فرزندان؛ نخستین قربانیان جدایی
جمعه 15 اسفند 1399 12:03 PM
تحقیقات صورت گرفته بر آثار طلاق روی فرزندان، مبین این امر است که طلاق والدین در دستاوردهای تحصیلی، رفتار، سازگاری اجتماعی، اعتماد به نفس، روابط اجتماعی کودکان نتایج منفی مشهودی دارد و بچههای طلاق بیشتر در معرض ناهنجاری، پرخاشگری و بزهکاری قرار دارند.
هرچند طلاق غمانگیزترین پدیده اجتماعی و منفورترین عمل نزد خداوند متعال است اما گاهی اوقات چارهای جز این امر نیست و باید بهعنوان یک واقعیت اجتماعی پذیرفته شود.
پدر و مادر سرمایههای اجتماعی فرزندان هستند و حضور آنها در زندگی موجب کاهش آسیبها و نابهنجاریهای اجتماعی میشود اما طلاق زمینهساز از دست دادن این سرمایه اجتماعی و رفتارهای نابهنجار فرزندان در جامعه میشود.
والدین نقش مهمی در حین و بعد از طلاق در حمایت از کودکان برای کاهش آسیبهای آنها دارند و بهکارگیری مدیریت رفتاری والدین تا حد قابل توجهی میتواند نقش تعیین کنندهای جهت کنترل شرایط کودک و جلوگیری از بحرانهای عاطفی، شناختی و رفتاری فرزندان شود و از درد و رنج کودک بعد از جدایی والدین تا حدی جلوگیری کنند.
والدین نباید در طلاق، کودک را در وسط قرار دهند، بلکه باید روابط سالم با فرزند را حفظ و به فرزندان خود بیشتر توجه کنند و او را از لحاظ روحی توانمند کنند و فراموش نکنند در هر شرایطی در قبال فرزندان مسئول هستند و باید برای کاهش ناراحتی و مشکلاتی که قرار است بهخاطر طلاق والدین تحمل کند کاری انجام دهند به او کمک کنند تا درآینده به انسان قوی و سالم تبدیل و همه این دردها را پشت سر بگذارد.
الهه صارمی، روانشناس بروجردی نیز در رابطهبا کودکان طلاق به ایکنا، گفت: نهاد خانواده اساس و بنیان هر جامعه انسانی را تشکیل میدهد و اگر این نهاد از سلامتی فکری، روحی و زیستی برخوردار باشد و در اندیشه و اخلاق و رفتار اجتماعی از شاخصههای ارزشی بهرهمند شود در اینصورت از خانوادهای آگاه، سالم و متعالی برخوردار خواهیم شد که به تبع آن کل جامعه را تحتتاثیر قرار میدهد.
وی افزود: کودکانی که در محیط پرتنش بزرگ میشوند ممکن است نسبت به ازدواج و ایجاد یک رابطه عاطفی پایدار دچار شک و تردید شوند یا اعتماد به نفسشان در این زمینه کم باشد همچنین چگونگی شکلگیری هویت نوجوانان میتواند بر رفتار آنها در بزرگسالی تاثیر داشته باشد، بنابراین نیاز به اتخاذ یک روش تربیتی مناسب برای نوجوانان با توجه به این که جدایی صورت گرفته بیشتر حس میشود.
صارمی با بیان اینکه در دختران بیشتر پدیده انزواگرایی و خمودگی را مشاهده میکنیم که منجر به افسردگی میشود و در پسرها بیشتر رفتارهای پرخاشگری و ناسازگارانه را شاهد هستیم، مشکلات حاصل از طلاق را براساس گروه سنی متفاوت دانست و اظهارکرد: تاثیر طلاق بر کودک یک تا سه ساله موجب اختلالات خواب تحریکپذیری، ۳ تا ۶ سالگی کابوس شبانه، بیاعتمادی و ۶ تا ۱۲ سالگی ایجاد احساس غم و دلتنگی و احساس گناه را در کودک به همراه دارد همچنینی، افسردگی، پرخاشگری عصیانگری و لجبازی، اختلال در شکلگیری هویت فردی همراه میشود.
این روانشناس با بیان اینکه بروز مشکلات روانی و رفتاری از جمله عواقب طلاق برای کودکان است و عواقب طلاق برای کودکان با همه احساسات ناخوشایندی که در این دوره تجربه میکنند روح و روان و حتی جسم آنها تاثیر میگذارد، اضافه کرد: بسیاری از بچههای طلاق به مشکلات روانی دچار میشوند و این مشکلات معمولاً بدون توجه به در نظر گرفتن تحصیلات خانواده، سن و جنسیت کودک بهطور ناخودآگاه در او پدیدار میشود و این عوارض روی شخصیت آنها درسن رشد هم تاثیرگذار است.
وی با بیان اینکه ممکن است که طلاق والدین منجر شود که فرد در بزرگسالی موفقیتهای کمتری را در تحصیل کار و روابط عاشقانه تجربه کند مشکلات ارتباطی و رفتاری هم نوعی دیگر از آسیبهای این اتفاق است، تاکیدکرد: با همه این اوصاف والدین باید بدانند ابتدا با در نظر گرفتن برخی راهکارها میتوانند عواقب کوتاهمدت و درازمدت طلاق را برای کودکانشان به حداقل برسانند و با طلاق مسالمتآمیز آسیب کمتری به کودک وارد کنند.
دنیا زینعلی، مشاور خانواده در گفتوگو با ایکنا، با بیان اینکه کودکان تواناییهای شناختی لازم برای انطباق دادن خود با شرایط جدید را ندارند بنابراین طلاق میتواند به بحرانی جدی برای آنها تبدیل شود، گفت: در این برهه تداوم یافتن ارتباط کودک با والدین و کیفیت آن تعیینکننده میزان صدمهای است که به کودک وارد میشود.
وی با اشاره به اینکه در مورد آثار و آسیبهای طلاق نمیتوان نسخه واحدی برای تمام کودکان طلاق نوشت، اضافه کرد: نحوه جدایی والدین، میزان صلاحیت سرپرست جدید کودک و حفظ روابط والدین با فرزندشان تعیینکننده خصوصیات بچههای طلاق خواهد بود.
این مشاور خانواده با بیان اینکه زمانیکه پدر و مادر تصمیم به طلاق میگیرند روند آن باید بهگونهای باشد که کمترین آسیب را برای کودک خود رقم بزنند، افزود: آنچه اهمیت دارد این است که والدین دعواها و بحث خود را به دنیای کودک وارد نکنند، متناسب با سن کودک با او صحبت کنند و به او توضیح دهند که بهدلیل عدم تفاهم چارهای جز طلاق ندارند.
وی با یادآوری اینکه کودکان در جریان طلاق والدین ممکن است هجوم احساساتی مانند ترس از تنهایی، عدم امنیت، بیاعتمادی به آینده یا تنفر را تجربه کنند که میتواند زمینهساز بروز اختلالات روانی مانند اضطراب و نگرانی، سوءمصرف مواد و خودکشی در آینده آنها شود، تصریح کرد: بعد از طلاق والدین اولین فکری که ممکن است به ذهن کودک خطور کند این است که حتماً اشتباهی انجام داده یا تقصیر او بوده که شما جدا شدید، خیلی مهم است که قبل از طلاق با کودک خود صحبت کنید و متناسب با فهم او دلیل طلاق خودتان را بگویید.
این مشاور خانواده با اشاره به اینکه اگر از فرزندان طلاق بپرسید که الان چه حسی دارند، ممکن است دچار سردرگمی شوند، عنوان کرد: این کودکان از یکطرف بهخاطر خانوادهای که ندارند تأسف میخورند و از طرف دیگر خوشحال هستند که از تنش ناشی از جنگ و دعوای والدین رهایی پیدا کردهاند.
وی با اشاره به اینکه گاهی کودک ممکن است نگران این باشد که دیگر پدر و مادرش دوستش ندارند، پس تصویر منفی نسبت به خودش پیدا میکند که دوستداشتنی نیست و در صورتیکه این حس تداوم پیدا کند به انزوا و افسردگی کودک منجر میشود، اظهارکرد: سازگاری کودک با طلاق والدین نیاز به زمان دارد پس احتمالاً در ابتدا بهدلیل حواسپرتی و عدم تمرکز دچار اُفت تحصیلی میشود، در شرایطی ممکن است بهدلیل خشم و عصبانیت با بچههای دیگر درگیر شود پس بهتر است با معلم و مشاور مدرسه صحبت کنید و آنها را در جریان بگذارید.
این مشاور خانواده با اشاره به اینکه زندگی کردن کودک با یکی از والدین میتواند آسیبزا باشد و ضرورت دارد تا بعد از جدایی والدین، کودک بتواند بهنوعی با هر دو والد دیدار داشته باشد، تصریح کرد: براساس پژوهشهای صورت گرفته آسیبهایی از قبیل اعتیاد، شکست تحصیلی یا ترک تحصیل، خشونت و اضطراب و افسردگی میتواند از عوارض طلاق بر کودکان باشد لذا مراقبت عاطفی از کودکان طلاق توسط والدین بسیار مهم است.
علی درخشان، از روانشناسان لرستانی نیز در گفتوگو با ایکنا در رابطهبا پیامدهای طلاق والدین برای کودکان، گفت: باتوجه به اینکه اثرات روانشناختی منفی ناشی از طلاق بر روی کودکان طی دو سال به حداقل میرسد ولی همه این تنشها و ناراحتیها را نمیتوان بهصورت مطلق از بین برد و این نکته قابل تأمل است که هرچه کودکان در زمان طلاق از سن پایینتری برخوردار باشند لذا اثرات مخرب طلاق بیشتر است.
وی با بیان اینکه حتی در تحقیقات انجام شده این نکته قابل تأمل است که این فرزندان در بزرگسالی در ازدواج خود دچار مشکلاتی میشوند و این تصور را دارند که آنها قادر به ایجاد روابط با همسر خود نخواهند بود، افزود: در بررسی انجام شده مشاهده شده که تعداد کمی از کودکان طلاق در بزرگسالی بدون مشکل هستند بههمین خاطر در احادیث و روایات آمده که طلاق، منفورترین حلال خداوند است.
درخشان با اشاره به اینکه اثرات طلاق با توجه به سن کودک و جنسیت او متفاوت است و کودکان پسر و دختر در واکنش به طلاق با یک روش پاسخ نمیدهند، عنوان کرد: پسران در مقایسه با دختران اثرات تخریبی کمتری را تجربه میکنند که این مسئله بیشتر بهخاطر بار فرهنگی و اجتماعی جامعه است اما دختران با توجه به اینکه از ساختار هویتی متفاوتی دارند در جامعه ایرانی از جایگاه شأن متفاوتی برخوردارند در مجموع طلاق بر آنها تأثیرات منفی بیشتری دارد و دختران بهویژه در سنین دبستانی که به بلوغ میرسند طلاق والدین را معادل شکست در زندگی و ازدواج آینده خود تصور میکنند. اما پسرانی که وابستگی به پدر داشته باشند و پدر از آنها جدا باشد و با مادران خود زندگی را بگذرانند اثر تخریبی برای آنها دارد که لازم است مادران در این زمینه توجه خاص و ویژه به دختران داشته باشند و آنها را بیشتر هدایت و راهنمایی کنند.
وی با بیان اینکه فقدان والدین همجنس در این سالها بهخاطر دوره حساس و اوج در جنبه عاطفی و روانی در کودکان طلاق آشفتگیهای بیشتری را ایجاد میکند، افزود: کودکان سنین پیشاز دبستان سعی میکنند علت جدایی یا طلاق والدین را درک کنند و فکر میکنند در جدایی آنها نقش داشته و کودک آنرا مجازات اعمال رفتار خود میداند و در مجموع مسائل طلاق را بهصورت ناخن جویدن یا انگشت مکیدن، شب ادراری و اختلال در خواب و خوراک بروز میدهند و حتی کودکانی مشاهده شدهاند که دچار لکنت زبان میشوند.
درخشان با اشاره به اینکه رفتارها و اعمال کودکان در این سنین شامل احساس گناه، نگرانی و مشکلات اجتماعی با دوستان در جامعه و مدرسه است، عنوان کرد: کودکان از رشد ذهنی بالاتری برخوردارند لذا مفهوم طلاق را در ذهن تجزیه و تحلیل کرده و نگرانیهایی در ذهن خود دارد.
این روانشناس اضافه کرد: در ذهن کودکان نگرانیهایی وجود دارد مانند ترس از ترک والدین و دچار بیماری روانی شده و خُلق و خوی آنها را به شدت تحتتأثیر قرار میدهد، عادتهایی پیدا میکنند مانند وابستگی به گروه همسال در آنها بیشتر است، احساس تنهایی و فریب خوردگی دارند، احساس گناه و مقصر دانستن پدر یا مادر، احساس پذیرفته نشدن در جمع، پرخاشگری و رفتارهای پیشبینی نشده و بعضاَ فرار از منزل را تجربه میکنند.
وی ادامه داد: با توجه به ویژگیهای ذهنی و شناختی کودک درباره طلاق با او صحبت کنید و به او بگویید که علت طلاق شما نیست و با توجه به اینکه انسانها از شخصیت متفاوتی برخوردارند ممکن است بعد از مدتی یا حتی در اوائل زندگی اخلاق و رفتار آنها با هم سازگار نباشد و خداوند برای حل این مسائل در نهایت که نتوانستیم مشکلات زندگی را از راههای دیگر حل کنیم طلاق را پیشنهاد کرده است.
درخشان با اشاره به اینکه لازم است بعد از طلاق زمینههای ملاقات بهطور منظم برای دیدار با والد غایب فراهم شود، تصریح کرد: زوجینی که از هم طلاق گرفتهاند باید مراقب باشند از بهکارگیری کودکان برای انتقال پیامهای خود به هم جداً بپرهیزند و در صورتیکه کودک با یکی از والدین ملاقات نمود او را سؤال پیچ نکنند.
این روانشناس با اشاره به اینکه هر کدام از والدین باید برای کاهش اثرات مخرب طلاق بر روی فرزندان خود را با رفت و آمد بیشتر سایر بستگان مثل عمو، دایی، خاله و عمه، خلأ پدر و مادر را کم کنند، افزود: این قبیل والدین باید برای کودک موقعیتی فراهم کنند تا در جامعه برای پُرکردن اوقات فراغت خود به سازمان یا مکانی رسمی که رعایت تمام جوانب لازم است وصل شود.
وی با اشاره به اینکه لازم است زمینههای عزت نفس در سایر جنبههای زندگی برای کودک طلاق فراهم شود، عنوان کرد: والدین با مدرسه کودک ارتباط تنگاتنگ داشته و شرایط روحی ـ روانی او را در مدرسه مدیریت کنند.
درخشان با اشاره به اینکه در بین کودکان طلاق باید زمینههای دوستی با سایر کودکان با ترتیب دادن بازی در پارکها و غیره را فراهم کنیم، ادامه داد: در ارتباط و محبت با کودک از ذکر دائم بدیهای پدر و یا مادر کینه پرورش ندهیم چراکه زمینههای بزهکاری در بزرگسالی را تقویت میکند.
این روانشناس با اشاره به اینکه کودکان طلاق خود را موجودی اضافی میدانند و احساس گناه دارند، عنوان کرد: آنها در دعواهای بین پدر و مادر نقش خود را نمیدانند و حالت گیجی و بهتزدگی دارند، حتی این طلاق در بهره هوشی آنها هم میتواند تأثیرگذار باشد و در رشد عقلانی و هوش آنها اثر منفی دارد.
وی با اشاره به اینکه طلاق باعث ایجاد حس بدبینی به پدر و مادر از طرف فرزند میشود، که در نتیجه آن این کودک به هیچ فردی در آینده نمیتواند اعتماد کند و گذشت کردن را یاد نمیگیرد، عنوان کرد: در این کودکان کمبودهای عاطفی بسیاری دیده میشود و شیوه رفتاری بچهها در مکانهای عمومی و اجتماع کاملاً متفاوت از بچههای رشد پیدا کرده در خانوادههای سالم است.
درخشان تأکید کرد: کودک باید از کلیات موضوع جدایی والدین آگاهی داشته باشد نه از جزییات، یعنی والدین باید طرح کنند که با یکدیگر تفاهم نداشته و قادر به ادامه زندگی نیستند.
این روانشناس با تأکید بر اینکه زندگی کردن کودک با یکی از والدین میتواند آسیبزا باشد و ضرورت دارد تا بعد از جدایی والدین، کودک بتواند بهنوعی با هر دو والد دیدار داشته باشد، عنوان کرد: براساس پژوهشهای صورت گرفته، آسیبهایی از قبیل اعتیاد، شکست تحصیلی یا ترک تحصیل، خشونت و اضطراب و افسردگی میتواند از عوارض طلاق بر کودکان باشد بنابراین مراقبت عاطفی از کودکان طلاق توسط والدین بسیار مهم است.
وی تصریح کرد: مهمترین توصیه عملی برای والدینی که در شرف جدایی هستند یا طلاق گرفتهاند این است که احترام یکدیگر را حفظ کرده و در حضور کودکان از اختلافاتشان حرف نزده و حرمتها را حفظ کنند.