0

«نقش دختری» را باید به رسمیت بشناسیم

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:«نقش دختری» را باید به رسمیت بشناسیم
جمعه 15 اسفند 1399  11:20 AM


* چه مصادیق دیگری برای این چالشی که امروز دختران ما با آن درگیر هستند وجود دارد؟ به خصوص در ارتباط با خانواده یا محیط‌های اجتماعی.
* ما گاهی اوقات فکر کردیم که تربیت دختر یعنی فقط آماده کردن دختر برای اینکه بتواند خوب غذا بپزد، خوب پذیرایی کند یک خانه‌ای را خوب بگرداند. به نظرم این اشتباه است و خیلی اشتباه رایجی هم هست. همین اشتباه نگرشی فرهنگی باعث شده نه‌تنها این اتفاق نیفتد بلکه چون سوژه، سوژه‌ی انتخابگر است، خیلی راحت به شما می‌گوید نه و شما نمی‌توانید اجبارش کنی؛ بعد وقتی وارد آن فضای نوجوانی و پرخاشگری‌ها و پیداکردن هویت مستقل می‌شود، این را هم ترجمه‌ی به مخالفت از خودت می‌کنی به عنوان پدر و مادر. بعد یا با او دائم می‌جنگی یا چون می‌خواهی با تو بد نشود کوتاه می‌آیی.

این زبان ترجمه باید از طرف خود پدر و مادر بیان شود. ابراز شود که من واقعاً علاقه‌مندم که ببینمت. برای من برخی رفتارها بهانه است برای اینکه تو بیایی در کنار دست من قرار بگیری.

باید نگاه تغییر کند؛ یعنی ما این توانمندی را به دست بیاوریم و مهم بودنمان را برای همدیگر به نمایش بگذاریم. ما مهمیم برای هم. چرا این‌قدر سعی می‌کنیم با تعاریفی مثل شکاف نسل‌ها و عدم تفاهم پدر و مادرها با بچه‌ها صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم که خب هیچ‌چیز مشترکی وجود ندارد. نه این مشکل، مشکل درک نسلی نیست؛ مشکل مفاهمه‌ی تربیتی است. اگر من به دخترم یاد دادم که تکلیفش در قبال پدر و مادرش چیست، در مراحل بعد میداند که تکلیفش در قبال همسرش یا در قبال فرزندش چیست. یا در قبال جامعه‌اش چیست یا در قبال حریم شخصی‌اش چیست.

دختر ما در مقابل حریم شخصی‌اش هم بلاتکلیف است. یک وقتی تبدیل به عدم توانمندی در چای ریختن و پذیرایی کردن و خانه گرداندن می‌شود، یک وقتی تبدیل می‌شود به نمادی از کسی که دائم در حال تغییر ظاهر است. حتی خواسته‌هایش را نمی‌تواند تنظیم کند. بعد اسمش را می‌گذارد همزیستی مسالمت‌آمیز. هر جوری آنها می‌خواهند باشند باشند هر جوری هم که من می‌خواهم باشم باشم. انتهایش منجر به چه می‌شود؟ سر از نسبی‌گرایی در می‌آورد. سر از تفکری در می‌آورد که مبنای پست‌مدرن دارد. چرا؟ چون که یک جای دیگری قبلاً این تعریف اتفاق افتاده بوده که در آن، جاده‌ی سوژگی مدرن و مواجهات این‌چنینی را دختر ما تجربه کرده و دیده.

باز ببینید ریشه برمی‌گردد به همان نگاه تکلیف محوری. نگاهی که باید جایگزین نگاه حق محوری شود. تا زمانی که بر طبل حق محوری بکوبیم تعریفمان می‌شود برابری، تعریفمان می‌شود عدالت جنسیتی، نگاهمان می‌شود ساختن سقف شیشه‌ای برای منی که می‌خواهم پیشرفت کنم و آه که هیچ‌چیزی برای بودن و شدن ندارم!

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها