0

همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی (دیدگاهها، عوامل تقویت، تهدیدها و راهکارها)

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی (دیدگاهها، عوامل تقویت، تهدیدها و راهکارها)
سه شنبه 21 بهمن 1399  12:09 PM

عوامل مشارکت سیاسی و اجتماعی

عواملی که در مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم با حکومت و نظام اسلامی نقش دارد عبارتند از:

الف) عوامل نظری

یکی از عوامل مشارکت سیاسی ـ اجتماعی مردم در نظام سیاسی اسلام، رضایت مردم از نظام حاکم است و یکی از چیزهایی که رضایت عامه بدان بستگی دارد، نوع نگاه حکومت است بر توده مردم: با این دید که آنها برده و مملوک و فقط برای این هستند که از حاکم اطاعت کنند و حاکم مالک و قیم و صاحب اختیار مردم است؟ یا به این دید که مردم صاحب حق اند و او امین و نماینده آنهاست. در صورت اول هر خدمتی انجام دهد از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان، خویش انجام می دهد و در صورت دوم، از نوع خدمتی است که یک امین صالح انجام می دهد، اعتراف حکومت به حقوق مردم و احتراز از هر کاری که موجب نفی حق حاکمیت آنها گردد، از شرایط و عوامل اولیه جلب رضایت و اعتماد مردم است. استاد مطهری ضمن نقد این تلقی که در رم قدیم وجود داشته مبنی بر اینکه رابطه ملت و حاکم مثل رابطه گله و چوپان است می فرماید:

در قرون جدید دوباره در اروپا این فکر قدیمی تجدید شد و با اتکا بر افکار کلیسا، این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق، و چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینی که هیچ نوع امتیاز روشنی ندارند تلقی کنیم و یا خدا را نفی کنیم تا بتوانیم خود را ذی حق بدانیم.

استاد مطهری ضمن نقد اندیشه سیاسی «توماس هابز» که متأثر از اندیشه های کلیسایی است می فرماید:

در این فلسفه ها مسئولیت در مقابل خداوند موجب سلب مسئولیت در مقابل مردم فرض شده است. مکلف و موظف بودن در برابر خداوند کافی دانسته شده است برای اینکه مردم هیچ حقی نداشته باشند. عدالت همان باشد که حکمران انجام می دهد و ظلم برای او مفهوم و معنی نداشته باشد... به عبارت دیگر حق اللّه موجب سقوط حق الناس فرض شده است.

اما امام علی(ع) بر عکس کلیسا، مسئولیت در برابر خدا را منافی مسئولیت در قبال مردم نمی داند، بلکه منطق نهج البلاغه بر این اساس است که ایمان به خدا زیربنای اندیشه عدالت و حقوق ذاتی مردم است. حضرت علی(ع) می فرماید:

خداوند بر من، به موجب این که ولی امر شما هستم، حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من همان اندازه حق است که از من بر شما.

حضرت علی خطاب به مالک اشتر می فرماید:

نگو از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن که این عین راه یافتن فساد در دل و ضعف در دین است.

در این دو جمله امام(ع) نظر کلیسا را که نفی حقوق مردم در برابر حاکم را عین ایمان می داند، رد می کند و به حقوق متقابل مردم و والی و نفی دیدگاهی که می گوید وظیفه ملت فقط اطاعت است و هیچ حقی در برابر حاکم ندارند تصریح می کند. بدین ترتیب دیدگاهی که سبب می شود مردم در نظام سیاسی مشارکت فعال نداشته باشند مورد تأیید امام نیست و نشان می دهد که حاکم امین مردم در امانت داری و مسئول در برابر مردم است، همان طور که در برابر خداوند مسئول است و این دو اصل برخلاف اندیشه کلیسایی با هم منافاتی ندارند.

در مجموع از لحاظ نظری حاکمیت اندیشه های منحط زیر که در تضاد با اندیشه های ناب اسلامی، و مانع مشارکت سیاسی و اجتماعی است:

1 ـ حاکم قیم مردم است و رابطه مردم با حاکم مانند رابطه چوپان و گله است نه رابطه امانت دار و امانت گذار.

2 ـ تفویض حاکمیت از ناحیه خدا به انسان، موجب این است که فقط در برابر خداوند مسئول باشد نه در برابر مردم.

3 ـ مسئولیت در برابر خدا با مسئولیت در برابر مردم، منافات دارد.

4 ـ حق الناس و حق الله با هم منافات دارند، به طوری که اگر بخواهیم حق الله را ادا نماییم ناگزیر باید حق الناس را فروگذاریم.

5 ـ حاکمیت خدا با حاکمیت ملی منافات دارد.

ب) عوامل عملی

عواملی که عملاً زمینه مشارکت فعال سیاسی اجتماعی مردم را از نظر حضرت علی(ع) فراهم می نماید عبارتند از:

1 ـ استفاده از نخبگان و عقلای قوم در امور مهم و اساسی

2 ـ امکان عملی نظارت مردم بر کار والیان

3 ـ حفظ سنت های صالح که در بین مردم از سابق مانده است.

4 ـ عدم برخوردهای خشن ایدئولوژیک و حزبی با مردم

5 ـ اثبات حسن ظن به مردم از طریق، احسان به قاطبه مردم از هر دین و مذهب، برداشتن سنگینی هزینه و مخارج زندگی از دوش آنها، و عدم تکلیف فوق طاقت. البته اعتماد و حسن ظن به مردم، موجب اعتماد و حسن ظن آنها هم به حاکم می گردد و احساس همدلی و نزدیکی حاکم خادم امین برای آنهاست و به آنها خیانت نمی کند و در نتیجه به او در تحقق آرمانهایش کمک خواهند کرد.

6 ـ ارتباط مستقیم با مردم و نزدیک شدن والی به مردم، به طوری که مردم بدون لکنت زبان از حق خود دفاع کنند، استفاده از مشورت انسانهای صادق و صریح و شجاع در حق گویی، ترک مشورت با افراد بخیل و ترسو و حریص، عدم استفاده از بانیان حکومتهای طاغوتی سابق عدم اجازه چاپلوسی و تعریف و تمجیدهای بیهوده از حاکم همه عواملی هستند که سبب ارتباط عاطفی و حسن ظن و رابطه صمیمی ملت و دولت می گردند و به نحوی که مردم در آن شرایط از رهبران خود به راحتی اطاعت می کنند و در سرنوشت خویش به طور گسترده دخالت می نمایند. موانعی که سد راه مشارکت عملی میان مردم و حکومت می شود این است که اگر در یک جامعه مردم مشاهده کنند به نخبگانش بی اعتنایی می شود، به ملت امکان نظارت و کنترل در کار رهبران جامعه داده نمی شود و با برخوردهای حزبی گروه حاکم، گروه های رقیب را به جرم اختلاف نظر از صحنه حذف کند، دولت فقط از مردم اطاعت بخواهد و خود را قیم مردم بداند نه خدمتگزار، خود را فقط محق بداند نه پاسخگوی مردم، به مردم اعتماد نداشته باشد، سنت های صحیح آنها را خرافه بپندارد و با مردم مهربانی نکند و آنها را به جای اینکه ولی نعمت خویش بداند، ابزار حکومت خویش بپندارد. در چنین حالتی است که کم کم حسن ظن مردم و همدلی از بین می رود و فاصله دولت و ملت زیاد می شود و این احساس در ملت به وجود می آید که حکومت آنها نیست، لذا نارضایتی شروع می شود.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها