نقش خانه در سبکزندگی ایرانیاسلامی
یک شنبه 14 دی 1399 8:44 PM
شهرهایی که در شناسنامههایشان میتوان غنای فرهنگ و تمدن را دید حالا دچار بیهویتی شدهاند، کوچههایشان دیگر نشانهای از گذشته ندارد، نه خبری از هماهنگی با اقلیم است و نه اثری از فرهنگ بومی.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- قاسم منصور آل کثیر: امروزه هویت شهری در خوزستان، همچون حلقهای گمشده است و شهرها نه بر پایۀ هویت اصیل خود، بلکه بر پایۀ تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و الگوهای مدرن بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکلگیری و گسترشاند.
مسئله هویت شهری یکی از پیچیدهترین و بحثبرانگیزترین مباحث نظری در شهرسازی است. چگونه میتوان آن را در شهرها یا در عناصر معماری ایجاد و یا ارزیابی کرد؟ این سؤالی اساسی است که بسیاری از محققان به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن هستند.
خوزستان با جغرافیای متنوع تا پیش از ورود مظاهر مدرن، دارای هویت متنوع در شهرها بوددرواقع دوران مدرنیزاسیون را میتوان بهعنوان سرآغاز گسست و کمرنگ شدن توجه به ابعاد هویتی شهرها و زندگی اجتماعی شهری در نظر گرفت. شیفتگی به مظاهر غیربومی به فراموشی مظاهر اصیل بومی انجامیده است.
درواقع فقدان آشنایی لازم و نیز کم توجهی بهضرورت وجود الگوهای بومی از این دوره به بعد باعث شده تا در طرحهای توسعۀ شهری واقعیات بسیاری به فراموشی سپرده شود.
خوزستان با جغرافیای متنوع تا پیش از ورود مظاهر مدرن، دارای هویت متنوع در شهرها بود. معماریهای سنتی در سبک زندگی معدان (هورنشینان)، معماری مناطق قدیمی اهواز همچون عامری، سبک های معماری دزفول و دیگر شهرها همگی رنگینکمانی از تنوع در معماری را فراهم کرده بود.
ناصر فکوهی انسانشناس، از اساتید دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «انسانشناسی شهری» در این خصوص به خبرنگار مهر میگوید: هویت در چارچوبهای جدید زیستی که شهر است، تعاریفی دارد و ما برای موقعیت و هویت شهرهای ایران پیشنهادهایی داریم.
روابط غیرمنطقی بین فضاها
فکوهی با بیان اینکه هویت مجموعه ویژگیهایی است که یک نفر را از دیگری جدا میکند، ادامه میدهد: چون سرعت شهرنشینی در ایران از دهه ۳۰ تا ۶۰ فوقالعاده زیاد بوده، باعث شده شهرهایی ساخته شود که مشکلات شهرنشینی شکنندهای داشته باشند ازجمله آلودگی هوا، آب و ... که این اتفاقات طبیعی نبوده و حاصل زندگی مدرن شهری هستند.
این استاد دانشگاه می گوید: در شهرهای ما آشفتگی و بههمریختگی در طراحی شهری و فضا را داریم. فضاها به شکل درستی تنظیم و توزیع نشدند و روابط بین فضایی روابط درستی نیست. در شهرها بخشهای مختلف شهری منطقاً با هم رابطه ندارند. بخش مسئولان، بخش اوقات فراغت، بخش حملونقل و ... اینها رابطه مناسبی ندارند.
ما باید بتوانیم اهواز را با اولین تصاویر از خرمشهر تشخیص دهیم یا وقتی وارد شهر میشویم باید خیلی سریع تشخیص دهیم که این شهر کجاستوی همچنین اظهار میکند: شهرها ازلحاظ هویتی و تصویر شهر، حداقلهایی که باید داشته باشند را ندارند. هر شهری در پهنههای سرزمینی باید هویت خاصی داشته باشد؛ مثلاً ما باید بتوانیم اهواز را با اولین تصاویر از خرمشهر تشخیص دهیم یا وقتی وارد شهر میشویم باید خیلی سریع تشخیص دهیم که این شهر کجاست.
فکوهی ادامه می دهد: تشخیص، ابتدا باید اینگونه باشد که بدانیم این شهر در کدام قسمت مناطق اقلیمی ایران است و بعد تشخیص دهیم کدام شهر است. هر چه سریعتر این اتفاق بیافتد نشاندهنده این است که شهر هویت بهتر و قوی تری دارد. در اکثر شهرهای مهم اروپا شما شهر را بهمحض ورود تشخیص میدهید و امکان ندارد شهری را با شهر دیگر اشتباه بگیرید. حتی اگر کسی به آن شهر نرفته باشد.
نویسنده کتاب «انسانشناسی شهری» همچنین در خصوص اینکه چگونه در ایران بیهویتی شهری تشخیص داده میشود؟ اظهار میکند: شما اگر در دو خیابان از اهواز عکس بگیرید و به کسی نشان دهید نمیتواند تشخیص دهد کدام شهر از ایران است. عناصر هویتی وجود ندارد. عناصر هویتی به دو شکل در شهر وجود دارد یکی در کل ساختار شهر که خیلی مهم است و دیگری در گرههای هویتی یعنی نقاط هویتی متمرکز مثلاً میدانها، یادمانها و بناهای تاریخی و غیره.
وی تاکید می کند: پیشینه تاریخی در برخی از شهرها باقیمانده که باید آنها را برجسته کرد و در برخی شهرهای مدرن که وجود ندارند باید ایجاد شود. در خیلی از شهرهایی که در دنیا گذشته تاریخی نداشتند بناهایی را تعریف کردند و بعد از مدتی تبدیل به نماد شهر شدند. باید برای هویت شهر سیاست داشت. این سیاست باید به دنبال این باشد که شهر را جذاب کند.
این استاد دانشگاه تهران همچنین بیان میکند: جذابیت یک شهر یعنی مجموع برنامههایی که در شهر ازلحاظ طراحی شهری و شکل شهری و ... اجرا میشود که تعلق هویتی نسبت به شهر را افزایش میدهد. تعلق هویتی به شهر اینگونه مشخص میشود که آدمهایی که در آن شهر هستند، نخواهند از شهر مهاجرت کنند و میزان مهاجرت به بیرون کم شود. همچنین کسانی که از شهر رفتند تمایل پیدا کنند به شهر بازگردند و شهر جمعیتی را جذب کند.
هرچقدر هویت شهری کاهش پیدا کند، تعلق هویتی کاهش پیدا میکند، جذابیت شهر کم و مهاجرت از شهر بیشتر میشودوی معتقد است که هرچقدر هویت شهری کاهش پیدا کند، تعلق هویتی کاهش پیدا میکند، جذابیت شهر کم و مهاجرت از شهر بیشتر میشود و بازگشت مهاجران کمتر شکل میگیرد و بهصورت چرخه باطل وضعیت شهر را بدتر میکند یعنی شهر فقیرتر میشود، افراد هوشمند و نیروهای جوانش را از دست میدهد و بهتدریج در خودش شکسته میشود.
به رسمیت شناختن تفاوتها
فکوهی بابیان اینکه پیشنهاد ما این است که اصل هویتی و تاریخی که همواره وجود داشته را در نظر بگیرند، میافزاید: به رسمیت شناختن تفاوتهای فرهنگی و چیزی که ایران را متمایز میکند، حداقل طی هزار سال اخیر همین «تکثر» است. این تکثر در خیلی از امپراتوریهای چند هزارسال پیش وجود داشته اما آنها چون نتوانستند این تکثر را مدیریت کنند از بین رفتند. ایران برخلاف آنها توانسته این تکثر را مدیریت کند و چون توانسته مدیریت کند میتوان گفت بهنوعی این تکثر فرهنگی به رسمیت شناختهشده است. در ایران تکثر فرهنگی فقط هویت قومی نیست. ما در ایران چندین نوع هویت داریم.
وی با اشاره به انواع هویت موجود در ایران میگوید: هویت شهری، هویت روستایی، هویت بر اساس محل زندگی، هویت زبانی، قومی. مثلاً هویت شیرازی، نیشابوری، مشهدی و... که خیلی هم قوی هستند تیپی از هویت است و لزوماً به معنای اختلاف نیست اما گاهی ممکن است که اختلافی هم وجود داشته باشد. هویتهای سنتی را داریم که تعلقشان به سنت زیاد است و ارزشهای سنتی برایشان خیلی مهم هستند. همچنین هویتهای مدرن داریم. ما نمیتوانیم سیستمی داشته باشیم که بگوییم چه کسی باید سنتی زندگی کند یا مدرن. این دو باید حق زندگی داشته باشند و شئونات عمومی سیستم را رعایت کنند.
استاد دانشگاه تهران توضیح میدهد: اما ازنظر دینی در کشور همگنی بالاتری داریم. ایرانیان اکثریت مطلق مسلمان هستند. برخی جاها هویت مذهبی خیلی عمیقتر است و مردم دوست دارند آن را نشان دهند اما در بعضی جاها به این شدت نیست و این به معنی دینداری بیشتر یا کمتر شهر نیست.
فکوهی ادامه میدهد: سیستمهای شهری دائم ایجاد هویت میکنند. همه این هویتهای مختلف حق حیات دارند و باید کاری کرد که به شکل ایده آل این هویتها به رسمیت شناخته شوند. انعکاس هویتها در شهر باید شکل منطقی داشته باشد.
این استاد انسانشناسی شهری همچنین بیان میکند: در شهر یک سری قوانین جهانشمول باید اجرا شود و استانداردهایی وجود دارد. هویتها باید بتوانند به شهر منتقل شوند و برای این راههایی وجود دارد. مثل سیستمهای نامگذاری خیابان و میادین و ... که میتواند برای کسانی که آنجا زندگی میکنند ایجاد هویت کند. ساختوسازهایی که میتوانند هویت اقلیمی و منطقهای و ... مردم شهر را در خودشان نشان دهند. استفاده از یادمانها، مجسمههای یادبود و غیره.
فکوهی میافزاید: استفاده از سیستمهای تمرکززدایی و برنامه های آیینی یکی از روشهایی است که انجام میشود. مثل جشنواره «حقیقت» که همیشه در تهران انجام میشد و از امسال بخشی از آن در کرمان برگزار میشود که یک تیپی از تمرکززدایی است و این تمرکززدایی در سطح سیستمهای دیگری نیز انجام شود. اما این تمرکززدایی باید منطقی بوده و شتابزده نباشد. کثرت فرهنگی باید اصل باشد و بعد میتوانیم برنامهریزی کنیم که چطور این تکثر شکل بگیرد و چطور آن را در برنامهریزی شهری بیاوریم که نه سیستم شهری دچار مشکل شود و نه هویتهای مختلف باهمدیگر دچار مشکل شود.
ریشهها، فولکلور و فرهنگعامه
بنابراین گزارش شهرها به روشهای مختلفی ساخته میشوند و عوامل گوناگونی در شکلگیری فرم کالبدی این مراکز زیستی مؤثر هستند. عواملی همچون شرایط طبیعی نظیر آبوهوا یا نوع مصالح ساختمانی موجود در طبیعت، نیروهای اقتصادی مانند جریان سرمایه، اقدامات ساکنان و تصمیمگیری آنها درزمینۀ انتخاب محل مناسب برای احداث مسکن یا انتخاب مرکز خرید، سطح و نوع فناوری، نحوۀ توزیع قدرت در جامعه و میزان تأثیرگذاری گروههای مختلف در نظام تصمیمگیری و غیره ازجمله نیروهای مؤثر در شکلگیری شهرها هستند.
همچنین کارشناسان معتقدند، درواقع یکی از ارکان اساسی و ابعاد مهم هویت توجه به شاخصهای فرهنگی، ریشهها و فولکلور و فرهنگعامه است. بر این اساس در یک بستر زمانی به ویژگیهای فرهنگی شامل نژاد و گروهبندی قومی، اخلاق و روحیات، ادبیات بومی، باورها، ترانههای محلی، امثالوحکم، ساختار زبان و گویشهای محلی، پوشش سنتی و لباسهای محلی، ورزشهای بومی، موسیقی، مشاهیر و شخصیتها، جریانهای رسمی و فرهنگی در ابعاد علمی- ادبی- هنری – تفریحی و ...، جریانهای مذهبی و آیینی و غیره پرداختهشده است. ضمن اینکه توجه به گذشتهنگری نیز در قالب مباحث تاریخ سیاسی و عمومی هر شهر به نگارش در آمده است.
بهطورکلی در هویت شناسی سازمان شهری، آنچه در مرکز توجه قرار میگیرد، شناخت انسان بهعنوان کوچکترین عضو تشکیلدهنده جامعه است. انسانی که هویت او در قالب بررسی و درک حالات و عمل، او را در تعامل با سازمان فضایی اطراف قرار میدهد.
دستگاهها توپ را در زمین یکدیگر میاندازند
سیامک قاسمی نیک منش کارشناس ارشد باستانشناسی است. وی در این خصوص عنوان میکند: اساساً معماری و سبک و سیاق هر کشوری بازنمایی از تاریخ و هویت آن است. کشورهایی با پیشینه تاریخی کهن را در نظر بگیرید که توریستها در بدو ورودشان به آنجا بهشدت مورد تأثیر معماری و هویت شهرها قرار میگیرند.
وی می گوید: متأسفانه امروزه با عدم ساماندهی و بازسازی اماکن تاریخی شاهد تخریب آنها هستیم که سرمایههای ملی ما بهحساب میآیند. معماری نوین امروزی ما هم متأسفانه هیچیک از عناصر اصلی تاریخی و هویتی را به ارث نبرده است.
این باستانشناس توضیح میدهد: در بین عامه؛ اغلب غربیها را انسانهای بیهویت میدانند اما با سفر به مرکز کشور و شهرهای شناختهشده جهان مثل پاریس، لندن، مادرید و... ساختمانهایی چند صدساله را میبینیم که همچنان در قالب ادارات در حال استفاده هستند.
ما ایرانیان از تکنیکهای معماری خودمان همچون عیلامی، ساسانی و اسلامی که با دانش عمیق معماری همراه هستند و اوج و اعتلای آن را در دوره اسلامی شاهد هستیم بهجز موارد اندک و استثنایی بیبهره بودیموی میافزاید: برای نمونه مجلس بریتانیا یا «داونینگ استریت» خیابانی در وست مینیستر لندن است که در حدود ۲۰۰ سال اقامتگاه وزرای بلندپایه کابینه انگلیس بوده است. همچنین خیابان شمبلز، یکی از خیابانهای مشهور شهر لندن است که بهواسطه حفظ شدن بافت تاریخی آنکه از دوران قرونوسطی بهجامانده در این کشور شهرت خاصی داشته و تقریباً تمامی گردشگرانی که از این شهر دیدن میکنند، به این خیابان نیز مراجعه میکنند.
قاسمی میگوید: در بسیاری از کشورهای با تاریخ کهن سعی میشود دکوراسیون داخلی را ترمیم و نوسازی کنند اما شکل و ریخت بیرونی حفظ میشود. ما ایرانیان از تکنیکهای معماری خودمان همچون عیلامی، ساسانی و اسلامی که با دانش عمیق معماری همراه هستند و اوج و اعتلای آن را در دوره اسلامی شاهد هستیم بهجز موارد اندک و استثنایی بیبهره بودیم.
وی همچنین بیان میکند: نمیدانم عوامل این کجسلیقگی چیست؟ اغلب ارگانهای مختلف این شلختگی را به گردن همدیگر میاندازند اما به نظر بنده نوک پیکان انتقادات باید به سمت شهرداری و مسکن و شهرسازی باشد.
بناهای ناهماهنگ با اقلیم منطقه
علی بویری کارشناس پایگاه پژوهشی شوش نیز درباره هویت شهری «شوش» به مهر میگوید: سیرتحولی این شهر متأثر از توسعه اراضی و مکانیزه شدن کشاورزی و ایجاد صنایع عظیم نیشکر بود و تقریباً میتوان گفت بدون برنامهریزی اولیه شهری شکلگرفته است.
وی میافزاید: پس از جنگ تحمیلی بهرغم آسیبهای وارده بر شهر شاهد مهاجرتهای قابلتوجهی هستیم که سبب گسترش مجدد بافت ناهمگون شهری میشود و درواقع برخلاف شهرهای همجوار همچون شوشتر، دزفول و اهواز، شوش فاقد شکلی منسجم بر مبنای نقشه اولیه است.
بویری اظهار میکند: متناسب با آن، نوع معماری نیز بدون برنامه و کاملاً سلیقهای صورت گرفته است تا جایی که شاهد استفاده از انواع مصالح متفاوت و ناهماهنگ در کنار یکدیگر هستیم. نمای ساختمانها تابع هیچگونه فرم و شکل خاصی نیست و فاقد زیباییشناسی معمارانه است. در حال حاضر در کنار بقایای آثار تاریخی تنها بنای شاخص و دارای هویت که درواقع بهعنوان تنها شاخص هویت شهری شوش میتوان از آن یادکرد، آرامگاه دانیال پیامبر است.
این کارشناس پایگاه پژوهشی شوش همچنین بابیان اینکه ما شاهد بهکارگیری مصالح نامتعارف در نمای ساختمانها هستیم، میگوید: اجرای سقفهایی همچون شیروانی و دهها نمونه دیگر که نهتنها فاقد نظم و تناسب هستند بههیچوجه با اقلیم منطقه سازگار نیستند.
وی ادامه میدهد: در جدارههای شهری نیز نحوه بهکارگیری مصالح و فرم و شکل آن متأثر از هیچ الگویی نیست و فاقد کمترین هماهنگی با اقلیم و هویت فرهنگی تاریخی این شهر است.
هویت گذشته بازمیگردد؟
اهواز و دیگر شهرهای استان صدها خانه تاریخی دارند که همگی فضاهای مناسبی برای هویت بخشی به شهر هستند اما آنچه از سخنان کارشناسان برداشت میشود، خبر از شدت شلختگی در هویت شهری است.
حال برای برنامهریزی و ساماندهی هویت شهری چه ارگان یا سازمانهایی پا پیش میگذارند؟ چگونه و با چه ابزاری میخواهند این وضعیت نابسامان را بهبود بخشند؟ و آیا با توجه بهشدت فاجعه، اصلاً فرصتی برای بهبود وضعیت موجود هست؟
همه این سؤالات همچون گرههایی ناگسستنی هستند که ذهن هر دوستدار میراث فرهنگی را به خود مشغول کرده است.