راه های رسیدن به آرامش از نگاه قرآن - بخش اول
دوشنبه 13 بهمن 1399 11:38 PM
بنام خدا
آرامش یعنی طمأنینه، تسکین و آسودگی خاطر و همچنین به معنای راحت فکر کردن در زندگی است.همه انسانها دوست دارند که به آرامش واقعی برسند.
انسان در طول زندگی خود سختی و رنج های زیادی را متحمل می شود تا به آرامش برسد.او با انجام کارهای علمی تلاش می کند رازهای ناگشوده ی جهان را کشف کند، تا به امکاناتی دست یابد که آرامش و آسایش او را به وجود آورد.
در این مطلب می خواهیم راه های رسیدن آرامش از دیدگاه قرآن را بیان کنیم. در واقع این کتاب آسمانی معجزه ی پیامبر اکرم (ص) ،هر چیزی را که بشر برای هدایت خود نیاز دارد، در آن آورده است و کاملترین نسخه برای رسیدن به آرامش روحی و روان انسان است. او با به کار گیری دستورات قرآنی می تواند به این آرامش روحی برسد.
همه انسانها در زندگی دچار نگرانی هایی می شوند و برای رهایی از این نگرانی ها و رسیدن به آرامش به ایات قرآنی پناه می برند.این کتاب آسمانی در زندگی مادی و معنوی دارای اعجاز می باشد و اگر شخص با معرفت آن را تلاوت کند، حتما نتایج آن را در زندگی خود خواهد دید.بدون شک این آیات قرآنی در اد آرامش ایجاد می کند .
آرامش در زندگی اهمیت زیادی دارد ، چون اگر انسان آرامش نداشته باشد، نمی تواند فعالیتهای خود را در زندگی به خوبی انجام دهد.
در قرآن آیات فراوانی وجودد دارد که باعث به دست آوردن آرامش فرد در زندگی و رفع مشکلات او می شود.
سوره رعد آیه 28:" الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ " آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
در این آیه فرموده است ذکر و یاد خدا باعث آرامش دلها می شود. منظور از یاد خدا تنها ذکر زبانی نیست اگر چه یكى از مصادیق روشن یاد خداست،چون آنچیزی که مهم است این است که انسان در همه حالات مخصوصا در وقت گناه به یاد خدا باشد.
یاد خدا ؛ همان نماز خواندن،یاد نعمتهای او ، یاد قدرت او،یاد لطفهای خداوند که شامل حال بندگانش می شود،یاد قهر و خشم او ،یاد عفو و کرم، عدل ، یاد علم او به پنهان و آشكار می باشد.
همچنین آیه 173 سوره آل عمران می فرماید: "حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ " تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو وکیل و کارسازی است.این هم از آیاتی است که باعث آرامش انسان می شود وسفارش شده زمانی که ترس بر شما غلبه کرد ، به ذکر این پناه ببرید.
آیه 87 سوره انبیا " لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ" خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم).این ذکر مربوط است به داستان حضرت یونس زمانی که در دهان نهنگ فرو رفت و دلیل آن را دانست ، پس در آن تاریكیها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نیست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمىبایست مردم را بخاطر سرسختىشان رها كرده و تنها بگذارم) .
از این رو سفارش شده است کسانی که اندوهگین و غمگین هستند، به ذکر " لا اله انت سبحانک انی کنت من الظالمین" پناه ببرند.
همچنین آیه 44 سوره غافر، " فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ" پس به زودی گفتارم را (هنگام پاداش عمل) متذکر میشوید و من کار خود به خدا وامیگذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.
افوض از تفویض می آید و تفویض هم یعنی واگذار كردن كارها به خداست و این حالت بالاتر از توكّل است. در واقع در تفویض همهى كارها را به خدا مىسپاریم.
این آیه هم مربوط به داستان حضرت موسی است که آل فرعون، این مؤمن را تهدید مىكردند و براى او حیلهها مىاندیشیدند، ولى خداوند او را از همهى توطئهها و خطرها حفظ كرد. از این رو سفارش شده است کسانی که مورد حیله و مکر قرار گرفته اند، به این ذکر پناه ببرند.
درسالهای اخیر تلاش های زیادی شده است تا افرادی که دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل هستند، درمان شوند و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را در ازمیان بردن یا پیشگیری ازبیماری های روانی کسب نکرده است.
حتی جوامع غربی هم متوجه شده اند که برای درمان بیماری های روحی باید به دین پناه برد و چون دین اسلام، کاملترین ادیان است، پس منشأ اصلی آرامش را باید در آن جست و قرآن کریم هم کاملترین نسخه برای آرامش روح است.در ادامه راه رسیدن به آرامش از دیدگاه قرآن را بیان می کنیم:
ایمان
یکی از راه های رسیدن به آرامش ، ایمان است. ایمان همان باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش است و منظور از باور وتصدیق، باوری که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود. تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات و وسوسه ها در آن تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.
در آیه 4 سوره فتح می فرماید:" هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ " اوست آنکه آرامش و قوت قلب را بر دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمان خود بیافزایند.
سکینه به معنای آرامش قلب و اطمینان خاطر و خداوند این حالت را به هر كس عنایت كند،نتایج خوبی برای او در پی دارد و او با رسیدن به این حالت از ملامتها نمىهراسد، توكّل دارد، اگر چیزى را از دست بدهد غمناك نمىشود و اگر چیزى را به دست آورد طغیان و نافرمانى نمىكند.
از این آیه می توان فهمید که انسان بدون ایمان،نمی تواند به آرامش روحی و روانی برسد و در واقع یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد. این آیه به این معناست خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمه مرتبه ای از مراتب روح است؛ در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود.
در واقع آرامش داشتن در زندگی ؛ نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه نمی تواند طعم خوشبختی را بچشد.
انسانی هم که ایمان نداشته باشد، با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است و دائما در درون خود احساس هیچ و پوچی می کند وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.
ولی انسانی که ایمان دارد ،از همه اینها آسوده است وهمه افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال. دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود و راضی باشند یا از دست او عصبانی شوند. به همین خاطر هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.
همچنین آیه 82 سوره انعام هم به موضوع ایمان اشاره دارد:" الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ" آنان که ایمان آورده و ایمان خود را به ستمی نیالودند ایمنی آنها راست و هم آنها حقیقتا هدایت یافتهاند.
این آیه هم اشاره دارد به این که امنیّت (آرامش) وهدایت از خواص وآثار ایمان است. البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد که اکثر مفسرین آنرا شرک می دانند.واین را از آیه(انّ الشرک لظلم عظیم) استفاده کرده اند.
با توجه به این آیات و آیات دیگر قرآنی می توانیم متوجه شویم که ایمان اصل مهم برای رسیدن به آرامش و امنیت است و در واقع امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی.
اگر در جامعه ای پایه های ایمان به خدا سست شود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بدهد، امنیت در این جامعه وجود نخواهد داشت.
ذکر:
یکی دیگر از راه های رسیدن به آرامش ذکر است. ذکر در اصطلاح همان یادآوری به قلب وزبان است که گاهی در برابر غفلت وگاهی در برابر فراموشی به کار می رود .
در آیه "یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی واد خلی جنّتی" اطمینان به معنی آرامش وقرار گرفتن است ودل مطمئن، همان نفس مطمئنّه است. در واقع در این آیه آمده است که پاداش کسی که با یاد خدا به مقام اطمینان رسیده، درآمدن در سلک بندگان خدا وورود به بهشت است.
در واقع منظو از ذکر؛یادخداست . زمانی که انسانها در تنگناهای زندگی گرفتار می شوند و دچار اضطراب و نگرانی هستند، یاد خداست که به دلهای آنها آرامش می دهد.
ذکر حقیقی یعنی اینکه انسانها با زبان و دل یاد خداند باشد و اگر یاد خدا تنها بر زبان جاری باشد، اما دل با آن همراه نباشد، آرامشی به دست نمی آید .
قرآن یکی از عوامل آرامش را ذکر معرفی می کند وآن ذکری می تواند عامل آرامش باشد، که ذکر حقیقی (ذکر قلبی) باشد. ذکرقلبی است که روح همه عبادتهای عملیّه می باشد.
پس اگر انسان به دل متوجه خداوند باشد و در زبان اذکاری که در شرع آمده را بگوید، با خداوند انس می گیرد و انس با خدا هم آرامش در او ایجاد می کند ،چون که خداوند بهترین وامنیّت بخش ترین موجود می باشد وکسی نیست که بتواند با قدرت الهی مقابله داشته باشد و همچنین می توان گفت وبهترین نوع یاد خداوند هم نماز است. چون خداوند فرمود: ”اقم الصلوه لذکری” (نماز را برای یاد من به پا دار).
توکّل
یکی دیگر از راه های رسیدن به آرامش ، توکل به خدا داشتن است. توکّل از ریشه (وکل) می باشد وبه معنی وکیل گرفتن و واگذاری کارها به وکیل می باشد.
وقتی که انسان از رسیدن به آرزوهایش ناامید می شود و از همه جا و همه مردم قطع امید کرده باشد، تنها کسی که برای او کفایت می کند، خداوند است.او می تواند با توکل برخدا به همه ی ارزوها و خواسته هایش برسد.
قرآن یکی دیگر از عوامل آرامش را توکّل و واگذاری همه امور به خدا معرفی می کند.آیه 3 سوره طلاق اشاره به این موضوع دارد:" وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ" و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد.
این قسمت از آیه درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد درونی خود به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مى نالید. پیامبر (ص) او را آرام کرد و فرمود : اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحول و لاقوّة الّا باللَّه» را بر زبان جارى ساز. عوف به خانه خود برگشت و به اهل خانواده خود گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» زیاد بپردازیم. چندى نگذشت که پسر عوف با گله اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم. عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بله بر شما حلال است و سپس این آیات نازل گردید.
پس بهتر است کسانی که در زندگی احساس فقر وناداری می کنند ویا دچار ناراحتیها ونگرانی های دیگری شده اند، برای رفع همه این مشکلات به قدرتی که بالای همه قدرتهاست و فناناپذیر است اعتماد کنند وخود را به او بسپارند و به او توکل کنند
انسان باید بداند که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند وجود ندارد، پس بهتر است به او تکیه و توکل کند و خود و خانواده اش را به خدا بسپارد، چون خداوند مصلحت بندگانش را بهتر می داند و اگر صلاح بداند ، او را به خواسته اش می رساند.
منظور از توکّل بر خدا این است که انسان برای رسیدن به اهدافش ، تلاش خود را کند و همه امور را به خدا واگذارد و از خدا بخواهد که مشکلاتش را برطرف کند .کسی که به خدا توکل کند، هرگز یأس ونا امیدی را به خود راه نمی دهد ودر مقابل مشکلات احساس ضعف وزبونی نمی کند و در برابر حوادث سخت مقاوم است و همین حالت باعث می شود که او در درون خود احساس امنیّت وآرامش کند وبه همین خاطر توانایی او برای رفع مشکلات چند برابر می شود و به راحتی سختیها ومشکلات را تحمّل می کند.
کسی که بر خدا توکل کند، از هوا و هوس خود را کنار می کشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم می داردوعملی را که خداوند از او می خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح می دهدوبه عبارتی دیگربه دین خدا متدین شود وبه احکام او عمل کند، (فهو حسبه) چنین کسی که خدا کافی وکفیل او خواهد بودوآن وقت آنچه که او آرزو میکند خدای تعالی هم همان را برایش می خواهد.
مطلب ادامه دارد.....
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
منبع: پایگاه تبیان بخش معارف