زن و روحانیت رحمانی(1)
یک شنبه 21 دی 1399 1:44 PM
عمده آن است که همان طور که زن متوجه است مرد وسیله تکمیل نیازهای روحی و اقتصادی اوست تا بتواند وظیفه خود را در بستر خانه به خوبی به انجام برساند، مرد هم متوجه باشد، زن وجودی است که خداوند خلق کرده تا بتواند عامل تکمیل نیازهای او باشد و در آن راستا تمنّاهای او را برآورده کند. موضوعِ برآوردن نیازهای شهوانی یکی از تمنّاها است ولی اصل نیست. در راستای حفظ روحیه رحمانی زن روایت است که اگر مرد در روی شتر از زن تقاضای ارتباط کرد زن اجابت کند.(مجمع السعادات، ملا سلطان محمد گنابادی، ص 442)
ولی اصل مسئله خیلی بالاتر از این حرف هاست، روحیه پذیرش تمنای مسئول خانه مطرح است که در آن مورد خاص هم قابل تحقق است. البته این کار سختی است که زن، روحیه پذیرش تمنّای مرد را در خود نهادینه کند، و اگر خودِ زن این جایگاه را برای خود بشناسد می تواند خود را در این راستا رشد دهد، و این چیزی است که شیطان به شدّت مانع تحقق آن می شود. پذیرش تمنّا راه ارتباط با اسم رحمت پروردگار است نه راه ارتباط با اسم قاصم الجبارینی خداوند که بر اساس آن اسم، پشت هر جباری را می شکند. روحیه غلبه ی رحمت از زن چهره ای در راستای پذیرش تمنّا و تقاضای مرد می سازد که روایات توصیه می کند در هر صورت اذن همسر خود را بطلبد. روایت هایی که می گوید نباید زن و مرد نسبت به هم دیگر حیا کنند به جهت آن است که حیا مربوط به جایی است که از یک طرف امید پذیرشِ تمنا نباشد و از طرف دیگر هم روحیه ی پذیرش آن تمنا در میان نیست.
وقتی یک سازمان بخواهد اداره شود باید کارها تقسیم شود، حال اگر کارها بر اساس استعدادهای افراد تقسیم شود علاوه بر آن که کار آن مجموعه به خوبی جلو می رود، هر کس هم در انجام وظایف خود احساس آرامش می کند و در این راستا فرمود:
«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛( سوره نساء، آیه 34.) مردان عامل قوام زنان هستند به جهت امتیازاتی که هر کدام دارند و به جهت آن که مردان از مال خود برای زنان خرج می کنند.
زیرا قبلاً عرض شد شریعت در هیچ مورد ظلمی به زنان روا نداشته، بلکه بر عکس، چون زنان مسئول تربیت روحی خانواده اند باید گرفتار مسائل اقتصادی نباشند تا بتوانند با روحی آرام وظیفه خود را انجام دهند. مشکل وقتی پیش می آید که ملاک ارزیابی ارزش ها به هم بریزد و ارزش «قدرت» بر ارزش «خدمت» فزونی یابد و یا بخواهیم خدمت را با ارزش پول اندازه گیری کنیم. حتی اگر دقت بفرمائید در تفاوت «دیه ی» مرد و زن جانب زن رعایت شده تا اگر مردِ خانواده به قتل رسید دیه مناسبی برای زن بماند، و لذا دیه مرد را دو برابر زن قرار دادند، چون دیه را به باقی مانده مقتول می دهند و نه به خودِ مقتول. و موضوع به مسئله اقتصادی زن بر می گردد و نه به شرافت مرد تا بگوئیم چرا دیه زنان و یا ارث آن ها نصف مردان است.
زن می تواند تجلّی اسم جلال و جمال الهی باشد، که از جهت زیبائی هایش، مظهر جمال حق و از جهت دوربودن از دسترس نامحرم، مظهر جلال الهی باشد. و از آن طرف هم مرد برای زن می تواند مظهر اسماء گوناگون الهی باشد و عظمت حق را به نمایش بگذارد، چیزی که شما با ذکر «سبحان الله» در قلب خود می پذیرید. و در همین راستا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«لَوْ کُنْتُ آمُرُ أَحَداً أَنْ یَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَهَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا»؛( بحار الأنوار، ج 23، ص241) اگر بنا بود دستور سجده برای احدی بدهم دستور می دادم زن برای شوهر خود سجده کند. این همان است که عرض شد وقتی زن و مرد در جایگاه حقیقی خود دیده شوند تمام وفاداری به حقیقت، وفاداری به یکدیگر می شود. به شرطی که حجاب منیت مانع نظر به کمالات همدیگر نشود. به زنان می فرماید اگر هویت خود را جستجو می کنید، در راستای تسلیم در برابر هیبت همسرتان که مظهر مقام عقل کل است - در مقابل نفس کل- آن هویت را بیابید. همان طور که هر انسانی در حالت کلی تر هویت خود را در بندگی خداوند جستجو می کند و هر چه در راه بندگی خدا موفق شود، احساس می کند به خودِ اصیل خود نزدیک تر شده است. در چنین دستگاهی پذیرش حکم شوهر برای زن عین شکوفا شدن است و نه حقارت. لازمه درست دیدن موضوعات نگاهِ عرفانی به موضوعات است، اگر به یک عارفی بگوئی خدا مقدّر فرموده است که سهم تو از دنیا نصف سهم برادرت باشد، هزار نکته باریک تر از مو در این حکم می یابد، چون اولاً: متوجه است صادر کننده حکم، خدایی است حکیم، ثانیاً: خدای حکیم تمام اراده اش در رشد دادن بنده اش می باشد پس حتماً در این حکم لطفی هست. اگر زن ها بر اساس روحیه لطیف خود در امورات خود در منظری عرفانی قرار نگیرند اولین مشکلشان این است که چرا ارث ما نصف ارث مردان است! اما حالا یک عارف که مقصد و مقصودش رفع حجاب بین خود و مولایش هست، مگر فقر و غنا و یا اساسا داراییِ دنیا برایش مطرح است؟ اسلام چنین انتظاری از زن دارد که در دنیایی بالاتر از اقتصاد نفس بکشد. خدا کمک کند و خودمان هم حواسمان جمع باشد که به دست خودمان زنان را از بین نبریم و آن ها را با انداختن در امور اقتصادی بی مقدار نکنیم، زنان هم باید متوجه باشند، وقتی خداوند لباس و مسکن و غذای آن ها را به عهده مردان قرار داده است پس دغدغه این امور را نداشته باشند، چه همسر داشته باشند چه نداشته باشند، چه کار داشته باشند و چه کار درآمدزا نداشته باشند، در هر حال همچون عارفی زندگی کنند که مطمئن به حمایت خداوند است و در اصلاح رابطه بین خود و خدا بکوشند و منتظر باشند تا خدا چه پیش می آورد. وای و صد وای اگر موضوعات از منظر الهی خودش دیده نشود، آن وقت تمنّای مردان از زنان به صورت تحکّم دیده می شود. البته یک روح با صفا، تحکم را هم به تمنا تبدیل می کند بر عکسِ عده ای که تمنّا را به صورت تحکم می بینند.
منبع : کتاب زن آنگونه که باید باشد: اصغر طاهر زاده ص 48-44