-  معاشرت‌های خانوادگی برشمرد.     
در این میان التزام به برخی اصول روابط اجتماعی و پرهیز از بعضی از آداب نکوهیده در تعامل با همگان ضروری توصیف شده است. به دیگر بیان رعایت برخی بایدها و نبایدها فصل مشترک روابط اجتماعی یک مسلمانان با هر انسانی در هر جایگاهی به شمار رفته است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره شده و بایدها و نبایدهای اختصاصی هر نوع تعامل به مجالی دیگر واگذار می‌شود. اما مهم‌ترین بایدهای لازم الاجرا در روابط اجتماعی انسان‌ها به شرح ذیل است:  
۱-عدالت؛ چنان‌که آیه ۲ مائده به صراحت مسلمانان را حتی در تعامل با کافرانی که زندگی مسالمت‌آمیزی با مسلمانان دارند، به عدالت فراخوانده و به آنان هشدار داده که مبادا از مدار حق خارج شوید که در این صورت به عذاب سنگین الهی مبتلا می‌گردید.
۲-صداقت، آیه ۳ سوره صف یکی از مواضعی است که برخی مسلمانان را توبیخ نموده که چرا گفتارتان با رفتارتان هماهنگ نیست و به سخنان خود پایبند نیستید.
۳-رعایت ادب؛ به ویژه ادب در برابر کسانی که حقی بر گردن فرد دارند. چنانکه درباره پیامبر اکرم(ص) بارها توصیه به ادب و احترام فرموده و مؤمنانی که از پیامبر پیشی گرفته و اطاعت از رسول را فراموش می‌کنند یا صدایشان را از صدای پیامبر بلند می‌کنند، با سخت‌ترین عبارات توبیخ کرده و حتّی اعمال آنان را در مرز نابودی توصیف کرده است. (حجرات/ ۱-۵) چنانکه درباره احسان به والدین و مهربانی با آنان نیز توصیه‌های مؤکدی شده است. (اسراء/ ۲۲-۲۳)  
۴-نیکو سخن گفتن؛ این آموزه اخلاقی گاه با عنوان فرمان به زیبا سخن گفتن با مردم بیان شده (بقره/ ۸۳، اسراء/ ۵۳) و گاه به شکل نهی از هرگونه بی‌ادبی و درشتی در گفتار تجلی یافته است. چنان‌که از تمسخر، لقب زشت دادن به دیگران، غیبت (حجرات/ ۱۱) و درگوشی سخن گفتن نهی شده است. (مجادله/۷-۱۱)  
۵-خدمت به دیگران؛ که تحت عنوان تعاون با یکدیگر در نیکی و احسان در آیات قرآن مطرح شده است. (مائده/ ۲) چنانکه خداوند پیامبر را حریص‌ترین فرد در خدمت رسانی و یاری به دیگران وصف نموده؛ (توبه/ ۱۲۸) تا جایی که گویی نزدیک است پیامبر از شدت میل به هدایت گری به دیگران جان خود را از دست دهد. (شعراء/ ۳)  
۶-انفاق؛ در آیات فراوانی به انواع انفاق‌های واجب و مستحب توصیه مؤکد شده (معارج/۲۴، بقره/ ۲۴۵) که همیشه نیز تنها در قالب کمک مالی نیست؛ بلکه گاهی کمک فکری و مشاوره (شوری/ ۳۸) و گاهی همدردی زبانی است.
۷-خوش اخلاقی؛ که یکی از بزرگ‌ترین فضائل آدمی است. چنانکه قرآن پیامبر اکرم(ص) را که الگوی رفتاری مسلمانان است، دارای خلق عظیم، (قلم/ ۲-۳) قلبی مهربان (آل عمران/ ۱۵۹)، سعه صدر (انشراح/ ۱)، شنوا و پذیرای دیگران (توبه/ ۶۱) معرفی کرده است.
۸-نوع دوستی؛ برهمین اساس قرآن مؤمنان را برادران یکدیگر نامیده و حقوق برادری را بر روابط آنان جاری ساخته است. از دیگر سو عداوت و کینه را از دو مؤمن نپذیرفته و همگان را به ایجاد پیوندهای صلح و دوستی میان مسلمانان فراخوانده است. (حجرات/۱۰) حتّی در گامی فراتر چنان در پی تعالی روابط انسانی برآمده که از بندگان صالح خود خواسته تا در برابر بدی‌های هم نوعان خود نیکی کنند تا بدین وسیله دشمنان را به دوستان تبدیل نمایند. (ممتحنه/ ۷، فصلت/۳۴)
در نهایت معیار اصلی در روابط اجتماعی را می‌توان این قاعده روایی دانست که هر چه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند. این قانون در حقیقت معیار و ملاکی کلی وعام برای اخلاق اجتماعی و نحوه معاشرت با دیگران است. به تبع آن بهترین وکامل‌ترین معیار برای تشخیص درستی یا نادرستی رفتارهای اجتماعی ما نیز همین معیار است که می‌توان آن را در همه برخوردهای اجتماعی به کار گرفت؛ اعم از برخورد با همسر، فرزند، پدر و مادر، اقوام ، همسایگان، شهروندان و به طور کلی سایر انسان‌ها.
از دیگر سو نبایدهایی را نیز در روابط اجتماعی باید رعایت نمود که سهل انگاری در وقوع هریک از آن‌ها موجب تخریب و سستی روابط سالم اجتماعی گشته و همبستگی جامعه را کاهش می‌دهد. اهمّ این آسیب‌ها نیز به شرح ذیل است:
۱ـ بدبینی‌های بی‌جا؛ سوءظن و بدبینی‌های بی‌جا را می‌توان از جمله عوامل شکل گیری اختلاف و تفرقه گرایی و دامن زدن به آتش تشتت و پراکندگی دانست. اسلام چنین روحی را در میان جامعه شدیداً محکوم کرده و با بیانها و هشدارهای گوناگونی، اهل ایمان را از آن برحذر می‌دارد، تا از زیان‌های فردی و اجتماعی آن در جامعه جلوگیری نماید. (حجرات/ ۱۲) حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید«وقتی سخنی را می‌شنوید، تا می‌توانید برای آن احتمال خیر و صحیح بدهید، درباره آن گمان بد نبرید».
۲ـ بهتان و افترا؛  موجب شکاف و اختلاف در جامعه گشته و زوال ایمان بهتان زننده را به همراه می‌آورد. امام صادق(ع) می‌فرماید«هرگاه شخص مؤمنی به برادر مسلمانش بهتان بزند و تهمتی به او ببندد، ایمان درونی اش نابود می‌شود، همان طور که نمک در آب نابود می‌گردد».
۳ـ جاه طلبی و برتری جویی. از جمله علل مهم اختلاف و دسته بندی‌های یک جامعه را می‌توان جاه‌طلبی و برتری جویی برخی از افراد دانست. کسانی که برای خود جایگاه ویژه‌ای قائل هستند و خود را موجودات برتر از سایرین می‌دانند، به تدریج برای رساندن خود به جایگاه موهوم دست به اقدامات تجاوزگرانه‌ای می‌زنند. روحیه چنین افرادی مستکبرانه و عملشان استکباری است. رفتار مستکبرانه، آمیخته با ستم و تعدی است. مبتلایان به روحیه استکباری می‌کوشند بهترین امکانات و بهترین موقعیت اجتماعی را به خود اختصاص دهند و حتی اطرافیان و هواداران را نیز به جایگاهی برسانند که شایسته شان نیست و بدین ترتیب نظامی طبقاتی به وجود می‌آید که در آن فرودستان باید در خدمت فرادستان قرار بگیرند. لذا جاه طلبی و برتری جوئی در مرحله اول موجب خودخواهی و عصیان می‌گردد و سپس فرد جاه‌طلب وقتی در هدف‌های خود پیروز نشد، به اختلاف و تفرقه گرایی دامن می‌زند.
 قرآن کریم برای جاه‌طلبانی که قهراً به عصیان و سرکشی نیز می‌پردازند می‌فرماید«خانه آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که در زمین خواستار برتری و فساد نیستند و فرجام (خوش) از آن پرهیزگاران است پیامبر(ص) نیز می‌فرماید«حبّ مال و جاه‌طلبی نفاق را در دل می‌رویاند، همان طور که آب سبزی را می رویاند».
۴ـ بخل، حسد و کینه را نیز می توان از انگیزه‌های اختلاف و تفرقه‌گرایی در جامعه به شمار آورد. بدین جهت اسلام این صفات را هم مذموم و منفور و حتی گاهی نابود کننده ایمان افراد قلمداد کرده است. امام باقر(ع) می فرماید«به یقین حسد نیروی ایمان را می‌خورد، همچنان که آتش هیزم را می‌خورد و نابود می‌کند».
۵- خواهش‌های نفسانی به اندازه‌ای توان دارند که انسان را به نادیده گرفتن موازین تعیین شده وادارند، به گونه‌ای که حتی مقدس‌ترین ایده‌ها و آرمان‌ها را نادیده بگیرد. بسیاری از رفتارهای نابه هنجار و حق کشی‌ها و حریم شکنی‌ها از نفسانیات انسان سرچشمه می‌گیرند. خواهش‌های نفسانی جلوه‌های فراوانی دارد، از عوامل بسیار نیرومند تفرقه و تشتت است. آیات زیادی در قرآن وجود دارد که در آن‌ها از نفسانیات و آثار و تبعات آن‌ها سخن گفته شده است. چنانکه اختلاف دینی در میان عالمان، ناشی از بغی و حسد معرفی شده است (بقره/ ۲۱۳) .
درنهایت سلامت جامعه و دستیابی به مردمانی رضایتمند، امیدوار، پرتلاش، آگاه و خردمند جز با رعایت اصول ضروری اخلاق در روابط اجتماعی میسر نیست. چنانکه خداوند به صراحت می‌فرماید «سعادت و ضلالت هر جامعه در گرو عملکرد مردمان آن جامعه است و سرنوشت هر امت فقط به دست خودشان تعیین می گردد (رعد/ ۱۱).

 اعتماد اجتماعی زمینه روابط اجتماعی

بیانات رهبری در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه

ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛( سوره مبارکه طه آیه ۴۶/ قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ/فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!)

خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است. حالا وقتی که نتوانستند مقاصد خودشان را از راه فشارها و مانند اینها به دست بیاورند، به خیال اینکه ملّت ایران، ملّت ساده‌ای هستند و گول‌خورند، آمده‌اند که «بیایید با ما مذاکره کنید؛ شما قابل پیشرفتید»! بله، ملّت ایران حتماً پیشرفت میکند امّا بدون شما؛ شما اگر بیایید پیشرفتی نیست. شما و انگلیس و دیگران، پنجاه سال در دوران پهلوی -و بخصوص آمریکا حدود سی سال در دوران پهلوی دوّم- همه‌کاره‌ی این مملکت بودید، این مملکت روزبه‌روز عقب رفت؛ شماها عامل پیشرفت نمیتوانید بشوید؛ شماها عامل عقب‌ماندگی ملّت ایرانید. ملّت ایران پیشرفت میکند به شرطی که شماها نزدیک نیایید.۱۳۹۸/۰۴/۰۵

اصول امام خمینی, اعتماد به خدا

یکی از اصول امام(ره) عبارت از: اعتماد به وعده‌ی الهی و بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر

یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده‌ی الهی، و نقطه‌ی مقابل، بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزاء مکتب امام است. اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شده‌اند: وَ لَعنَهُمُ اللَّه،(التوبة آیه ۶۸)

وَعَدَ اللَّهُ المُنافِقينَ وَالمُنافِقاتِ وَالكُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها ۚ هِيَ حَسبُهُم ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُم عَذابٌ مُقيمٌ
ترجمه:
خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان برای آنها کافی است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب همیشگی برای آنهاست!

وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم،( المجادلة آیه ۱۴)

أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ تَوَلَّوا قَومًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِم ما هُم مِنكُم وَلا مِنهُم وَيَحلِفونَ عَلَى الكَذِبِ وَهُم يَعلَمونَ
ترجمه:
آیا ندیدی کسانی را که طرح دوستی با گروهی که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد می‌کنند (که از شما هستند) در حالی که خودشان می‌دانند (دروغ نمی‌گویند)!

آن کسانی که «اَلظّآنّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا».(الفتح آیه ۶ )
وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ وَالمُنافِقاتِ وَالمُشرِكينَ وَالمُشرِكاتِ الظّانّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ ۚ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ ۖ وَساءَت مَصيرًا
ترجمه:
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‌کشند) تنها بر خودشان نازل می‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی ا)

اعتقاد به وعده‌ی الهی، به صدق وعده‌ی الهی - که فرموده است «اِن تَنصُروا االلهَ یَنصُرکُم»(محمد آیه ۷ ) 
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.) -

یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و اتّکال کرد. نقطه‌ی مقابل، به دل‌خوش‌کُنَک‌های دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در بیانات امام به‌طور کامل مشهود است. این اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان می‌آید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامه‌ها - امام شاید به دو نامه از نامه‌های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همان‌وقت در صداوسیمای جمهوری‌اسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه‌ها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعده‌های آنها اعتنائی نکند. رئیس‌جمهور آمریکا - ریگان، که رئیس‌جمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعده‌ای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.

در یک مورد دیگر، یک وعده‌ای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابسته‌ی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، می‌بینیم که چطور نمیشود به وعده‌ی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسه‌ی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بی‌اعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطه‌ی با دنیا نبود، [چون‌] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط این‌جوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچ‌گونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنباله‌روان آنها وجود نداشت.۱۳۹۴/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست‌ و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)
, سوء ظن به خداوند, اتکا به خدا, اعتماد به امریکا, استکبار, ایستادگی مقابل استکبار


https://civilica.com/doc/251790/

https://isfahan.iqna.ir/fa/news/3492278/

https://jas.ui.ac.ir/article_18215.html

http://andishmand.org/%F

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1654&npt=7

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها