آثار دفاع مقدس> ليست فیلم و سریال

فيلم سرزمين خورشيد

با شروع جنگ بيمارستاني در خرمشهر به محاصره‌ي دشمن درمي‌آيد. محمد جهان‌آرا فرمانده‌ي جوان سپاه خرمشهر پيشنهاد مي‌كند مجروحان و پزشكان با يك آمبولانس و لندرور به دنبال جيپ غنيمتي كه راه را براي آنان باز مي‌كند از بيمارستان خارج شوند كه ناگهان نيروهاي عراقي مقابل آن‌ها ظاهر شده و رزمندگان را به اسارت مي‌گيرند.
سرنشينان آمبولانس كه نجات يافته‌اند در اطراف شهر سرگردان شده و راه را گم مي‌كنند. در ميان آن‌ها راننده آمبولانس، دكتر كسرا، ناخدا، يك زن و يك مرد، يك امدادگر و يك افسر عراقي كه به اسارت آن‌ها درآمده و دو نوزاد حضور دارند.
در كنار رودي جعبه حامل دو نوزاد روي آب مي‌افتد و وقتي راننده براي نجات آن‌ها خود را به آب مي‌اندازد توسط نيروهاي عراقي به شهادت مي‌رسد دو نوزاد نجات يافته ولي يكي از آن‌ها ميان راه از بين مي‌رود.
شش همسفر به جاده‌اي مي‌رسند و تصميم مي‌گيرند به دو گروه تقسيم شوند. دكتر كسري، هانيه و اسير عراقي به يك طرف مي‌روند و سه نفر ديگر به سمتي ديگر.
دكتر كسرا و همراهانش به رودي مي‌رسند، اسير عراقي به دكتر قايقي را نشان مي‌دهد تا با آن بگريزند كسرا و هانيه خود را به قايق رسانده و پس از ساكت كردن نوزاد اسير را گذاشته و خود دور مي‌شوند. صبح فردا قايق آن‌ها هدف گلوله هواپيماهاي دشمن قرار مي‌گيرد كسري و هانيه مجبور مي‌شوند قايق را ترك كرده و نوزاد را درون جعبه‌اي در رودخانه رها كنند صداي مارش در دوردست نويد پيروزي را در آينده مي‌دهد....