امام خمینى(ره)، احیاگر اسلام ناب محمدى (صلـى الله علیه و آله و سلـم)، در عصـر حاضـر، همه اقشار جـامعه را حیات بخشیـد. در ایـن میان تحـولـى که در قشر زنان به بـرکت انقلاب اسلامـى و روشنگریهاى آن بزرگوار به وجـود آمد، بسى ارزشمند و در خـور تإمل است. ایشان به لحاظ مظلومیتى که بر زنان در طـول تاریخ، هـم در عصر جاهلیت قدیـم و هـم در دوران جاهلیت مدرن وارد شده، تلاش فراوانى را در جهت آگاهـى بخشیـدن به ایـن قشر نسبت به (گـوهر وجـودى زن) و (حقـوق انسانى و اسلامى) او نمـود. بخـش کـوچکـى از دیدگاههاى حضرت امام در ایـن عرصه با عنوان (الگوى زن مسلمان و الگوى زن غربـى) در ایـن مختصر مـورد بررسى قرار مىگیرد تا از رهگذر آن، تفاوت فاحشـى که میان دو نگرش اسلامـى و غربـى نسبت به زن وجـود دارد، آشکار شـده و جایگاه والا و ارزشمنـد زن در فرهنگ و جامعه اسلامى روشن گردد.
زن در عصر جاهلیت
زن در عصر جاهلیت قبل از اسلام، داراى هیچ گـونه ارزش انسانـى و اجتماعى نبـود، به طـورى که تنها وظیفه او (خـدمت به مـرد) و (به دنیا آوردن فـرزنـد پسـر) بـراى شـوهـر بـود. در جهالت و گمراهى و تـوحـش این مردم و ذلت و بیچارگى زن، همیـن بـس که اگر زنـى، دخترى به دنیا مـىآورد، گذشته از این که خـود مـورد بغض و کینه مرد قرار مىگرفت و دیگران از او کناره مـىگرفتند و مـدتها به زندگـى در انزوا محکـوم مـىشد، در مـواردى حتـى فرزند دخترش زنده به گور مـىشد و مادر هیچ گـونه حقـى در دفاع و نگهدارى از فرزنـدى که ماهها براى پرورش او در رحـم تحمل رنج و سختـى کرده بـود، نـداشته و جرإت اعتـراض و مقاومت در برابـر اراده شـوهر نـداشت. تاریخ ماجـراهاى غصهناک فـراوانـى از ایـن بـاور غلط و وحشیانه را بر سینه دارد. قرآن کریم این سنت پلید را ایـن گونه ترسیم مىکند:
(و اذا بشر احدهـم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو کظیم یتوارى مـن القوم مـن سوء ما بشر به أ یمسکه على هون ام یدسه فى التراب الا ساء ما یحکمـون).(۱) و چـون یکـى از آنها به فرزند دخترى مژده داده مـىشـد، از شـدت غم و حسـرت رخسارش سیاه شـده و سخت دلتنگ مىشد و از ایـن عار و ننگ مژدهاى که به او داده شده، از قـوم و قبیلهاش مىگریخت و به فکر فرو مـىرفت که آیا با ننگ و ذلت ایـن دختر را نگه دارد یا او را زنـده به گـور نماید، آگاه باشید که بسیار بد مىکنند.
چنانچه در جامعه فرعونى، فرزندان بنـىاسرائیل به قتل مـىرسیدند و زنان با ذلت و نکبت نگهدارى مـىشـدنـد تا به خـدمت فـرعونیان درآینـد.(۲) امام خمینـى(ره) مـوقعیت اسفبـار زن را در عصـر جاهلیت مـورد اشاره قرار داده و منتـى را که اسلام بـر ایـن قشـر دارد، گـوشزد نموده و مىفرمـودند: (در جاهلیت، زن مظلـوم بـود و اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلـومیتى که در جاهلیت داشت، بیرون کشید. مرحله جاهلیت، مرحلهاى بود که زن را مثل حیوانات بلکه پاییـنتر از او، زن در جـاهلیت مظلـوم بــــود. اسلام زن را از آن لجنزار جاهلیت بیـرون کشیـد.)(۳) ایشان محیطـى را که حضـرت زهـرا(سلام الله علیها)، در آن به دنیا آمدند، ایـن گـونه معرفى مىنمـودند:
(ایـن ولادت باسعادت در زنان و محیطـى واقع شد که زن به عنـوان یک انسان مطرح نبـود و وجود او موجب سرافکندگى خاندانـش در نزد اقـوام مختلف جـاهلیت به شمـار مـىرفت. در چنیـن محیط فـاسـد و وحشتزایـى پیامبـر بزرگ اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دست زن را گـرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشیـد.)(۴)
نه تنها در جامعه جاهلـى حجـاز، بلکه در جـوامع متمدن آن روز یعنـى ایران و روم نیز زنان تحت ظلـم و ستـم مـردان بوده و از کمتـریـن حقـوق انسانـى محـروم بـودنـد.
(در یـونان، زن جزء کالاهاى تجارتى در بازارها خرید و فروش مىشد و بعد از وفات شـوهر، حق زندگـى نداشت. در هند وقتـى مرد مـىمرد، براى رهایى روحـش از تنهایى، زن را با او زنده زنده مىسوزاندند و ایـن سـوختـن را نـوعى فـداکـارى و عشق زن به همسـر قلمــداد مىکردند. در میان یهودیان زن جزیی از ارث پـدر به شمار مـىآمد، تـولد یک پسر، جشـن و سرور به همراه داشت ولى تولد یک دختر، غم و اندوه به همراه مىآورد. در میان مسیحیـان، فحشـا بیشتـریـن رشـد خـود را در دوره رواج رهبانیت و زهد افراطـى میان مردان و زنان مسیحـى بروز مىکند تا جایـى که لـوتـر بـراى اصلاح انحرافات کلیسا، بپا مـىخیزد.)(۵)
چنانچه ملاحظه مىشـود، زن در بعضـى از جـوامع، از حق استقلال حیات نیز محروم بوده و حیات او به حیات شوهر وابسته بـود به طورى که پـس از مرگ شـوهر، حق زندگى نداشت. چنان که در بسیارى از جـوامع پیشرفته در گذشته و حال، زن نسبت به اموال خـویـش، هیچ گونه حق تصرف نداشت. یکـى از نویسنـدگان که قانـون مـدنـى ایران را شرح کرده، مىنویسد:
(استقلالـى که زن در دارایـى خـود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است، در یـونان و روم و ژرمـن و تا چندى پیـش هـم در حقوق غالب کشورها، وجود نداشته یعنى مثل صغیر و مجنون، محجـور و از تصرف در اموال خود ممنوع بـوده. در انگلستان که سابقه شخصیت زن در شخصیت شوهر محو بـود، دو قانون یکى در ۱۸۷۰ و دیگرى ۱۸۸۲ میلادى به اسـم قـانـون مـالکیت زن شـوهـردار، از زن رفع هجـــر نمـود.)(۶)
در سایر کشـورهاى اروپایى نیز از اوایل قرن بیستـم در طـى چنـدیـن دهه به مرور، حق مالکیت براى زن به رسمیت شناخته شد.
اسلام و نجات زن
اسلام با ظهورش، (غبار غلیظ مظلومیت و ذلت) را از ایـن مخلـوق الهى و شـریک مرد در زنـدگـى پاک کرد و به طـرق مختلف، (کـرامت ذاتى زن) را آشکار ساخت. سنـن جاهلى و رفتارهاى غیر انسانى با زنـان را تقبیح نمـود و آنـان را به رفتـار نیکـو و اداى حقـوق انسانـى زنان تشـویق و مـوظف ساخت. ملاکهاى ارزشـى را در جـامعه دگرگـون کرد، نه مرد بودن را ملاک کـرامت شمرد و نه زن بـودن را نشـانه نکبت و بـدبختـى، بلکه معیـار و فضیلت را (تقـــــوا و خـویشتـندارى در برابر گناه و نافرمانـى خدا) شمرد، چه دارنده آن مرد باشد و چه زن. به زنان، حقوق مساوى با حقـوق مردان اعطاء نمـود چـرا که در انسـانیت، تفاوتـى میان زن و مـرد نیست و اگـر تفاوتهایـى در بعضـى از حقـوق دارنـد، مـربـوط به ویژگـى زن یا ویژگـى مرد است و امرى کاملا طبیعى و عقلایـى است و هیچ کدام از ایـن حقـوق ویژه، ملاک ارزش و امتیاز نزد خـداونـد سبحـان نیست. آنچه را که ملاک کرامت و ارزش به جامعه معرفـى کـرد، مـربـوط به انسـانیت انسـان است نه زن و مـرد بـودن انسـان.
در ایـن مکتب، به زن، استقلال و هـویت بخشیـده شـــد. او گذشته از این که مىتـواند پلههاى رشد و تعالى را بپیماید، در عرصه مذهبـى، داراى هـویت مستقل است، تکـالیف و حقـوق خـاص خـود را دارد، در احکام تقلید، سفر، تصرف در اموال و امثال آن تابع مرد نبـوده و به عنـوان (انسـان مکلف)، خـود مستقلا داراى مسئولیت است. از نظر اجتماعى و حقـوق، مالک کار و دسترنج خـویـش است. و ان لیـس للانسان الا ما سعى.(۷) حق دارد، بلکه موظف است تحصیل علـم نماید و حـد معینـى بـراى تحصیل وجـود ندارد.
علت نفـوذ و گستـرش سـریع اسلام در جزیـره العرب و فتح قلـوب ملل مختلف، در اهتمام ایـن مکتب به حقـوق انسانى اقشار مختلف جامعه به ویژه اقشار مظلوم آن بود. بىجهت نبـود که محرومان و مظلومان و از آن جمله زنان در گرایش به اسلام و پذیرفتـن ایـن مکتب پیشقدم بـوده و در تشـویق و تحـریص شـوهـران خـویـش نقـش داشتند.
قرآن کریم در شرایط آن روز جامعه، زنانى شایسته چون حضرت مریـم(سلام الله علیها) و آسیه همسـر فـرعون را معرفـى کرده و از ایشان به عنـوان زنان صـالح و وارسته تجلیل نمـود. مهمتـر از همه، از حضرت زهرا(سلام الله علیها)، به عنـوان (کـوثـر) یاد کرده و به عنـوان (الگـو و اسـوه) معرفـى نمـود و بـدیـن وسیله صلاحیت و شایستگـى زن را در رسیـدن به کمالات معنـوى و الگـو بـودن بـراى همگان به اثبات رسانید.
پیراستـن حضرت مریـم از اتهامات نارواى یهودیان، خدمتى بزرگ در حق (زن لایق، عفیف و وارسته) و دفـاع از حقـوق او بود.
تجلیل از آسیه در دربار پادشاهى فرعون با آن جلال و شکـوه مادى، ارجگذارى به (قدرت و تـوانایـى زن در مبارزه با استکبار و نیل به کمالات انسانى) بـود. چنانچه معرفى شخصیت والاى حضرت زهرا(سلام الله علیها) و نقـش او در تـاریخ اسلام، نشـانگـر شـایستگـى زن در عرصههــاى گوناگـون اخلاقى، سیر و سلـوک معنوى، اجتماعى و سیاسى است. امام خمینى(ره) براى حضرت زهرا(سلام الله علیها) شخصیتى جامع تصـویر مىکرد و مىفرمـود:
(تمام ابعادى که بـراى زن متصـور است و بـراى یک انسان متصـور است، در فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جلـوه کـرده و بـوده است. یک زن معمـولى نبـوده است. یک زن روحانى، یک زن ملکـوتى، یک انسان به تمام معنـا انسان، تمـام نسخه انسـانیت.)(۸)
نقشـى که اسلام براى زن در نظام خلقت قائل است، دقیقا منطبق بـر فطرت و جایگاه او در نظام آفـرینـش است. در عیـن آن که ماننـد مرد بـراى او در اجتماع نقـش قائل است، اما در میان همه مشاغل، مهمتریـن شغلى را که بـراى انسان متصـور است یعنـى (تـربیت) بـر عهده او نهاد.
(تـربیت انسـان) از مهمتـریـن، دشـوارتـریـن و ظریفتـریــــن مسئولیتهاست، از ایـن رو بـر عهده پیـامبـران نهاده شــده است. زن با برخـوردارى از ویژگیهاى خاص جسمـى و روحـى، نقـش مادرى و تربیت فرزنـد را که زیربنایـىتـریـن نقشها در نظام خلقت است، و صلاح و فسـاد جـوامع بـدان بستگى دارد، عهدهدار است.
ایـن مکتب براى تربیت فرزنـد که چه بسا سرنـوشت جـوامع را رقـم مـىزنـد، آن قـدر اهمیت قائل است که براى انتخاب همسر و آداب و رفتـار پـدر و مـادر قبل از انعقـاد نطفه از رحـم مـادر، دوران باردارى مادر تا دوران تـولد و شیرخـوارگى و تا دوران کـودکـى، نـوجوانى و جـوانى دستـورالعملى دقیق تنظیـم و ارایه شده تا در پرتـو رعایت آن، فرزندى شایسته و لایق تربیت شـده و وارد اجتماع گردد. امام خمینى(ره) مىفرمود:
(زن، مـربـى جـامعه است. از دامـن زن، انسانها پیـدا مـىشـونـد. مـرحله اول مـرد و زن صحیح از دامـن زن است. مـربـى انسانها، زن است. سعادت و شقاوت کشـورها بسته به وجـود زن است. زن با تربیت صحیح خودش، انسان درست مـىکنـد و با تـربیت صحیح خـودش، کشـور را آباد مىکند. مبداء همه سعادتها از دامـن زن بلند مىشـود.)(۹)
صـد افسـوس که از نقـش مهمـى که اسلام بر اساس خلقت زن، براى او قائل است، غافلیـم و آن را امـرى ساده و پیـش پـا افتاده تلقـى مىکنیـم. شاید یکى از علل و عوامل مهم عدم تـوفیق جوامع در امر (تربیت)، بـىتـوجهى به نقـش معجزهآمیز و حیاتى زن در مـوقعیت مادرى باشد. غفلت از نقـش و توانایى مهم زن و مشغول کردن او به مشاغلـى کـماهمیت و گاهـى نامتناسب با استعدادها و تـواناییهاى او، خسـارات زیـادى به بـار آورده است.
مرورى بر زندگى شخصیتهاى بزرگ و وارسته تاریخ که نقطه عطفـى در تاریخ شمرده مـىشـوند و منشا خدمات و برکات فراوانى بـودهاند، نشان مىدهد که زنان در تربیت ایشان، نقـش تعییـنکننده داشتهاند.
امام خمینى(ره) در وصف حضرت زهرا(سلام الله علیها) مـىفرمـود: (زنى که در حجرهاى کـوچک و خانهاى محقر، انسانهایـى تـربیت کرد که نـورشان از بسیط خـاک تا آن سـوى افلاک و از عالـم ملک تـا آن سـوى ملکـوت اعلـى مـىدرخشـد. صلـوات و سلام خـداوند تعالـى بر ایـن حجره محقرى که جلـوهگاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.)(۱۰)
همیـن مقدار اندک، مىتـواند دورنمایى از (موقعیت ممتاز زن) را در فرهنگ اسلامى نمایان سازد.
زن در جاهلیت مدرن
مظلـومیت و محـرومیت زن از حقـوق انسانـى، منحصر به عصـر جاهلیت گذشته نبـود، بلکه در عصر علـم و تکنولوژى نیز، زن بیـش از مرد مـورد ظلـم و بـىعدالتى قرار گرفت. در ایـن مجال اندک، تنها به بـرخـى از ابعاد مظلـومیت و محـرومیت زن اشـاره مـىکنیم.
الف) زن، ملعبه سرمایهداران
وارد کـردن زن به صحنه اجتماع در قـرون اخیر در اروپا، هر چنـد با شعار (آزادى زن) و (تساوى زن و مـرد) انجام شـد، اما در حقیقت بـا هـدف بهرهکشـى بیشتـر از وجـود زن به نفع مـرد انجام گرفت. زن از خلقت و فطرتـش فاصله گرفت و به استخـدام بیشتر مرد درآمـد. متفکـر شهیـد آیت الله مطهرى(ره) تحلیلـى روشنگرانه در ایـن زمینه دارد و مىنویسد:
(یکـى از عوامل این بـود که مطامع سرمایهداران در ایـن جـریان بـىدخالت نبـود. کـارخـانهداران بـراى این که زن را از خـانه به کارخانه بکشند و از نیروى اقتصادى او بهرهکشـى کنند، حقـوق زن، استقلال اقتصادى زن، آزادى زن، تساوى حقـوق زن با مرد را عنـوان کردند و آنها بودند که توانستند به ایـن خواستهها رسمیت قانونى بـدهنـد.)(۱۱) سپـس به نقل از ویل دورانت مـىنـویسـد:
(زنان کارگران ارزانترى بـودند و کارفرمایان، آنان را بر مردان سرکـش سنگیـن قیمت، ترجیح مىدادند. یک قرن پیش در انگلستان کار پیدا کردن بر مردان دشـوار گشت اما اعلانها از آنان مىخـواست که زنـان و کـودکـان خـود را به کـارخـانههـا بفـرستند… نخستیـن قـدم بـراى آزادى مادران بزرگ ما، قانـون ۱۸۸۲ بـود. به مـوجب ایـن قانـون زنان بـریتانیاى کبیـر از امتیاز بـىسابقهاى برخـوردار مىشدند و آن این که پـولـى را که به دست مـىآوردند حق داشتند که براى خـود نگهدارند. ایـن قانون اخلاقى عالى مسیحى را کارخانهداران مجلـس عوام وضع کردند تا بتـواننـد زنان انگلستان را به کارخـانهها بکشاننـد. از آن سال تـا به امسال سـودجـویـى مقاومتناپذیرى آنان را از بندگـى و جان کنـدن در خانه رهانیده، گرفتار جان کنـدن در مغازه و کارخانه کرده است.)(۱۲)
در حالـى که در اسلام، وظیفه تإمیـن زندگـى زن، بر عهده مرد است، در فرهنگ اروپایى عملا مسئولیت مردان کاسته یا به طور کلى مرتفع شده، زن وارد بـازار کار شـده، دوشـادوش مـرد به کار و فعالیت اقتصـادى مشغول گـردیـده، علاوه بـر آن که به مثابه نیروى کار ارزان مـورد بهرهکشـى قرار گرفته، وظیفه تإمیـن معیشت خـود و گاهى فرزندان را نیز متکفل شـده است. آمارهاى تکـان دهنـده سـازمـانهاى رسمـى جهانـى حکایت از وضعیت رقت بار زنان در عصر علـم و تکنـولـوژى و تسـاوى حقـوق زن و مـرد و رفـاه و پیشـرفت است. از حـــدود ۱/۳ میلیارد انسانى که در سرتاسر جهان در فقر بسر مـىبردند، ۷۰% زن هستند،۱۳ خانـوارهاى جهان تحت سرپرستـى زنان اداره مىشـود.(۱۳) هنـوز در بسیارى از کشـورها، دستمزد زنان در مقـایسه بـا دستمزد مردان در یک کار مساوى، به مراتب کمتر است. بـر اساس یک آمار در بسیارى از کشـورهاى صنعتـى، زنـان ۷۰ تـا ۸۰ درصـد نـرخ دستمزد ساعتـى مردان را دریافت مـىکنند. در ژاپـن و جمهورى کره، دستمزد آنان نصف دستمزد مـردان است.(۱۴) ایـن همه نشانگـر ایـن واقعیت تلخ است که بـا ورود زن به صحنه اجتمـاع، نه تنها حقـــــوق او تإمیـن نشده، بلکه بسیارى از حقوق دیگرش نیز نادیده گرفته شده است.
ب) زن، ملعبه مردان بىبند و بار
بدبختـى و فلاکت دیگر زن، بهرهکشـى جنسـى از او است. چـون ارتباط محدود زناشویى میان زن و شوهر تـوسط بعضى از فیلسـوفان آن دیار، نشانه عقب ماندگـى و مخالف با آزادى رفتار خـوانده شـد، با ورود زن به اجتماع و ارتباط نامحـدود بـا دیگـران، کانـون خـانـواده متلاشـى شد. جان استـوارت میل از بنیانگذاران دمکراسـى و برابرى در این باره مىگوید:
(آزادى عمل هر کـس در مـورد روابط جنسـى، باید به طـور کلى غیر مهم و امرى کاملا خصـوصى بشمار آید، امرى که ارتباطى به هیچ کـس دیگر و به دنیاى خارج نـدارد. روزى فرا خـواهـد رسیـد که مقصـر شناختـن کسـى بـراى ایـن امـور، جزو خرافات و تـوحشهاى روزگاران کـودکـى نـوع بشر شمرده خـواهد شد.)!(۱۵) ورود این چنینى زن به اجتمـاع، گذشته از فسـاد اخلاقـى و بـىبنـد و بارى که به دنبـال داشت، کانون خانواده را متلاشى کرد، به طـورى که امروزه متفکران دلسـوز آن دیار، خـود از متلاشـى شـدن خانواده که کانـون محبت و تـربیت فـرزنـدان شـایسته است، مـىنـالنـد.
با متلاشى شدن خانواده و از بین رفتـن علاقه و ارتباط پدر و مادر در محیط خانواده و فرود آمـدن خیمه خانـواده، فرزنـدان حیران و سرگردان و محروم از محبت و عاطفه پـدر و مادرى وارد اجتماع شده و هر کدام جذب قطبهایـى در اجتماع فاسـد گشته و بسیارى از آنان به پـوچى در زندگى رسیدند. بسیارى دم غنیمتى شده و بسیارى دیگر به هر قیمتـى دنیاى پرزرق و برقى را به بهاى لگدمال کردن حقـوق انسانهاى دیگـر بـراى خـود ساختنـد و البته بسیارى از مردم نیز خـود را غرق در کار و فعالیت نمـودنـد، غرق در کار و کار و کار شـدنـد تا همه چیز را فـرامـوش کننـد. طـراحان و صحنهگـردانان، سیستمـى را پایهگذارى کـردند که پـدر، مادر و فـرزنـد، هر کـدام بیگانه از یکـدیگر و به صـورت جـدا فقط کار کنند و کار کنند تا نظام سرمایهدارى سر پا بماند و البته مردم نیز از رفاهـى نسبـى بـرخـوردار بـاشنـد. در آن سیستـم هـدف، کار و فعالیت است و از برآورده کردن نیازهاى معنـوى و روحـى خبرى نیست، چرا که بسیارى از نیازهاى روحـى و معنـوى در آن زندگى به فرامـوشـى سپرده شده است. در چنیـن نظامى زن بیش از مرد متضرر شد، چرا که او بیش از مرد، از خلقت و فطـرت خـویـش فاصله گرفت و به تعبیر صحیحتـر دور نگه داشته شد. در ایـن سیستم، زن، هم نیروى کار ارزان براى مردان استثمارگر است، هـم بدون آن که مرد بار سنگیـن مسئولیت معیشت زن را بـر عهده بگیرد، رسالت اداره خانـواده و همسر و فرزنـدان را بپذیرد، مجانا به هدف خـود که همانا بهرهکشى بـىحد و حصر جنسـى از زن بـود، رسیـد. البته با شناخت عمیق از بعضـى از روحیات زن مثل علاقه به خـودنمایى، او را مانند کـودکـى با اسباببازیهایـى مشغول کـرد، او را ستـاره تئاتـر و سینمـا نمـود، چهره شـــاخص تبلیغاتـى بـراى شرکتها و سازمانها کرد و ایـن همه را با شعار فـریبنـده (آزادى زن) و (تسـاوى زن و مـرد) انجــــام داد.
ج) زن، کالاى تجـارى
مصیبتبـارتـر آن که امـروزه زن به عنـوان یک کالاى تجارتـى در اروپاى متمدن خرید و فروش مىشـود. در مجارستان یک قاچاقچى مىتواند یک دختربچه یتیم را به قیمت یک ماشیـن کهنه یعنـى ۹۰۰ دلار خریدارى کند. او سپـس مـىتـواند ایـن دختر را به قیمت ۲۷۰۰ دلار به یکـى از مراکز فساد غربـى بفروشـد. صاحب مرکز نیز مىتواند با کرایه دادن دختر به مراکز فساد لندن، پاریـس یا آمستردام چند برابر ایـن پول را به دست آورد. یک پلیـس لندن در این باره مىگوید: تجارت زن، در حال رونق گرفتـن است؛ چون تقریبا بىخطر و بسیار پرسود است. تجارت مواد مخدر، پـولساز است، اما هر روز خطرناکتر مىشود و ممکـن است بیست سال حبـس براى مجرم در پى داشته باشـد. اما خریـد و فروش زن، آسان و پـرسـود است به خصـوص وقتـى که آنها را با ماشیـن از اروپاى شـرقـى مـىآورنـد و خـرج هـواپیما را هـم نمـىدهنـد! بنا بـر گزارش سـازمان بیـن المللـى مهاجرت، هر ساله هزاران زن اروپایى خرید و فروش مىشـوند. طریقه کـار ایـن گـونه است که زنها از طـریق دوستـانشـان یــــا آگهى روزنامهها مطلع مىشوند که مـىتـوانند در کشـورهاى مختلف اروپاى غربى به عنوان رقاصه یا کارگر کاباره کار پیدا کنند. براى ایـن کار، دانستـن زبان لازم نیست، حقوقى خوب به اضافه پروانه کار هـم داده مىشـود!
دبیرکل سازمان یادشده مـىگـوید: زنهاى روس، اکثرا از مرز لهستان وارد مـىشـوند. در آنجا مدارک شناسایـى و روادید تـوریستـى در اختیار آنها قرار مىگیرد. براى زنهاى دیگر، روادید رقاصى یا هنرمندى تهیه مىشود! کشـور سـوئیـس در سال ۱۳۷۳، ۱۸۰۰ مورد از این گـونه ویزاها صادر کرده است. از ایـن زنها ۱۵ هزار دلار مىگیـرند تا آنها را به غرب بیاورند، آنها مـىتـواننـد کار کنند و ایـن پـول را دوباره به دست آورند. البته هزینههاى دیگر مانند کمیسیون صاحب مرکز و پـول غذا و جا را هـم باید بپردازد. سیستـم به گونهاى است که ایـن زنها، مقروض باشند و فقط بتـوانند ۱۰ تا ۲۵ درصـد از درآمدشان را حفظ کنند.(۱۶)
ملاحظه مـىشـود که در عصـر جـاهلیت مـدرن و بـا شعارهاى فـریبنـده، نه تنها زن از مظلـومیت و محرومیت نجات نیافت، بلکه در بعضى از ابعاد محرومتر و مظلـومتر شد. اگر در گذشته استبداد حاکـم بـود و زن با صراحت استثمار مـىشد، امروز با شعار دمکراسـى و آزادى و تساوى حقـوق، زنان از هویت خویـش دور مانده و به صورت کالاى بىارزشى درآمدند. اگر در گذشته زن تنها تحت ستم شوهرش بود، امروز تحت ستـم مردان بیشمارى است.
خودباختگى در جوامع شرقى
استعمـارگـران به پیـاده کـردن اهـداف خـود در یک کشـور اکتفـا نکردند، بلکه به مرور به کشـورهاى دیگر نیز دستاندازى نمـودند. در جـوامعى که از فرهنگى قوى و دیرینه برخوردار بـودند، با دقت و درایت بیشترى وارد شدند. در جـوامع اسلامـى و با دستپروردگانى چـون آتاترک در تـرکیه و رضاخان در ایـران، به استحاله فـرهنگـى مشغول شدند. یکى از عرصههاى نفـوذ، (جایگاه زن مسلمان) بـود. با استفاده از خودباختگان و دستنشاندگانى که در هر جامعهاى کـم و بیـش یافت مـىشـونـد و بـا شعارهاى فـریبنـده (آزادى زن) و (تساوى حقوق زنان و مردان) احکام و قـوانیـن اسلامـى را مـورد هجوم قرار دادند. ماجراى ننگیـن (کشف حجاب) در عصر رضاخان با عنـوان (نهضت نسـوان)، و بـا انگیزه آزاد کـردن زن از اسـارت حجاب! آن هـم به زور سرنیزه! از عجایب روزگار است. امام خمینـى(ره) بارهـا از ایـن مـاجـراى ننگیـن و تـإسف بـار یاد مـىکـردنـد و مىفرمودند:
(خـدا مـىدانـد که به ایـن ملت چه گذشت در ایـن کشف حجــــاب. حجاب انسانیت را پاره کردند اینها. خدا مـىداند که چه مخدراتـى [بانوان محترم و پردهنشیـن] را اینها هتک کردند و چه اشخاصى را هتک کردند. علماء را وادار کردنـد با سرنیزه که با زنهایشان در مجالـس جشـن، یک همچـو جشنـى که با خـون دل مردم، با گریه تمام مىشد، شرکت کنند. مردم دیگر هم به همیـن ترتیب، دستهدسته دعوت مىکردند و الزام مـىکـردنـد که با زنهایتان باید جشـن بگیریـد. آزادى زن ایـن بود که الزام مىکردند، اجبار با سرنیزه و پلیـس، مـردم محتـرم را، بازرگانهاى محتـرم را، علماء را، اصناف را به اسـم این که خـودشان جشـن گرفتنـد. در بعضـى از جشنها (به اصطلاح خـودشان) آن قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشـن شاید اگر حیایـى داشتند پشیمان مـىشدند.)(۱۷)
با زور و ارعاب و تهدید و تبعیـد و کتک زدن و پاره کردن چادرها و امثال آن، در صـدد اعطاء آزادى شاهانه به زنان مسلمان برآمدند. مامـوران دولتـى را جهت پیشقدم شـدن در نهضت نسـوان و بـىحجاب کردن زنان و دخترانشان و آوردن به مجالـس جشـن و سرور تهدیـد نمودنـد. به عنـوان نمـونه مىتوان به تظلـم زنان یزد به مجلـس شوراى ملى آن روز نگریست تا اوج اقـدامـات تـرقـىخـواهانه رژیـم منحـوس پهلـوى و مهرههـاى بـریتانیاى کبیر و مـدعیان آزادى و دمکراسـى بیش از پیـش آشکار شود:
(… اگـر یک نفـر از ماها بـا روسـرى یا چـادرنماز به دست یک پاسبان مىافتاد، مثل اسراى شام با ماها رفتار مـىکردند. بهتریـن رفتار آنها با ما با همان چکمهها، لگد بر دل و پهلـوى ما بـود و اگر به پول گرفتـن قانع نمـىشـدند یا پـولـى نـداشتیـم به آنها بـدهیـم، ما را به شهربانـى و کمیسر مـىبردند، اذیت ما بیشتر و مخـارج ما زیادتـر. لذا استـدعاى عاجزانه داریـم اولا انتقام ما ستمدیدگان را از ایـن جابران بکشید و بعد هـم آزادى حجاب به ما بـدهید کما این که در ممالک اسلامـى حجاب معمـول است. به علاوه در انگلستان و هنـدوستـان که ایـن قـدر ادیان مختلف است، همه آزاد هستند مخصـوصا مسلمانان داراى حجاب هستند.)(۱۸) بدون شک وجـود چادر براى استعمارگران و دست نشاندگان آنان اهمیتـى نداشت، بلکه با برداشتـن چادر در صدد بىهویت کردن زنان مسلمان و ترویج فساد و فحشا و بـىبنـد و بـارى در جـامعه و از بیـن بـردن فـرهنگ و اعتقادات مـردم بـودنـد، چـرا که تنها به بـرداشتـن حجـاب قانع نبوده، بلکه با تشکیل مجالـس جشـن و پایکوبى، کلوپ ها، سینماها، بـارها و مـراکز فسـاد(۱۹) زنان و مـردان مسلمان را به فحشا و ابتذال کشیدند.
امام خمینى(ره) از ایـن دوره نکبت بار که دوران دیگرى از مظلـومیت و محـرومیت زنـان بـود، چنیـن یـاد مـىکنند:
(در یک مـوقع دیگـر در ایـران ما، زن مظلـوم شـد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بـود. با اسـم این که زن را مىخـواهند آزاد کنند ظلـم کردند به زن، ظلمها کردنـد به زن. زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشتند، پاییـن کشیدنـد. زن را از آن مقام معنـویت که داشت شىء کردند. به اسـم آزادى آزادزنان و آزادمردان، آزادى را از زن و مرد سلب کردند. زنها و جـوانان ما را فاسدالاخلاق کردند. شاه براى زن ایـن خاصیت را قائل بـود که زن بایـد فریبا باشـد؛ البته با آن نظر حیـوانى که او داشت، با آن نظر جسمانـى، مادى، حیـوان پست که او داشت، زن را نظر مـىکـرد.)(۲۰)
در ایـن میان، روشنفکـران وابسته چه مـدح و ستایشها که از ایـن اقـدام شاهانه بـراى آزاد کردن زنان از اسارت مردان! نکردنـد. امام خمینـى در خصـوص هـدف طـراحـان کشف حجـاب مـىفـرمـودند:
(قضیه کشف حجاب، یک مطلبـى نبـود که اینها مـىخـواستند زنها را… بیاورند در جامعه وارد کننـد. اینها یک دستـوراتـى بـود که اینها مىگرفتند از خارج و بـراى اسارت ما اجـرا مـىکـردنـد… اینها مىخـواستند زن را وسیله قرار بدهند از براى این که سرگرمى حاصل شـود بـراى جـوانها و در کارهاى اساسـى اصلا وارد نشـونـد. طریقهاى مختلفـى اینها داشتند براى این که ایـن جـوانهاى ما را، ایـن دانشگـاهیهاى ما را، همه ایـن قشـرها را نگذارنـد به فکـر خـودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتنـد.)(۲۱)
حضرت امام در تحلیل دیگرى مىفرمایند:
(نقشه ایـن بـود که بـا تـوطئه کشف حجـاب مفتضح در زمان قلـدر نافهم، رضاخان، ایـن قشـر عزیز را که جامعه را بـایـد بسازنـد، تبـدیل کنند به یک قشرى که فاسـد کنند جامعه را و ایـن نقشه نه اختصاص به شما بانوان داشت، بلکه جـوانان مرد را هـم همیـن طور بکشانند به مراکز فساد و آن طـور که مـىخـواهنـد آنها را تربیت کنند که اگر چنانچه کشورشان به دست هر کـس بیفتد بىتفاوت باشند یـا مـویـد.)(۲۲)
در نتیجه اجـراى ایـن طـرح استعمـارى لطمـات جبرانناپذیرى به ارزندهترین سرمایه ایـن کشـور یعنى نیروى فعال انسانـى وارد کردنـد، به طـورى که زیان آن، از چپاول ذخایر ایـن مملکت بیشتـر بـود.(۲۳) ایـن رونـد در زمان محمـدرضا پهلـوى با ظرافت و نقشه دقیقترى دنبال شد، زور سرنیزه برداشته شـد و زنان در استفاده از حجاب آزاد شدند، اما چـون عدهاى را فاسـد کرده و وارد اجتماع نمـوده بـودنـد، زمینه بـراى فاسـد کـردن مـردم در دایرهاى وسیعتر فراهـم بود، بـه ویژه که مراکز فساد و تباهـى روز به روز گسترش پیدا مـىکرد. نیازى به سرنیزه نبـود، سرسپردگان و خودفروختگان و بىبند و باران به قدرى بـودند که بتـوانند جامعه را فاسد کنند. در ایـن دوره، ارزشهایى در جامعه حاکم شد که براى این ملت جز نکبت و ذلت به ارمغان نیاورد. در ایـن مختصـر امکان بحث تفصیلـى پیرامون آن ارزشها نیست، تنها به چند نمـونه اشاره کرده و مىگذریم:
۱ـ غربى شدن
گرایـش به غربى شدن در همه ابعاد زندگى، قیافه ظاهرى، مد لباس، آرایش سر و صورت، شکل ظواهر زندگى، خانه مسکونى، ماشیـن سوارى، دکـوراسیون منزل و محل کار و … خلاصه انسان متمدن کسى بـود که از فرق سر تا نـوک پا غربـى باشد، در غیر ایـن صـورت عقب مانده، مرتجع، امل و بىفرهنگ بود. بـدون شک ترویج مدهاى غربـى در جامعه و گرایـش به آن، جز به دست استعمار که با هـدف ایجاد بازار مصـرف بـراى محصـولات کارخانجات دول اروپایـى از یک طرف، و وابسته کردن ملل مسلمان و مسخ هـویت آنـان از طـرف دیگـر، انجـام مـىگـرفت، نبود.
امام خمینى(ره) در ایـن باره نیز بخشـى از واقعیات آن روز را که به خـوبـى لمـس و درک کرده بـودند، براى جـوانان بازگـو مـىکردند:
(یکى از امور دیگرى که باز مـن گفتهام ایـن است که ما را جورى بار آورده بـودند که یا باید فرنگىمآب باشیـم یا هیچـى. یک نفر جـوان، یک نفر خانـم اگر سر تا پایـش فرنگىمآب است، ایـن معلوم مىشـود خیلى عالـى مقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمانهاست، این خیلـى عقب افتاده است. عقبافتادگـى و جلـو رفتـن را به ایـن مىدانستند که فرنگىمآب باشد. یعنى فرض کنید فرم لباسـش چه جـور باشد، فرم کفشـش چه جـور باشد، یا مثلا هر چه که از خارج مىآید، صرف بکند. مصرفى بار آوردند ما را، براى همیـن جهت ما را مصرفى بـار آوردهانـد.)(۲۴)
همچنیـن فـرمـودند:
(وقتى در قشر تـودههاى مردم نگاه مىکردى، در بیـن زن و مرد هر دو طایفه، ارزش به لباس بود، به طرز پوشیدن لباس و دوختـن لباس و آرایش. هر که بهتر لباس مىپوشید و شیکتر بود در لباس، ارزشـش پیـش مردم بیشتر بود و هر زنى که آرایشـش به طرز اروپایى بود و لباسـش از آنجا الهام مىگرفت، ایـن پیش زنها هـم ارزشـش زیادتر بـود، البته پیـش اکثـر، ارزش همه به امـور مـادى بــود.)(۲۵)
تصـویرى که پیشتـر از بـرخـورد غرب با زن ارایه شـد، اگر داراى نقاط مثبتـى هـم در غرب و بـراى غربیان به همراه داشت، آنچه به جـوامع دیگر سرایت کرد، تنها نقاط منفى آن بـود؛ به طورى که در جـوامع عقب افتاده، فرهنگ غربـى با همه آثار نکبت بارش حاکـم شـد. اکثر مردم رفتار و منشـى غربـى پیدا کردنـد، بازارشان به تسخیر محصـولات غربیها درآمـد، بسیـارى زنـان ملعبه دست سیـاستبـازان، سـرمایهداران و عیاشان و بـىبند و باران شـدنـد، اما از پیشرفت علم و تکنولوژى، صنعت و امثال آن که در غرب اوج گرفته، در ایـن جوامع خبرى نیست. طبیعى است که بـراى چپاول ذخایر جـوامع دیگر، نمىتوان علـم و تکنولوژى را به آنان هدیه کرد، بلکه باید امورى را به جامعه آنان تزریق نمـود که به خـواب عمیقى فرو رفته و از اطراف خـود غافل شـونـد. حتـى به تعبیر امام، هـدف آنان از آزاد کردن زنها و رواج بـىبنـد و بارى این نبـود که به جـوانان ایـن کشـورها هـم مثل جـوانان غربى خـوش بگذرد و از دنیا لذت ببرند، بلکه تنها هدف آنان فاسد کردن و خـواب نمودن جـوانان بـود.(۲۶)
چرا که هیچ ملت بیدارى اجازه دستاندازى به منابع و ذخایر خویـش را به بیگانگان نمىدهد. تمدنـى که به عنـوان سـوغات غرب به ایـن دیار آمـد و روشنفکران وابسته از آن ترویج کردند، فقط (برهنگـى و غرق شـدن در شهوت) بود و شاهد بر ایـن واقعیت آن که در عصر پهلوى به جاى رشد صنعت، کشاورزى، دامدارى، و سایر علـوم و فنـون و گسترش محافل علمـى و دانشگاهـى، روز به روز بر تعداد عشرتکـدهها، سینماها، تئاترها، مشـروب فـروشیها، و مـراکز فسـاد و تبـاهـى افزوده شـد. بسیارى که به آن دیار سفر کرده و بازمـى گشتند، به گـونهاى تربیت مىشدند که آمـوختههاى خـود را در خدمت ترویج فرهنگ آنان به کار گیرند.
۲ـ برهنگى و بىبند و بارى
در اثـر تبلیغات خـودباختگان غربـى در دوران امارت سـرسپـردگان بىهـویت، (برهنگى و بـىبند و بارى) نشانه تمدن و ترقـى بـود. اگـر تقلیـد از غربیها در همه ابعاد بـود، لااقل در علــــــم و تکنـولـوژى نیز رشـد و پیشـرفتـى حاصل مـىشـد، اما از میان همه امتیازات آن فرهنگ و تمـدن، تنها (برهنگـى و بـىبنـد و بارى) براى جـوامع شرقى به ارمغان آمد. ایـن بلیه به قدرى گسترش یافت که حتـى بسیارى از تحصیلکـردگان نیز در شهوت و خـوشگذرانـى غرق شـدند و هنر خـودباختگـى را آمـوختند. البته از محافل علمـى که آنها موسـس و مدیرش باشند، بیـش از ایـن نمىتـوان انتظار داشت.
براى برخى از ایرانیان در تهران افتخار بـود که فرزندان خود را به مدرسه آمریکاییها مـىفرستند تا تحت نظارت و تربیت آنان رشـد کننـد. در حالـى که بسیارى از فـرزنـدان ایـن مملکت، از امکانات آمـوزشـى محروم بـودند، در مـدرسهاى با وسعت سـى هزار متر مربع، تنها دویست دانـشآموز دختر و پسر آمریکایى، اروپایى و ایرانى ـ از فرزنـدان صاحب منصبان ـ با بهتریـن امکانات آمـوزشـى در مرکز شهر تهران به تحصیل اشتغال داشتنـد و بنـا به اظهار بـرخــى از مسئولان از امکاناتى برخوردار بـودند که در مراکز آموزش عالى ما یافت نمىشد.
امام خمینى(ره) معتقد بـودند که در عصر پهلوى (تربیت انسانى را از ایران به طـور کلـى از بیـن بردند و تربیتهاى غربـى، نه آن هـم تـربیتهاى صحیح غربـى، تـربیتهاى فـاسـد غربـى در بیـن ما رواج دادنـد.)(۲۷) آنان از ایـن نـوع تربیت دو هـدف عمـده را دنبال مىکردند: یکـى سرگرم کردن مردم به عیـش و نـوش و در نتیجه تباه کـردن آنان بـراى جلـوگیـرى از روح تفکـر، استقلال و مقـاومت در برابـر استعمار، و دیگرى مصـرفـى بار آوردن مردم با هـدف فـروش محصـولات خـود و چرخـش کارخانجات اروپایى و در نتیجه عقب ماندگـى ملل مشرق زمین.(۲۸)
انقلاب اسلامـى و تجـدیـد حیـات زن مسلمـان
انقلاب اسلامـى به رهبـرى امـام خمینـى(ره) همچنــان که در همه ابعاد تحـولـى عمیق ایجاد کرد، در جهت تجدید حیات زن مسلمان نیز نقـش تعیینکننـدهاى از خـود بجا نهاد. ارزشها را در ایـن قشـر جامعه متحـول ساخت. اگر تا دیروز (طفیلـىگرى) دیگران و (برهنگـى) ارزش بود، امروز (بازگشت به خویشتـن) و (استقلال) ارزش است. اگـر دیروز در میان تـودهاى از زنان آرایـش کـردن و خـود را به اقسام مدهاى غربى آراستـن و در کوچه و خیابان و مجالـس و محافل با ظاهرى فریبنده ظاهر شدن نشانه ترقـى و پیشرفت بـود، به برکت انقلاب ورود به عرصههـاى سیـاسـى اجتمـاعى و فـرهنگـى و تجزیه و تحلیل حوادث و مسایل و حضور فعال در سرنوشت خویـش داشتـن، ارزش شد.
امام خمینـى(ره) بـا نگـرش عمیق خـود در اوایل پیـروزى انقلاب بـراى رهایـى کامل از فرهنگ مبتذل غرب به زنان هشدار دادند که (آدم شدن در گرو رها شـدن از مـدهاى غربـى است).(۲۹) به برکت تحـول ارزشها، جلـوههاى زیبایـى در حیات بـانـوان مسلمـان ظهور کـرد، زنانى که فرزنـدان رشید خـود را براى دفاع از اعتقادات دینـى و ارزشهاى انسانى و استقلال و هـویت خـویـش به قربانگاه فرستاده و مهمتر این که بر آن افتخار مـىکردند. مادرانـى که فرزندان متعدد خـود را براى قربانـى شـدن در راه دیـن تربیت مـىکردند و آن را براى خود افتخار مـىشمردند. همسرانـى که شـوهران جـوان خـود را بـراى دفـاع از حق و حقیقت به حضـور در جبهههـاى نبـرد تشــویق مـىکـردنـد و همه گـرفتاریها و مصیبتهاى فقـدان آنها را به جان خـریـده و خـم به ابـرو نمـىآوردنـد. در صـورت شهادت آنــــان، فرزندانشان را چـون پـدر تربیت مـىکردند تا تداوم بخـش راه آنان باشنـد. چه دختـران جـوانـى که با کمال ایثـار و فـداکـارى بـا جانبازان ازدواج کرده و با کمال رضایت به خـدمت آنان در آمده و بر آن افتخار مـىکردند و شیرینى ایثار و فداکارى نسبت به مجاهد راه خـدا را بر تلخـى مرارتها و دشـواریهاى زندگـى با جانبازان ترجیح مىدادند.
در یک کلمه، زنان با الهام از حضرت زهرا(سلام الله علیها) و دخت گرامـىاش زینب کبـرا(سلام الله علیها) فـرهنگ ارزشهاى انسـانـى، فـرهنگ (عفـاف و تقــوا)، (ایثـار و فـداکـارى) و (مبارزه بـا ظلـم و بـىعدالتـى) را جایگزیـن (فرهنگ طفیلىگرى) و (مدپرستى) و (برهنگى و بىبند و بارى) نمـودند و اینک وظیفه ماست که در تداوم ایـن فرهنگ و انتقال آن به نسلهاى آینده بکوشیـم و جـوانان را از عمق تحـولى که به بـرکت انقلاب اسلامـى رخ داده، آگـاه سـازیــم.
پىنوشتها
۱ـ سوره نحل، آیه ۵۷ ـ ۵۸؛
۲ـ سوره ابراهیم، آیه۶؛
۳ـ صحیفه نور، ج۶، ص۱۸۵؛
۴ـ صحیفه نور، ج۱۴، ص۲۰۰؛
۵ـ ر.ک به کار و کارگر ش ۱۵۷۶، مقاله نقـش زن در بهسازى خـود و جامعه؛
۶ـ دکتـر علـى شایگانى، شرح قانـون مـدنـى ایران، ص۳۶۶ (نقل از شهیـد مـرتضـى مطهرى، نظام حقـوق زن در اسلام، ص۱۹).
۷ـ نجم، آیه ۳۹؛
۸ـ صحیفه نور، ج۶، ص۱۸۵؛
۹ـ همان.
۱۰ـ صحیفه نور، ج۱۶، ص۱۲۵؛
۱۱ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۹؛
۱۲ـ همان به نقل از لذات فلسفه؛
۱۳ـ پیشنهادهاى سازمان ملل براى ارتقاى زنـدگـى خانـوادههاى زن سـرپـرست، ر.ک به نشـریه ابـرار، ش۲۲۰۸ تاریخ ۷۵/۴/۲؛
۱۴ـ روزنامه اطلاعات، ش۲۱۴۴۱، تـاریخ ۷۷/۶/۳۰، قـرن ۲۱ و اشتغال زنان؛
۱۵ـ آیزایابرلیـن، چهار مقاله براى آزادى، ترجمه محمدعلى موحد، ص۳۳۴؛
۱۶ـ روزنامه جمهورى اسلامى، شماره ۴۹۷۳ به نقل از نشریه گاردیـن هفتگى ۲۳ ژوئن ۱۹۹۶؛
۱۷ـ صحیفه نور، ج۲، ص۳؛
۱۸ـ خشـونت و فـرهنگ، اسنـاد محـرمـانه کشف حجـاب ۱۳۲۲ ـ ۱۳۱۳، ص۳۲۱، ۱۳۲۰/۷/۲۳؛
۱۹ـ ر.ک به خشونت و فرهنگ؛
۲۰ـ صحیفه نور، ج۶، ص۱۸۵؛
۲۱ـ صحیفه نور، ج۱۳، ص۶۹؛
۲۲ـ صحیفه نور، ج۱۴، ص۱۳۰؛
۲۳ـ صحیفه نور، ج۱۱، ص۵؛
۲۴ـ صحیفه نور، ج۱۶، ص۶۴؛
۲۵ـ صحیفه نور، ج۱۷، ص۱۲۷؛
۲۶ـ صحیفه نور، ج۸، ص۱۹۷؛
۲۷ـ صحیفه نور، ج۷، ص۲۴۸؛
۲۸ـ صحیفه نـور، ج۲۱، ص۱۸۴، وصیت نـامه الهى ـ سیـاسـى؛
۲۹ـ صحیفه نور، ج۹، ص۶۱
منبع: پایگاه مجازی سازمان آموزش و پرورش استان خراسان