پانتومیم
یک بازی یخ شکن. حتی اگر جماعتی غریبه هم دور هم باشید، باز جواب میدهد. هر چند نفر که هستید، باید به دو گروه تقسیم شوید. سپس یکی از گروهها، یک نفر از تیم حریف را انتخاب می کند و کلمه مد نظرش را به او میگوید تا او با یک پانتومیم و لال بازی به اعضای گروه خودش بفهماند، گروه اول چه کلمهای را انتخاب کردهاند. فقط عنایت داشته باشید کلماتی را انتخاب کنید که بشود با ایما و اشاره، بازی شان کرد. باور کنید نمایش کلماتی مثل دسترسی محلی، ستاد، رقتانگیز یا فرتوت به همین سادگیها نیست. یک تایمر هم دم دستتان باشد تا هر گروه فرصت معینی برای حدس زدن داشته باشند.
بازی حدس صدا
اگر بخشهای بازی خندوانه را دیده باشید با این بازی آشنا شدهاید. در این بازی دوبهدو با هم گروه میشوید و تعدادی اسم حیوان یا اشیا و چیزهای صدادار دیگر را روی برگه مینویسید. با شروع شدن بازی یکی از افراد گروه باید صدای آن چیز را دربیاورد و همگروهیاش باید اسم آن را حدس بزند. دقت کنید این بازی دقیقا برعکس پانتومیم است یعنی شما اجازه انجامدادن هیچ حرکتی را ندارید و فقط باید با صدا به همگروهیتان کمک کنید که حدس بزند.
مشاعره
چند فقره پایه شعر و شاعری در جمع لازم است که اندازه دکتر آذر (مجری همه برنامههای شاعرانه شبکه 4 و مسابقه مشاعره شبکه آموزش) سواد و حافظه شعری داشته باشند تا بساط مشاعره جور شود و بازی راه بیفتد! قاعده اش هم که دیگر ساده است؛ با حرف آخر بیتی که نفر قبلی میخواند، بعدی یک بیت دیگر را شروع میکند؛ «الف» بده. بدیهی است که همه شعرها را هم باید از بر بخوانید و مکث زیاد شما را میسوزاند و به ورطه آدمهایی میکشد که از شعر و شاعری چیز زیادی نمیدانند و به شما به مثابه دو دیوان شعر صوتی اتوماتیک نگاه میکنند.
گل یا پوچ
سنتیترین شیوه بازی این است که شیء کوچکی را که معمولا یک تکه کاغذ مچاله شده است، در مشتتان قایم کنید و طرف مقابل حدس بزند گل در کدام دست شماست. اگر درست بگویید گل جابهجا میشود و امتیاز به شما میرسد. بازی به همین ترتیب ادامه پیدا میکند تا یک طرف به امتیازی که با هم قرار گذاشتهاید، برسد. هیجان بازی وقتی بالاتر میرود که تعداد شرکت کنندهها بیشتر و گروهی باشد. میتوانید برای یک ضرب گفتن در اولین حدس هم امتیاز ویژه بگذارید تا ریسک بازی بالا برود.
اسم پیشانی
نوعی ۲۰ سوالی جمعی؛ همان بازی است که نقی در «پایتخت ۱» با بابایش، «پنجعلی» در آخرین قسمت سریال انجام میداد. هر بار یکی از جمع میشود سوژه بازی و جماعت با اجماع روی او اسم میگذارند و میچسبانند روی پیشانیاش. آن فرد از همه جا بیخبر هم آنقدر سوال میکند تا اسمش را حدس بزند و کشف کند. بازی وقتی تمام میشود که روی همه اسم بگذارند و همه بتوانند اسمهایشان را حدس بزنند.
بله – نه معکوس
یک بازی ساده برای مچ گیری از آدمهایی که قدرت تمرکز ندارند. یک بچه سرتق سرزبان دار باید در حکم پرسشگر ظاهر شود و از نفر مقابل سوالهای بدیهی کند و طرف مقابل هر جایی که باید بگوید «بله»، «نه» جواب بدهد و بالعکس. طبق منطق این بازی، ماست سیاه است! کسی که در مقابل تعداد بیشتری از سوالها مقاومت کند، برنده بازی است.
اسم بازی
نفر اول جمع، اسمی را میگوید و نفر بعدی با آخرین حرف اسم قبلی، اسم جدیدی میگوید. قانون بازی هم این است که هر کسی بیش از حد مکث کند، میسوزد. نفر آخری که در بازی میماند سلطان میشود و دور بعد با اسمی که او میگوید شروع میشود. از آنجایی که این بازی به درد جمعهای خیلی عمومیتر میخورد، بسته به هر جمعی که در آن هستید میتوانید یک بازی تخصصیتر هم راه بیندازید؛ مثلا اگر در جمع عشق فوتبالیها هستید، میتوانید بازی را در ژانر اسم بازیکنهای فوتبال یا در بین جماعت سینمادوست با اسم بازیگرها پیش ببرید.
بازی جابهجایی وسایل
این بازی را معمولا زمان مدرسه زیاد انجام میدادیم. این بازی بهاین صورت است که یکی از افراد جمع همه وسایل را نگاه میکند و برای چند دقیقه از جمع بیرون میرود، بقیه افراد یک وسیله را جابهجا میکنند و بعد از این که فرد مذکور آمد باید به دنبال تغییر ایجاد شده بگردد. یکی از افراد گروه هم باید با یک مداد روی میز بزند و با نزدیک شدن آن فرد به وسیلهای که جایش تغییر یافته، صدا را افزایش دهد تا تغییر پیدا شود. اگر در مدت زمان معین شده فرد بتواند آن وسیله را پیدا کند برنده بازی خواهد شد.