کودکان آرزو دارند که هرچه زودتر بزرگ و بزرگتر شوند تا همان کارهایی را بکنند که بزرگترهای آنها میکنند. فرمانهای کوتاهِ «بکُن» یا «نَکُن»که بیشتر بدونِ هیچ چون و چرایی به کودک داده میشود، از سرعتِ طبیعی رشد عقلی او میکاهد.
روایت کتاب « آدم کوچک و خواب های بزرگ » به یکی از کلیدیترین نگرشهای کودکان خردسال درباره زود بزرگ شدن میپردازد. این روایت میکوشد در بستر ادبیاتی سنجیده، نخست موضوع نیاز به بزرگ شدن و بزرگ دیده شدن را در کودکان بشکافد و در فرجام با کنش هایی که بهمن کوچولو شخصیت اصلی داستان انجام میدهد این احساس را به او ببخشد که اندازه خود بودن بسیار بهتر و کارسازتر است.
چرا کودکان نیاز دارند که بزرگ دیده شوند؟ این احساس و نیازی کاذب است که جامعه بزرگسال با رفتارهای نادرست خود به کودکان می بخشد. اگر جامعه کودک محور باشد و نیازهای کودکان را بشناسد هیچ کودکی آرزو نمیکند که زودتر بزرگ شود، بلکه میکوشد از لحظههای زندگیاش بهره ببرد. اما هنگامی که کودک سخن میگوید و بزرگ ترها سخن او را نمیشوند یا به خواستههای او اعتنا نمیکنند کودکان در دنیای خود به این باور میرسند که همه چیز از پیکر کوچک آنها برمیخیزد و آنها اگر بزرگ قامت شوند همه دشواری ها و بیاعتنایی ها هم تمام می شود.
نویسندهی کتاب که با زبان و بیانی ساده، گیرا و دلنشین قصهی آرزوهای این کودک را بازگو میکند، سرانجام به این پیام میرسد که اندازهی خود بودن چه خوب است!
مخاطبان این کتاب کودکان پیش دبستان و سالهای نخست دبستان هستند.