چهره شهدا را دستنیافتنی ترسیم نکنیم
چهارشنبه 2 مهر 1399 1:23 PM
سردار «بهمن کارگر» گفت: برخی اوقات از شهدای والامقام، چهرهای ترسیم میکنند که جوانان ما فکر میکنند که نمیتوانند به مقام آنها دست یابند؛ در حالی که همه آنها نیز کسانی بودند که در همین جامعه زندگی میکردند و مانند بقیه افراد در همین جامعه تربیت شدند؛ اما مسئلهای که وجود دارد، این است که آنها روی خود کار کردند.
تا شهدا؛ «دفاع مقدس» کلید وحدت در کشور است؛ یعنی اگر ما بخواهیم صحنهای را پیدا کنیم که وحدت بهصورت کامل در آن وجود داشت، آن صحنه، دفاع مقدس است. در این راستا، همه اقشار جامعه از سطوح مختلف، اعم از اقوام و ادیان متفاوت، قومیتها و فرهنگهای مختلف، در جبههها حضور پیدا کردند؛ بنابراین امروز نیز در چهلمین سالگرد دفاع مقدس ضروری است که مسئولان کشور، با تأسی از فرهنگ آن دوران، «جذب حداکثری» را سرلوحه رفتارهای خود قرار دهند؛ چراکه همان مردمی که در دوران دفاع مقدس به صحنه مقابله با دشمن بعثی آمدند، بعد از این دوران نیز پشتوانه این نظام هستند.
سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، میگوید: مردم از هر قشری، با هر نوع گویشی و از هر نقاط جغرافیایی، در دفاع مقدس حضور داشتند و کسی هم مانع آنها نمیشد؛ «هرکه دارد هوس کرببلا، بسمالله». از طرفی دیگر، مردم با هر نوع سلیقه سیاسی که داشتند، در جبههها حضور پیدا میکردند که این موضوع بسیار مهم است.
وی در این راستا، معتقد است که امروز نیز جوان جینپوش و تیشرتپوش هم فرزند خود ما و دلسوز نظام است و ما در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ستاد راهیان نور، این موضوع را تعیین کردهایم که کاری به تفکر، جناح و مسائل اینچنینی نداریم. امروز فقط چادریها به راهیان نور نمیروند؛ بنابراین ما باید جامعه خود را باز کنیم و افراد در یک محیطهای خاصی بیایند و این موضوع روی آنها اثربخش باشد.
سردار کارگر همچنین میگوید که برخی اوقات از شهدای والامقام، چهرهای ترسیم میکنند که جوانان ما فکر میکنند که نمیتوانند به مقام آنها دست یابند؛ در حالی که همه آنها نیز کسانی بودند که در جامعه زندگی میکردند و مانند بقیه افراد در همین جامعه تربیت شدند؛ اما مسئلهای که وجود دارد، این است که آنها روی خود کار کردند.
آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گفتوگوی سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با برنامه «رزمنده» است که شامگاه دوشنبه، از شبکه «یک» سیما پخش شد.
امسال از آغاز جنگ تحمیلی در کشور ما، ۴۰ سال میگذرد؛ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، برنامههای خاصی برای چهلمین سالگرد دفاع مقدس دارد؟
بله، همزمان با ۴۰ سالگی دفاع مقدس، ستاد مرکزی گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس در کشور تشکیل و به حمدالله، ۵۰۵ ستاد در کشور ایجاد شد؛ در نیروهای مسلح ستادهای مختلفی تشکیل شده است که معاونین هماهنگکننده سازمانهای نیروهای مسلح، مسئولیت این ستادها را برعهده دارند. همچنین در وزارتخانهها یکی از معاونین وزرا، در استانها استانداران و در شهرستانها نیز فرمانداران این مسئولیت را برعهده دارند. ستاد مرکزی هم که هدایت همه این ستادها را برعهده دارد، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است. همچنین ریاست محترم ستاد کل نیروهای مسلح نیز بهعنوان رییس شورای سیاستگذاری برنامههای گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس تعیین شدهاند.
برنامههای گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس تنها محدود به یک هفته نیست؛ بلکه این برنامهها از سوم خرداد آغاز شده و تا ۲۹ اسفند ادامه دارد که در این مدت، اجرای بیش از ۲۶ هزار برنامه در سطح کشور تعریف شده و تا امروز، تقریباً ۳۰ درصد این برنامهها اجرا شده است. در هفته دفاع مقدس نیز کارهای فشرده و ویژهای در حال اجراست که یکی از این برنامهها این بود که ما افتخار داشتیم تا در اولین روز از این هفته، همراه با تجلیل از یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس و مقاومت، در خدمت امام خامنهای (مدظلهالعالی) بوده و از رهنمودهای ایشان بهرهمند شویم. همچنین در این هفته برنامههای دیگری نظیر افتتاح هشت موزه دفاع مقدس در هشت استان کشور و نیز افتتاح نمایشگاه ملی دستاوردهای دفاع مقدس در تهران و استانها که دوم مهر با حضور ریاست محترم مجلس شورای اسلامی صورت میگیرد، را داریم.
سردار! وقتی جنگ شروع شد، چند سال داشتید؟
وقتی جنگ شروع شد، من ۱۹ سالم بود.
پنج سال شما در جبهههای غرب و جنوب کشور بودید؟
بیشتر از پنج سال.
چقدر طول کشید که مسئولیت گرفتید؟
از همان اول که به جبهه رفتم، مسئولیت گرفتم.
از همان اول هم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوستید؟
من قبل از شروع جنگ به سپاه رفتم؛ یعنی سال ۱۳۵۸ یکسال قبل از شروع جنگ، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودم.
عملاً از آغاز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو سپاه بودید؟
تقریبا از ماه دوم یا سوم سال ۱۳۵۸ به سپاه رفتم.
از زمانی که جنگ آغاز شد، ما روایتهای مختلفی از جبهه غرب میشنویم؛ میگویند دشمنی که در جبهه غرب میجنگیده، خیلی چهره ترسناکی داشته است؛ ولی آنهایی که شهامت داشته و ایستادگی میکردند، توانستند که بر ترس خود غلبه کنند و مقابل این دشمن بایستند؛ دشمن در غرب کشور، چه ویژگی داشته است؟
البته جنگ، چه در غرب، چه در جنوب و چه در جبهههای میانی کشور، فرقی با هم نداشت؛ اما جبهه غرب یک ویژگی داشت، و آن هم این بود که، هم ضدانقلاب در آن منطقه حضور داشت و هم دشمن بعثی؛ یعنی هم از سوی مرزها تهدید میشدیم – حالا یک جاهایی خط مرزی جبهه بود و یک جاهایی هم دشمن بعثی پیشروی کرده بود و جلوتر از خط مرزی، جبهه بود- و هم در پشت سر نیز ضد انقلاب قرار داشت که این موضوع، خود نیازمند رعایت ظرافتهای خاصی بود. مثلاً، ضد انقلاب میآمد و در بین مردم به ما حمله میکرد؛ این درحالی است که شما در جنگ مستقیم میدانی که دشمن در مقابل قرار دارد؛ اما وقتی ضد انقلاب در میان مردم میآمد و به ما حمله میکرد، طبیعتا ما هم نمیتوانستیم همانگونه، به آن حمله کنیم؛ چون میرفت و در میان مردم پنهان میشد و جان مردم به خطر میافتاد؛ بنابراین رزمندگان، هم در منطقه کردستان، هم در منطقه اورامانات و هم در منطقه آذربایجان غربی، زحمتهای زیادی کشیدند.
من ابتدا در جبهه جنوب، در «سوسنگرد» بودم و بعداً، زمستان سال ۱۳۶۰ بود که به جبهه غرب کشور رفتم؛ وقتی به غرب رفتم، در منطقه هفت سپاه بودم که بعداً به قرارگاه «نجف» تبدیل شد، در آنجا هم کردستان، یکی از مناطق مربوط به ما بود که بعدها به زیر مجموعه قرارگاه «حمزه» رفت و ما فقط در زمینه جنگ منظم (جبههای) مسئولیت داشتیم.
موضوعی که برای نسلهای بعد از جنگ سوال است، این است که چه روحیهای بر این انسانها (ضد انقلاب) حاکم بود که در شرایطی که یک دشمن یا متجاوز خارجی به کشورمان حمله کرده بود، با این دشمن خارجی همکاری میکردند؟
بین ضد انقلاب و رژیم بعث عراق، تفاوتی نبود؛ رژیم بعثی از استکبار جهانی پیروی میکرد و ضد انقلاب هم همینطور. وقتی کسی از شیطان پیروی کند، فرقی نمیکند که داخلی باشد یا خارجی. هم ضد انقلاب و هم رژیم بعث عراق، هر دو به استکبار جهانی وابسته بودند و اسکتبار خرج آنها را میداد؛ بنابراین هم دشمن بعثی، هم ضدانقلاب داخلی و حتی ضدانقلابی که در پشت جبههها حضور داشتند، مانند منافقین؛ همگی از یکجا تغذیه میشدند.
هویت دفاع مقدس، همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز فرمودهاند؛ این است که دشمنان انقلاب اسلامی بهدنبال از بین بردن انقلاب و نظام اسلامی بودند؛ این موضوع در چند جبهه صورت گرفت؛ عراق حمله نظامی کرد، ضد انقلاب داخلی در کردستان و آذربایجان غربی قائله ایجاد کرد، منافقین در سراسر کشور جنایتهای زیادی را انجام دادند، «خلق عرب» به صورتی دیگر و...؛ اما به یاری خدا، انقلاب و نظام قدرتمندتر شد، اقتدار پیدا کرد و دفاع مقدس نیز انقلاب و نظام ما را تثبیت کرد.
امروز در همه ابعاد ما پیشرفت داشتیم؛ ما در دوران دفاع مقدس، «سیم خاردار» را هم وارد میکردیم؛ اما امروز جمهوری اسلامی، حداقل از تجهیزات نظامی خودکفاست و حتی به دیگر کشورها هم کمک میکند و در ابعاد علمی، پزشکی و... نیز امروز هرچه پیشرفت داریم، از دفاع مقدس است. در دفاع مقدس، «ما میتوانیم» و «ماایستادهایم» تمرین شد و وعده الهی این است که هر ملتی استقامت کند، حتما پیروز میشود. ملت ما به یاری خدا استقامت کرده و امروز نیز استقامت میکند و تاکنون موفق بوده و از این به بعد هم موفق خواهد بود.
در ابتدای جنگ تحمیلی، عدهای بر این باور بودند که تنها نیروهای مسلح باید جنگ را اداره کنند و قوای مردمی نباید در جنگ حضور داشته باشند؛ با این وجود همه اقشار مردم در جبهه حضور پیدا کردند؛ ما در دفاع مقدس چقدر به مردم مدیون هستیم؟
ما همهچیز را مدیون مردم هستیم؛ در نهضت انقلاب اسلامی، این مردم بودند که به رهبری امام خمینی (ره) به میدان آمدند و در دفاع مقدس نیز فرماندهی کل قوا، برعهده امام (ره) بود و مردم پای کار آمدند و اگر مردم نمیآمدند، نه در انقلاب اسلامی و نه در دفاع مقدس، پیروز نمیشدیم؛ بنابراین پیروز اصلی دفاع مقدس، مردم ایران بودند.
در دفاع مقدس، نیروهای مسلح سازماندهی، فرماندهی و طرحریزی را انجام میدادند؛ اما این مردم بودند که به صحنه آمدند و بعد از دفاع مقدس نیز پشتوانه این نظام، مردم هستند.
مردم چگونه به جبههها میپیوستند؟
مردم از هر قشری، با هر نوع گویشی و از هر نقاط جغرافیایی، در دفاع مقدس حضور داشتند و کسی هم مانع آنها نمیشد؛ «هرکه دارد هوس کرببلا، بسمالله». از طرفی دیگر، مردم با هر نوع سلیقه سیاسی که داشتند، در جبههها حضور پیدا میکردند که این موضوع بسیار مهم است و من نیز بارها گفتهام که «دفاع مقدس، کلید وحدت در کشور است»؛ یعنی اکر ما بخواهیم صحنهای را پیدا کنیم که وحدت بهصورت کامل در آن وجود داشت، آن صحنه دفاع مقدس است؛ همانند پیروزی انقلاب اسلامی که در آن همه اقشار جامعه از سطوح مختلف، حتی اقوام و ادیان مختلف، حضور داشتند.
میگویند یکی از دورههایی که در همه خانهها باز بود، برای اینکه میآمدند و مثلا مایحتاج میبردند؛ همان دوران دفاع مقدس بود و دیگر تکرار نشد! درست است؟
اعتقاد من این است که قیاس شرایط انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با شرایط امروز، یک «قیاس معالفارق» است؛ امروز هم مردم همدیگر را یاری میکنند؛ مثلا در همین موضوع کرونا، این «کمکهای مؤمنانه» مردم و ایثار کادر درمانی، همانند دوران دفاع مقدس است. جمهوری اسلامی از الگوی دفاع مقدس، به یک مدل دست یافته است و آن مدل این است که به مردم باید اعتماد کرد و مردم هم همیشه در میدان هستند.
هر چقدر درباره موضوع «شهامت» در دوران دفاع مقدس صحبت کنیم، باز هم کم است؛ اما درباره «ترس» خیلی صحبت نکردهایم؛ آیا تاکنون برای شما اتفاق افتاده است که در صحنه جنگ بترسید؟
بله، بالاخره ترس در همه انسانها وجود دارد؛ ولی انسان باید بر ترس خود غلبه کند. یک دورانی وقتی من در جبهه «سوسنگرد» بودم، شهید «مهدی زینالدین» که مسئولمان بود، به ما یک مأموریتی داد و ما به پشت دشمن رفتیم؛ وضعیت بهگونهای بود که ما وقتی در کانالها خوابیده بودیم، دشمن باید میآمد و از همان کانالها رد میشد؛ اما ما متوجه این موضوع نبودیم. بله، آن موقع ما ترسیدیم؛ اما ترسی که موجب شود تا عقب نشینی کنیم، نه؛ بالاخره کسی که ایمان دارد، ایمانش بر ترس او غلبه میکند.
گاهیوقتها چهره شهدا را بهگونهای ترسیم میکنیم که انگار هیچوقت نمیترسیدند و یا هیچ خطایی در زندگی خود انجام نمیدادند؛ در اینباره بگویید.
برخی اوقات از شهدای والامقام، چهرهای ترسیم میکنند که جوانان ما فکر میکنند که نمیتوانند به مقام آنها دست یابند؛ در حالی که همه آنها نیز کسانی بودند که در همین جامعه زندگی میکردند و مانند بقیه افراد در همین جامعه تربیت شدند؛ اما مسئلهای که وجود دارد، این است که آنها روی خود کار کردند. شهدا وعدههای الهی را باور کرده و خودسازی کردند و خدا هم این جایگاه را به آنها اعطا کرد؛ بنابراین هرکسی این مسیر را برود، همین اتفاق برای او خواهد افتاد؛ میشود «قاسم سلیمانی»، «علی صیاد شیرازی»، «محمدابراهیم همت»، «احمد کاظمی»، «عباس بابایی»، «حسن آبشناسان»، «حسن باقری»، «محمد بروجردی» و...
و من این را به شما عرض کنیم که این راه همیشه باز است. چهره شهدا از ابتدا قدسی نبود؛ بلکه قدسی شد؛ چراکه روی خود کار کردند. مثلاً اگر زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی را مطالعه کنید، خواهید دید که این مرد چقدر مقاومت و از خود گذشتگی کرده است؛ بنابراین جهاد فی سبیل الله، انسان را بالا خواهد برد.
در دوران دفاع مقدس، در جبههها «جذب حداکثری» وجود داشت و هرکس با هر باور و عقیدهای، وقتی دلش برای کشور میتپید، در سنگر خودی قرار داشت، به نظر شما این جذب حداکثری، امروز در کشور وجود دارد؟
در کلیت نظام، این تفکر «جذب حداکثری» وجود دارد؛ اما امثال من بهعنوان مجری، کم کاری کرده و سلیقهای عمل میکینم؛ وگرنه رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) در سفر خود به استان خراسان شمالی، درباره فردی که ممکن است کمحجاب باشد، فرمودند که ممکن است دل او در گرو انقلاب اسلامی باشد؛ بنابراین ما باید کمی حوصله خود را بیشتر کنیم که اگر به آن چیزی که خدا میخواهد و رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودهاند عمل کنیم؛ خود «جذب حداکثری» است.
سردار! اگر خودتان به این نتیجه برسید که یک جوان جینپوش و تیشرتپوش، دلش برای مواضع انقلاب و نظام میتپد، به او مسئولیت میدهید؟
بله؛ ما هماکنون داریم از این نوع افراد استفاده میکنیم و اگر لازم باشد، از اقلیتهای مذهبی هم استفاده میکنیم. ما در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ستاد راهیان نور، این موضوع را تعیین کردهایم که کاری به تفکر، جناح و مسائل اینچنینی نداریم. زمانی عدهای میگفتند که فقط چادریها به راهیان نور بروند؛ اما امروز اینچنین نیست؛ بنابراین ما باید جامعه خود را باز کنیم و افراد در یک محیطهای خاصی بیایند و این موضوع روی آنها اثربخش باشد. جوان جینپوش و تیشرتپوش هم فرزند خود ما و دلسوز نظام است. به نظر من هر کسی، با هر تفکری، صاحب این کشور است.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست