خانواده و سبک زندگی خانوادگی از منظر امام صادق(ع)
یک شنبه 21 دی 1399 5:32 PM
بررسی مصادیق خانواده متعالی در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم
در مطلب پیش رو اهمیت سبک زندگی خانوادگی و برخی بایدها و نبایدهای مطرح در کیان خانواده از نگاه امام صادق(ع) بررسی شده است.
***
خانواده نهادی است مقدس و بیبدیل که شخصیت هرکسی پیشتر و بیشتر از هر جای دیگر در آن شکل میگیرد و بستری است که سرشت و سرنوشت فرد به مقدار زیادی در آن رقم میخورد. از این منظر اسلام خانواده را در جایگاهی غیرقابل قیاس با جایگاه دیگر دانسته و با تشریع احکام و آداب کاربردی و تاثیرگذار، تمام ظرفیتهای اعتقادی – دینی را درجهت بالندگی و پایندگی آن بهکار گرفته است. در هیچ مذهب و مکتبی به اندازه اسلام خانه و خانواده محترم شمرده نشده است. چه توجیهی میتوان یافت وقتی اسلام برجزئیترین و خصوصیترین روابط زناشویی، رنگ و بوdی معنوی داده و آن را سبب مغفرت و غفران الهی قلمداد کرده، غیر از اینکه داعیه حفظ نظام خانواده را داشته باشد.
به عنوان نمونه امام صادق(ع) میفرماید: «هر زنی که به شوهرش بگوید: من از تو هرگز خیری ندیدم، (ثواب) کارش از بین میرود».(1)
یعنی این آثار وحشتناک بر یک کلمه مترتب میشود، اگر زنی عملا بهخاطر نارضایتی از زندگی آن را دچار تشنج و ازهمگسیختگی کند، چه اتفاقی میافتد؟ به بیانی دیگر اسلام با نگاه پیشگیرانه، آفت را در نطفه خفه میکند. این تاکتیک در خیلی از معارف و آموزههای دینی بهکار گرفته شده است. درگیریهای خانوادگی از همینجا نشأت میگیرد. پس این نباید یک توصیه اخلاقی صرف تلقی شود.
پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابهجا کند، خداوند نظر رحمت به او میکند. و هرکس مورد نظر (رحمت) خدا قرارگیرد، خداوند عذابش نمیکند.(2)
براساس این روایت ، زن خانواده چون با نظر رحمت و عطوفت در خانه کار میکند و این رفتار او موجب نظم و زیبایی خانه میشود، همین نظم، آرامش را در فضای خانه و در اعضای آن به وجود می آورد. نتیجه آن هم بر اساس قاعده کلی خلقت «ارحم ترحم»(رحم کن تا رحم و رحمت دریابی) رحمت الهی را نصیب زن خانواده میگرداند.
این منظرچقدر میتواند ما را در دفع و رفع گرفتاریها یاری رساند. به تعبیر استاد حکیممان علامه جوادی آملی(سلّمه الله) ما اگر به الفبای دین عمل کنیم؛ خیلی از این مشکلات اصلا بوجود نمیآیند.
کاش بازنگری عمیقی نسبت به نگرش اسلام به انسان و رفتارهای او داشته باشیم، آن وقت زیبائی را با همه وجود درک میکنیم.
اسلام تشکیلات خانواده را مایه آرامش و سکون میداند و از این حیث به چاردیواری زندگی خانوادگی، مسکن نام مینهد. مسکن یعنی محل آرامش.
امام صادق(ع) همسر انیس و موافق(همراهِ همرأى) در زندگی را مایه آرامش مرد معرفی میکند.(3)
اما این هدف تحقق یافتنی نیست مگر اینکه پایه آن طوری نهاده شود که پاینده باشد.
دوری از فرهنگ و مرام دین در امر خانواده امروزه خسارتهای جبرانناپذیری به فرد و جامعه ما وارد کرده است. ارائه آمار و ارقام میدانی این ادعا مقال و مجالی دیگر میطلبد.
آنچه در نوشتار حاضر درصدد آن هستیم اینکه زندگی خود را براساس آموزههای مکتب امام صادق(ع) به چه سبک و سیاقی پایهریزی کنیم.
تشکیل خانواده
ازدواج در اسلام رابطه مقدسی است که بین زن و مرد ارتباط، وحدت، محبت و مودت قلبی برقرار میکند تا زن و مرد در سایه آن، با هم زندگی رضایتبخشی را در شادیها و غمها داشته باشند و مسئولیتهای اجتماعی خود را تا رسیدن به تعالی فردی و محافظت بر کیان بشری انجام دهند.
نگرش قرآن در این مورد، نگرش انسان شناختی و فطری است. قرآن کریم براساس واقعیات خلقت انسان تشکیل خانواده و ازدواج را امری درجهت کمال و تامین نیازهای بشری در ابعاد وجودی انسان مطرح میکند.
آیات قرآن پیرامون اصل امر ازدواج شاهد این سخن میباشد:
{وَخَلَقْناكُمْ أزْواجاً}(4)علامه طباطبائی در ذیل این آیه میفرماید: «يعنى ما شما را جفت جفت از نر و ماده آفريديم، تا سنت ازدواج و تناسل در بينتان جريان يابد، در نتيجه نوع بشر تا روزى كه خدا خواسته باشد باقى بماند ».(5)
وساطت و تلاش در ازدواج
وساطت در ازدواج رفتاری شایسته و نشانگر روحیه خیرخواهی و بزرگمنشی انسان است.خداوند چنین نیت نوعدوستی را ارجمند دانسته و برای آن پاداش بس سترگی قرار داده است.
امام صادق(ع)فرمود: «کسی که مجردی را تزویج کند و امکان ازدواج او را فراهم نماید از کسانی است که در قیامت خداوند به آنان نظر لطف میکند».(6)
همچنین فرمودند: «چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند: آنکه در دادوستد چون طرف معامله پشیمان شود، معامله را برگرداند، غم کسی را بزداید، کسی که بردهای را آزاد کند، کسی که بیهمسران را به ازدواج درآورد».(7)
جایگاه استخاره در ازدواج
استخاره در لغت به معنای بهترینخواهی و خیرخواهی از خدا است و در اصطلاح دینی، واگذاردن انتخاب به خداوند در کاری است که انسان در انجام دادن آن دودل مانده است. پس استخاره دارای دو معناست:
اول: طلب خیر نمودن از خداوند متعال در تمامی کارها. در روایات نیز بیشتر از این نوع استخاره یاد شده است. بنابراین، این نوع از استخاره برای رفع تحیر و سرگردانی نمیباشد.
امام صادق(ع) فرمودند:«دو رکعت نماز بخوان و از خدا طلب خیر کن. سوگند به خدا هیچ مسلمانی از درگاه خدا طلب خیر نکرد مگر اینکه قطعاً خداوند خیر او را فراهم سازد».(8)
نیز در حدیثی از قول خداوند متعال فرمودند:«خداوند عز و جل فرمود: از بدبختی بنده من آن است که کاری از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد».(9)
دوم: طلب خیر نمودن از خداوند متعال برای رفع تحیر، سرگردانی و دودلی است و مخصوص مواقعی است که انسان دچار شک و تردید است. انسان وقتی میخواهد کاری را انجام دهد، ابتدا باید از قوه تفکر وتعقل خود بهرهمند شود. اگر چنانچه این نیروی درونی نتوانست او را یاری دهد باید از افرادی که صلاحیت مشورت دارند، کمک بگیرد و صلاح خود را از آنان جویا شود و اگر مشورت به نتیجه نرسید، میتواند استخاره کند که روشهای مختلفی برای آن در روایات بیان شده است.
در ازدواج، بدون تحقیق و تصمیمگیری بر اساس کفویت فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و... و صرفا با استخاره تصمیم گرفتن، نه معقول است ونه مورد تائید شرع مقدس.
انتخاب زن صالح
انتخاب شریک زندگی از مراحل حساس تشکیل خانواده است که اگر با چشمباز و براساس واقعیات انجام نگیرد؛ چهبسا خسارتهای جبرانناپذیری به بار آورد. امام صادق(ع) در این مورد فرمودند: زن بسان گردنبندی است، نیک بنگر که چه گردنبندی را به گردنت آویزان میکنی.(10)
مهریه
مهریه یکی از واجباتی است برعهده شوهر و بهعنوان دین باید پرداخت شود. به همین خاطرکسی که مهریهای (برای زن قرار دهد) و قصدش این باشد که به او ندهد؛ همانند دزد است.(11) نوع و میزان مهریه باید قبل از عقد ازدواج معلوم و بصورت توافقی بین زن وشوهر معین شود.(12) البته مهریه کم نشانه خیر و برکت زن بیان شده است.!(13)
شاخصههای سبک زندگی مشترک
زندگی مشترک صرفا بیتوته در زیر یک سقف نیست. یک زندگی آرام و آرامش بخش مستلزم درک متقابل و از روی عقلانیت عطوفتبار است. مدیریت خانواده با قانونهای عرفی و سلیقهای و تحکمی باعث بروز آسیبهای فردی و اجتماعی شده و فضای خانواده را با چالشهای ارتباطی مواجه میسازد و از بین رفتن خلاقیتها و استعدادها یکی از عوارض آن به شمار میآید.
از این رو برخی از این شاخصهها را از منظر امام صادق(ع) بررسی میکنیم:
حسن خلق
«حُسن» را در لغت زیبا معنی میکنند. خلق و خوی زیبا هم، حسن خلق نامیده میشود. ملاک درک زیبائی هم عقل انسانی است. یعنی اگر عقل به زیبابودن چیزی حکم کرد، آن زیباست. دلیل آن واکنشهای مختلف در زندگی روزمره است که در برابر کنش و رفتار غیرمعقول و ناصواب کسی گفته میشود که«زشت است». این زشتی را او با عقل خویش درک میکند.
تاثیرحسن خلق در معاشرتهای اجتماعی همواره مورد تاکید اسلام بوده و آثار و برکات زیادی بر آن بیان شده است. این حسن معاشرت در خانواده از اهمیت و شأنیت ضروری برخوردار است.
امام صادق(ع) در اهمیت و ضرورت حسن خلق در زندگی میفرمایند:«هیچ زندگیای گواراتر از نیکخوئی نیست».(14)
انسانهای بزرگ و باکرامت با رفتارهای کریمانه شناخته میشوند: «سه چیز نشانه بزرگواری انسان است: خوش اخلاقی، فرو بردن خشم و فرو پوشیدن چشم».(15)
کرامت اجتناب از پستیها، پلیدیها و پلشتیهاست. امیرالمومنین (ع) در وصیتی به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند: «کرامت و شرافت خویش را با اجتناب از زشتیها حفظ کن».(16) ایشان ضمن توصیه به حفظ کرامت و دوری از پلیدی، کرامت را نقطه مقابل دنائت و پستی بیان فرمودند.
اگر پیامبراکرم (ص) بعثت خویش را در جهت اتمام مکارم اخلاقی توصیف میکنند،(17) نشان از جایگاه آن در نظان آفرینش است. چراکه اگر انسان از کرامت بهدور باشد، شرور و بیمبالاتی جامعه بشری را به جهنمی مهلک تبدیل میکند. امام هادی (ع) فرمودند: «كسي كه نزد خودش احساس شخصيت نكند از شر او ايمن مباش».(18)
حسن خلق از اوصاف انبیاء است.(19)
آن حضرت در مورد علائم اهل بهشت فرمود: «اهل بهشت چهار نشانه دارند: سیمای گشاده، زبان نرم و مهربان، قلب مهربان و دست بخشنده».(20)
راز اینکه صاحب اخلاق زیبا اهل بهشت است، این است که او با اخلاق خویش محیط زیست خود را برای دیگران به بهشتی دنیوی تبدیل کرده است و آن بهشت ثمره این بهشت است.از طرف دیگرجایگاهی غیر از بهشت برای صاحبان زیبائیها وجود ندارد.
درنتیجه میتوان با اخلاق خوش در زندگی، هم خوش زیست و هم عمری طولانی داشت و هم برای دیگران محیطی آرام و لذتبخش فراهم کرد.
آثار حسن خلق
افزایش رزق و روزی:
آن حضرت فرمود: «خوی نیکو باعث فراوانی روزی میشود».(21)
آبادانی و افزایش طول عمر:
«براستی نیکی و خوشخلقی باعث آبادی سرزمینها و افزایش [و طولانی شدن] عمرها میشود».(22)
پاک شدن گناهان:
آن حضرت فرمود: «خوی نیکو گناهان را ذوب میکند؛ چنانکه خورشید یخ را آب میکند».(23)
اجر مجاهد راه خدا:
«خداوند بر نیک خویی بنده، پاداشی را عطا میکند که به مجاهد در راه خودش که در هر صبح و شب میجنگد [و همیشه در جهاد است] میبخشد».(24)
احترام
احترام یعنی حفظ حرمت و حریمهای شخصی در روابط و معاشرت اجتماعی. اسلام نقض حریمها را حتی در مورد نزدیکترین علقهها و نسبها نمیپذیرد. همچنین هیچ بهانه و مستمسکی نمیتواند مجوز تعدّی به حقوق و حدود دیگران قرارگیرد، روابط زناشوئی هم از این اصل اساسی مستثنی نیست. اگر جایگاه زن و مرد در خانه حفظ نشود؛ اداره آن به هیچ عنوان قابل کنترل نخواهد بود و اثرمستقیمی بر روابط همسران و نیز فرزندان خواهد گذاشت.از این رو امام صادق(ع)زن خوشبخت را چنین معرفی میفرماید: «خوشبخت است، خوشبخت است؛ آن زنى که شوهرش را احترام کند و آزارش ندهد و درتمام مراحل زندگی از وى اطاعت کند».(25)
از طرف دیگر هم به مردان سفارش میکنند که کرامت زن را در رفتارها مورد عنایت قرار دهد:
«وقتی کسی همسری را برای خود انتخاب کرد او را تکریم کند».(26) تکریم به معنی حفظ عزت و اجتناب از رفتارهای توهینآمیز و تحقیرکننده است. تکریم او در تمام زمینهها از جمله خوراک و پوشاک و مسکن و نیز مسائل اخلاقی است. این موارد بعنوان نفقه واجب در فقه اسلامی، جزو وظائف مردان به شمار میآیند.
اظهار محبت
اسلام هیچ کنش و واکنشی را در نظام آفرینش منقطع از عالم ملکوت قبول ندارد. تمام رفتارهای انسانی دارای صورتی ملکوتی هستند. در ابتدای مقاله گفته شد که اسلام خانواده را صرفا محل بیتوته قلمداد نکرده وجایگاه والائی برای آن قائل شده است، ارتباطات درون خانوادگی هم بر اساس این قاعده کلی مد نظر قرار میگیرند. تکامل فرد مومن و کمال ایمان او با ذکر و دستورات عبادی صرف نیست. اخلاقیات و عواطف چه بسا درمرتبهای از سببیت بالاتر و والاتری در جهت تکامل قرار گیرند و مهمتر از آن اینکه براساس دلائل بسیاری از متون دینی ،عبادات بدون حسن خلق، نتیجهبخش نباشند. قضیه معاذ در تاریخ اسلام را میتوان مصداق و نمونه بارزی نام برد. با این شرح یکی از مولفههای ترقی و تکامل در اسلام ، محبت به همنوع و در مبحث مورد بحث، همسر است.
امام صادق(ع)فرمود: «هرچه محبت مرد بر زن بیشتر شود، بر فضیلت ایمانش افزوده میشود».(27)
جای بسی تأسف است گاهی ادعا میشود که زن، مظلوم اسلام واقع شده است. مگر غیر از این است که اسلام را باید با این آموزهها و آداب شناخت؟!
امام محبت به همسر را از معیارهای محبت به اهل بیت (ع)بیان میکنند: «هرکس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زنها (همسرش) نیز بیشتر دوستی میکند».(28)
امام صادق(ع) در روایتی به مواردی از واجبات مرد خانواده در زندگیاشاره میکند: «شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چیز بینیاز نیست؛ سازگاری با او تا به این وسیله سازگاری و محبت و عشق او را به خود جلب کند و خوش خویی با او و دلبری از او با آراستن خود برای وی و فراهم آوردن امکانات رفاهی او».(29)
از طرف دیگر زنان خانواده را مژده میدهد: «هر زني كه به شوهرش مقداري آب دهد، براي او بهتر از عبادت يكسال است كه روزهايش روزه باشد و شبهايش عبادت كند. خداوند به جاي هر مقدار آبي كه به شوهرش بنوشاند، شهري در بهشت برايش مي سازد و شصت گناهش را ميآمرزد».(30)
اظهار قدردانی
امام صادق(ع) در مورد وظیفه اخلاقی زن در برابر بخششهای مرد میفرمایند: «بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او چیزی داده نشود راضی باشد».(31)
اظهار احساسات مثبت به طرف مقابل، باعث تحکیم روابط و دلگرمی میشود، چرا که اگر این ابرازهای زبانی و ملموس و محسوس وجود نداشته باشند، دوستان بطور عام و شریک زندگی بطور خاص تلقی بیملاحظه بودن و ناسپاسی از همدیگر خواهند داشت. و این به رابطه آنها لطمه میزند. از طرف دیگر قدردانی نشانه رضایتمندی و قانع بودن به داراییهای شوهر و درنتیجه باعث تحکیم بنیان خانواده میشود.
عفت
بهطور کلی از نظر اسلام ، شوهر، شوهر زن خویش و زن، زن شوهرخود میباشد. در فرهنگ اخلاقی اسلام پاکی و خویشتنداری ارزش بوده و نقش تعیینکننده در روابط و وفاداری همسران دارد. تنوعطلبی جنسی و بیعفتی آتشی در بوستان خانواده برمی افروزد که شراره آن تا شاخ و بن درخت زندگی را در برمیگیرد و به خاکستر تبدیل میکند.
اگر قرآن کریم دستور میدهد که به زنا نزدیک نشوید (نفرمود زنا نکنید)، به این دلیل است که نزدیک شدن و گام نهادن در وادی هلاکت بار بیعفتی همان و گرفتار شدن در مرداب گندیده آن همان.
قانون خلقت، قانون پژواک است، در متون دینی ما زیاد به این اصلاشاره شده است: «هرکس زنا کند، ناموسش مورد تجاوز قرار گیرد».(32)
امام صادق(ع) فرمودند: «خود را از زنان و ناموس مردم حفظ كنيد و چشم طمع به آنها ندوزيد، تا زنها و ناموس شما از چشم طمع ديگران حفظ و مصون گردند».(33)
ایشان حفظ عفت را برای زن هم مورد تاکید قرار داده است: «بهترين زنان شما آن زني است كه براي شوهرخود زينت ميكند، اما از بيگانگان خود را ميپوشاند».(34)
چند نکته از این سخنان به نظر میرسد که کلیدی است:
اولا؛ زن با آرایش خود موجب سلب آرامش دیگران میشود و براساس قانون خداوند همسر و فرزندان او هم توسط زنان دیگر دچار بیقراری و آسیبهای روانی خواهند شد.
ثانیا؛ اعتماد همسر خود را از بین خواهد برد.
ثالثا؛ احتمال تعرض از طرف مردان هوسباز وجود دارد.
مدارا کردن با همسر
مدارا و نرمخویی با خانواده، مهمترین عنصراخلاقی است که هر مردی باید در منزل داشته باشد تا در سایه آن، بتواند یک زندگی با صفا داشته باشد.
مدارا کردن در روایات متعدد نشانه عقلانیت و ایمان دانسته شده است. یعنی انسان عاقل، سازگاری با مردمان و مخصوصا در محیط خانواده را بهترین روش در مراودات روزمره میداند.
هرراهی غیر از مدارا و چشمپوشی، سبب تلخکامی در زندگی خواهد شد. مگر عقل میپذیرد که انسان در برابر هر خطای دیگران واکنش منفی نشان داده و جبههگیری کند؟!
امام صادق مدارا کردن را جزو حقوق زن دانسته است: «يكى از حقوق زن بر مرد اين است كه اگر كار جاهلانهاى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد».(35)
تربیت فرزند
از دیگر عناصرسبک زندگی، تربیت فرزند است. تربیت انسان اصلیترین مسئولیت پیامبران الهی بوده است. اگر خداوند در طول تاریخ بشریت نسخههای تربیتی را از طریق پیامبران خویش ابلاغ کرده است و تمام عالم را بر محور این قرار داده، نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. دفتر تاریخ در سطرسطر خود، خسارتهای سستی در تربیت انسان را ثبت کرده است. در همین زمانه خویش به چشم خود میبینیم که انسان بینصیب از تربیت الهی، از هیچ جنایت و ناهنجاری فروگذار نمیکند.
از این روی با توجه به اهمیت تربیت فرزند مخصوصا در زمان حاضر ضرورت دارد تا برای تربیت فرزندانی صالح از امام صادق(ع) راهنمایی طلب کنیم.
اهمیت تربیت را در این روایت میتوان دید: «اگراز عمرت تنها به میزان دو روز مهلت داده شدی، یک روزش را برای ادب خود اختصاص بده تا برای روز مرگ از آن کمک بگیری».(36)
ادب انسان را بهشتی میکند: «مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهرهمند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت كند».(37)
خوشا به حال آنانکه این سخن را از عمق جان باور کنند که:
«بهترين چيزى كه پدران براى پسرانشان به ارث مىگذارند، تربيت است، نه مال؛ چرا كه مال مىرود و تربيت مىماند».(38)
در هیچ مکتب تربیتی نمیتوان نمونهای پیدا کرد که تربیت فرزند را با مسائل معنوی پیوند بزند. چه ارتباطی بین تربیت صحیح فرزند و بخشش گناهان والدین وجود دارد! این نگاه بلند اسلام به مفاهیم انسان شناختی، عقل را درتحیر قرار میدهد.
امام صادق(ع) فرمود:«فرزندان خود را احترام كنيد و آنها را خوب تربيت كنيد تا خداوند شما را بيامرزد».(39)
همچنین فرمودند: «خداوند متعال نسبت به شخصي كه نسبت به فرزند خود محبت بسيار دارد رحمت و عنايت ميكند».(40)
آموزش معارف دینی
کودکان براساس فطرت پاک خداوندی آفریده شدهاند و صفحه وجودشان از هر گونه آلودگی و تاریکی پاک است. بنابراین استعداد پذیرش معرفت دینی در آنها راحتتر و سریعتر است. از سوی دیگر اگراین معارف نورانی به آنها آموزش داده نشوند، زمینه انحراف در آنها بوجود میآید.
امام صادق(ع) فرمود: «احاديث اسلامي را به نوجوانان خود بياموزيد (و در انجام اين وظيفه تربيتي تسريع نماييد)، پيش از آنكه مخالفان بر شما پيشي گيرند و آنان را گمراه سازند».(41)
ایشان درسخنی دیگر فرمودند: «وقتی کودک 5 ساله شد، به او گفته شود: دست راست و چپت کدام است؟ وقتی این را دانست، صورت او را به قبله برگردان و به او بگو تا سجده کند، سپس رها شود تا به هفت سال برسد. وقتی هفت سال او تمام شد، به او گفته شود: صورت و دو کف را بشوی. وقتی شست، به او بگوی: نماز بخوان! بعد او را به حال خود واگذار تا 9 سال او تمام شود. وقتی 9 سال او تمام شد، وضو یادش بده و او را به نماز وادارکن. وقتی وضو و نماز را یاد گرفت، خدا انشاءالله او و پدر و مادرش را میآمرزد».(42)
البته لازم است مسئلة نماز با روشهای متنوع مانند داستان، شعر، مسابقه و... به کودک آموزش داده شود.
نیز میفرمایند: «[پدرم] ما را جمع میکرد و دستور میداد تا زمان طلوع آفتاب ذکر بگوییم و دستور میداد هر کس میتواند قرآن بخواند و آنکه نمیتواند ذکر بگوید».(43)
اسماعیل پسر امام صادق(ع)نزد او بود. امام به او فرمود: پسرم! قرآن بخوان. اسماعیل گفت: وضو ندارم. امام فرمود: [قرآن بخوان؛ امّا] به نوشتة قرآن دست نزن و به ورق آن دست بزن!»(44)
وفای به عهد
وفای به عهد وظیفهای دینی و عقلی است که نسبت به دیگران، بویژه کودکان در سیرة امام صادق مورد توجه قرار گرفته است. عمل نکردن به وعدههای خود سبب تحقیرشخصیت فرزندان و القای دروغگویی به آنان است. از بین رفتن اعتماد کودکان به والدین و بیاعتباری آنان نزد کودکان از دیگر عوارض این شاخصه تربیتی است.ایشان میفرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به آنها محبت کنید، پس اگر به آنان وعدهای دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزی خود را در دست شما
میبینند».(45)
ـــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
1. من لا يحضره الفقيه؛ ج3؛ ص440. 2. أمالي شیخ صدوق؛ ص411. 3. خصال ج1، ص 284. 4. نبأ/ 8. 5. ترجمه الميزان، ج20، ص 261. 6. وسائل الشیعه، ج۲۰، ص. ۴۵ 7. وسائل الشیعه، ج۲۰، ص. ۴۶. 8. کافی، ج٣، ص٤٧٠. 9. مستدرک الوسائل، ج٦، ص٢٦٢. 10.وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۳. 11. فروع کافی، ج ۵، ص ۳۸۳. 12. الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج5؛ ص378. 13. من لا يحضره الفقيه؛ ج3؛ ص254. 14. الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج8؛ ص244. 15. عوالم العلوم؛ ج20؛ ص757. 16. غرر الحكم و درر الكلم؛ ص144. 17. الاختصاص؛ ص335. ۱8. تحف العقول؛ ص483. 19. الخصال؛ ج1؛ ص251. 20. الإختصاص؛ ص335. 21. بحار الأنوار؛ ج68؛ ص396. 22و 23. الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج2؛ ص100. 24. الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج2؛ ص101. 25. بحار الانوار، ج 7۳، ص 354. 26. بحار الانوار، ج 73، ص 85. 27. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص. ۲۵۱. 28. بحار الأنوار؛ ج63؛ ص287. 29. تحف العقول؛ ص323. 30. وسائل الشيعه؛ ج20؛ ص172. 31. جامع أحاديث الشيعه(للبروجردي)؛ ج25؛ ص140. 32. من لايحضره الفقيه؛ ج4؛ ص21. 33.الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج5؛ ص554. 34. بحارالأنوار(ط - بيروت)؛ ج100؛ ص235. 35. جامع أحاديث الشيعه؛ ج25؛ ص536. 36. كافى(ط-الاسلامیه)، ج 8، ص 150. 37. مستدرك الوسايل؛ ج12، ص201. 38. كافى(ط-الاسلامیه) ج 8، ص 150. 39. مكارم الأخلاق؛ ص222. 40. همان؛ ص219. 41. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه؛ ج8؛ ص651. 42. من لا يحضره الفقيه؛ ج1؛ ص281. 43. الكافي (ط - الاسلاميه)؛ ج2؛ صص499-498. 44. وسائل الشيعه؛ ج1؛ ص384. 45. كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 49.
پایگاه اطلاع رسانی انعكاس بناب
مهدی جبرائیلی تبریزی