پسر دیروز که در نوجوانی مشغول آموختن حرفهای در کنار پدر یا استادکار بود امروز مشغول بازیهای رایانهای است. دختر دیروزی که در سن نوجوانی مغرور به هنرهای زنانه و دستپخت خود بود، امروز در حال لایک و دانلود است. وقت زیادی از نوجوانان و جوانان ما برای تفریحات تلویزیونی و اینترنتی تلف میشود. همین تفریحات بیهوده و وقتگیر جوانان ما را مثل کودکانی با جثههای بزرگ، بازیگوش و بیمسئولیت بار میآورد. مشکلی که نهایتاً به افزایش سن ازدواج منجر میشود.
در این اوضاعواحوال کنونی بعید نیست جوانان سیسالهای را شاهد باشیم که بهاندازه نوجوانان هجدهساله قدیمی در خودشان قدرت و توان ادارهٔ زندگی مشترک را نیابند. چراکه مسئولیتپذیری را از کودکی نیاموختهاند و با آن بار نیامدهاند. اگرچه اوضاع مالی در اعتمادبهنفس جوانان تأثیرگذار است و از همین اعتمادبهنفس احساس مسئولیت ناشی میشود اما در خانوادههای مرفه هم شاهد عدم مسئولیتپذیری جوانان هستیم؛ بنابراین نمیشود همهٔ مشکلات را به گردن ضعفهای اقتصادی انداخت. درگذشته هم جوانان با مشکلات مالی زندگی را آغاز میکردند که مثالهایش در خاطرات بسیاری از پدربزرگها و مادربزرگهای ما فراوان است اما با مسئولیتپذیری و سختکوشی و قناعت به قول خودشان زود صاحب همهچیز میشدند؛ اما جوان امروزی از ابتدا برای تحمل چنین مسئولیتهایی خوب تربیتنشده است.
بههرحال چه به لحاظ مقتضیات خوب و بد زمانه و چه به لحاظ اشتباهات والدین و ... مسئولیتپذیری جوانان لااقل در کلانشهرها و خصوصاً در برخی اقشار پایین آمده و همین مسئله یکی از علل مهم تأخیر در ازدواج و بالا رفتن سن آن شده است.
آمار بالای ازدواجهای ناموفق
یکی از دلایل مهم در تأخیر سن ازدواج نگرانی از آینده ازدواج جوانان است. نگرانیهایی که به جهت آمار بالای ازدواجهای ناموفق قوت گرفته است.تجربه تلخ زندگی دیگران طبیعتاً بر نگاه و افکار ما نیز سایه میاندازد و بدیهی است که اینهمه آمار بالای ازدواجهای ناموفق موجب نگرانیهای عمومی و وسواس در انتخاب خواهد شد و ازدواج تا سنین بالا که جوانان به پختگی و استقلال بیشتری برسند به تأخیر میافتد.
با توجه به آمار بالای ازدواجهای ناموفق میتوان دریافت که تا چه طیفی از خانوادهها دچار نگرانیها و بدبینیهای گسترده نسبت به ازدواج و خوشبختی جوانانشان هستند. در این خصوص نگرانیهای والدین بیشتر و تأثیرگذارتر هم هست. یکی از خصوصیت سنین جوانی خوشبینی و امیدواری بالاتر نسبت به سنین دیگر زندگی است. به همین جهت باید گفت این نگرانیها و بدبینیها بیشتر از طریق تصمیمگیریها و تردیدهای والدین بر ازدواج جوانان تأثیرگذار است. مخصوصاً والدینی که ازدواج یکی از فرزندانشان را ناموفق میبینند نسبت به ازدواج دیگر فرزندان میخواهند بیشتر احتیاط کنند. احتیاطی که در اغلب موارد وسواس گونه و زمانبر خواهد بود.
عامل اساسی این قبیل نگرانیها که سن ازدواج جوانان ما را بالابرده است، به این طرز فکر برمیگردد که خوشبختی در بیرون است و باید داخل شود. خوشبختی نزد کسی است که میخواهد همسر ما یا همسر فرزند ما باشد. اگر خوب تأملکنیم درخواهیم یافت که حداکثر خوشبختی هرکسی به خودش و طرز فکر و اعمال خودش بستگی دارد.
والدین ترجیح میدهند فرزندشان در خانه بماند تا اینکه او را گرفتار مشکلات روحی یک ازدواج ناموفق ببینند. گاهی ترس والدین آنها را به این نتیجه میرساند که بهتر است جوانان دم بخت خود را تا سنین بالاتری همراهی کنند تا از سعادت و سلامت زندگیشان اطمینان داشته باشند. این امربر ازدواج دختران بیش از پسران تأثیر میگذارد و چون ازدواج طرفینی است نهایتاً فرقی هم نمیکند و بهطورکلی سن ازدواج را بالا میبرد.
در فرهنگ ما ازدواج دختران بیشتر تحت تأثیر نظر والدین قرار دارد. همین نگرانی از ازدواج ناموفق دختران موجب رد کردن خواستگاران دختر تا سنین بالا و تأخیر در ازدواج ایشان است؛ بنابراین هر چه آمار طلاق و ازدواجهای ناموفق بیشتر میشود بیشتر شاهد تأخیر در ازدواج جوانان و بدبینیهای گستردهتری نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده خواهیم بود تا بعضاً کار بهجایی برسد که ازدواج را فقط برای بزرگسالان بالای چهل سال تأیید و تجویز کنیم و مطمئن باشیم که آنها میتوانند زندگی آرام و کم دردسری را تجربه کنند.
البته این عامل با عوامل دیگری مثل هزینههای ازدواج و اشتغال و ... فرق دارد. این مشکل را باید با کمک اعتقادات صحیحتر و اصلاحات فکری حل کرد. عامل اساسی این قبیل نگرانیها که سن ازدواج جوانان ما را بالابرده است، به این طرز فکر برمیگردد که خوشبختی در بیرون است و باید داخل شود. خوشبختی نزد کسی است که میخواهد همسر ما یا همسر فرزند ما باشد. اگر خوب تأملکنیم درخواهیم یافت که حداکثر خوشبختی هرکسی به خودش و طرز فکر و اعمال خودش بستگی دارد. اگرچه همسر همراه و همدل، نهایت خوشبختی را به ارمغان خواهد آورد، اما اگر خودمان همسر همراه و همدل دیگری باشیم شانس اینکه دیگری هم همراه و همدل ما باشد بسیار بیشتر خواهد بود؛ بنابراین ما تجربههای تلخ دیگران را نخواهیم آزمود چون ما منتظر نیستیم خوشبختی را از دیگری هدیه بگیریم بلکه ما توانمندیم که خودمان خوشبختی را با قلبی روشن و اخلاقی نیکو در هر شرایطی از زندگی بسازیم.