0

حفظ هویت ایرانی - اسلامی در فرایند جهانی شدن

 
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حفظ هویت ایرانی - اسلامی در فرایند جهانی شدن
سه شنبه 16 دی 1399  4:07 PM

جهانی شدن و جهانی سازی:

واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنایی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت زیادی دارند. در ترجمه اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی عدم اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره­ای ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و با طیب خاطر به مقتضیات آن گردن نهد.

در ترجمه دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است. (اسماعیلی، 1384)

«شولت» با رجوع به ادبیات معاصر پنج تعریف کلی از جهانی شدن را به شرح زیر ارایه می دهد:

1-جهانی شدن به معنای بین الملی شدن، این تعریف رشد تبادل بین المللی و وابستگی بین کشورها را توصیف نموده و تعریفی جدید از روابط بین کشورها و جایگزینی اقتصاد بین المللی به جای اقتصاد ملی ارایه می دهد.

2-جهانی شدن به معنای آزاد سازی، تعریف جهانی شدن در ارتباط با فرایند حذف موانع تجاری و کنترل سرمایه است که از طرف دولت بر تحرکات بین کشور ها تحمیل می شود در این معنی، هدف، ایجاد دنیای اقتصادی بدون مرز است.

3- جهانی شدن به معنای همگانی شدن و یکی شدن:بر اساس این تعریف، جهانی شدن فرایند اشاعه کالاها و ایده ها و تجربیات به مردم سراسر دنیا است، که می توان به اشاعه کامپیوتر، ماهواره و وسایل ارتباطی مثل تلفن همراه اشاره کرد.

4- جهانی شدن به معنای غربی شدن یا مدرنیزه شدن، این تعریف جهانی شدن را  به معنای نیروی پویایی می بیند که در آن ساختارهای مدرنیته مانند کاپیتالیسم، صنعتی شدن و بروکراسی، بر دینا  چیره شده و فرهنگ های محلی را نابود می کند.

5- جهانی شدن به معنای قلمروزدایی یا ادغام قلمروها درهم و تبدیل آن به قلمروی واحد، در این تعریف، جهانی شدن برهم زدن و برداشتن فضاها، محدوده ها و فاصله­ها و مرزهای جغرافیای است. (به نقل از نیما شهیدی)

به­لحاظ مفهومی تلقی­های گوناگونی از جهانی شدن است. متفکرین اجتماعی جهانی شدن را به­طرق مختلف دسته­بندی کرده اند. به­طور کلی جهانی شدن منشأ روندها و تحولات مشخصی بوده و در ادغام و یکپارچگی بازارها، امور مالی و فناوری سهیم است. جهانی شدن یک پدیده اقتصادی نیست بلکه ابعاد فرهنگی نیز دارد. برخی نظریه پردازان بر مفهوم "یکپارچگی جهان در چارچوب تمدن غربی" تأکید دارند. به طور مثال آنتونی گیدنز مانند "توین­بی" بر نقش مدرنیزاسیون و غربی شدن به­عنوان عوامل اصلی یک­پارچه سازی تأکید می­ورزد. او در این باره می­نویسد: "بنا بر تفسیر مبتنی بر انقطاع مدرنیته، یک تمدن مانند تمدن­های دیگر به­شمار نمی­آید. افول چیرگی غرب بر دیگر نقاط جهان نتیجه کاهش نفوذ نهادهایی نیست که برای نخستین بار در غرب پدید آمده اند، بلکه نتیجه گسترش نهادها است. قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی که به غرب چیرگی بخشید و بر تلفیق چهار بُعد نهایی مدرنیته استوار است، دیگر به چنان صورت مشخصی کشورهای غربی را از کشورهای دیگر متمایز نمی سازد. این فراگرد را می­توان جهانی شدن نامید." (گیدنز، 1377: 3)

"دیویدهلد" دو مرحله در مورد جهانی شدن ذکر می کند. مرحله اول را جهانی شدن ابتدایی می­نامد که در آن امپراتوری­های بزرگ مثل ایران و روم شکل گرفتند: ظهور ادیان بزرگ از مصادیق جهانی شدن ابتدایی است. ویژگی آن این است که خطاب آنها متوجه همه عالم است و یک خطاب جغرافیایی خاص ندارد. مرحله دوم که برای جهانی شدن تصویر شده، ارتباطات است که امروزه متفکرین غرب صحبت از جهانی شدن می کنند. یعنی وارد عصری شده ایم که خصوصیات این دوره متکی به صنعت ارتباطات است و به سرعت در طی دو دهه توانسته خود را به سراسر دنیا تحمیل کنند. خصایص جهانی شدن این دوره عبارتند از:

 1) چهره سیاست در آن پنهان نیست؛

2) ماهیت غیرتحمیلی دارد یعنی یک ماهیت پارادوکسیکال که شما احساس تحمیل نمی کنید.

هنجارهای جهانی شدن تولید و تنوع فرهنگ در قالب انتخابات گسترده به وجود می­آید که به مخاطب خود قدرت انتخاب می دهد و شخص در فضای تنوع فرهنگی گزینش می کند. به طور خلاصه صنعت ارتباطات و صنعت وسایل نقلیه[2] باعث به وجود آمدن یک نوع هم زمانی ارتباطات و روابط اجتماعی می شود. تولید مهم دیگر از نگاه فرانکفورت، فرهنگ جهانی[3] است که در حال شکل­گیری می­باشد.

فرهنگ جهانی چون متکی به صنعت جهانی است، مولد می­باشد یعنی چون این صنعت جهانی است لذا فرهنگ جهانی را تولید می کند و به عبارت دیگر همان فرهنگ توده ای[4] را تولید می­کند.(عاملی، 1380: 2)

 به­نظر می­رسد بعد از این توضیحات در مورد سابقه و روندهای متنوع جهانی شدن به جایی رسیده­ایم که باید جهانی شدن را از مفهوم جهانی سازی تفکیک کنیم. جهانی شدن فرایندی ناهمگون، پیچیده و حاوی امکان های متنوعی دارد که مقاومت در برابر آنرا غیرممکن می­سازد لذا جهانی سازی تنها یکی از فرایندها و امکانات متنوع و متکثر جهانی شدن محسوب می­شود. جهانی سازی شاید همان آمریکایی کردن و یا غربی سازی جهان تلقی شود. چنین نگاهی شامل تنها یکی از ابعاد جهانی شدن است و نه همه آن. جهانی سازی متضمن تلاش آگاهانه ابرقدرت­ها برای تعمیم هنجارها و ارزش های خود به جهان می­باشد. (عاملی، 1380: 2)

این اظهارات در جهت و در درون فرایند جهانی شدن و مبتنی بر پروژه جهانی سازی است. جهانی سازی به­عنوان یکی از امکاناتی که جهانی شدن فراروی جهانیان می گذارد، نمی­تواند در انحصار یک دولت و یک فرهنگ خاص باشد، بلکه دستیابی به آن منوط به دستیابی به قدرت و دانش فزاینده­ای برای پیش­بینی و کنترل تنش­های جهانی است. اگر جهانی شدن فرایندی جهانی در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی است، جهانی سازی یکی از پروژه­هایی است که می­تواند با کمک فرایند جهانی شدن تحقق پیدا کند و کشورهای زیر نفوذ هم می­توانند با استفاده از جهانی شدن به مقاومت با پروژه جهانی سازی بپردازند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها