ازدواج زكریا
در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگ زاده وجود داشتند، یكی به نام «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع»،[1] زكریا ـ علیه السلام ـ از اَشْیاع خواستگاری كرد، و عمران كه یكی از راهبان و بزرگ بنی اسرائیل بود (و طبق نقلی از پیامبران بنی اسرائیل بود) از «حَنّه» خواستگاری نمود، سرانجام اشیاع همسر زكریا ـ علیه السلام ـ گردید، و حَنّه همسر عمران[2] شد.
به این ترتیب زكریا و عمران، دو شخصیت بزرگ بنی اسرائیل، باجناق همدیگر شدند، و علاوه بر رابطه مكتبی، رابطه خویشاوندی نیز پیدا كردند. چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زكریا ـ علیه السلام ـ دارای فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود.
سرپرستی زكریا ـ علیه السلام ـ از مریم ـ سلام الله علیها ـ
سالها از زندگی عمران و همسرش حَنّه گذشت آنها دارای فرزند نشدند، حَنّه همچون زنان دیگر آرزو داشت كه دارای فرزند شود، و با دیدن كودكی احساساتش برای داشتن فرزند به جوش میآمد. تا این كه روزی در زیر درختی نشسته بود، پرندهای را دید كه به جوجههای خود غذا میدهد، مشاهده این محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعلهور ساخت، و از صمیم دل از خدا تقاضای فرزند كرد، چیزی نگذشت كه دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار گردید.
طبق بعضی از روایات، از سوی خدا به عمران وحی شد كه به زودی خداوند پسر پربركتی كه میتواند بیماران غیرقابل درمان را درمان كند و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد كرد، عمران این مطلب را به همسرش حَنّه خبر داد.
حَنّه وقتی كه باردار شد، تصور میكرد كه فرزند مذكور، همان است كه در رحم دارد (غافل از آن كه منظور از آن پسری كه خداوند به عمران وحی نمود، نوه عمران به نام عیسی ـ علیه السلام ـ است، كه حَنّه برای مادر او (مریم) باردار میباشد.)
به همین دلیل حَنّه نذر كرد كه كودك پسر خود را وقتی كه بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیت المقدس قرار دهد.
ولی وقتی كه فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد كه چه كند، زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب میكردند، از این رو گفت: «پسر همانند دختر نیست.»
سپس افزود: خدایا من نام دختر را مریم میگذارم، و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار میدهم.[3]
مریم ـ علیها السلام ـ به معنی عبادت كننده و خدمتگذار است. از آن جا كه حَنّه میخواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت كننده در مسجد بیت المقدس قرار دهد، نام او را مریم نهاد.
كم كم مریم ـ علیها السلام ـ بزرگ شد و با این كه دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بیت المقدس پذیرفت.
مطابق تواریخ، عمران پدر مریم ـ علیها السلام ـ ، قبل از تولد مریم ـ علیها السلام ـ از دنیا رفت، از این رو وقتی كه مریم ـ علیها السلام ـ خدمتگذار مسجد شد، نیاز به سرپرست داشت، حَنّه مریم را كه كودك بود به بیت المقدس نزد علما و دانشمندان یهود آورد و گفت: «این كودك هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یك نفر از شما برعهده بگیرد.»
چون آثار عظمت از چهره مریم ـ علیها السلام ـ دیده میشد، گفتگو در میان دانشمندان بنی اسرائیل در گرفت، هر كدام از آنها میخواست این افتخار نصیب او شود. سرانجام تصمیم گرفتند قرعه كشی كنند، به كنار نهری آمدند. حضرت زكریا ـ علیها السلام ـ نیز جزء آنها بود. قلمها و چوبهایی را كه به وسیله آنها قرعه میزدند حاضر كردند، نام هر یك از داوطلبان سرپرستی مریم ـ علیها السلام ـ را روی آن چوبها نوشتند و آن قلمها را در میان آب انداختند، هر قلمی كه در میان فرو میرفت، بازنده بود و تنها قلمی كه روی آب ماند، قلمی بود كه نام زكریا روی آن نوشته شده بود. به این ترتیب سرپرستی زكریا ـ علیه السلام ـ نسبت به مریم ـ علیها السلام ـ قطعی شد، و در واقع حضرت زكریا ـ علیه السلام ـ از همه شایستهتر به سرپرستی مریم ـ علیها السلام ـ بود، زیرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مریم ـ علیها السلام ـ نیز بود.[4]
حضرت زكریا ـ علیه السلام ـ هم چنان سرپرستی حضرت مریم ـ علیها السلام ـ را بر عهده گرفت تا مریم ـ علیها السلام ـ بزرگ شد.
غذاهای بهشتی
حضرت مریم ـ علیها السلام ـ به خدمتگذاری مسجد بیت المقدس مشغول شد و خداوند او را برای این مقام پذیرفت. به گفته بعضی نشانه پذیرش خداوند این بود كه مریم ـ علیها السلام ـ بعد از بلوغ و دوران خدمتگذاری بیت المقدس، هرگز عادت ماهانه ندید تا به دور شدن از آن مركز روحانی مجبور نگردد.
مریم ـ علیها السلام ـ آن چنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت میپرداخت، او آن چنان در پرهیزكاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت، كه از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت.[5]
هنگامی كه زكریا ـ علیه السلام ـ كنار محراب او قرار میگرفت و برای دیدار او میآمد، غذاهای مخصوصی در كنار محراب او مشاهده میكرد، كه شگفت زده میشد، روزی به او گفت:
«یا مَرْیمُ أَنَّى لَكِ هذا؛ ای مریم! این غذاها (و میوههای غیر فصل) را از كجا آوردی؟»
مریم ـ علیها السلام ـ در جواب گفت:
«هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ؛ این از طرف خدا است، و او است كه هركس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد.»[6]
آری به این ترتیب خداوند غذاهای بهشتی غیر فصل را به مریم میرسانید.
منابع:
[1]. در بعضی از روایات او با نام «حنّانه» خوانده شده كه مادر حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ بود. (بحار، ج 14، ص 202).
[2]. منظور از این عمران غیر از عمران پدر موسی ـ علیه السلام ـ است، و میان آنها 180 سال فاصله وجود داشت. (بحار، ج 14، ص 194).
[3]. آل عمران، 35 و 36.
[4]. مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 436 (ذیل آیه 37 آل عمران).
[5]. همان مدرك.
[6]. آل عمران، 37.
اندیشه