🔷 جامعهی بیچِرا!
جمعه 24 اردیبهشت 1400 10:01 PM
🔷 جامعهی بیچِرا!
✅ امام علی (ع) علم را اصل همهی خوبیها میدانند و کلید آن را پرسش. هایدگر، فیلسوف آلمانی، پرسیدن را "تقوای فکر" مینامد؛ زیرا که اندیشه را از افتادن در وادی ناراستیها باز میدارد. پرسش تیری است بر اندام عادتها و باورهای نیآزمودهای که ناخواسته و نادانسته، در گذر زمان در ذهن و زندگی ما خانه گزیدهاند. با پرسیدن میتوان جزمیّتهای ساختگی را شکست و گام در راه حقیقت گذاشت. با آن میتوان، به قول هوسرل، "جهانِ داده شده" را به چالش کشید و "امر من" را بازسازی کرد و اینگونه به اصالت زیستن بازگشت.
✅ انسانِ پرسشگر در بندِ وضع موجود نیست، حتّی اگر ریشهای چند هزارساله داشته باشد. جامعهای که کنشگراناش پرسیدن بلد نباشند دیگران جهان آن را خواهند ساخت؛ حتّی اگر به ظاهر شهروندانش برگهی رأیی هم به صندوق بریزند. برای جامعهی ناپرسشگر دموکراسیِ روزگار جدید چیزی جز یک نمایش برای توجیه وضع موجود نیست.
✅ "چرا؟" مفهوم مقدسی است. اسباب پرهیزکاری و جلوگیری از خطاست؛ کلید رهایی از غل و زنجیرهایی است که به پای یک ملّت بسته شده است. "چرا؟" نشانهی مسئولیّتپذیری شهروندان است. جامعهی بیچِرا فیلسوفاش ساقی مواد مخدّر است و عارفاش به بهانهی استغنا، ناسامانیها و بیهنجاری پیراموناش را " بادِ بینیازی خدا" معنا میکند و خموشی پیشه میسازد.
🔷 از حرمت آهنگ ساعت مچی تا حلال بودن ترانههای بهنام بانی.
✅ در ماشین نشستهام و مشغول شنیدن رادیو آوا. ترانهها یکی از دیگر شادترند؛ آنقدر که من با همهی تساهلی که نسبت به موسیقی دارم کم میآورم و به جایز بودنشان شک میکنم. صدای رادیو را پائین میکشم مبادا پشت چراغ، قرمز ماشینهای کناری خیال بد بکنند. یاد سالهای دور میافتم. زمانی که یک ساعت کاسیو دستم بود و زنگ بیدارباشش یک دینگ دَنگ ریتمدار بود. به زحمت میتوان به آن صدا اسم آهنگ گذاشت. با این حال، یک روز سرِ کلاس فقهمان صدایش درآمد. با دستپاچگی خاموشش کردم. استاد هاشمی نگاه غضبآلودی به من کردند و گفتند: «حرام است آقا! چرا رعایت نمیکنید؟» همین حرف کافی بود تا از خیر آن ساعت بگذرم و آن را به کسی بدهم که به اندازهی من از استاد حساب نمیبرد. آن زمان برای ما آهنگ بیدارباش ساعت کاسیو حرام بود ولی حالا رادیو دارد بهنام بانی و کسری زاهدی پخش میکند. به یقین حکم موسیقی در این مدّت تغییر نکرده است ولی گویا برخی از فقیهان از نظرات فقهی پیشین خود عقب نشستهاند و یا پای مصلحتی مهمتر از حکم موسیقی درمیان است. این عقب نشستنها در برخی دیگر از فتوا نیز به چشم میآید. یادتان هست آن اوائل یکی از مراجع محترم تقلید رایتل را به دلیل امکان برقراری تماس تصویری حرام کردند؟ الآن به گمانم بسیاری از اعضای محترم دفتر آن بزرگوار، هم رایتل دارند و هم گوشی هوشمندی که بتوانند با کمک آن و از طریق واتساپ و ایمو و ... با دوستان و خویشان خود تماس تصویری بگیرند.
✅ فقه شیعه قابلیت تطبیقپذیری بالایی دارد به همین دلیل میتواند در مواقع مختلف، دینداران را از سرگردانی در مقام عمل، نجات داده و احکام راهگشایی ارائه کند. با این حال، این کوتاه آمدنها چیز دیگری است. میتوان اسمش را گذاشت «تحمیل مصلحت بر فتوی» به این معنا که گفته شود «فتوی این است ولی مصلحت اقتضا میکند جوری دیگر رفتار شود.». از آنجا که این کوتاه آمدنها برنامهریزیشده و بر اساس یک نقشهی راه نیست و به میزان فشار جامعه در موارد خاص بستگی دارد، میتوان انتظار داشت که فقهِ شاکلهمند و نظاممند شیعی، در آیندهای دور یا نزدیک، قدری بیقواره شود. برای سازگاری دین با نوآوریها و تغییراتِ زندگی در دنیای مدرن، بهتر است به ظرفیّتهای درونی فقه توجّه شود و تغییر فتواها صرفاً از سرِ مصلحت و مستند به اجبار شرایط زیستی و محیطی نباشد. وجودِ فقهیان نواندیش که با اقتضاءات زندگی در دنیای مدرن آشنا هستند و فقه را قدری روشمندانهتر از برخی نسلهای پیشین دنبال میکنند، میتواند این انفعال را چاره کند.
مهراب صادقنیا
۱۳۹۹/۱۲/۲
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab