مقدمه

نام امام سجاد (ع) چهارمین امام شیعیان تداعی کننده مناجات وراز و نیاز و دعااست. آن امام، مجالی برای فعالیتهای علنی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیافت و عمر شریف خود را در محراب عبادت و نیایش سپری ساخت. عبادت و دعایش، «سیر الی الحق »نبود که «سیر الی الخلق » را به دنبال نداشته باشد. بلکه عبادت و محراب او و رویی به خالق و سویی به سوی خلق داشت.

او با «حبل » دعا مردم را با خدایشان مرتبط می ساخت و این «حبل » از چنان استحکام و عمقی برخوردار است که پس از گذشت قرنها، طراوت، اتقان و ژرفای خود را از دست نداده است.

نوشته حاضر، بحثی کوتاه در باره «صحیفه سجادیه » آن حضرت است. نمی توان گفت همه دعاها و نیایشهای امام به دست ما رسیده است; بلکه دعاهای منسوب به آن حضرت قطره ای از دریای ژرف نیایشهای او است. دلیل این سخن مستدرکات بسیار «صحیفه کامله سجادیه » است.

به هر صورت، به قول شهید سید محمد باقر صدر (ره)، صحیفه سجادیه راباید به عنوان بزرگترین عمل اجتماعی زمان و موقعیت امام (ع)معرفی کرد. این کتاب یگانه میراث فرهنگ الهی، یک منبع بزرگ مکتبی، یک مشعل هدایت ربانی و یک مدرسه اخلاق و تربیت اسلامی است که با گذشت روزگاران پایدار می ماند. انسانیت پیوسته به آن نیازمند است و هرچه گمراهی های شیطان و فریبندگی دنیا فزونترگردد، نیاز به آن بیشتر می شود.

حکومت بنی امیه، به طور کامل امام را در عزلت سیاسی قرار داده بود به نحوی که در تمام مدت عمر شریفش فقط یک بار از روی ناچاری از پیشنهاد کارساز امام استقبال کردند و آن موقعی بودکه: «عبد الملک خلیفه اموی با پادشاه روم درگیری پیدا کرد، وپادشاه روم... او را تهدید کرد که نقدینه های آنان را برای تحقیر مسلمانان از کشور روم وارد کند و در مقابل آن، هرقراردادی که خواست با آنها ببندد. در اینجا عبد الملک متحیر وبیچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمایی کرد و با آنهابه مشورت پرداخت. هیچ کدام نظری که بتواند آن را به کارببندد، اظهار نکردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود می دانی راه فرار از این مشکل به دست چه شخصی است. فریاد برداشت: وای بر شما چه کسی این کار از او ساخته است؟ گفتند: بازمانده اهل بیت پیامبر (ص). گفت: راست گفتید. او برای رفع این مشکل به امام زین العابدین (ع) پناهنده شد. امام (ع)فرزند خود، محمد بن علی الباقر (ع) را به شام گسیل داشت وتعلیمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر (ع) طرحی نو،برای تنظیم پول مسلمانان ارائه داد و کشور اسلامی را از موقعیت استعماری نجات داد.»

این قضیه نشان می دهد که اگر موقعیت اجتماعی و سیاسی برای امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجات نمی پرداخت و از کان دانش و معرفت و تدبیر الهی خود امت اسلامی را بهره مند می ساخت. اما افسوس که حکام مستبد بنی امیه این موقعیت را از امام سلب کردند و امت اسلامی را از خورشید وجودش محروم ساختند.

صحیفه سجادیه چه کتابی است؟

از صحیفه سجادیه، که سند آن به امام زین العابدین (ع) منتهی می شود، به «اخت القرآن » و «انجیل اهل البیت (علیهم السلام)»و«زبور آل محمد (ص)» و «صحیفه کامله » تعبیر شده است. علامه ابن شهرآشوب، در کتاب معالم العلما در ذیل ترجمه متوکل ابن عمیر، با عنوان «زبور آل محمد (ص)» و در ذیل ترجمه یحیی ابن محمد الحسینی الدلفی، با عنوان «انجیل اهل بیت » از آن یاد کرده است.

ششمین تصنیفی که در اسلام صورت گرفته، صحیفه سجادیه است; زیراچنین نقل گردیده است: «الصحیح ان اول من صنف امیر المؤمنین ثم سلمان ثم ابوذر ثم الاصبغ بن نباتة ثم عبید الله بن ابی رافع ثم صنف الصحیفة الکاملة.» بدین سبب، علمای مسلمان اهتمام بسیار به این کتاب داشته، شرحهای زیادی برآن نوشته اند. یکی از نویسندگان در کتاب خود تعداد 68 شرح صحیفه را معرفی کرده است.

شیخ آقابزرگ نیز در کتاب الذریعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروح صحیفه سجادیه را معرفی کرده است.

به هر حال صحیفه سجادیه ای که اکنون در دسترس ماست، پنجاه وچهار دعا دارد که دعای اولش «فی التحمید لله عز و جل » و دعای آخرش «دعاؤه فی استکشاف الهموم » است. متوکل بن هارون گفته است که «امام صادق (ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود.یازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ کردم...»

سید محسن امین (ره) می گوید: صحیفه کامله 61 دعا دارد که درباره انواع خیر و عبادت و طلب سعادت است و کیفیت توجه به پروردگار و طلب حوائج از او و چگونگی عمل کردن به قول خداوند«ادعونی استجب لکم » را می آموزد.

سند صحیفه سجادیه

صحیفه ای که اکنون در دست ما است سندش به «بهاء الشرف » می رسد.وی در سال 516 در ماه ربیع الاول این دعاها را به سندی که دراول صحیفه نقل شده، دریافت کرده است; البته صحیفه سالها قبل از «بهاء الشرف » معروف بود. چنانکه نجاشی در ذیل ترجمه «متوکل بن عمیر بن المتوکل » نوشته است: «روی عن یحیی بن زید دعاء الصحیفه اخبرنا الحسین بن عبید الله عن ابن اخی طاهر عن محمد بن مطهر عن ابیه عن عمیر بن المتوکل عن ابیه متوکل عن یحیی بن زید بالدعاء.» بی تردید نجاشی قبل از «بهاء الشرف » می زیست و در سال 450 ه . وفات یافت.

همچنین علامه مجلسی (ره) از نسخه ای از صحیفه یاد می کند که به سال 333 ق. مربوط است: «قد وجدت فی نسخة قدیمة من الصحیفة الکاملة... و کان تاریخ کتابتها سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثماه...» شایان ذکر است که صحیفه سجادیه به بررسی سندی نیاز ندارد، چون بسیاری از علماادعای تواتر آن را کرده اند. از مطالعه اجازاتی که برای نقل صحیفه سجادیه به ثبت رسیده است، چنان بر می آید که این کتاب به بررسی سندی نیاز ندارد و متواتر است.

علامه مجلسی می نویسد: «... و یرتقی الاسانید المذکوره هنا الی سته و خمسین الف اسنادا و مائه اسناد. » یکی از شارحان صحیفه نیز چنین نوشته است: «و لما کانت نسبه الصحیفه الشریفه الی صاحبها (ع) ثابته بالاستفاضه التی کادت تبلغ حدالتواتر ...»

ناگفته نماند که اگر به سندی که در مقدمه صحیفه ذکر شده اکتفا کنیم، ازشرایط حجیت و اتقان برخوردار نیست; زیرا: اولا: از سیدنجم الدین بهاء الشرف، که در اول سند آمده است، درکتابهای رجالی ذکری به میان نیامده است. همچنین از «عکبری »و «عبدالله بن عمربن الخطاب » نیز در کتابهای رجالی یاد نشده است.

ثانیا: اگرچه در کتب رجالی از ابوالمفضل یاد شده است; امابیشتر او را تضعیف کرده اند. نجاشی درمورد وی می گوید: «کان سافر فی طلب الحدیث عمره و کان فی اول امره ثبتا ثم خلط و رایت جل اصحابنا یغمزونه و یضعفونه.» ثالثا: در رجال نجاشی آمده است که «متوکل بن عمیر بن متوکل » صحیفه را از «یحیی بن زید» نقل کرده، در حالی که در مقدمه صحیفه می خوانیم: عمیر ازپدرش «متوکل » نقل کرده است. و این متوکل توثیق نشده است.

رابعا: اخبار شیخ سعید ابو عبدالله... درسال پانصد و شانزده بوده است و عبدالله بن عمر، که در سند آمده، صحیفه را در سال دویست و شصت و پنج (265) نقل کرده است. تنها سه راوی(ابومنصور عکبری و ابوالمفضل و شریف ابو عبدالله) واسطه این دونفر شمرده می شوند. بعید به نظر می رسد که در فاصله زمانی بین شیخ سعید و عبدالله بن عمر (دویست و پنجاه و یک سال) فقط سه راوی واسطه قرارگیرند مگر اینکه گفته شود این سه راوی یکدیگررا ملاقات کرده باشند و... .

گوینده «حدثنا» در اول سند صحیفه چه کسی است؟

چنانکه مرحوم الهی قمشه ای در مقدمه ترجمه خود بر صحیفه آورده و همچنین در ریاض السالکین دیده می شود، در این مورد دو قول وجود دارد: 1- گوینده «حدثنا» شیخ جلیل القدر «علی بن السکون » است.

وی از بزرگان علمای امامیه و مورد وثوق است. این قول منسوب به شیخ بهایی (ره) است. (الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 15، ص 18)

2- گوینده «حدثنا» عمید الروساء هبة الله بن حامد است که متوفای سال 609 ق. است. (سیدابوالفضل حسینی، تلخیص الریاض، ص 9، پاورقی) صاحب ریاض السالکین این قول را پذیرفته ونوشته است: «... دل علیه ماوجد بخط المحقق الشهید (ره) علی نسخته المعارضه بنسخه ابن السکون المرقوم علیها بخط عمیدالروساءماصورته: قراها علی السیدالاجل النقیب الاوحد العالم جلال الدین عماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معیه ادام الله تعالی علوه قرائه صحیحه مهذبه. و رویتها له عن السید بهاءالشرف ابی الحسن محمد بن....» با همه اینها صحیفه سجادیه به بررسی سندی نیاز ندارد; زیرا: 1- علمای امامیه بر استفاضه و بلکه تواتر آن اتفاق نظردارند. چنانکه عالم بزرگوار الهی قمشه ای می گوید: «... علمای بزرگ امامیه گویند: صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع) به روایات مستفیضه بلکه قریب به تواتر است، هیچ شک و تردیدی دراین که کلام امام است نتوان کرد.» آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) نزد زیدیه و اسماعیلیه نیز ادعای تواتر کرده است. درهمین مورد، کلام علامه مجلسی و صاحب ریاض السالکین قبلا نقل گردید.

2- فصاحت و بلاغت صحیفه حاکی از آن است که نمی تواند کلام غیرمعصوم (ع) باشد. چنانکه «طنطاوی »، مفسر قرآن، وقتی آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) صحیفه سجادیه را به عنوان هدیه برایش ارسال می کند، می گوید: این کتاب را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق دیدم.

«قال سیدنا الاستاذ العلامه الکبری و الایه العظمی النجفی المرعشی: کتب الی العلامه الجوهری الطنطاوی صاحب التفسیر المعروف وصول الصحیفه و شکرلی علی هذه الهدیه السنیه و اطری فی مدحها والثناء علیها الی ان قال: و من الشقاء انا الی الان لم نقف علی هذا الاثر القیم الخالد من مواریث النبوه و اهل البیت و انی کلما تاملتها رایتها فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق... » شایان یادآوری است که پس از آن، طنطاوی از آیت الله العظمی مرعشی نجفی می پرسد: آیاتاکنون کسی از علمای اسلام شرحی برآن (صحیفه سجادیه) نوشته است؟ آیت الله مرعشی می نویسد: «شارحینی که می دانستم نام بردم و کتاب ریاض السالکین تالیف سیدعلیخان را به ایشان تقدیم کردم. معظم له در جواب نوشت که من مصمم و آماده ام که بر این صحیفه گرامی شرحی بنویسم.» همچنین سیدمحسن امین (ره) فصاحت وبلاغت و اسلوب این صحیفه را دلیلی بر صدور آن از امام معصوم (ع)دانسته و می نویسد: «و بلاغه الفاظها و فصاحتها التی لاتباری وعلو مضامینها و مافیها من انواع التذلل لله تعالی و الثناءعلیه والاسالیب العجیبه فی طلب عفوه و کرمه و التوسل الیه اقوی شاهد علی صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلک البحر و هذا الجوهرمن ذلک المعدن و هذاالثمر من ذلک الشجر. » پس باید گفت صحیفه سجادیه هرگز به جرح و تعدیل روات نیازمند نیست، بلکه باتوجه به انشای کلام و فصاحت و اعجاز بیان، می توان گفت که کلام حضرت امام سجاد علیه صلوات الله است.

3- نکته دیگری که بر صدور صحیفه دلالت می کند، سندهای متعدد واجازه های گوناگون است. علامه مجلسی (ره) در باره طرق روایی صحیفه، می گوید: «واعلم انها کثیره جدا بحیث یعسر الضبط و الاحاطه والاحصاء...» در صورت اجازه ای که «امیرماجد بن امیر جمال الدین محمد الحسینی الدشتکی » به «مولی محمد شفیع » داده است،سند متصل دیگری وجود دارد که قابل توجه می نماید: «انی ارویها عن والدی السید السند العلامه الثقه... جمال الدین محمدبن عبدالحسین الحسینی الدشتکی عن عمه السیدمعزالدین محمد ابن السید الفاضل... نظام الدین احمد... عن ابیه السید نظام الدین احمد المذکور عن ابیه معزالدین ابراهیم، عن ابیه سلام الله عن ابیه عماد الدین مسعود، عن ابیه صدرالدین محمد، عن ابیه غیاث الدین منصور عن ابیه صدرالدین محمد عن ابیه ابراهیم عن ابیه محمد عن ابیه اسحاق عن ابیه علی عن ابیه عربشاه عن ابیه امیرانبه، عن ابیه امیری،عن ابیه الحسن، عن ابیه الحسین، عن ابیه علی، عن ابیه زید،عن ابیه علی، عن ابیه محمد، عن ابیه علی، عن ابیه جعفر، عن ابیه احمد، عن ابیه جعفر، عن ابیه محمد، عن ابیه زید، عن ابیه الامام علی بن الحسین زین العابدین علیه و علی آبائه التحیه والسلام...».

ظاهرا «امیر ماجد» با بیست و نه واسطه سند خود را به امام زین العابدین (ع) رسانده است.

همچنین علامه مجلسی اجازه های متعددی در مورد صحیفه در جلد 107بحار (ص 43 به بعد) نقل کرده است. یک مورد از این اجازه ها که قابل توجه است، اجازه روایتی است که پدر علامه مجلسی در رویااز امام زمان (عج) دریافت کرده است: «... و بعد فیقول افقر عبادالله الغنی، محمد تقی بن مجلسی الاصفهانی عفی عنهما بالنبی و آله: انی اروی الصحیفه الکامله عن مولانا و مولی الانام سیدالساجدین علی بن الحسین زین العابدین مناوله عن صاحب الزمان و خلیفه الرحمان الحجه بن الحسن (ع) بین النوم و الیقظه و رایت کانی فی الجامع العتیق باصبهان و المهدی صلوات الله علیه قائم و سالت عنه مسائل اشکلت علی فاجاب عنها، ثم سالت عنه (ع) کتابا اعمل علیه،فاحالنی بذلک الکتاب الی رجل صالح، فلما اخذت منه کان الصیحفه و ببرکه هذه الرویا انتشرت الصحیفه فی الافاق بعدماکان مطموس الاثر فی هذه البلاد.» با توجه به مجموع مطالبی که گذشت، می توان اطمینان پیدا کرد که صحیفه از ناحیه امام سجاد (ع) صادر گردیده و تاکنون هیچ کس در این امر تشکیک نکرده است.

چرا صحیفه کامله گفته اند؟

دراین مورد، دو نظر ابراز شده است; آیت الله مرعشی نجفی (ره)،در مقدمه اش بر صحیفه سجادیه ترجمه بلاغی، چنین نگاشته است:«فلسفه آنکه صحیفه را «کامله » نامیده اند، بنابر آنچه من ازسید جمال الدین کوکبانی یمنی شنیدم، آن است که نزد «زیدیه »از صحیفه، نسخه ای هست ولی کامل نیست و در حدود نصف این صحیفه است و از این جهت این صحیفه را کامله نامیده اند.» یکی ازمحققان معاصر این نظر را نپذیرفته، چنین مورد نقد قرار داده است: «این تحلیل نه تنها کافی نیست، بلکه آن را درست نمی توان شمرد; چه لفظ کامله در سند صحیفه از گفته متوکل بن هارون که خود یحیی بن زید را دیده است، مشاهده می شود و می گوید: اخبره انه من دعاء ابیه علی بن الحسین من دعاء الصحیفه الکامله.» ونیز متوکل می گوید: یحیی بن زید گفت: می خواهی تو را صحیفه ای ازدعای کامل بدهم؟ و مسلم است که در آن وقت صحیفه ای که امروز به نام صحیفه زیدیه مشهور است (طبق گفته کوکبانی)، وجود نداشته و بر فرض وجود،شکی نیست که متوکل از آن بی خبر بوده است تا چه رسد که از نقص آن مطلع باشد...». سپس این محقق چنین ابراز نظر می کند: «... این مجموعه را از آن جهت کامله گفته اند که دستوری کامل برای درخواست حاجات بنده از خدای تعالی است. در بیشتر موارد ودر باره اغلب نیازمندیها; و چون چنین دعاها از ائمه معصومین (علیهم السلام) با این ترتیب صدور نیافته، این ادعیه درمقابل دعاهای ائمه دیگر به کامله ملقب شده است. والله العالم.»

این نظریه نیز قابل قبول نمی نماید; زیرا دعاهایی که از سایر ائمه علیهم السلام رسیده است نیز از چنین جامعیتی برخوردار است. مثلا دعای کمیل، دعای سمات و سایر ادعیه که درکتابهای ادعیه مثل مصباح کفعمی، مهج الدعوات ابن طاوس،عدة الداعی ابن فهدحلی و غیره آمده است. به نظر می رسد قبل ازتدوین جوامع روایی اولیه شیعه، همزمان با اصول «اربعماه » وحتی قبل از آنها، در بین شیعه صحایفی از معروفیت برخورداربوده است; مانند صحیفه فاطمه زهرا (س)، صحیفه علی (ع) که به یک عدد هم منحصر نبوده است. این صحایف در دسترس عموم نبوده، گاه برخی از روایات و مطالب آنها توسط برخی از ائمه (علیهم السلام)برای خواصی از اصحاب نقل می شده است. اکنون نیز جز اینکه برخی از مطالب آنها در جوامع روایی آمده، اطلاعی از آنها در دست نیست. اما دعاهای صحیفه سجادیه به صورت کامل به دست افرادی ازغیر امامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است. احتمالا به این سبب این صحیفه را کامله خوانده اند.

مستدرکات صحیفه:

دعاهای امام سجاد (ع) به نیایشهای موجود در صحیفه کامله سجادیه منحصر نیست، بلکه به چندین برابر این دعاها می رسد. تاکنون مستدرکات زیادی برای صحیفه کامله نوشته شده است که از این قرار است: 1- صحیفه سجادیه که توسط شیخ محمدبن علی الحرفوشی، که چهل سال قبل از شیخ حرعاملی وفات یافته، گردآوری شده است.

2- الصحیفه الثانیه السجادیه، گردآوری شیخ محمدبن الحسن بن الحرالعاملی. محدث جزائری در اول شرح ملحقات صحیفه چنین نوشته است: «ان الشیخ الحر لما جمع من ادعیه السجاد (ع) ما یقرب من الصحیفه سماه اخت القرآن.»

3- الصحیفه السجادیه الثالثه، گردآوری میرزا عبدالله افندی صاحب کتاب ریاض العلماء.

4- الصحیفه السجادیه الرابعه، جمع آوری میرزاحسین نوری. در این مجموعه، غیر از دعاهای موجود در صحیفه های قبلی، هفتادو هفت دعای دیگر گردآوری شده است.

5- الصحیفه السجادیه الخامسه. این مجموعه گردآوری سیدمحسن امین است و بیش از یکصد و هشتاد ودو دعا دارد. مولف در باره این اثر چنین توضیح داده است: «و استدرک فیها ما خلت عنه الصحیفه الکامله و مافات الثانیه و الثالثه و الرابعه.»

6- الصحیفه السجادیه السادسه، گردآوری شیخ محمد صالح مازندرانی.

آیت الله مرعشی نجفی (ره) در مقدمه خود بر صحیفه سجادیه ترجمه بلاغی، مستدرکات دیگری نیز ذکر کرده است که جهت رعایت اختصاراز نام بردن آنها خود داری می شود.