پاسخ به:با کدام آیه محشور می شوید؟
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1400 9:22 AM
1- معبودهاى خيالى و دروغين، دشمنان انديشه، سعادت وتكامل بشريّت هستند. عَدُوٌّ لِي ...
2- ابتدا بايد به جهان و جهانآفرين توجّه كرد و سپس توجّه به خويشتن. «رَبَّ الْعالَمِينَ- خَلَقَنِي»
3- در شيوهى تبليغ، گاهى لازم است خود را به جاى ديگران قرار دهيم. «عَدُوٌّ لِي» و نفرمود: «عَدُوٍّ لَكُمْ»
4- آفرينش انسان از بزرگترين الطاف الهى است. «الَّذِي خَلَقَنِي»
5- كسى حقّ هدايت دارد كه آفريده باشد. «خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ» زيرا تدبير و هدايت از آفرينش جدا نيست.
6- آفريدن و هدايت كردن، نشانهى آن است كه او ما را دوست دارد، نه بتها. «عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ»
7- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «رَبَّ الْعالَمِينَ- فَهُوَ يَهْدِينِ»
8- نعمت هدايت (بعد از خلقت)، بزرگترين نعمتهاست. «خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ»
9- آفريدن يك بار است، ولى هدايت در هر لحظه و هميشه است. ( «خَلَقَنِي» بهصورت ماضى و «يَهْدِينِ» به صورت مضارع و استمرار آمده است)
10- سير شدن و سيراب شدن انسان، كار خداست. آب و نان وسيله است. «يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ»
«1». مريم، 82.
«2». تفسير كبيرفخررازى.
«3». ص، 46.
جلد 6 - صفحه 329
11- توجّه به نعمتهاى معنوى، بر توجّه به نعمتهاى مادّى مقدّم است. ابتدا فرمود: فَهُوَ يَهْدِينِ ...، آنگاه فرمود: يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ ...
12- در پيدايش بيمارى، خود ما مقصّريم. «مَرِضْتُ» و نفرمود: «أمرضنى»
13- شفا از خداست. دارو وسيله است وتأثير آن نيز به اراده اوست. «فَهُوَ يَشْفِينِ»
14- شفاى روح و شفاى جسم در كنار هم لازم است. «فَهُوَ يَهْدِينِ- فَهُوَ يَشْفِينِ»
15- در سخن و خطابه، آهنگين بودن كلمات يك ارزش است. «يَهْدِينِ- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُحْيِينِ»
16- در جهان بينى الهى، مرگ پايان كار نيست، يكى از مراحل زندگى است. «يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»
17- همه كارهى هستى خداست. (توحيد افعالى) «يَهْدِينِ- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُحْيِينِ»
18- مرگ نيز نعمت است. وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ... مرگ در رديف نعمتها آمده است.
19- هر كجا زمينه شرك وجود دارد، شركزدايى لازم است. (در نعمت هدايت، اطعام و شفا، سه بار كلمهى «هو» به كار رفته است، ولى در خلقت و مرگ و حيات، اين كلمه به كار نرفته، شايد به اين خاطر كه خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت مىدهند و جاى شرك نيست، ولى ارشاد و اطعام و شفا به مردم، دارو، پزشك و غذا نسبت داده مىشود. لذا قرآن براى زندهنگاه داشتن روحيّه توحيد، كلمهى «هو» را بكار برد، يعنى همهى كارها بدست اوست).
20- يكى از فلسفههاى عبادت، تشكّر از خداوند است. (ابراهيم به عمو و قوم خود فرمود: «ما تَعْبُدُونَ» چه چيزى را مىپرستيد؟ گفتند: بت. حضرت ابراهيم در اين آيات، فلسفهى عبادت خدا را بيان مىكند). «خَلَقَنِي- يَهْدِينِ- يُطْعِمُنِي- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»
21- هيچ كس از الطاف الهى بى نياز نيست. أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ ... در جايى كه حضرت ابراهيم خليلاللّه خود را نيازمند مغفرت الهى بداند، تكليف ما روشن است.
22- عفو الهى، فضل اوست نه استحقاق ما. «أَطْمَعُ» آرى، به اعمال خود تكيه
جلد 6 - صفحه 330
نكنيم، زيرا ابراهيم نيز به عفو الهى چشم دوخته، نه پاداش كار خود.
23- اميد و رجا، يك ارزش است. «أَطْمَعُ»
24- ربوبيّت خداوند سبب دلبستگى به عفو و مغفرت اوست. رَبَّ الْعالَمِينَ ... أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي
25- طلب مغفرت، شيوهى انبياست. «يَغْفِرَ لِي»
26- اگر لطف خاصّ او نباشد، انسان در هر مرحلهاى باشد جايزالخطا است. «خَطِيئَتِي»
27- جلوهى مبدء و معاد در كلام انبيا آشكار است. خَلَقَنِي ... يَوْمَ الدِّينِ
28- نيازهاى مادّى و معنوى انسان از آغاز تا پايان زندگى، به دست خداوند است. خَلَقَنِي ... يَوْمَ الدِّينِ