0

حفظ هویت ایرانی - اسلامی در فرایند جهانی شدن

 
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حفظ هویت ایرانی - اسلامی در فرایند جهانی شدن
سه شنبه 16 دی 1399  4:09 PM

ما و جهانی شدن:

ما به­عنوان یک فرد ایرانی، می‏توانیم در مورد جهانی شدن دو دیدگاه داشته باشیم؛ یکی دیدگاهی خوش بینانه و دیگری دیدگاهی بدبینانه. برخی بر این عقیده‏اند که جهانی شدن، ارتباط بین ملل و افراد متفاوت را بهبود بخشیده، روابط را تشدید کرده و انسجام اجتماعی را تقویت می‏نماید.

برخی معقتدند که جهانی شدن، یک فرایند است و فرایند، یعنی جریانی که خود به خود پیش می‏رود؛ مثل توپی که از سراشیبی به پایین می‏غلتد یا مثل دانه‏ای که کاشته می‏شود و در صورت آماده بودن شرایط، خود به خود، شروع به رشد و نمو می‏کند. گفته شده که جهانی شدن نیز فرایندی است که از جایی شروع می‏شود و به تکامل می‏رسد و با پیشرفت علم و تکنولوژی و ارتباطات، راه خودش را می‏پیماید و پیش می‏رود. گروهی دیگر، دیدگاه خوبی نسبت به این پدیده ندارند و بر این عقیده‏اند که جهانی شدن، یک فرایند نمی‏باشد؛ بلکه یک پروژه است؛ یعنی عده‏ای نشسته‏ و نقشه‏ای برای استعمار دنیا طراحی کرده‏اند که این نقشه، نام جهانی شدن به خود گرفته است. طراحان این نقشه، می‏خواهند حاکمان آینده جهان باشند. آنان می‏اندیشند که غرب با بحران انرژی مواجه خواهد شد و در آینده، به منابع انرژی سایر دنیا نیاز خواهد داشت بنابراین، سازمان تجارت جهانی را راه انداخته‏اند. آنها معتقدند که این برنامه طوری طراحی شده که فرهنگ در چارچوب غرب حفظ شود. آنها معتقدند که این پروژه‏ای است که قسمت‏هایی از آن انجام شده و قسمت‏هایی نیز در حال انجام است و احتمالاً در آینده انجام می‏شود و در بخش‏های دیگر آن که انجام شود، سلطه و احاطه غرب بر جهان، مکشوف‏تر و معلوم‏تر خواهد شد و در آینده، سلطه فرهنگ غرب را بر سایر فرهنگ‏ها، بیشتر احساس خواهیم کرد.

کسانی که معتقدند این یک فرایند است، دیگر از این موضوع به­عنوان تهاجم فرهنگی نام نمی­برند؛ بلکه از آن به­عنوان یک روند طبیعی که برنامه‏های خاص خودش را دارد، یاد می‏کنند؛ اما آنان که به پروژه‏ای بودن جهانی شدن معتقدند، همواره مراقب همه جا بوده و همه برنامه‏ها و رویکردها را با چشم دیگری می‏بینند و مواظب­اند که فریب نخورند.

عوامل زیادی در این نگرش دخیل می­باشند که برخی عبارتند از:

1 - شرکت‏های چند ملیتی؛

2- بازارهای فروش جهانی؛

3 - انقلاب اطلاعاتی؛

4 - فروپاشی نظام کمونیستی شوروی.

امروز جهانی شدن در حوزه‏های مختلفِ فرهنگ، سیاست، اقتصاد و علم مطرح است و این‏که هر کدام از کشورها در مواجهه با آن چه رویکردی نشان می‏دهند، باید مورد بررسی قرار گیرد. در این‏جا باز این سئوالات مطرح هستند که آیا یک دولت قدرتمند مرکزی در جهان به­وجود خواهد آمد؟ آیا همه دولت‏ها، قدرت خود را از دست خواهند داد؟ آیا دموکراسی جهانی، شکل خواهد گرفت و یا اتفاقات دیگری می‏افتد؟

بر ماست که با این موضوع جدی، مواجهه‏ای دقیق، منصفانه و آگاهانه داشته باشیم؛ تا تهدیدهای فرارو را به فرصتی برای گسترش فرهنگ اصیل و ناب خود تبدیل کنیم.

 

جهانی شدن و هویت ایرانی-اسلامی:

در دنیای امروز ادیان نیز به مانند تمامی نهادهای اجتماعی با تحول فرهنگی مواجه­اند. این موضوع هنگامی مهم­تر جلوه می کند که دریابیم، انتقال دین به نسل های جوان تر، همان فرآیندی است که دین از آن طریق، خود را به مثابه "دین در جریان زمان " شکل می دهد؛ این همان چیزی است که موجب پویایی دین می شود و دین را برای انتقال خود در جریان زمان توانا می­سازد. مسیرهای گوناگونی که مستلزم شناخت ابعاد متفاوت و ترکیب­هایی از هویت یابی دینی در ابعاد اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و فرهنگی هستند، در دنیای امروز ممکن است در تقابل با الگوهای سنتی آن قرار گیرند. بنابراین مسئله "انتقال" در کانون توجه جامعه شناسی دینی قرار می گیرد.

اگر هدف نهایی از انتقال، این باشد که فرزندان باید تصاویر کاملی از والدین­شان باشند، آشکار است که هیچ جامعه­ای به این هدف نایل نمی­شود، چون در عصر جهانی شدن، تغییر فرهنگی حتی در جوامعی که تحت حاکمیت سنت قرار دارند، تداوم دارد. پس به این معنا، هیچ گونه انتقالی خالی از بحران انتقال، به­وجود نخواهد آمد.(دانیل هروی، 1380: 287- 288) در گذشته این انتقال با شکیل و قاعده­مند نمودن ارزش­ها، نگرش­ها و رفتارها صورت می­گرفت، ولی اکنون ماهیت این انتقال از اساس دگرگون شده و هر جامعه­ای اگر درصدد است تا انتقال را با بینش کافی و به­عنوان انتخابی برای نسل جدید ارایه دهد، ناگزیر است که معیارهای جدیدِ هویت­یابی دینی را شناخته و خود را با آن همراه سازد. چنین شرایطی است که تمامی نهادهای پرورشی (خانه، مدرسه و مراکز آموزشی و دینی) را وادار می سازد تا رسالت شان را بازتعریف کنند.

چنین پدیده ای مشخصاً در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و امام خمینی(ره) یکی از نادرترین شخصیت هایی بود که چنان بازتعریفی را از رسالت دینی خود در سال­های پیش از انقلاب در نسل آن مقطع درونی ساخت. تا پیش از آن، مراجع و مراکز دینی عمدتاً انسان دینی را شخصی می دانستند که در ایام خاصی از سال در مراسمی شرکت کرده و به تجدید خاطره برخی از وقایع دینی ـ تاریخی بپردازد. اما دکتر شریعتی، استاد مطهری، آیت الله طالقانی، امام خمینی و برخی دیگر، از رهبرانی بودند که شخصیت دینی را کسی دانسته و معرفی می کردند که بایستی وقایع دیروز دینی را در مسایل امروز جامعه کشف کرده و با بازتعریف آن، الگو و هنجار جدیدی را معرفی نمود. از این رو آنها برخلاف تفکرات قالب سنتی دینی در دوره پهلوی، تنها درصدد ایجاد تنفر و انزجار از یزید و شمری که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، نبودند، بلکه علاوه بر آن، در جست­وجوی یافتن یزیدیان و شمرهای زمانه خود نیز برآمدند که حاضرند حسین­های جامعه آن روز را قربانی سازند. و آنرا به­عنوان رسالتی برای مبارزه و رفتار به نسل خود ارایه کردند. دقیقاً همان ها نیز در دوره خود توسط اکثریت متعصبان سنتی مورد انتقاد واقع و با بازتعریف آنها از الگوهای دینی حتی طرد نیز شدند. هنوز نیز برخی از متعصبین مذهبی بازآفرینی الگوهای جدید دینی آنها را به عنوان بخشی از پیکره دینی قبول ندارند!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها