مولا علی ( ع)
پنج شنبه 7 اسفند 1399 9:05 AM
و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد. حرم ایشان از مکانهای مقدس در فرهنگ شیعه بوده و زیارت آن مورد توجه است.
سررشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر به امام علی(ع) نسبت دادهشده و فرقههای گوناگون تصوّف، سلسله سند خود را به او میرسانند. علی بن ابی طالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژهای داشته و پس از پیامبر(ص)، بهترین، باتقواترین و عالمترینِ انسانها و جانشین برحق حضرت محمد(ص) بوده است. بر این اساس گروهی از صحابه از زمان حیات پیامبر اسلام(ص)، پیرو و دوستدار علی(ع) یعنی شیعه دانسته میشدهاند. کتاب معروف نهج البلاغه منتخبی از سخنان و نامههای امام علی(ع) است. مکتوباتی نیز به ایشان نسبت داده شده که با املای رسول خدا(ص) و خط ایشان بوده است. آثار مکتوب بسیاری به زبانهای مختلف درباره وی نوشته شده است.
جایگاه
علی بن ابیطالب همواره از سوی شیعیان، جایگاه و منزلت ویژهای داشته و پس از پیامبر(ص)، بهترین، باتقواترین و عالمترینِ انسانها و جانشین برحق حضرت محمد(ص) بوده است. بر این اساس برخی از صحابه از همان زمان حیات پیامبر اسلام(ص)، پیروان علی(ع) و دوستداران وی یعنی شیعه دانسته میشدهاند.[۱] شیعیان کسانی هستند که امام علی(ع) را جانشین بلافصل پیامبر(ص) از سوی خدا میدانند؛[۲] در برابر اهل سنت، جانشینی پیامبر را حاصل انتخاب مردم میدانند.[۳]
هاینس هالم، اسلامشناس آلمانی، گفته است: به باور شیعیان، به خلافت رسیدن امام علی(ع) در ۱۹ ذیالحجه سال ۳۵ قمری، اجرای دیرهنگام قراری بود که طبق آن، پیامبر(ص) در چند موقعیت و بهخصوص در غدیر خم، او را به عنوان جانشین خود و امام امت اسلامی برگزیده بود. به اعتقاد شیعه، عبارت من کنت مولاه فعلیٌ مولاه که توسط پیامبر در روز غدیر گفته شد، تعیین جانشینی پیامبر(ص) است؛ چرا که حاضران در غدیرخم به علی بن ابیطالب(ع) تبریک گفتند و او را با لقب امیرالمومنین خطاب کردند.[۴] بر اساس این عقیده، علی(ع) تنها خلیفه برحق است و عنوان «امیرالمؤمنین» تنها شایسته اوست و حکومت کوتاهمدت وی تنها حکومت مشروعی است که امت اسلامی از زمان رحلت پیامبر(ص) تجربه کرده است.[۵]
دودمان، القاب، ویژگیهای ظاهری
علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب،[۶] مشهور به هاشمی و قرشی بوده و پدر او، ابوطالب، مردی سخاوتمند، عدالتمدار، مورد احترام قبایل عرب، عمو و حامی پیامبر(ص) و از شخصیتهای بزرگ قریش گزارش شده است.[۷] مادر علی(ع)، فاطمه بنت اسد[۸] و برادران وی طالب، عقیل، جعفر، و خواهرانش هند یا ام هانی، جمانه، ریطه یا ام طالب و اسماء بودهاند.[۹] مورخان، ازدواج ابوطالب و فاطمه بنت اسد را نخستین ازدواج میان یک مرد و زن هاشمی دانستهاند[۱۰] و بنابراین، حضرت علی(ع) نخستین فردی است که هم از سوی پدر و هم از سوی مادر، هاشمی بوده است.[۱۱]
نوشتار اصلی: فهرست کنیهها و لقبهای امام علی
کنیههای علی بن ابیطالب عبارتند از ابوالحسن،[۱۲] ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه.[۱۳]
همچنین در منابع القاب و صفات متعددی برای ایشان برشمرده شده است از جمله: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنة، صاحب اللواء، صدّیق اکبر،فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف اللّه المسلول، امیر البررة، قاتل الفجرة، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینة، والی، وصی، قاضی دَین رسول اللّه، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الأنزع البطین.[۱۴]
نوشتار اصلی: لقب امیرالمؤمنین
به باور شیعیان، لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، اختصاص به حضرت علی(ع) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار میرفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمیدانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمیدانند.[۱۵]
امام علی(ع) در منابع مختلف، مردی میانهبالا، با چشمانی سیاه و گشاده، ابروهایی کشیده و پیوسته و صورتی زیبا دانسته شده، چهرهای گندمگون و ریشی انبوه داشته و شانههایش پهن بوده است.[۱۶] بنابر برخی منابع، پیامبر اکرم(ص) او را با لقب «بطین» خوانده و بر همین اساس، عدهای او را چاق دانستهاند. با این حال، برخی محققان بر این باورند که مقصود پیامبر از «بطین»، «البطین من العلم» (فربه از دانش) بوده است.[۱۷] ستودهشدن امام علی(ع) با صفت «بطین» در برخی زیارتنامهها نیز دلیلی بر این دانسته شده که مقصود پیامبر، صفت چاق نبوده است.[۱۸]
درباره قدرت بدنی علی بن ابیطالب، گفته شده که او با هیچکسی مبارزه نکرد، مگر اینکه او را زمین زد.[۱۹] ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه تصریح کرده، توانایی جسمی علی بن ابیطالب، ضرب المثل بوده؛ او بود که درِ قلعه خیبر را کَند، در حالی که جمعی تلاش کردند آن را برگردانند ولی نتوانستند، او بود که بت هبل را -که بت بزرگی بود- از بالای کعبه به زمین انداخت و او بود که سنگ بزرگی را در روزهای خلافتش با دست خویش از جا کند و از زیر آن آب جوشید، در حالی که لشکریان همگی از این کار ناتوان بودند.[۲۰]
زندگی
گاهشمار زندگی امام علی | ||
در مکه | ||
۵۹۹م | ولادت | |
۶۰۵م | شروع حضور در خانه پیامبر(ص) | |
۶۱۰م | نخستین پذیرنده دعوت پیامبر(ص) به اسلام | |
۶۱۳م | حمایت از پیامبر در واقعه یومالدار | |
۶۱۶م | حضور در محاصره شعب ابیطالب | |
۶۱۹م | درگذشت ابوطالب (پدر) | |
۶۲۲م | لیلة المبیت: خفتن به جای پیامبر(ص) | |
در مدینه | ||
۶۲۲م | هجرت به مدینه | |
۲ق-۶۲۴م | شرکت در غزوه بدر | |
۲ق-۶۲۴م | ازدواج با فاطمه(س) | |
۳ق-۶۲۵م | شرکت در غزوه احد | |
۴ق-۶۲۶م | درگذشت فاطمه بنت اسد (مادر) | |
۵ق-۶۲۷م | شرکت در غزوه احزاب و قتل عمرو بن عبدود | |
۶ق-۶۲۸م | نگارش متن پیمان صلح حدیبیه به امر پیامبر(ص) | |
۷ق-۶۲۹م | فاتح قلعه خیبر در غزوه خیبر | |
۸ق-۶۳۰م | شرکت در فتح مکه و شکستن بتها به امر پیامبر(ص) | |
۹ق-۶۳۱م | جانشین پیامبر(ص) در مدینه در غزوه تبوک | |
۹ق-۶۳۱م | مأمور ابلاغ آیات برائت به مشرکان | |
۹ق-۶۳۱م | حضور در واقعه مباهله | |
۱۰ق-۶۳۲م | شرکت در حجة الوداع | |
۱۰ق-۶۳۲م | واقعه غدیر خم | |
۱۱ق-۶۳۲م | درگذشت پیامبر و تغسیل و تکفین وی به دست امام علی(ع) | |
دوران خلفای سهگانه | ||
۱۱ق-۶۳۲م | ماجرای سقیفه بنی ساعده و آغاز خلافت ابوبکر | |
۱۱ق-۶۳۲م | حمله به خانه علی(ع) برای گرفتن بیعت از او | |
۱۱ق-۶۳۲م | درگذشت حضرت زهرا(س) (همسر) | |
۲۳ق-۶۴۴م | شرکت در شورای شش نفره عمر جهت تعیین خلیفه | |
۳۵ق-۶۵۵م | فرستان حسنین برای محافظت از عثمان | |
۳۵ق-۶۵۵م | بیعت مردم و آغاز دوره حکومت (حدود ۵۷سالگی) | |
۳۶ق-۶۵۶م | جنگ جمل | |
۳۷ق-۶۵۷م | جنگ صفین | |
۳۸ق-۶۵۸م | جنگ نهروان | |
۴۰ق-۶۶۱م | شهادت (حدود ۶۲سالگی) |
علی(ع) اولین مردی که به پیامبر ایمان آورد،[۲۱] امام اول شیعیان[۲۲] و خلیفه چهارم از خلفای راشدین از نظر اهل سنت است.
نوشتار اصلی: مولود کعبه
علی بن ابیطالب(ع)، جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل (۲۳ سال قبل از هجرت) در مکه و داخل کعبه متولد شد.[۲۳][یادداشت ۱] ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و بسیاری از عالمان اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی، متواتر میدانند.[۲۵]
علی(ع) در شش سالگی (۱۷ سال قبل از هجرت)، وقتی مکه دچار قحطی شد، به خانه حضرت محمد(ص) برده شد؛ همانطور که جعفر، برادر علی، به خانه عباس بن عبدالمطلب برده شد. ابوطالب، پدر امام علی(ع)، در این هنگام از تأمین خانواده پرجمعیت خود ناتوان بود.[۲۶] امام علی(ع) در یکی از خطبههای خود، به رفتار مهربانانه پیامبر در این دوره اشاره کرده است.[۲۷]
پس از بعثت پیامبر (۱۳ سال پیش از هجرت)، علی(ع) نخستین مرد و خدیجه(س)، نخستین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آوردند.[۲۸][۲۹] علی(ع) که در آن هنگام ده سال داشت به همراه پیامبر(ص) به صورت پنهانی و در کوههای اطراف مکه نماز میگزاردند.[۳۰][۳۱] پس از آنکه پیامبر(ص) دعوت به اسلام را در سال سوم بعثت علنی کرد، در واقعه دعوت از خویشاوندان نزدیک که به «انذار عشیره» یا «واقعه یوم الدار» معروف است، علی(ع) از وی حمایت کرد و پیامبر(ص) در پاسخ، او را برادر، وصی و جانشین خود خواند.[۳۲] در سال ششم پیش از هجرت، مسلمانان توسط مشرکان در شعب ابیطالب، محاصره شدند و از خرید و فروش و رفت و آمد منع شدند. در این دوران ابوطالب برای حفظ جان پیامبر(ص) بارها علی(ع) را در جای خواب او خواباند.[۳۳] مدتی پس از شکستهشدن محاصره، ۳ سال پیش از هجرت، علی(ع) در ۱۹ سالگی، پدرش ابوطالب را از دست داد.[۳۴] پس از درگذشت ابوطالب، شرایط مسلمانان دشوارتر شد و پیامبر(ص) به فکر هجرت به مدینه افتاد. در شب هجرت و با آگاهی از توطئه مشرکان برای کشتن پیامبر(ص)، علی(ع)، در ۲۳ سالگی، در خوابگاه وی خوابید که به لیلة المبیت مشهور است.[۳۵] حضرت علی(ع) چند روز بعد و پس از ادای دیون پیامبر(ص) به همراه گروهی که در میانشان حضرت فاطمه(س) و فاطمه بنت اسد (مادر امام علی) نیز بودند، به مدینه رفت.[۳۶]
وقتی پیامبر(ص) در مسیر هجرت به مدینه، به قبا رسید، حدود پانزده روز در آنجا منتظر ماند تا علی(ع) و همراهانش برسند.[۳۷] پس از ساختن مسجد النبی در مدینه، پیامبر در اولین خطبه خود، مهاجران و انصار را به برادریِ هم درآورد و علی(ع) را به برادری خویش برگزید.[۳۸] در سال دوم هجری، غزوه بدر میان مسلمانان و مشرکان درگرفت که طی آن، تعداد زیادی از لشکر دشمن از جمله چند نفر از سران قریش به دست علی(ع) کشته شدند.[۳۹] پس از غزوه بدر،[۴۰] حضرت علی(ع) در ۲۵ سالگی با فاطمه(س) ازدواج کرد؛[۴۱] با وجود اینکه حضرت فاطمه خواستگاران دیگری نیز داشت.[۴۲] پیامبر(ص) خود خطبه عقد آنها را خواند.[۴۳]
در سال سوم هجری، مشرکان برای جبران شکست بدر، جنگ اُحُد را علیه مسلمانان به راه انداختند.[۴۴] علی(ع) از کسانی بود که نبرد را رها نکرد و از جان پیامبر دفاع کرد[۴۵] و گفته شده در این نبرد ۱۶ زخم برداشت.[۴۶] کلینی و طبری گفتهاند که جمله لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار، لا فَتی اِلّا عَلیّ را جبرئیل در این نبرد در مدح علی(ع) گفته است.[۴۷] در همین سال فرزند ارشد او، امام حسن مجتبی(ع) به دنیا آمد.[۴۸] در سال چهارم هجری، زمانی که امام علی(ع) ۲۷ ساله بود، مادرش، فاطمه بنت اسد، درگذشت.[۴۹] امام حسین(ع)، فرزند دوم علی(ع) و فاطمه(س) در همین سال به دنیا آمد.[۵۰]
پیامبر اکرم(ص): « لَأُعطیَنّ الرّایةَ غَداً رجُلاً یُحبُّه اللهُ و رسولُه، یَفتحُ اللهُ علی یَدَیه، لیسَ بفَرّارٍ»
«فردا پرچم را به مردی خواهم سپرد که خدا و پیامبرش او را دوست میدارند. با دو دست او خدا پیروزمان میکند؛ کسی که از جنگگریزی وارسته است.»
مغازی واقدی[۵۱]
در سال پنجم هجری، غزوه خندق رخ داد[۵۲] و با رشادت علی(ع) در کشتن عمرو بن عبدود به پایان رسید.[۵۳] سومین فرزند علی(ع) و فاطمه(س)، حضرت زینب(س) در همین سال به دنیا آمد.[۵۴] در سال ششم هجری پیماننامه صلح حدیبیه میان پیامبر(ص) و قریش منعقد شد که کاتب آن، حضرت علی(ع) بود.[۵۵] ام کلثوم دختر امام علی (ع)، چهارمین فرزند امام علی(ع) در این سال به دنیا آمد.[۵۶] در شعبان همین سال، پیامبر(ص)، علی(ع) را مأمور سریه فدک و سرکوب یهودیان قرار داد.[۵۷] در سال هفتم هجری، نبرد خیبر روی داد.[۵۸] علی(ع) در این نبرد از پرچمداران سپاه بود[۵۹] و سپاه اسلام به رهبری او توانست خیبر را فتح کند.[۶۰] در سال هشتم هجری، علی(ع) در ۳۱ سالگی از پرچمداران سپاه پیامبر(ص) هنگام فتح مکه بود[۶۱] و در شکستن بتهای کعبه، پیامبر(ص) را یاری کرد.[۶۲]
غزوه تبوک در سال نهم هجری درگرفت. پیامبر(ص) برای اولین بار علی(ع) را به جانشینی خود در مدینه و محافظت از خانواده خویش منصوب کرد و این نبرد، تنها غزوهای است که حضرت علی(ع) در آن حضور نداشته است.[۶۳] پس از شایعاتی که منافقان پراکندند، علی(ع) خود را به سپاه رساند و پیامبر(ص) را از آنچه در مدینه گذشته بود، آگاه کرد. پیامبر(ص) در پاسخ گفتند آیا از این خرسند نیستی که جایگاه تو نزد من، چون هارون نزد موسی باشد؟[۶۴] این گفته به حدیث منزلت مشهور است.[۶۵] علی(ع) در همین سال از سوی پیامبر(ص) به ابلاغ آیات برائت در هنگام اجتماع مشرکان در مکه، مأمور شد[۶۶] و علی(ع) بعدازظهر عید قربان این آیات را ابلاغ کرد.[۶۷] در ۲۴ ذیالحجه سال نهم[۶۸] پیامبر(ص) به همراه علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به مباهله با مسیحیان نجران برخاستند.[۶۹] در سال دهم هجری، پیامبر(ص)، علی(ع) را برای دعوت به اسلام به یمن فرستاد.[۷۰] در همین سال پیامبر به حج رفت.[۷۱] علی(ع) خود را از یمن به پیامبر(ص) رساند و در مکه به او ملحق شد.[۷۲] پیامبر(ص) پس از حج در منطقه غدیر خم، علی(ع) را جانشین و وصی خود قرار داد[۷۳] که به واقعه غدیر مشهور است. در این هنگام او ۳۳ سال داشت.
« فَصَبْرَتُ وَ فِى العَيْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً، أرى تُراثىِ نَهْباً»
«به صبر گراییدم؛ در حالی که دیده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شکسته، میدیدم میراثم به غارت میرود.»
نهجالبلاغه، خطبه سوم[۷۴]
پیامبر(ص) در صفر سال ۱۱ هجری درگذشت.[۷۵] علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در ۳۳ سالگی به امامت رسید.[۷۶] علی(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر بود که گروهی در سقیفه، ابوبکر را برای خلافت برگزیدند. پس از خلافت ابوبکر، امام علی(ع) ابتدا از بیعت خودداری کرد[۷۷] ولی سرانجام با او بیعت کرد.[۷۸] شیعیان معتقدند این بیعت از روی اجبار بوده[۷۹] و شیخ مفید معتقد است امام علی(ع) هرگز بیعت نکرده است.[۸۰][۸۱] به عقیده شیعه، یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به خانه علی(ع) حمله کردند[۸۲] که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش سقط شد.[۸۳] در همین ایام، ابوبکر فدک را غصب کرد[۸۴] و علی(ع) به دادخواهی از فاطمه(س) برخاست.[۸۵] فاطمه(س) پس از واقعه حمله به خانه، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در سال یازدهم هجری به شهادت رسید.[۸۶]
ابوبکر در سال ۱۳ هجری درگذشت[۸۷] و طبق وصیت او عمر بن خطاب به خلافت رسید.[۸۸] عمر در محرم سال ۱۴ هجری، برای نبرد با ساسانیان از مدینه خارج شد و در سرزمینی با نام صرار، اردو زد. او امام علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد تا خود فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد، اما پس از مشورت با برخی صحابه از جمله امام علی(ع)، از تصمیم خود منصرف شد و سعد بن ابیوقاص را به نبرد فرستاد.[۸۹] معادیخواه با استناد به نقلی از ابن اثیر گفته است علی(ع) در دوران خلیفه دوم، جز در سالهای نخست آن، منصب قضاوت داشته است.[۹۰][۹۱] در سال شانزدهم (یا هفدهم) هجری[۹۲] به پیشنهاد علی(ع) و پذیرش عمر، هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی مشخص شد.[۹۳][۹۴] در سال ۱۷ هجری[۹۵] عمر برای فتح بیتالمقدس راهی شام شد و امام علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد.[۹۶][۹۷] در همین سال[۹۸] عمر پس از اصرار و تهدید با ام کلثوم دختر امام علی (ع) و فاطمه(س) ازدواج کرد.[۹۹][۱۰۰] جانشینی علی(ع)، در سفر سال ۱۸ هجری عمر به شام نیز تکرار شده است.[۱۰۱] عمر پس از ترور و پیش از درگذشتش در سال ۲۳ هجری،[۱۰۲] شورایی ششنفره برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد[۱۰۳] که علی(ع) عضو آن بود.[۱۰۴] عمر، عبدالرحمن بن عوف را به عنوان شخص تعیینکننده در شورا معرفی کرد. عبدالرحمن ابتدا از امام علی(ع) خواست به شرط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عهدهدار خلافت شود، اما امام علی(ع) شرط عمل به سیره شیخین را نپذیرفت و گفت «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم».[۱۰۵] عبدالرحمن پس از آن شروط مذکور را با عثمان بن عفان در میان گذاشت و پس از پاسخ مثبت او، وی را عهدهدار خلافت کرد.[۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸]
« فَيا للّهِ وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ»
«داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستینشان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»
نهجالبلاغه، خطبه سوم[۱۰۹]
معادیخواه با تکیه بر نقل ابن جوزی در المنتظم گفته است علی(ع) در سال ۲۴ هجری، همچنان منصب قضاوت را بر عهده داشته است.[۱۱۰] در سال ۲۵ هجری[۱۱۱] عثمان دستور به جمعآوری و تدوین قرآن داد.[۱۱۲] سیوطی از امام علی(ع) نقل کرده که تدوین و جمعآوری قرآن با مشورت وی انجام شده است.[۱۱۳][۱۱۴] در سال ۲۶ هجری عباس بن علی(ع) پنجمین پسر علی(ع) متولد شد.[۱۱۵] در سال ۳۵ هجری، مردم مدینه در اثر نارضایتی از عثمان، خانهاش را محاصره کردند.[۱۱۶] علی(ع) پیش از آن از مدینه خارج شده بود.[۱۱۷] معادیخواه این خروج را به ینبع و به خواست عثمان دانسته است.[۱۱۸] طبق منابع اهل سنت، امام علی(ع)، حسنین را برای محافظت از خلیفه گمارد،[۱۱۹] اما شورشیان سرانجام عثمان را به قتل رساندند.[۱۲۰] پس از قتل عثمان، مردم پیرامون علی(ع) را گرفتند تا خلیفهٔ آنان باشد.[۱۲۱]
علی(ع) در ذیحجه سال ۳۵ هجری، در ۵۸ سالگی، پس از قتل عثمان به خلافت رسید.[۱۲۲][۱۲۳] جز گروهی از نزدیکان عثمان و برخی یاران پیامبر(ص) که «قاعدین» (وانشستگان) خوانده شدهاند،[۱۲۴] تمام صحابه مدینه با علی(ع) بیعت کردند.[۱۲۵] امام علی(ع)، دو روز پس از آغاز خلافت، در اولین خطبه خود خواستار برگرداندهشدن اموالِ به ناحق تصرفشدهٔ در دوره عثمان شد[۱۲۶] و بر تقسیم عادلانه بیتالمال تأکید کرد.[۱۲۷] در سال ۳۶ قمری، طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام بیعتشان با علی(ع) را شکستند و در مکه به عایشه که خونخواه عثمان شده بود پیوستند[۱۲۸] و بعد به سوی بصره حرکت کردند.[۱۲۹] بدین ترتیب جنگ جمل، نخستین جنگ امام علی(ع)[۱۳۰] و نخستین جنگ داخلی مسلمانان،[۱۳۱] میان علی(ع) و ناکثین (بیعتشکنان) در نزدیکی بصره درگرفت.[۱۳۲] طلحه[۱۳۳] و زبیر[۱۳۴] در جنگ کشته شدند و عایشه به مدینه فرستاده شد.[۱۳۵] امام علی(ع) ابتدا به بصره رفت و فرمان عفو عمومی صادر کرد[۱۳۶] و در رجب سال ۳۶ وارد کوفه شد و آنجا را محل خلافت خویش قرار داد.[۱۳۷] در همین سال امام علی(ع) معاویه را به بیعت فراخواند و پس از امتناع معاویه، دستور به عزل او از حکومت شام داد.[۱۳۸] در شوال سال ۳۶ هجری، علی(ع) به سوی شام لشکر کشید.[۱۳۹] جنگ صفین در منطقهای به همین نام، در آخر سال ۳۶ و ابتدای سال ۳۷ق درگرفت.[۱۴۰] معادیخواه معتقد است بر خلاف تاریخ صفر سال ۳۷ هجری که از سوی طبری و ابناثیر ذکر شده، اوج جنگ در سال ۳۸ بوده است.[۱۴۱][۱۴۲] هنگامی که سپاه امام علی(ع) در حال پیروز شدن بود،[۱۴۳] سپاهیان معاویه با ترفند عمرو بن عاص، قرآنها را بر نیزه کردند تا میانشان حکم کند.[۱۴۴] امام از روی ناچاری و تحت فشار شورشیان سپاه خود حکمیت را پذیرفت و به اجبار آنها، ابوموسی اشعری را حَکَم قرار داد.[۱۴۵] اما به فاصله کوتاهی از پذیرش حکمیت، اعتراضهای جدیدی به امام علی (ع) در میان شورشیان شکل گرفت.[۱۴۶] عدهای به استناد دو آیه قرآن (سوره مائده، آیه ۴۴ و سوره حجرات، آیه ۹) خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.[۱۴۷] شگفت آنکه جمعی از معترضان همانهایی بودند که ساعاتی قبل حکمیت را بر امام علی (ع) تحمیل کرده بودند.[۱۴۸] آنان از امام خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند. اما علی بن ابیطالب(ع) نقض حکمیت را نپذیرفت[۱۴۹] و تصمیم خود را بر ادامهٔ جنگ با شام در صورتی که حکمین طبق رأی قرآن حکم نکنند اعلام کرد.[۱۵۰]
«بارخدایا تو خود نیک میدانی که اینان را با کتاب تو کاری نیست. تو میدانی این گروهِ با قرآن بیگانه را، در پس این نمایش چه انگیزهای است. تو خود میان ما و اینان حکم کن که تویی آن خدای حکیم که حکمات زلال حقیقت است.»
اعیانالشیعه[۱۵۱]
هنگام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حکمیت را برکناری هر دو فرمانروا، یعنی معاویه و علی(ع)، از خلافت اعلام کرد[۱۵۲][۱۵۳] و سپس عمرو عاص خلافت را به معاویه واگذار کرد.[۱۵۴] پس از حکمیت[۱۵۵][۱۵۶] گروهی از یاران امام با آن مخالفت کردند و آن را به منزله برگشت از دین و شک در ایمان شمردند.[۱۵۷] در این میان گروهی که هسته اولیه خوارج را تشکیل دادند پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از سپاه امام جدا گشتند و به جای کوفه به حرورا رفتند.[۱۵۸]
اعتراضات خوارج تا شش ماه پس از صفین ادامه داشت و به همین جهت علی(ع)، عبدالله بن عباس و صعصعة بن صوحان را برای گفتگو نزد آنها فرستاد. آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند. پس از آن امام علی(ع) از آنها خواست تا دوازده نفر را معین کرده و خود نیز همین تعداد را جدا کرده و با آنها به گفتگو نشست.[۱۵۹] علی(ع) نامهای نیز به سران خوارج نوشت و از آنها دعوت کرد که به سوی مردم بازگردند اما عبدالله بن وهب با یادآوری حوادث صفین، تأکید کرد که علی(ع) از دین خارج شده و باید توبه نماید. امام پس از این نیز بارها توسط افرادی همچون قیس بن سعد و ابو ایوب انصاری خوارج را بهسمت خود فراخواند و به آنها امان داد،[۱۶۰] اما پس از آنکه از تسلیم خوارج ناامید شد، سپاه ۱۴ هزار نفری خود را در مقابل آنها قرار داد. علی(ع) تاکید کرد که سپاه وی آغازگر نبرد نباشند و سرانجام نهروانیان جنگ را شروع کردند.[۱۶۱] با آغاز جنگ، به سرعت تمامی خوارج کشته و یا زخمی شدند. زخمیها به تعداد چهارصد نفر، به خانوادههایشان تحویل داده شدند، و در مقابل، از سپاه علی(ع) تعدادی کمتر از ده نفر کشته شدند. از اجتماع خوارج در نهروان، کمتر از ۱۰ نفر فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی(ع) بود.[۱۶۲] ابن ملجم مرادی، در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ق در مسجد کوفه، علی(ع) را با ضربه شمشیر خود زخمی ساخت، و دو روز بعد در ۲۱ رمضان، امام علی(ع) در ۶۳ سالگی به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.[۱۶۳][یادداشت ۲]
نوشتار اصلی: ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
نخستین همسر امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر(ص) بود.[۱۶۵] پیش از علی(ع) افرادی مانند ابوبکر و عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر(ص)، خود را در این باره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد.[۱۶۶] برخی منابع، ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) را اول ذی الحجه سال دوم هجری،[۱۶۷] برخی آن را در ماه شوال و گروهی ۲۱ محرم دانستهاند.[۱۶۸] امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشتهاند؛ حسن، حسین، زینب و ام کلثوم[۱۶۹] و محسن که پیش از تولد سقط شد.[۱۷۰][۱۷۱]
امام علی(ع) در زمان حیات فاطمه(س)، با زن دیگری ازدواج نکرد،[نیازمند منبع] ولی پس از شهادت فاطمه(س)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است.[نیازمند منبع] ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی(ع) بوده که فرزندان او عبارتند از حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی(ع) بودهاند.[۱۷۲]
شیخ مفید در کتاب ارشاد، فرزندان امام علی(ع) را ۲۷ نفر دانسته است که تعداد آنها به همراه محسنِ سقط شده، ۲۸ فرزند میشود.[۱۷۳] فرزندان امام علی(ع) با توجه به مادرانشان، در جدول زیر آمده است؛
فاطمه(س) | خوله | امحبیب | امالبنین | لیلا | اسماء | ام سعید | همسران دیگر |
---|---|---|---|---|---|---|---|
۱. حسن | ۶. محمد حنفیه | ۷. عمر | ۹. عباس | ۱۳. محمد اصغر | ۱۵. یحیی | ۱۶. ام الحسن | ۱۸. أم هانی
۱۹. خدیجه |
۲. حسین | ۸. رقیه[۱۷۴] | ۱۰. جعفر | ۱۴. عبیدالله | ۱۷. رمله | ۲۰.جمانه (أم جعفر)
۲۱. زینب صغری |
||
۳. زینب کبری | ۱۱. عثمان | ۲۲. أمامه
۲۳. رقیه صغری |
|||||
۴. زینب صغری | ۱۲. عبدالله | ۲۴. نفیسه
۲۵.امسلمه |
|||||
۵. محسن | ۲۶. أم الکرام
۲۷. میمونه |
نقشآفرینی در غزوات
نوشتار اصلی: غزوات پیامبر
امام علی(ع) در غزوات و سریههای صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید.[۱۷۶] امام علی(ع) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود.[۱۷۷] او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد.[۱۷۸]
جنگ بدر، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاههای بدر روی داد.[۱۷۹] در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل[۱۸۰] و عتبه بن ربیعه[۱۸۱] کشته شدند.
علی(ع) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد.[۱۸۲] در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(ع) کشته شد.[۱۸۳] همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(ع) کشته شدند.[۱۸۴] بعدها امام علی(ع) در نامهای به معاویه نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است.[۱۸۵]
در جنگ احد، پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(ع) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت.[۱۸۶] خود علی(ع) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولالله دفاع کردم.[۱۸۷]
بنابر نقل منابع شیعه[۱۸۸] و اهلسنت[۱۸۹] به پاس فداکاریهای امام علی(ع)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی(ع) را نزد پیامبر(ص) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد. رسول خدا(ص) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: «من از علی هستم و او از من است». سپس صدایی در آسمان پیچید که: «لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست».
در جنگ خندق، پیامبر(ص) درباره روش دفاع از مدینه با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود.[۱۹۰] دو سپاه چند روز در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی(ع) از پیامبر(ص) اجازه مبارزه خواست و پیامبر(ص) پذیرفت. علی(ع) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت.[۱۹۱] رسول خدا(ص) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.) [۱۹۲]
مردی ز کننده در خیبر پرس
اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ
سرچشمه آن ز ساقی کوثر پرس
دیوان حافظ شیرازی، ص۷۴۳
جنگ خیبر در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(ص) برای مقابله با توطئهچینی یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد.[۱۹۳] بعد از آنکه افرادی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند». صبحگاهان علی(ع) را خواست و پرچم را به او داد.[۱۹۴] بنابر نقل شیخ مفید، علی(ع) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد.[۱۹۵]
رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی(ع) داد.[۱۹۶] پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بتهای داخل کعبه را شکست و سپس به علی(ع) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد.[۱۹۷]
جنگ حنین در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی(ع) بود.[۱۹۸] در این جنگ، پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی(ع) و چند نفر دیگر ثابتقدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند.[۱۹۹]
تنها جنگی که علی(ع) در کنار پیامبر(ص) حضور نداشت، غزوه تبوک بود. علی(ع) به دستور پیامبر(ص) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئههای منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(ع) در مدینه، منافقان اقدام به شایعهسازی کردند و علی(ع) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(ص) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(ص) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: «برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود».[۲۰۰]
حضرت محمد(ص) پس از فتح مکه و پیروزی در نبرد حنین در سال ۸ هجری، به گسترش دعوت خود پرداخت و از جمله معاذ بن جبل را به یمن فرستاد. او در حل برخی از مسائل درماند و بازگشت. سپس پیامبر خالد بن ولید را فرستاد. ولی او هم کاری از پیش نبرد و پس از شش ماه اقامت، بازگشت. آنگاه پیامبر خدا، علی را فراخواند و او را همراه نامهای به یمن فرستاد. علی نامه را برای مردم یمن خواند و آنان را به توحید دعوت کرد. با تلاش وی، قبیله همْدان مسلمان شدند. علی خبر اسلام آوردن آنان را به پیامبر خدا گزارش داد. پیامبر شادمان شد و همدانیان را دعا کرد.[۲۰۴] در گزارشهای دیگر، از درگیری علی با قبیله مذحج سخن به میان آمده است. بنابر گزارشهای مذکور، امام علی(ع) به سرزمین آنان رفت و به اسلام دعوتشان کرد و چون نپذیرفتند و جنگ را در پیش گرفتند، با آنان جنگید و پس از فراری دادن آنان، دوباره به اسلام دعوتشان کرد و غنایم نبرد را جمع کرد و همراه با صدقات نجران، در موسم حج به پیامبر تحویل داد.[۲۰۵] پیامبر قضاوت در یمن را نیز بر عهده علی گذاشت و برای استواری در آن دعایش کرد. منابع تاریخی، نمونههایی از این قضاوتها را گزارش کردهاند.[۲۰۶]
جانشینی پیامبر در غدیر خم
نوشتار اصلی: واقعه غدیر
تابلوی غدیر اثر محمود فرشچیان
در سال دهم هجری پیامبر اسلام برای اولین بار پس از هجرت تصمیم به انجام حج تمتع گرفت.[۲۰۷] این تصمیم به اطلاع مسلمانان رسید و بسیاری همراه پیامبر عازم حج شدند.[۲۰۷] نامهای نیز برای امام علی(ع) که برای جهاد[۲۰۸] به یمن رفته بود، نوشت و او را به حج فراخواند.[۲۰۹]
پس از اتمام حج، در منطقه غدیر خم که مردم از یکدیگر جدا شده و هر یک به شهر خود میرفتند، خداوند به پیامبر دستور داد توقف نموده و آنچه به او دستور داده شده است، ابلاغ کند.[۲۱۰]
پیامبر پس از آنکه نماز ظهر را به جماعت اقامه کرد، خطبهای خواند و خطاب به مسلمانان فرمود: «أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟؛ آیا نمیدانید من به مؤمنان از خودشان أولی هستم؟». مردم گفتند: آری، میدانیم. سپس پیامبر دست امام علی(ع) را بلند کرده و فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار».[۲۱۱] بر اساس برخی منابع، پیامبر در پاسخ به برخی از اصحاب خود که پرسیدند این دستور خدا و پیامبرش است؟، فرمود بله، این دستور خداوند و رسول او است.[۲۱۲] پس از این خطبه، برخی صحابه همچون عمر بن خطاب به امام علی(ع) تبریک گفتند.[۲۱۳]
بنابر نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، آیه اکمال در همین روز نازل شده است که میفرماید: «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»[۲۱۴]
امام علی پس از رحلت پیامبر اسلام در موقعیتهایی به واقعه غدیر و گفتار پیامبر در آن اشاره میکرد تا بر حقانیت خود تأکید کند.[۲۱۵] شیعیان با توجه به قرائنی که در خطبه غدیر وجود دارد، و همچنین گفتارها و اشعار مسلمانان که پس از آن در منابع ذکر شده، معتقدند که پیامبر(ص) در جریان واقعه غدیر، امام علی را به فرمان الهی امام علی(ع) به جانشینی خود منصوب کرد.[۲۱۶]
انتخاب خلیفه در سقیفه
نوشتار اصلی: واقعه سقیفه بنیساعده
بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص)، در حالی که علی(ع) بنابر وصیت پیامبر[۲۱۷] و با کمک بنی هاشم مشغول تجهیز و تدفین بود، انصار به دلایلی مانند ترس از اینکه قریش بخواهد انتقام کشتهشدگان در غزوات را از آنها بگیرد و نیز به این دلیل که میدانستند قریش زیر بار سفارش پیامبر(ص) در مورد جانشینی امام علی(ع) نخواهند رفت، جلسهای در سقیفه بنی ساعده تشکیل دادند تا جانشین پیامبر را از میان انصار برگزینند.[۲۱۸] ابوبکر و عمر وقتی از این اجتماع آگاهی یافتند به همراه ابو عبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان به محل اجتماع رفتند و پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به واقعه غدیر، ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند.[۲۱۹]
دوران زندگی امام علی(ع)، شرایطی پرتلاطم، بسیار حساس و تأثیرگذار در سراسر تاریخ اسلام است؛ خصوصاً پس از به خلافت رسیدن وی که اختلافات زیادی در میان مسلمانان روی داد. عبدالرحیم قنوات در دانشنامه امام علی(ع) بر این باور است که منشأ بسیاری از اختلافات در زمانه پیامبر(ص) و علی(ع)، رقابتهای خاندانی و قبیلگی در قریش و بین فرزندان عبدمناف بوده است.[۲۲۰] وی با اشاره به اختلافات میان فرزندان و نوادگان عبدمناف برای دستیابی به مناصب مکه،[۲۲۱] از تضعیف موقعیت بنیهاشم در برابر بنیامیه، پس از عبدالمطلب سخن گفته[۲۲۲] و تصریح کرده است که پس از آغاز فشارهای بنیامیه (معاویه) بر امام علی(ع) از آغاز خلافت، رقابت خانوادگی میان خاندان عبدالمطلب و خاندان حرب (پدربزرگ معاویه) به اوج خود رسید و بنیامیه در این مسیر تا جایی پیش رفتند که ایمان ابوطالب پدر علی(ع) را زیر سؤال بردند. این فشارها تا صد سال بعد و آغاز حکومت عباسیان ادامه داشت.[۲۲۳] به گفته قنوات، در دوران عباسیان نیز این فشارها با انگیزه دیگری ادامه یافت؛ چرا که نسب عباسیان به عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر میرسید و از آنجا که او از ابتدا مسلمان نبود و حتی در جنگ بدر به دست پیامبر(ص) به اسارت درآمد، عباسیان در برابر فضایل و افتخارات علویان، احساس حقارت میکردند.[۲۲۴]
وقایع غزوه بدر، از رخدادهای مهمی دانسته شده که ریشه برخی منازعات کلامی و سیاسی در زمانه علی بن ابیطالب(ع) بوده است.[۲۲۵] امام علی(ع) در جنگ بدر بیشترین سهم را در کشتن مشرکان داشته است؛ چرا که واقدی، کشتهشدگان توسط امام علی را ۲۲ تن، ابن ابیالحدید، ۳۵ تن (نصف کشتهشدهها) و شیخ مفید، ۳۶ تن ذکر کردهاند.[۲۲۶] حسن طارمی در دانشنامه جهان اسلام معتقد است ۱۳ تن از کشتهشدگان به دست امام علی(ع)، از بزرگان قریش بودهاند؛ از جمله ابوجهل. این شکست و کشتهشدن افراد سرشناس، برای مشرکان قریش شکست سنگینی بوده و به اعتبار و هیبت آنها لطمه زده است.[۲۲۷] بنابر شواهد تاریخی، قریشیان از روز بدر، کینه امام علی(ع) را به دل گرفتند و حتی پس از مسلمان شدن، با سرودن اشعاری، مردم قریش را به مبارزه با علی و شکستن بیعت خود تشویق میکردهاند[۲۲۸] و هیچکس از یاران پیامبر(ص) را مانند حضرت علی(ع) دشمن بهشمار نیاوردهاند.[۲۲۹] رشک و حسادت برخی از همرزمان امام(ع) به او نیز پس از بدر و همسو شدن این حسادت با کینه دشمنان، بعدها در جانشینی پیامبر(ص) و سرنوشت مسلمانان تأثیرگذار دانسته شده است.[۲۳۰]
سید حسن فاطمی در دانشنامه امام علی(ع)، علاقه حضرت محمد(ص) به علی(ع) را نیز یکی از علل کینه و حسادت قریش به او دانسته است.[۲۳۱] به گفته فاطمی، رویدادهای سقیفه و متعاقب آن، انتخاب ابوبکر به جانشینی پیامبر(ص)، پیش از رحلت وی در جریان بوده و گروهی برای کنار زدن علی(ع) برنامهریزی کرده بودهاند.[۲۳۲] به عقیده او، ضربه خوردن منافقان و حسودان از شمشیر امام علی(ع) از یکسو و ضربهای که مهاجران قریش از انصار مدینه خورده بودند از سوی دیگر، انصار را به تعجیل در انتخاب جانشین پیامبر(ص) از میان خود واداشت و ابوبکر و دیگر قریشیان مدینه از این فرصت بهرهبرداری کردند؛[۲۳۳] در حالی که امیرمؤمنان(ع) در حال کفن و دفن پیامبر(ص) بود.[۲۳۴]
پیامبر(ص):«همانا جانشینم و وارثم، که قرضم را ادا میکند و وعدههایم را به انجام میرساند، علی بن ابیطالب است.»
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، ص۲۲۵.
در روز سقیفه، علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد و پس از آن در خصوص اصل بیعت و همینطور در مورد زمان بیعت، میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد.[۲۳۵] به گزارش برخی منابع، علی(ع) مناظرهای ملایم اما مفصّل و صریح با ابوبکر داشته و طی آن ابوبکر را به دلیل تخلفش در واقعه سقیفه در نادیده گرفتن حق اهل بیت پیامبر(ع) محکوم نمود. ابوبکر با پذیرش استدلالهای امیر المومنین منقلب شده و تا مرز بیعت با علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر نیز پیش میرود، اما در نهایت با مشورت برخی یارانش از این کار منصرف میگردد.[۲۳۶] علی(ع) به مناسبتهای مختلف و در سخنان متعددی به قضیه سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر اسلام یادآوری نموده است. خطبه شقشقیه از معروفترین خطبههایی است که وی در آن به این واقعه اشاره کرده است.[۲۳۷] به گزارش برخی منابع دیگر، علی(ع) پس از واقعه سقیفه و در زمان حیات حضرت زهرا(س) شبها دختر پیامبر را سوار مرکبی نموده و به خانهها و محافل انصار میبرد و یاری میخواست و پاسخ میشنید: «ای دختر پیغمبر! ما با ابوبکر بیعت کردهایم، اگر علی جلوتر آمده بود، از او عدول نمیکردیم». علی(ع) نیز جواب میداد: «آیا پیغمبر را دفن نکرده، درباره خلافت نزاع میکردم؟».[۲۳۸]
دفاع امام علی(ع) از حق خود در جانشینی رسول خدا(ص) منحصر به این موارد نبود. یکی از مهمترین وقایعی که امام علی(ع) در آن بر حق جانشینی خود تأکید کرده، واقعهای است که به مُناشده (به معنای سوگند دادن به خداوند) معروف است. در جریان مناشده، امام علی(ع) صحابه پیامبر(ص) را به خدا قسم میدهد که در مورد آنچه از پیامبر(ص) در مورد امام علی(ع) شنیدهاند شهادت دهند. آنچنان که علامه امینی نقل کرده، منابع متعددی از شیعیان و اهل سنت بر وقوع مناشده در رحبه در سال ۳۵ق یعنی ابتدای خلافت امام علی(ع) تصریح کردهاند که در آنها امام علی(ع) از صحابه رسول خدا(ص) میخواهد در مورد آنچه از پیامبر(ص) در روز غدیر در مورد جانشینی امام علی(ع) شنیدهاند شهادت دهند.[۲۳۹] منابع شیعی به وقوع مناشده دیگری در شورای ۶ نفره تعیین خلافت عمر نیز اشاره کردهاند. در اخبار این مناشده، امام علی(ع) فهرست بلندی از وقایعی را بیان میکند که عمدتا در آنها پیامبر(ص) به حق جانشینی او تصریح کرده و اعضای شورا را به خدا قسم میدهد که آیا اینها را از پیامبر شنیدهاند یا خیر؟ که با تأیید آنها مواجه میشود.[۲۴۰]
دوران خلفای سهگانه
در دوران ۲۵ ساله خلفای سهگانه، امام علی(ع) تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛ از جمله جمعآوری قرآنی که به مصحف امام علی(ع) مشهور شد، مشاوره به خلفا در امور گوناگون، انفاق به فقیران، خریدن حدود هزار برده و آزاد کردن آنان، کشاورزی و درختکاری، حفر قنات، ساختن مساجد از جمله مسجد فتح در مدینه، مسجدی در کنار قبر حمزه، مسجدی در میقات، و همچنین وقف اماکن و املاکی که درآمد سالانه آن تا ۴۰ هزار دینار برآورد شده است.[۲۴۱]
در ادامه به برخی از امور مهم این دوره اشاره میشود؛
با آغاز خلافت ابوبکر، رخدادهایی برای اهل بیت اتفاق افتاد؛ از جمله هجوم به خانه علی(ع) و گرفتن بیعت برای ابوبکر،[۲۴۲] تصرف و غصب فدک[۲۴۳] و شهادت حضرت فاطمه(س).
خودداری امام علی(ع) از بیعت و اقدام عدهای از صحابه که با خلافت ابوبکر به مخالفت پرداختند، برای ابوبکر و عمر خطری جدی بهشمار میآمد. بنابراین ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به این خطر پایان دهند و علی بن ابیطالب(ع) را به بیعت با ابوبکر مجبور کنند.[۲۴۴] بعد از اینکه چندین بار ابوبکر، قنفذ را به خانه امام علی(ع) فرستاد تا از او بیعت بگیرد و علی(ع) نپذیرفت، عمر به ابوبکر گفت: خود برخیز تا نزد وی برویم. بدین ترتیب، ابو بکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، ابوعبیده جراح و قنفذ به خانه علی(ع) رفتند. وقتی این گروه به دَرِ خانه رسیدند، پس از اهانت به حضرت فاطمه(س) و کوبیدن در خانه بر او، در حالی که او میان در و دیوار مانده بود، و تازیانه زدن به او،[۲۴۵] به طرف امام علی(ع) حملهور شدند و او را کشانکشان بهسمت سقیفه بردند. وقتی امام علی(ع) را به مسجد بردند، از او خواستند تا با ابوبکر بیعت کند. امام(ع) پاسخ داد: «من به خلافت، سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد. سزاوارتر است شما با من بیعت کنید؛ چرا که شما با استناد به خویشاوندی پیامبر(ص)، خلافت را از انصار گرفتید و اکنون آن را از ما غصب میکنید».[۲۴۶]
درباره زمان این بیعت میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد. عدهای بيعت علی(ع) را بعد از وفات حضرت فاطمه(س) و برخی دیگر، آن را چهل روز بعد و گروهی دیگر، شش ماه بعد دانستهاند.[۲۴۷] اما شیخ مفید معتقد است که علی بن ابیطالب(ع) هرگز با ابوبكر بيعت نكرد.[۲۴۸]
در زمان خلافت ابوبکر که در حدود دو سال طول کشید، علی(ع) علیرغم تمام محظورات، دستگاه خلافت را تا آنجا که رهنمودهایش را میپذیرفتند، راهنمایی میکرد. بنا بر اعتقاد علمای اهل سنّت، ابوبکر در کارهای مهم با علی(ع) مشورت میکرد،[۲۴۹] به صلاحدید او عمل میکرد و برای اینکه از مشورت او بهرهمند باشد، به او اجازه نمیداد با سایر مسلمانان از مدینه خارج شود.[۲۵۰] امام علی(ع) هر چند از پذیرفتن هر نوع منصبی احتراز میکرد، اما با وجود این، در مواردی که طرف مشورت قرار میگرفت و مصلحت اسلام و مسلمانان اقتضا میکرد، از همکاری با خلیفه ابا نداشت. یعقوبی در اینباره مینویسد: «از جمله کسانی که در زمان ابوبکر، فقه از او اخذ شد، علی بن ابیطالب بود».[۲۵۱] در زمینه جنگها و فتوحات در دوره ابوبکر، امام علی(ع) موضعی بیطرفانه یا حداکثر مشاورانه اتخاذ کرد و در هیچیک از آنها شرکت نداشت. طبق بعضی از گزارشهای تاریخی، ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظرخواهی کرد و تنها نظر علی(ع) را پذیرفت.[۲۵۲]
ابوبکر در وصیت خود که توسط عثمان نوشته شد، مردم را به پیروی از عمر فراخواند و اعلام کرد: «من عمر بن خطّاب را به عنوان حاکم بر شما منصوب کردم. به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید».[۲۵۳] امام علی(ع) در مقابل این اقدام سکوت کرد، اما سالها بعد، این انتصاب را مذموم و ناحق دانست و این کار را چنین توصیف کرد: «جای بسی شگفتی و حیرت است که ابوبکر در زمان حیاتش، فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود (از آنجایی که میگفت مرا رها کنید که بهترینِ شما نیستم)، ولی بندهای خلافت را برای بعد از مرگش به سوی دیگری محکم میکرد. این دو نفر (ابوبکر و عمر)، پستانهای شتر خلافت را بهسختی دوشیدند! در صورتی که برجستگی من نسبت به آن اشخاص، بهقدری است که من مانند رودی هستم که از آن، سیل خِرد جاری است و هیچکس را یارای آن نیست که بتواند خود را به قله دانایی من برساند... و من شجاعانه در این مدت طولانی با شدت اندوه، صبر کردم».[۲۵۴]
خلافت عمر ده سال طول کشید و امام علی(ع) همانطور که در زمان ابوبکر، مسندی را بر عهده نگرفت، در زمان عمر نیز از پذیرش هرگونه مسئولیتی خودداری کرد؛ اما بهعنوان یک مشاور در کنار عمر بود و بارها عمر را با راهنماییهای خود یاری کرد؛[۲۵۵] چنانکه مورّخان اهل سنت گفتهاند، عمر کاری را بدون مشورت علی انجام نمیداد؛ زیرا به خردمندی و دقّت نظر و دینداری او معتقد بود.[۲۵۶] على بن ابىطالب در برابر فتوحات اين دوران، همان موضعى را اتخاذ كرد كه در دوران خليفه اوّل در پيش گرفته بود؛ اما چون در اين عصر، فتوحات دامنه گستردهترى داشت، نقش على(ع) نسبت به دوران ابوبكر در اين باره، ملموستر و چشمگيرتر بود. در هيچیک از مآخذ تاريخى و حديثى، شركت على(ع) در فتوحات اين دوران گزارش نشده است. در هیچ یک از منابع این دوره، دیده نشده است که عُمَر از علی بن ابیطالب(ع) نظر مشورتى بخواهد، و امام علی(ع) امتناع کند؛ بلكه بنابر روايتى از امام باقر(ع)، عمر امور حكومت را كه از مهمترين آنها مسئله فتوحات بود، با نظرخواهى از على(ع) به سامان مىرساند.[۲۵۷] از سویی دیگر، اصحاب و پيروان على(ع) در فتوحات دوران عمر، نقش بسزايى داشتند.[۲۵۸]
نوشتار اصلی: شورای ششنفره
شورای شش نفره، گروهی بودند که عمر بن خطاب پیش از مرگش در سال ۲۳ق برای انتخاب خلیفه بعدی تعیین کرد که منجر به انتخاب عثمان بن عفان بهعنوان سومین خلیفه مسلمانان شد. عُمَر همگان را ملزم به پذیرش نظر شورا کرد و دستور داد گردن مخالفان زده شود.[۲۵۹] امام علی(ع) با توجه به جهتگیری اعضای انتخاب شده، پیشبینی کرده بود که شورا منجر به انتخاب عثمان خواهد شد.[۲۶۰] اعضای این شورا عبارت بودند از علی بن ابیطالب(ع)، عثمان بن عفان، طلحة بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف.[۲۶۱]
علی(ع) در عصر خلافت عثمان بر خلاف گذشته، کمتر در صحنه حضور مییافت و بهندرت به مشورت و همکاری در امور حکومت میپرداخت. از اینرو هیچ گزارشی در مآخذ تاریخی مبنی بر راهنمایی و ارائه نظر در امر فتوحات از سوی امام علی(ع) وجود ندارد. علت چنین رویکردی را باید در تفاوت شیوه خلافت عثمان با خلفای پیشین دانست. عثمان با مخالفت آشکار با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص)، تعطیلی حدود الهی، حیف و میل بیتالمال و بخششهای بیحساب و کتاب به نزدیکان و خاندان اموی، واگذاری مناصب و پستهای مهم حکومتی به خاندان بنیامیه و بنی ابیمعیط و سرانجام ضرب و شتم یاران پیامبر(ص) و تبعید آنان، از امام علی فاصله گرفت و امام به سبب صدور چنین اعمالی از عثمان که در تضاد آشکار با قرآن و سیره رسول خدا بود، به همکاری با عثمان به شیوه همکاری با خلفای پیشین حاضر نشد. با این همه، مآخذ تاریخی از حضور بعضی از یاران امیر مؤمنان همانند حذیفة بن یمان، سلمان فارسی و ـبنا بر قولیـ براء بن عازب در فتوحات دوران خلافت عثمان خبر دادهاند.[۲۶۲]
بنابر منابع تاریخ اسلام، امام علی(ع) با قتل عثمان مخالف بود و برای جلوگیری از قتل او، دو فرزندش حسن و حسین(ع) و چند تن دیگر را به نگهبانی از خانه او مأمور کرد.[۲۶۳][۲۶۴] به نقل برخی منابع، او پس از اطلاع از قتل عثمان گریست و نگهبانان خانهٔ او را توبیخ کرد و گفت که هیچ توجیهی برای قتل عثمان وجود ندارد.[۲۶۵] سید جعفر مرتضی با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود اخبار معارض با این خبر، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است. او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره وی در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) میگوید: این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) نسبت به شراکت در خون عثمان بوده است.[۲۶۶] سید مرتضی پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او میداند، نه جلوگیری از برکناری او از خلافت؛ چرا که عثمان به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.[۲۶۷] پیش از قتل عثمان نیز امام علی(ع) بارها وساطت کرد و کمکهایی به او رساند؛ برای نمونه وقتی معترضان وی را محاصره کردند و آب را بر او بستند، امام علی(ع) آب و غذا به او رساند.[۲۶۸]
نخستین امام شیعیان |
|
زندگی میراث فضائل اصحاب
|
سید جعفر مرتضی با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) خلافت عثمان را شرعی نمیدانست و از فساد عملکرد او کاملا آگاه بود و بارها او را نصیحت کرده بود، معتقد است که امام علی(ع) مخالف قتل او بود، زیرا میدانست این کار، دستاویزی برای فرصتطلبان و طمعکنندگان در خلافت میشود و به بهانه خونخواهی او فتنه ایجاد میکنند و تلاش علی بن ابیطالب بر آن بود که شورشکنندگان به برکناری عثمان از خلافت اکتفا کنند. پس اگر بر فرض، حسنین را فرستاده باشد، به منظور دفع تهمت از خود بوده است.[۲۶۹] و از حضرت منقول است که فرمود: به خدا قسم آنقدر از او دفاع کردم که بیم داشتم گناهکار محسوب شوم.[۲۷۰]
دوران حکومت
نوشتار اصلی: خلافت امام علی
پس از کشته شدن عثمان در سال ۳۵ قمری، جمعی از اصحاب نزد امام علی(ع) آمدند و گفتند: ما سزاوارتر از تو به خلافت کسی را نمیشناسیم؛ علی(ع) ابتدا خلافت را نپذیرفت و گفت: من وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم. آنان گفتند: جز بیعت با تو چیزی نمیپذیریم. علی(ع) گفت که بیعت او در خفا نیست و باید در مسجد باشد.[۲۷۱] همه انصار جز چند نفر با علی(ع) بیعت کردند. مخالفان عبارت بودند از حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمة بن مخلَّد، محمد بن مَسلَمه و چند نفر دیگر که از یاران عثمان بهشمار میآمدند؛ از جمله عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامة بن زید.[۲۷۲] در این باره که چرا امام علی(ع) زیر بار بیعت با مردم نمیرفت، از یکی از خطبههای نهجالبلاغه برمیآید که امام(ع)، جامعه موجود را فاسدتر از آن میدانست که او بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا درآورد.[۲۷۳]
نوشتار اصلی: فهرست اصحاب امام علی
حضرت علی(ع) پس از بیعت، عاملان خود را روانه نقاط مختلف اسلامی کرد، از جمله عثمان بن حنیف را به بصره، عمارة بن شهاب را به کوفه، عبیدالله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد بن عباده را به مصر و سهل بن حنیف را به شام فرستاد. سهل بن حنیف در راه شام به تبوک رسید و در آنجا گفتگویی میان او و گروهی از مردم درگرفت و او را بازگرداندند.[۲۷۴] عبیدالله بن عباس چون به یمن رسید، یعلی بن منیه که از جانب عثمان، حکومت یمن را به عهده داشت، هرچه در بیت المال بود برداشت و به مکه رفت.[۲۷۵] عمارة بن شهاب، حاکم کوفه چون به زباله (جایی میان مدینه و کوفه) رسید، مردی به نام طلیحة بن خویلد که برای خونخواهی عثمان به راه افتاده بود، او را دید و چون دانست که برای حکومت کوفه آمده است، گفت: «بازگرد. مردم جز امیری که دارند کسی را نمیخواهند و اگر نپذیری، گردنت را خواهم زد»؛ بدین سبب بازگشت و علی(ع) چندی بعد به سفارش مالک اشتر، ابوموسی اشعری را در حکومت کوفه ابقا کرد.[۲۷۶]
نوشتار اصلی: جنگ جمل
جنگ جمل نخستین جنگ امام علی(ع) بود که میان وی و ناکثین رخ داد (نکث به معنی نقض و شکستن است و طلحه و زبیر و پیروانشان از آنجایی که در ابتدا با امام(ع) بیعت کرده و در نهایت پیمانشان را شکستند، آنها را ناکثین مینامند.)[۲۷۷] در جمادی الاخر سال ۳۶ق. رخ داد.[۲۷۸] طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند[۲۷۹] چون ناکام ماندند و خلافت به امام علی(ع) رسید، انتظار داشتند که با وی در خلافت شریک شوند. آن دو از علی(ع) خواستند که حکومت بصره و کوفه را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست.[۲۸۰] ازاینرو، در حالی که آنها خود از متهمان به قتل عثمان بودند و در میان مردم کسی آزمندتر از طلحه به کشتن عثمان نبود،[۲۸۱] اما برای پیشبرد مقاصد خود، با عایشه همراه شدند؛ در حالی که خود عایشه هنگام محاصره عثمان نه تنها هیچ کمکی بدو نکرده بود؛ بلکه معترضان به عثمان را جویندگان حق خوانده بود. ولی چون عایشه خبر بیعت مردم با علی(ع) را شنید، بلافاصله از کشته شدن عثمان به ستم، سخن سرکرد و در پی دادخواهی خون وی برآمد.[۲۸۲] عایشه پیشتر از امام علی(ع) کینه یا کینههایی به دل داشت و از اینرو، با طلحه و زبیر همراهی کرد.[۲۸۳] بنابراین، اینان لشکری سه هزار نفره را تشکیل دادند و به طرف بصره حرکت کردند.[۲۸۴] در این جنگ عایشه بر شتری نر سوار بود و از اینرو، این جنگ، جمل، یعنی شتر، نام گرفت.[۲۸۵]
امام علی(ع) با رسیدن به بصره، بیش از پیش به نصیحت پیمانشکنان پرداخت تا از رخ دادن جنگ جلوگیری نماید. ولی نتیجهای نگرفت و آنان جنگ را با کشتن یکی از یاران وی آغاز نمودند.[۲۸۶] زبیر قبل از شروع جنگ به خاطر حدیثی از پیامبر(ص) که امام علی(ع) آن را یادآوری کرد، از لشکر کناره گرفت. بنابر حدیث مذکور، پیامبر(ص) روزی به زبیر گفته بود تو به جنگ علی برمیخیزی. زبیر سرانجام در بیرون بصره توسط عمرو بن جرموز کشته شد.[۲۸۷] اصحاب جمل، پس از چند روز نبرد و دادن کشته بسیار، شکست خوردند. در این جنگ طلحه کشته شد[۲۸۸] و عایشه پس از جنگ، محترمانه به مدینه بازگردانده شد.[۲۸۹]
نوشتار اصلی: جنگ صفین
جنگ صفین بین امام علی(ع) و قاسطین (معاویه و سپاهش)[۲۹۰] در صفر سال ۳۷ قمری در شام و در نزدیکی فرات در محلی به نام صفین رخ داد و پایان آن حکمیتی بود که در رمضان سال ۳۸ق صورت گرفت.[۲۹۱] معاویه هنگام محاصره عثمان با آنکه میتوانست وی را یاری کند، کاری انجام نداد و میخواست او را به دمشق ببرد، تا در آنجا خود کارها را به دست گیرد. وی پس از کشته شدن عثمان، تلاش کرد تا برای اهالی شام، علی را کشنده عثمان معرفی کند. امام علی(ع) در آغاز کار به او نامه نوشت و از وی بیعت خواست. اما او بهانه آورد که نخست باید کشندگان عثمان را که نزد تو به سر میبرند به من بسپاری تا آنان را قصاص کنم و اگر چنین کنی با تو بیعت خواهم کرد. امام پس از نامهنگاری و فرستادن نمایندهای نزد معاویه، چون دانست که معاویه سر جنگ دارد، لشکر خویش را بهسوی شام به حرکت درآورد. از آنسو نیز معاویه با لشکر خویش حرکت کرد. هر دو لشکر در نزدیکی صفین جای گرفتند. امام علی(ع) میکوشید تا جایی که ممکن است کار به جنگ نکشد. لذا باز نامهنگاریهایی صورت گرفت؛ ولی نتیجهای نداشت و سرانجام جنگ در سال ۳۶ق آغاز شد.[۲۹۲]
در آخرین حملهای که ممکن بود به پیروزی سپاه علی(ع) بینجامد، معاویه با رایزنی عمرو بن عاص حیلهای به کار برد و دستور داد هر چه قرآن در اردوگاه دارند بر سر نیزه کنند و پیشاپیش سپاه علی روند و آنان را به حکم قرآن بخوانند. این حیله کارگر شد و گروهی از سپاه علی که از قاریان قرآن بودند، نزد او رفتند و گفتند: «ما را نمیرسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را میگویند بپذیریم» و هر چه علی گفت این مکری است که میخواهند با بهکار بردن آن از جنگ برهند، سود نداد.[۲۹۳]
امام(ع) به ناچار ضمن نامهای به معاویه با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، پذیرفتن حکمیت قرآن را یادآور شد.[۲۹۴] قرار شد یک نفر از سپاه شام و یک نفر از سپاه عراق، درباره حکم قرآن در این باره اظهارنظر کنند. اهل شام، عمرو بن عاص را برگزیدند. اشعث و شماری دیگر از کسانی که بعداً در گروه خوارج درآمدند، ابوموسی اشعری را پیشنهاد کردند. اما امام علی(ع) ابن عباس و یا مالک اشتر را پیشنهاد کرد؛ ولی مورد قبول اشعث و یارانش قرار نگرفت؛ به این بهانه که اشتر عقیده به جنگ دارد و ابن عباس نیز نباید باشد، زیرا عمرو بن عاص از مضریهاست، طرف دیگر باید یمنی باشد.[۲۹۵] سرانجام عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری را فریب داد و حکمیت را به نفع معاویه به پایان برد.[۲۹۶]
نوشتار اصلی: جنگ نهروان
ماجرای حکمیت در جنگ صفین، به اعتراض و مخالفت عملی برخی از یاران امام علی(ع) منجر شد که به او گفتند: «چرا در کار خدا حَکَم قرار دادی؟». این در حالی بود که امام از ابتدا مخالف این امر بود و خود آنها او را به تحکیم وادار کرده بودند. در هر حال، آنها امام را تکفیر و لعن کردند.[۲۹۷]
این دسته که خوارج یا مارقین نامیده شدند، سرانجام دست به کشتن مردم گشودند. عبدالله بن خباب را که پدرش صحابی رسول خدا بود کشتند و شکم زن حامله او را پاره کردند.[۲۹۸] بدین طریق، امام ناچار به جنگ با آنان شد. وی قبل از جنگ عبدالله بن عباس را به گفتگو با آنان فرستاد ولی سودی نبخشید. سرانجام خودش به میان آنها رفت و با آنان گفتگو کرد. بسیاری از آنها پشیمان شدند و بسیاری نیز بر عقیده خویش باقی ماندند. سرانجام جنگ درگرفت و از خوارج، ۹ تن باقی ماندند و از یاران علی ۷ یا ۹ تن کشته شدند.[۲۹۹]
نوشتار اصلی: غارات
پس از جنگ نهروان، سپاهیان معاویة بن ابیسفیان حملاتی به مناطق تحت حکومت امام علی(ع) انجام دادند و به قتل و غارت مردم و طرفداران امام علی(ع) پرداختند.[۳۰۰] هدف از این حملات که به غارات مشهور شد، ایجاد هراس در میان هواداران امام علی(ع) و همچنین تحکیم پایههای حاکمیت معاویه دانسته شده است.[۳۰۱] برخی مورخان این نبردها را هفت مورد[۳۰۲] و برخی دیگر بیش از ده مورد دانستهاند.[۳۰۳]
حمله و غارتهای سپاه معاویه، شهرها و مناطقی چون مصر، یمن، مکه، مدینه، بصره، مدائن، حجاز و حتی تا نزدیک کوفه ادامه داشت.[۳۰۴] این حملات به گونهای طراحی شده بود که پراکنده و ناگهانی باشد و عکسالعمل سریع سپاهیان امام علی(ع) نیز کارساز نباشد.[۳۰۵]
برخی از این حملات توسط سپاهیان امام علی(ع) دفع شد[۳۰۶] و در برخی نیز سپاه شام پیش از رسیدن سپاه امام علی(ع)، به شام فرار کردند.[۳۰۷] امام علی(ع) در این دوره، از نافرمانی کوفیان گلایه کرد و آنها را مورد سرزنش قرار داد.[۳۰۸]
شهادت
تابلوی شهادت امام علی(ع) اثر احسان افشار
امام علی(ع) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه در حال سجده،[۳۰۹] به دست ابن ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ رمضان به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.[۳۱۰][۳۱۱] ضربت خوردن علی بن ابیطالب، در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان، وی میکوشید مردم عراق را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(ع) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.[۳۱۲] بنابر منابع تاریخی، سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن ملجم مرادی مامور قتل علی(ع) شد.[۳۱۳]
امام اول شیعیان پس از شهادت، چنانکه خود وصیت کرده بود،[۳۱۴] توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.[۳۱۵] مخفی کردن قبر امام علی(ع) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بیحرمتی توسط بنی امیه و خوارج دانسته شده است.[۳۱۶] امام صادق(ع) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی(ع) را در نجف آشکار کرد.[۳۱۷]
بر اساس روایات، امام علی(ع) درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین خود، سفارشهایی به فرزندانش کرد.[۳۱۸] او همچنین از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.[۳۱۹] علی بن ابیطالب(ع) همچنین ضمن تأکید بر توجه به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند.[۳۲۰]
نوشتار اصلی: حرم امام علی(ع)
عراق، نجف اشرف، حرم امام علی(ع)
امام علی(ع) در سال ۴۰ هجری به شهادت رسید و بنا به وصیتش مخفیانه دفن شد.[۳۲۱] مخفی بودن قبر امام علی(ع) تا حدود یک قرن ادامه داشت. بعد از افول قدرت امویان، سبب اختفای قبر حضرت علی(ع) از بین رفت و زمینه برای آشکاری قبر او فراهم شد.[۳۲۲] همگان در این نکته اتفاق نظر دارند که امام صادق(ع) قبر امام علی(ع) را آشکار ساخت.[۳۲۳] با این حال زمان دقیق آشکار شدن قبر او برای شیعیان مشخص نیست.[۳۲۴] برخی آشکار شدن قبر امام علی(ع) توسط امام صادق(ع) را در زمان سفاح، اولین خلیفه عباسی (خلافت از ۱۳۱ق تا ۱۳۶ق) [۳۲۵] و برخی نیز در زمان منصور دومین خلفه عباسی (خلافت از ۱۳۶-۱۵۸) دانستهاند.[۳۲۶]
فضایل
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که عَلَم کند به عالَم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضایگردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
دیوان شهریار
نوشتار اصلی: فضائل امام علی(ع)
فضایل امام علی(ع) به آیات، روایات و حوادثی اشاره دارد که در آنها فضایل، صفات و ویژگیهای امام علی(ع) نخستین امام شیعیان بیان شده است.[۳۲۷] ابن ابیالحدید از علمای اهل سنت در قرن ۷ق معتقد است که امام علی(ع) سررشته تمام فضیلتها است و به همین خاطر هر فرقه و گروهی خود را به او منتسب میکند[۳۲۸] و همچنین منشأ علومی چون علم کلام، فقه، تفسیر، قرائت، نحو، فصاحت و بلاغت علی(ع) است.[۳۲۹] گفته شده همه سلسلههای صوفیه اجازهنامه مشایخ خود را از طریق علی(ع) به پیامبر میرسانند.[۳۳۰]
برپایه روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده فضائل امام علی(ع) به جهت کثرتشان قابلشمارش نیستند.[۳۳۱] شافعی سومین فقیه از فقهای چهارگانه اهلسنت در زمانی به امام علی(ع) اظهار مودت و موالات میکرد که بزرگداشت علویان و بیان مناقب آنان گناهی نابخشودنی و موجب تعقیب و محاکمه و مجازات بود.[۳۳۲] با این حال شافعی در مورد امام علی(ع) چنین سروده است:
«إنّا عَبیدٌ لِفتی أنزلَ فِیهِ هَل أتَی
إلی مَتی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟[۳۳۳] »[یادداشت ۳]
از احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی، نقل شده که آن مقدار که برای علی بن ابیطالب فضایل آمده، برای هیچیک از صحابه نقل نشده است.[۳۳۴] فضائل امام علی(ع) دو دستهاند: فضائل اختصاصی و فضائل مشترک با دیگر اهل بیت: آیه ولایت، آیه شِراء، آیه انفاق، حدیث غدیر، حدیث طیر، حدیث منزلت، مولود کعبه و خاتمبخشی از فضائل اختصاصی او بهشمار میآیند. آیه تطهیر، آیه اهلالذکر، آیه مَوَدّت و حدیث ثقلین هم از فضایل مشترک او با دیگر اهلبیت است.
همچنین فضایل امام علی(ع) به اعتبار اینکه در قرآن یا روایات آمدهاند به فضایل قرآنی و روایی تقسیم میشوند. ابنعباس نزول بیش از ۳۰۰ آیه قرآن را درباره علی(ع) دانسته است.[۳۳۵]
امامت و ولایت
نوشتارهای اصلی: امامت و امامت امامان شیعه
به گفته سید کاظم طباطبایینژاد در دانشنامه امام علی (ع) تصریح و نص پیامبر(ص) بر ولایت علی بن ابیطالب(ع) چنان گسترده و روشن است که هیچ تردیدی را برنمیتابد و بررسی سخنان پیامبر دراینباره نشان میدهد که بزرگترین دلمشغولی ایشان، مسئله امامت و رهبری پس از خود بوده است.[۳۳۶] اقدامات پیامبر در این مسیر، از نخستین دعوت علنی با معرفی امام علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشینِ بعد از خود[۳۳۷] آغاز شد و تا آخرین روزهای زندگانی ایشان، در راه بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذیالحجه در غدیر خم[۳۳۸] و همچنین لحظات آخر عمر ایشان که دوات و قلمی درخواست کرد تا وصیتی بنویسد که مسلمانان پس از وی گمراه نشوند،[۳۳۹] ادامه یافت.
دلایل امامت امام علی(ع)، گاه به صراحت حاکی از امامت و ولایت وی پس از پیامبر است، و گاه بدون اشاره به امامت و ولایت وی، نشانگر فضایل علی بن ابیطالب(ع) است. برخی از دلایل نوع اول عبارتند از:
آیه ولایت که مفسران، شأن نزول آن را ماجرای خاتمبخشی حضرت علی دانستهاند که در حال رکوع، انگشتر خود را به شخص فقیری بخشید؛[۳۴۰] آیه تبلیغ و اکمال که در جریان واقعه غدیر نازل شده و در پی آن، پیامبر حدیث غدیر را برای مردم بیان کرد؛ حدیث غدیر که مهمترین استدلال شیعیان بر امامت امیرالمؤمنین(ع) است. واقعه غدیر در آخرین سال عمر پیامبر(ص) اتفاق افتاد و مردم، جانشینی علی(ع) را به وی تبریک گفتند.
برخی از آیات و احادیثی که دلیلی برای امامت و ولایت امام علی(ع) تلقی شده و در عین حال، صراحتا به امامت وی اشاره ندارند و نشانگر فضایل علی بن ابیطالب هستند، عبارتند از: آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه صادقین، آیه خیر البریه، آیه اهل الذکر، آیه شراء، آیه نجوا، آیه صالح المؤمنین، حدیث ثقلین، حدیث مدینة العلم، حدیث رایت، حدیث کسا، حدیث وصایت، حدیث یوم الدار، حدیث طیر، حدیث مؤاخاة،[۳۴۱] حدیث منزلت، حدیث ولایت، حدیث سفینه، حدیث سدّ الابواب.
سیره علوی
نوشتار اصلی: سیره علوی
تابلوی پناه (یتیم نوازی امام علی(ع) اثر استاد فرشچیان)
از دید امام علی(ع)، گفتار و رفتار بی اخلاص، هیچ ارزش و اعتباری ندارد.[۳۴۲] برخورد حضرت علی با عمرو بن عبدود در جنگ احزاب یکی از نمونههای اخلاص ایشان است؛ پس از آنکه علی(ع) بر عمرو دست یافت، عمرو به سوی امام آب دهان انداخت. امام برای آنکه از روی خشم عمرو را نکشته باشد، او را رها کرد و پس از آنکه خشمش فرونشست، برگشت و او را کشت.[۳۴۳]
در سیره عبادی علی(ع) نماز اهمیت ویژهای دارد؛ تا آنجا که وی پیشتازی خود در اقامه نماز در کنار پیامبر را از امتیازات خویش دانسته است.[۳۴۴] نمازهای حضرت علی بسیار طولانی بود[۳۴۵] و به نماز شب اهتمام داشت.[۳۴۶]
امام علی در مورد رابطه خود با همسرش حضرت زهرا(س) میگوید: «به خدا سوگند! هیچگاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی ننمود و هر گاه به او نگاه میکردم همه ناراحتیها و اندوهها و غمهایم را از یاد میبردم».[۳۴۷] علی(ع) در کارهای خانه به فاطمه کمک میکرد.[۳۴۸]
بنابر آنچه از امام علی نقل شده، فرزندان حقوقی دارند که باید رعایت شود. وی میفرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد. ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد...».[۳۴۹] وی در مورد چگونگی تربیت کودکان فرمود: «هر کس کودکی دارد، کودکی کند».[۳۵۰] سفارش امام علی(ع) به والدین این بوده که در تربیت فرزندان، موقعیت زمانی کودکان و فاصله میان دو نسل را در نظر داشته باشند.[۳۵۱]
از نظر امام علی(ع)، خویشاوندان جایگاه مهمی در زندگی افراد دارند. به نظر وی هیچکس از خویشان و بستگان خود بینیاز نیست که از وی با زبان و دست دفاع کند. خویشاوندان بزرگترین گروه از مردم هستند که از انسان پشتیبانی میکنند و ناراحتی او را از بین میبرند و هنگامی که حادثهای برای شخص پیش آید، آنها پرعاطفهترین مردماند.[۳۵۲]
ابونوار کرباس فروش میگوید:«علی بن ابیطالب به همراه بردهاش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به بردهاش گفت: «هر کدام را میخواهی بردار»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، ص۱۲۹.
امام علی(ع) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت خلفا -که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد در جنگهای صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم میکردند- ایستاد و این عدم مساوات در تقسیم بیتالمال را خلاف دستور قرآن برشمرد.[۳۵۳] وی عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیتالمال کرد و به آنها کتباً دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمان از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیتالمال یکساناند.[۳۵۴] همچنین وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمینهایی را که عثمان به افراد مختلف واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیتالمال را صادر نمود.[۳۵۵]
علی(ع) در بیت المال سختگیری میکرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، کلیددار بیتالمال، بهصورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را بهشدت بازخواست کرد.[۳۵۶] در جریان دیگری نیز به یکی از یارانش که درخواست مالی خاص از وی کرده بود، تذکر داده و او را از درخواستی بیش از حق خود منع نمود.[۳۵۷]
امام علی(ع) در کار دین، اجرای دقیق قانون و شیوه صحیح حکومتداری، بسیار جدی و بیاغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحملناپذیر کرده بود. وی در این راه حتی به نزدیکترین یاران خویش نیز سختگیری میکرد؛ مثلاً در جریانی به قنبر دستور داد که مردی را حد بزند. قنبر تحت تأثیر احساسات، سه تازیانه اضافه زد. علی(ع) آن مرد را وادار کرد به جبران آن سه تازیانه، قنبر را تازیانه بزند.[۳۵۸] همچنین در نهج البلاغه آمده است که یکی از توانگران بصره، عثمان بن حنیف، فرماندار بصره را مهمان کرد و غذاهای رنگارنگ در سفره گذاشت و نیازمندان به آن ضیافت راه نداشتند. وقتی گزارش این ضیافت به گوش علی(ع) رسید، فوراً نامهای به عثمان بن حنیف نوشت و او را بهخاطر رفتن به چنین محفلی سرزنش کرده و او را به پیروی از راه و روش زاهدانه خویش دعوت نمود.
از نظر امام علی(ع) حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار بزرگترین حقی است که خداوند قرار داده و کاملاً دوسویه است[۳۶۰] و رعایت حقوق متقابل زمامدار و مردم ثمرات فراوانی دارد؛ از جمله عزت یافتن حق، استوار شدن پایههای دین، آشکار شدن نشانههای عدالت و اجرا شدن سنتهای پیامبر اسلام(ص)[۳۶۰] امام علی(ع) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در نامههایی که به مأموران دولتی فرستاده، کاملاً آشکار است. در دستورالعملی که برای مأمورین جمعآوری خراج نوشته است، آنان را به رفتار عادلانه و منصفانه و صبر و حوصله در برخورد با مردم سفارش کرده است.[۳۶۱] همچنین هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، او را به مهربانی و خوشرفتاری با همه مردم، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، و برخورد انسانی با آنان دعوت نمود.[۳۶۲]
در شرح نهج البلاغه آمده است که امیر المومنین(ع) با دستانش کار میکرد، زمین را آماده میکرد، درخت خرما میکاشت، آبیاری میکرد و همه اینها را خود انجام میداد.[۳۶۳] از دیدگاه امام علی(ع) ارزشِ حرکت برای جهاد در راه خدا، بیشتر از ارزشِ تلاش در راه کسب روزی برای خانواده نیست.[۳۶۴]
گفتهها و نوشتهها
در زمان حیات امام علی(ع)، مردم سخنان، خطبهها و برخی از اشعار وی را به خاطر سپردند و سینه به سینه نقل کردند و بعدها برخی از عالمان مسلمان، چه شیعه و چه سنی، به گردآوری آنها اقدام نموده و مجموعههایی از این گفتارها را به صورت کتاب درآوردند.
تصویری از نسخه قدیمی نهج البلاغه نگاشته شده در سال ۵۴۴ق.
مشهورترین اثر گردآوری شده از سخنان و نوشتههای امام علی(ع)، کتاب نهج البلاغه است که سید رضی از علمای قرن چهارم هجری آنها را جمعآوری کرده است. نهج البلاغه، پس از قرآن، مقدسترین متن دینی شیعه و برجستهترین متن ادبی عرب است.[نیازمند منبع] این کتاب در سه بخش خطبهها و نامهها و گزیدهای از سخنان کوتاه امام علی(ع) است که در موقعیتهای گوناگون بیان فرموده یا برای افراد مختلف نوشته شده است:
برخی از شرحهای نهج البلاغه، عبارتند از: شرح ابن میثم بحرانی، شرح ابن ابی الحدید معتزلی، شرح محمد عبده، شرح محمدتقی جعفری، شرح فخر رازی، منهاج البراعه خویی و شرح نهج البلاغه از محمدباقر نواب لاهیجانی.[۳۶۵] با توجه به اینکه «نهج البلاغه»، برگزیده سخنان امام(ع) است و نه همه آنها، ازاینرو، برخی از محققان در پی گردآوری همه سخنان وی برآمدهاند که این کتابها اصطلاحاً مستدرکات نهج البلاغه نامیده میشوند.
غرر الحکم و درر الکلم به همت عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، از علمای قرن پنجم هجری جمعآوری شده است. در غرر الحکم بیش از ده هزار سخن از امام(ع) به صورت الفبایی در موضوعات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، گرد آمده است.[۳۶۶]
دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم، توسط قاضی قضاعی جمعآوری شده است. او از علمای شافعی قرن ۵ قمری است و در میان اهل حدیث دارای اعتبار است. برخی او را شیعه قلمداد کردهاند.[۳۶۷] کتاب دستور معالم الحکم در ۹ باب نوشته شده است؛ حکمتهای سودمند امام علی(ع)، سرزنش دنیا و بیمیلی به آن، موعظهها، وصیتها و نواهی، پاسخ به پرسشها، کلام غریب، سخنان نادر، دعاها و مناجات، و شعری که از امام علی(ع) نقل شده است.[۳۶۸]
برخی دیگر از تألیفاتی که کلام امام علی(ع) در آنها گرد آمده است، عبارتند از:
نوشتار اصلی: دیوان امام علی(ع)
اشعار منسوب به امام علی(ع) در یک دیوان گردآوری شده که بارها توسط ناشران مختلف منتشر شده است.[۳۶۹]
در منابع شیعه و برخی از منابع اهل سنت، به نوشتههایی از امام علی(ع) اشاره شده است:
جَفْر و جامعه، عنوان دو کتاب حدیثی به املای پیامبر اکرم(ص) و نگارش حضرت علی(ع) است.[۳۷۰] این دو کتاب از ودایع امامت و از منابع علم امام به شمار آمده است.[۳۷۱] محتوای کتاب جفر، ذکر حوادث آینده تا روز قیامت است.[۳۷۲] بنا بر روایتی از امام کاظم(ع)، جز نبی و وصی نبی، کسی نمیتواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر(ص) است.[۳۷۳] کتاب جامعه نیز دربردارنده اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت و تأویل همه آیات و همچنین نام اوصیا از خاندان پیامبر(ص) است و آنچه بر آنها میگذرد. کتاب جامعه را افرادی دیدهاند.[۳۷۴]
مصحف علی یا مصحف امام علی(ع)، نخستین نسخه جمعآوریشده قرآن است که پس از درگذشت پیامبر (ص)، توسط امام علی(ع) آماده شد.[۳۷۵] این مصحف امروزه در دسترس نیست و بنابر روایات، به دستخط امام علی(ع) و بر اساس ترتیب نزول سورهها گردآوری شده بود. بر اساس برخی روایات، شأن نزول آیات و همچنین آیات ناسخ و منسوخ، در حاشیه این مصحف آمده بود.[۳۷۶] به باور شیعیان، مصحف امام علی(ع) در دست ائمه معصوم بوده و هماکنون نزد امام دوازدهم است.[۳۷۷]
مُصْحَف فاطمه(س)، کتابی است که فرشته الهی، مطالب آن را برای حضرت فاطمه(س) بیان کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است.[۳۷۸] مطالب این کتاب، شامل جایگاه پیامبر(ص) در بهشت و اخبار و رویدادهای آینده است.[۳۷۹] این کتاب نزد امامان شیعه بوده و بین آنان دست به دست میشده است و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته و ندارند. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است.[۳۸۰]
اصحاب
نوشتار اصلی: فهرست اصحاب امام علی
مطالعه بیشتر
جستارهای وابسته
پانویس
منابع