عوامل تحکیم خانواده - بخش دوم
یک شنبه 10 اسفند 1399 7:35 PM
بنام خدا
عوامل تحکیم خانواده - بخش دوم
در آموزههای دینی نظام خانواده جایگاه ویژهای دارد. دین اسلام برای تحکیم خانواده و تقویت روابط زن و شوهر اهمیت خاصی قائل است و راههایی را برای آن معرفی میکند. اگر هر یک از زن و مرد به وظایفی که برای آنها تعریف شده است عمل کنند روز به روز بر محبت بین آنها افزوده میشود و این امر سبب تحکیم خانواده و تقویت روابط زن و شوهر میگردد.
ادامه مقاله بخش اول
چهارمین عامل تحکیم خانواده که اهمیت ویژهای دارد تأمین نیازهای جنسی است. نمیگوییم که اصلیترین هدف ازدواج تأمین نیازهای جنسی است، امّا در کنار سایر اهداف است و اهمیت خاص خود را دارد. خانواده نهادی است که باید مسائل جنسی و نیازهای طبیعی زناشویی زن و مرد را تأمین و برطرف نماید. باید این نیازِ اوّلیه و طبیعی به صورت کامل برآورده گردد تا هیچ یک از طرفین هرگز مجاری و راههای دیگر را که نه طبیعیاند و نه شرعی و نه قانونی و عرفی، در ذهن خود نیاورد. در آمارها میخوانیم که چهل الی پنجاه درصد طلاقها به سبب مسائل جنسیاند. این بدین معناست که غالباً با روش و شیوۀ درستِ ارتباط جنسی ناآشنایند و شیوهای که به کار میگیرد نادرست و نارساست.
در اینباره اسلام توصیههایی میکند که کاربست و عمل به آنها مایۀ کامروایی جنسی است:
1. آراستگی: هم زن خود را برای شوهر بیاراید و هم مرد برای زن. آراستگی را خاص همسر میداند نه مردم کوچه و خیابان. این شیوۀ بسیار نادرستی است که مردان و زنان در خانه ناآراسته باشند و به هنگام خروج از خانه خود را بیارایند. مقدمّۀ فروپاشی پایههای بنیاد خانواده میتواند از همینجا باشد.
آراستگی، گرچه در زنان لازمتر و ضروریتر است، امّا با این حال امری است دوسویه که هم زن بایستی بدان مقید باشد و هم شوهر. دربارۀ سیرۀ امیر مؤمنان (ع) چنین گزارش کردهاند که همواره به مردان فرمان میداد:
لباسهایتان را بشویید؛ موهایتان را اصلاح و شانه کنید؛ مسواک بزنید؛ خود را بیارایید و همیشه آراسته و پاکیزه و تمیز باشید. بنیاسرائیل چنین نکردند و در نتیجه زنانشان آلودهدامن شدند. (15)
نیز از مردان میخواست که برای همسرانشان بهترین شوهر باشند و میفرمود:
بهترین شما کسی است که برای همسرش بهترین باشد و من برای خانوادهام بهترین هستم. (16)
وقتی که رسول اکرم (ص) از دخترش حضرت فاطمه (س) پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: خوب [یا بهترین] شوهر است. (17)
آراستگی مرد برای زنِ خود باعث میشود که چشم و دل او سیر شود و هرگز به مردان نامحرم نگاه نکند. عینِ این آموزه را در روایتمان به صراحتِ تمام داریم:
تَهیِئَهُ الرَّجُلِ لِلمَرأَهِ مِمّا تَزیدُ فی عِفَّتِها (18)
اینکه مردی به خودش برسد و بیاراید باعث افزایش عفتِ همسرِ خود میشود.
به همین دلیل است که امام باقر (ع) محاسن خود را رنگ میکرد و میفرمود: این کار باعث افزایش عفت زن میشود.
2. توجّه به پاداشهای معنوی و اخروی: برای تأمین نیازهای جنسی توجّه به پاداشهای معنوی و اخروی، لازم است. ما پیوسته و دمادم در پی عبادت و پرستش خدای متعال هستیم. حج، روزه، نماز، خوش اخلاقی، تقوا، و سایر امور عبادی و اخلاقی را انجام میدهیم، زیرا علاوه بر رضایت خدای متعال، پاداش اخروی نیز به دست میآوریم. ارتباط جنسی و تأمین نیازهای زناشویی نیز از جملۀ اموری است که پاداش اخروی و ثواب دارد.
ارتباط سالم و کامل با همسر نیز ثواب دارد و از اجر و پاداش آخرتی برخوردار است. رسول اکرم (ص) به ابوذر فرمودند که با همسرِ خود به خوبی ارتباط جنسی برقرار کن که ثواب دارد. اباذر با شگفتیزدگی پرسید: یا رسولالله، برای ارتباط جنسی با همسر مأجور و صاحبِ پاداش هستیم؟ حضرت فرمودند: بله. همانگونه که اگر به سراغ رابطۀ حرام و ممنوع بروی مجازات میشوی، اگر به جای آن، از حلال خدا استفاده کنی و سراغ رابطۀ حلال بروی از اجر و پاداش برخوردار خواهی شد. (19)
گاه زن و مردِ مسلمان به موضوع رابطۀ جنسی نگاه ساده و غریزی دارند و گمان میکنند که این موضوع فقط برای تأمین نیاز غریزی است، نه بیشتر از آن؛ حال آنکه چنین نیست، بلکه نگاه دین به آن بسی فراتر و ارجمندتر است و آن را در ردیف عبادتها جای میدهد و برایش پاداش و ثواب فراوانی مقرر کرده است. روشن است که اسلام ملاکِ کارها را نیّت میداند. شخص مسلمان با هدف معرفت و پرستش خدا هر کار مباحی کند باز هم پاداش دارد، زیرا در مسیر همان بندگی و معرفت میباشد.
رسول اکرم (ص) میفرمود: بهترینِ زنان شما زنی است که پارسا باشد و پرشهوت.(20)
و میفرمود: بهترینِ زنان شما زنی است که هرگاه با همسرش خلوت کند، تنپوش حیا را از تن درآورد. (21)
و نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: بهترین زنان شما خوشبو برای شوهر است…. (22)
بنابراین، بایستی دو طرف، هم زن و هم شوهر، با این نگاه عبادی و دارای اجر و پاداش، به موضوع نگاه کنند و برای انجام دادن آن مانع تراشی و بیتوجّهی و کماعتنایی نکنند، به خصوص خانمها. خانم بایستی برای تأمین این نیازِ شوهر هماره آگاهانه به موضوع بنگرد و از بیدقّتی و بیاعتنایی و کماعتنایی بپرهیزد. برای همین است که رسول اکرم (ص) به بانوان میفرمودند:
لا تُطَوِّلنَ صَلاتَکُنَّ لِتَمنَعنَ أَزواجَکُنَّ (23)
مبادا نمازهای خود را آنقدر طول دهید که مانع تأمین نیاز جنسی شوهرانِ خود شوید.
این سخن رسول اکرم (ص) به طور خاص به کار آن بانوانی میآید که بر اثر کثرت عبادت از رسیدگی به شوهران خود باز میمانند. این سخنی است صریح و آشکار که نشان میدهد موضوع تأمین نیاز جنسی چقدر اهمیت دارد و در مقام مقایسه با مستحبات عبادی و عبادت طولانی، مهمتر و لازمتر است، و بایستی آن را بر سایر عبادات ترجیح داد.
نکتۀ دیگر که مجال بیشتری میطلبد آن است که ارتباط جنسی و تأمین غرایز آداب ویژهای دارد و بایستی به خوبی انجام شود و در روایات ما بر آن تأکید فراوانی شده است.
پنجمین عامل مشترک تحکیم خانواده و نظام بخشیدن به آن، همکاری است. اصل همکاری و به تَبَع آن همدلی و همسویی از امور مهم و اساسی است که در اسلام بر آن تأکید شده است. زن و مرد در خانواده و با هدف تحکیم آن بایستی در کنار سایر وظایف مشترکی که پیشتر گفتهایم، با هم همکاری و همدلی کنند.
اصل همکاری، چنانکه بدیهی و آشکار است، بدین معناست که زن و شوهر با یکدیگر در زندگی مشترک خود همکاری داشته باشند. چنان نباشد که همۀ کارهای خانه بر شانۀ زن سنگینی کند و مرد هیچ کمک و یاوری نکند، و یا به عکس، همۀ کارهای بیرون بر عهدۀ مرد باشد و در اموری که از توان و عهدۀ زن برمیآید، زن هیچگونه کمک نکند. تقسیم کارها خوب است و بدیهیترین و بهترین تقسیم آن است که از درِ خانه به بیرون به عهدۀ مرد باشد و از درِ خانه به درون همگی کارها به عهدۀ زن.
امیر مؤمنان (ع) که در زندگی مشترک خود این تقسیم را طرح و اجرا کردند، با این حال چنان نبود که در خانه دست به هیچ کاری نزنند و هیچگونه همکاری و معاونتی با همسر خود، حضرت فاطمه زهرا (ع) نداشته باشند. آن حضرت در محیط خانه همیشه همکاری میکردند و به یاری همسرشان میشتافتند. عدس پاک میکردند؛ جارو میزدند؛ و فرزندان را نگه میداشتند. رسول خدا (ص) به امیر مؤمنان (ع) فرمودهاند:
یا عَلیُّ لا یَخدُمُ العیالَ إِلّا صِدّیقٌ أَو شَهیدٌ (24)
ای علی ، هرگز کسی به خانوادۀ خود کمک نمیکند مگر آنکه صدّیق یا شهید باشد.
الحق و الانصاف، این امور اندک و خُرد نیستند، ارزشمندند. در روایت آمده است:
وَ أَیُّما امرَأَهٍ خَدَمَت زَوجَها سَبعَهَ أَیّامٍ غَلَقَ اللَّهُ عَنها سَبعَهَ أَبوابِ النّارِ (25)
زنی که هفت روز به شوهر خود خدمت کند، خداوند هفت در جهنّم را به روی او میبندد.
از وظایف ویژۀ زن و مرد که مشترکاند، بحث رازداری، احترام متقابل، و رعایت اصل قناعت را میتوان طرح کرد، که به سبب محدودیت از پرداختن به تفصیل بحث میگذریم. طبعاً علاقمندان این مباحث میتوانند به آثار مکتوب، که کم نیستند، مراجعه کنند.
آنچه بیان شد وظایف مشترک و دوسویه بود. اکنون به وظایف خاص و انحصاری میپردازیم؛ وظایفی که هر یک از زن یا مرد بایستی رعایت کنند، و وظایف مردان را مقدّم میداریم. نخستین و شاید مهمترین وظیفۀ آقایان تأمین نیازهای دینی و اعتقادی خانواده است. نقش مهمّ یک مرد در خانوادهاش آن است که نسبت به همسر و فرزندان خود از حیث دینی حساس و مسئول باشد و در این امر هرگز اهمال و تنبلی نکند. خداوند سبحان میفرماید:
«یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُم وَ أَهلیکُم ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجارَهُ» (26)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادۀ خود را از آتش دوزخ که سوختِ آن آدمیان و سنگها هستند، حفظ کنید.
در روایت آمده است که منظور از حفظ کردنِ خود و خانواده آن است که برایشان از خوبیها، بدیها، واجبات، محرمات، و مانند اینها بگوییم. از گناه و پیامدهای شوم آن و از دوزخ و دشواریاش بگوییم و از بهشت و واجبات و خوبیها. برایشان مبانی اعتقادی به خصوص ولایت و توحید را تبیین کنیم و از خطرهایی که پیش روی آدمی است، و از دامهای ابلیس سخن بگوییم، و از همۀ اینها مهمتر پیش از گفتن و بیش از آن، خود بدان عامل باشند، زیرا بهترین شیوۀ هدایت مردم، به خصوص خانواده، آن است که آنان را با عملکرد خودمان انجام دهیم. وقتی پدر خانواده نیکوکار باشد و از گناهان میپرهیزد و واجبات خود را به هنگام و دقیق و کامل انجام میدهد، طبعاً اعضای خانواده هم در پیروی از او، پایبند دین خواهند شد. نیز این فرمان خدای متعال در همینباره است:
«وَ أمُر أَهلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصطَبِر عَلَیها» (27)
خانواده خود را فرماند بده که نماز را برپای بدارند و خود بر آن شکیبا باش.
در معارف قرآنی میخوانیم که وقتی که حضرت ابراهیم (ع) خانوادۀ خود را را به مکّه آورد گفت: خدایا اینها را در اینجا نهادهام تا نماز را برپا کنند. به همین جهت در روایات ما بر این موضوع و فراخواندن همسر و فرزند به نماز، به فراوانی تأکیده شده است. بنابراین، از وظایف قطعی مرد خانه آن است که خانوادۀ خود را به عبادت و بندگی خداوند وادار کند.
وظیفۀ دوم مرد آن است که در خانوادۀ خود امور فرهنگی و علمی را جدّی بگیرد و نیازهای مربوط به فراگیری دانش و فرهنگ را تأمین نماید. در روایت آمده است:
أَکرِمُوا أَولادَکُمْ وَ أَحسِنوا أَدَبَهُم (28)
فرزندان خود را گرامی بدارید و ادب و تربیت آنها را به خوبی به عهده بگیرید.
وظیفۀ سوم پدر خانواده تأمین نیازهای اقتصادی و مالی است. در اینباره روایات ما مالامال تأکید و ستایش است؛ بر اشتغال و درآمدزایی تأکید و افراد کاری و پرتلاش ستایش شدهاند:
أَوَّلُ ما یوضَعُ فی میزانِ العَبدِ نَفَقَتُهُ عَلَى أَهلِهِ (29)
نخستین چیزی که از بنده در میزان عملِ او نهاده میشود نفقه و خرجی اوست که برای خانواده مصرف کرده است.
نیز رضایت خدا و تقرّب به او براساس همین آموزه تعیین میشود:
أَرضاکُم عِندَ اللَّهِ أَسبَغُکُم عَلَى عِیالِهِ (30)
آنکه خانوادۀ خود را بیشتر وسعت و رفاه میدهد نزد خداوند مقبولترینِ افراد است.
چهارمین وظیفه مردِ خانه تأمین نیازهای روانی و عاطفی است. کسی که فضای خانه را از شادی مالامال کند و نوای رضایتمندی از یکیک افراد خانوادۀ او شنیده میشود در تأمین امور روانی موّفق بوده است.
پنجمین وظیفۀ مرد خانه غیرتورزی است. غیرت یعنی حساسیّت معقول. مرد باید غیور باشد و مثل مرزبانی هشیار و بیدار همواره در حفظ آبروی خویش بکوشد و لحظهای غفلت نورزد.
تأمین نیازهای دینی و اقتصادی و علمی و حفظ روان خانواده و برخورداری از غیرت و آبروداری از وظایف قطعی مرد است که به او اختصاص دارد. مردی که در این امور، یا یکی از آنها، کم کاری و کاهلی و بیتوجّهی کند، در وظایف اختصاصی خود ناکام و ناموّفق بوده است و آنکه مسئولانه نگهبان این وظایف باشد، مرد موّفق و سعادتمندی خواهد بود.
اکنون به مجموعهای از وظایف ویژۀ زن در خانه میپردازیم؛ وظایفی که خاص آنان است و بایستی در اجرای آنها با جدّیت بکوشند.
1. پذیرفتن مدیریت مرد: این یک حقیقت معقول و طبیعی است که در قرآن بر آن تأکید شده است:
«الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعضَهُم عَلى بَعضٍ» (31)
مردان بر زنان برتری دارند چرا که خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری داده است.
مرد، نگهبان و پاسدار زن است. خانواده اجتماعی کوچک است که اوّلین واحد اجتماعی، و در عین حال مهمترین واحد دانسته شده است، که آدمی از آنجا وارد واحدهای اجتماعی دیگری میشود و به محله، مدرسه، شهر و جامعه پا میگذارد. در اجتماع کوچکِ خانواده، مرد در حکم پادشاه است و زن ملکه. بالاخره باید معلوم شود که مدیریت در خانواده با چه کسی است. منظور از مدیریت تحکم و زورگویی و اجبار نیست. منظور آن است که ادارۀ خانه با مرد باشد و اوست که در بحرانها و ضرورتها حرف نهایی را بزند، و سخن پایانی را بگوید. اوست که تصمیمگیری را به عهده دارد. قَوّامون به معنای خود کامگی نیست. به معنای عامل اساسی استواری و ثبات است. در قرآن همین معنا را دربارۀ کعبه میخوانیم:
«جَعَلَ اللَّهُ الکَعبَهَ البَیتَ الحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ»(32)
خداوند کعبه را آن خانۀ محترم را وسیلۀ قوام و برپایی معیشت و سامان دنیا و آخرتِ مردم قرار داد.
همچنین وقتی که میگویند مال باعث قوام زندگی است، یعنی ثبات و بقای و سلامتی زندگی را تأمین میکند. مرد در خانواده موظف است که بقا و ماندگاری را تأمین کند.
وظیفۀ دوم خانمها آن است که در غیاب شوهر امانتداری کنند. خداوند میفرماید:
«فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»(33)
پس زنان شایسته و درستکار، فرمانبردار [و مطیع شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهدۀ شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند.
این وظیفۀ حفظ و امانتداری، از اموری است که اگر رعایت نشود مایۀ فروپاشی خانواده میشود. زن امانتدار خانه و محرم خانه است و باید تمام رازها و داشتههای شوهر خویش را مثل امانتی گرانبها حفظ کند و هرگز رازها را افشا نکند.
وظیفۀ دیگر آن است که زن، همیشه و در هر حال خود را متعلق به شوهر خود بداند. برای این کار بایستی حجاب خود را به خوبی حفظ کند و نگذارد نامحرمان از جسم و زیبایی او بهرهای ببرند. با نامحرمان گفتوگو نکند. در دنیای مجازی نیز نبایستی به نامحرم راه دهد که تصویر یا علایق و روحیّات او را بفهمد و از ارتباط این چنینی بپرهیزد. به هر روی زن باید خود را به شوهر خود متعلق بداند و این امر در تحکیم خانواده بسیار موثر است.
نهاد خانواده در اسلام قداست دارد و احترام ویژهای به آن نهاده شده است. طلاق امری است نکوهیده و ناپسند که منفورترین عمل به شمار میآید. در روایت هم چنین تعبیر شده است: طلاق مبغوضترین حلال است. وجود احکام طلاق در اسلام برای آن است که در ناچاری و رسیدن به بنبست از آن استفاده شود، وگرنه، مایۀ لرزش عرش خداست. زن و مرد بایستی در بروز ناملایمات و امور ناخواسته تغافل کنند و خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند. صبر و شکیب و تغافل و گذشت میتواند از طلاق پیشگیری کند.
پی نوشت ها:
[15]. الخصال، حدیث 400.
[16]. مسند الامام علی (ع) ، ج 5، ص 22.
[17]. بحار الانوار، ج 43، ص 133.
[18]. بحار الانوار، ج 76، ص 307.
[19]. الکافی، ج 5، ص 496.
[20]. الکافی، ج 5، ص 324.
[21]. همان.
[22]. عوالی اللئالی، ج 3، ص 293؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 388.
[23]. وسائل الشیعه، ج 13، ص 49.
[24]. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 49.
[25]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 172.
[26]. سورۀ تحریم، آیۀ 6.
[27]. سورۀ طه، آیۀ132.
[28]. مکارم الاخلاق، ص 222.
[29]. نهج الفصاحه، کلمه 983.
[30]. تحف العقول، ج 1، ص 279.
[31]. سورۀ نساء، آیۀ 34.
[32]. سورۀ مائده، آیۀ 97.
[33]. سورۀ نساء، آیۀ 34.
منبع : پایگاه موسسه نورالمجتبی