6 مورد از مضحکترین جاذبههای گردشگری جهان
یک شنبه 28 دی 1399 9:07 AM
همه مراکز توریستی، زیبایی تاج محل، شکوه «گرند کانیون»، یا خیره کنندگی «انگکور وات» را ندارند. بعضی از این مراکز در نگاه اول تحسین برانگیز هستند و برخی دیگر در جلب توجه گردشگران شکست میخورند؛ و خب بعضی دیگر فقط ما را گیج میکنند.
در اینجا فهرستی از جالبترین جاذبههایی که میتوان در گوشه و کنار جهان دید آوردهایم.
موزههای غیرعادی، چیز جدیدی نیستند. ترکیه موزه عجیبی در رابطه با «مو» دارد. سانفرانسیسکو موزهای اختصاصی درباره «ویبراتورها» دارد. همچنین انگلیس موزه قلاده سگ و موزهای عالی از ماشین چمنزنی بریتانیا را داراست.
اما ژاپن با اختصاص موزهای به مشهورترین اختراع این کشور، آخرین ضربه را به تمام موزههای عجیب و غریب دنیا زده است: توالت رباتیک. این موزه به مناسبت صدمین سالگرد تولد توتو، مخترع دستشویی افتتاح شد. این موزهی 40میلیون پوندی، نمودار تولد و تحول توالتهای ژاپنی را از یک کاسه گلدان سرامیکی قدیمی گرفته تا ظرف طهارت، روشویی و حفره شستشو را نشان میدهد. وقتی اجابت مزاج به سراغ تان بیاید، دیگر هرگز به این توالتها به دیده تحقیر نگاه نمیکنید.
این منطقه بدنام در پشت بازار «پیک پلِیس» که به عنوان جوانترین نقطه کره زمین معرفی شده است هرگز به عنوان جاذبه درنظر گرفته نشد. اما طی 20سال گذشته، توریستهای تنبل و افراد خرابکاری که در این محل آدامس میجویدند، آدامسهای چسبناک خود را به عنوان یادبود در این کوچه چسباندند و حالا بیش از یک میلیون قطعه از این تودههای چسبناک به دیوارها چسبیدهاند؛ این یعنی رقمی بیش از 150 قطعه آدامس در هر آجر.
با وجود تمیز کردن این کوچه با بخار آب سنگین در نوامبر گذشته، اما همچنان دیوارها به دست طرفداران سرسختش با حبابهای آدامسی رنگین کمانی تزئین شده است. برخی این را هنری با منبع حرکت جمعی می نامند، برخی دیگر نیز میگویند این هنر «جکسون پلاک» برای دیوانه هاست. (جکسون پلاک نقاش آمریکایی است که با ترکیب رنگها، تابلوهای مدرن و زیبا میسازد). دندانهایت را از هم باز کن و آن را درست همین وسط بنداز. اگر تا اینجا آمدهای لازم نیست به هیچ چیز دیگری فکر کنی.
این کار در سال 1963 با ساخت مرد اسکاتلندی بزرگ آغاز شد، یک مرد کوهپایه نشین به ارتفاع 5 متر با کتی مایل به رنگ سبز در بالای مُتل اسکاتی در مدیندای. واقعیت این است که بیمعنا بودن کار مهم نیست: این روش خیلی زود با ساخت دایناسور بزرگ در سامرسبی و موز بزرگ در بندکافس ادامه پیدا کرد.
بعد از این بود که اوضاع احمقانهای بهوجود آمد: کوئینزلند یک قفسه بزرگ سوپرمارکت به بازار عرضه کرد: کیک پایِ بزرگ، بادام زمینی بزرگ، گیره کاغذ بزرگ. درحالی که کالگوریل در استرالیای غربی و رابرتسون در نیوولز غربی به پایینترین سطح موفقیت خود رسیدند. به همین دلیل خیلی به سطل زباله بزرگ یا سیب زمینی بزرگ فکر نکنید.
برخی گردشگران فریب خورده، دیدن همه 150مورد از چیزهای بزرگ استرالیا را چالش ارزشمندی در زندگی خود میدانند؛ اما گردشگران دیگر ترجیح میدهند که چیزهای بزرگ دیگری را در استرالیا ببینند، مانند صخره بزرگ مرجانی، رِد سنتر و الورو.
برخی مکانها مثل یک نشانهی گیرا و پر زرق و برق هستند و شهر را تبدیل به یک قطبنمای قوی میکنند. برخی دیگر برج و باروی باشکوهی دارند که بر اساس ویژگیهای مبهم جغرافیایی شکل میگیرد. اما تعداد کمی هستند که بتوانند این ادعا را داشته باشند که با چهار گوشه ایالات متحده در تماس هستند.
این نقش برجسته در شیپروک، شهری در ورودی نیومکزیکو، کلرادو، یوتا و آریزونا است. نقطه تقاطع آنها، یک لوح درجه2ی برنجی به شکل LP است اما آنچه آن را واقعاً ارزشمند میکند، قرار گرفتن آن در جایی اشتباه ؛ اشتباهی که ارزش یک تشویق پر سر و صدا را دارد.
بر اساس گفته مردم محلی نقطه درست این یادبود، 600 متر آنطرفتر است. از آنجا که این نقطه در بیابانی خشک و شدیدا گرم واقع شده، تبدیل به مکان بازدیدی برای گردشگران گمراهی شده که عرقریزان به این مکان میرسند.
بعد از اینکه چرخ و فلک «چشم» در میلنیوم لندن احداث شد، چرخ و فلکهای غول پیکر رواج پیدا کردند. پاریس یکی از این چرخ و فلکهای عظیم را دارد، همینطور پکن، بیرمنگام، اورلاندو، شارجه و شهرهای دیگر. این لیست همچنان در حال تکمیل است.
اما پریدن بر روی بلندیها همیشه هم ایده خوبی نیست. این را میتوانید درباره «چشم دودل» از دودلِی بپرسید.
با یک هزینه 4.50پوندی با این چرخ و فلک میتوانید مانند چشم پرنده با نگاهی 360 درجهای، افق شهر «بلک کانتری» را ببینید. در یک فاصله 35متری منظرهای از یک سالن بینگو متروکه، پارک خودروی مرکز شهر و نمایی نزدیک از خاکستر و بتون دیده میشود.
وقتی این چرخ و فلک در ماه مارس و به مدت یک ماه افتتاح شد، به عنوان بدترین جاذبه گردشگری انگلیس معرفی شد.
ژان پل سارتر گفت: «مردمان دیگر، جهنم هستند». اما مطمئناً او به این شهر کوچک در غرب میانه نیامده است؛ جایی که میتوان تلاش برای پاک کردن آخرین نشانههای عقلانیت از نام شهر را دید.
کارآفرینان هوشمند در اینجا دانشکدهای جعلی تأسیس کردهاند (البته دانشکدهای لعنتی). فروشگاه خیابان اصلی، گواهی مرگ و کارت پستالهای سوخته به مردم میفروشد، و زمین گلف کوچک آن از کلبه آتشین شیطان لعنتی الگو گرفته است.
چیزی بدتر از این میخواهید؟ به سالن هوکی گلتو بروید و بستنیهای ترسناکی که به شکل تابوتهای مینیاتوری سرو میشوند را بچشید.