پیش از این، توضیح داده شد که نهضت جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را به دو گونه، می­توان تفسیر کرد؛ تفسیری اعجاز آمیز و مافوق طبیعی و تفسیری عادی و در چارچوب نوامیس طبیعت که از سوی خداوند، بر هستی، حکم می­راند.

بر اساس تفسیر نخست -که گاه از آن، با عنوان نظریة «حصولی بودن ظهور» یاد می­شود- نهضت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پدیده ­ای است که با ارادة مستقیم الهی و به کمک عوامل غیبی، آغاز می شود و به انجام می­رسد و اقبال و ادبار مردم و نیز توجه و تلاش یا غفلت و سستیِ آن ها هیچ تأثیری در تقدیم یا تأخیر این حادثة بزرگ ندارد. اما طبق دیدگاه دوم -که با عنوان نظریة «تحصیلی بودن ظهور»، شناخته می شود- حرکت جهانی آن حضرت، روالی عادی و طبیعی دارد و از این رو، نیازمند فراهم شدن بسترها و شرائط توسط تودة مردم است. از میان این دو دیدگاه ، دیدگاه دوم به طریق صواب، نزدیک تر است؛ چراکه دیدگاه نخست، از اشکالات متعددی رنج می­برد که در ادامه، پاره ای از آن ها را به اختصار، خواهیم گفت:

1- اعتقاد به اعجازآمیز بودن نهضت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، اعتقادی بر خلاف اصل و روال طبیعی است. اصولاً در جهان هستی- که جهان اسباب و مسببات است- هیچ پدیده ­ای را نمی ­توان نشان کرد که بدون اسباب و علل عادی، تحقق یافته باشد؛ به عنوان نمونه برای سیر شدن باید غذا میل کرد و برای سیراب شدن باید آب نوشید. هم چنان که برای تحصیل یک گیاه، باید دانه اش را کاشت و نهال آن را پرورش داد و آب و نور کافی را برایش مهیا نمود. این توقع که گرسنگی و تشنگی، بدون خوردن غذا و نوشیدن آب، بر طرف شود، یا بدون فراهم کردن شرائط رشد یک نهال، آن نهال به بار بنشیند، توقع بی­ جایی است؛ چرا که به تعبیر امام صادق علیه السلام :«أبَی اللهُ أن یَجرِی الاشیاءَ إلاّ بِأسبابِها»[1] ؛ «خداوند از این که پدیده ­ها را جز به واسطة اسباب، تحقق بخشد، ابا دارد».

بر این اساس، طبیعتاً نهضت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز مشمول همین قانون خواهد بود و اگر کسی مدعی باشد که این مهم، با دخالت عوامل فوقِ طبیعی و بدون فراهم شدن بسترهای عادی، شکل خواهد گرفت، باید بر مدعای خود، دلیلی قاطع اقامه نماید.

2- این دیدگاه، با محتوای پاره ­ای از آیات قرآن کریم نیز ناسازگار است؛ به عنوان نمونه، آیة شریفة إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ [2]، به روشنی، تغییر سرنوشت جوامع را از رهگذر تحولاتی می ­داند که می بایست در درون آن جوامع شکل گیرد و به تعبیر دیگر، سنت الهی بر این است که سرنوشت جوامع، نه با دخالت عوامل غیبی و نامرئی، که بر اساس شایستگی­ ها و لیاقت­ های خود آن ها رقم بخورد. تغییری که در آخر الزمان به دست امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در عالم انسانی تحقق خواهد یافت نیز، مصداقی از آیة مورد اشاره است و از این رو، برای ایجاد چنین تحولی – که به جهت وسعت و عمق، بی نظیر است- نباید منتظر دخالت عوامل فوق طبیعی نشست؛ بلکه می بایست در تودة مردم، زمینة چنین تحولی شکل بگیرد.

3- سومین اشکالی که به دیدگاه نخست وارد است این است که اگر ما معتقد به اعجازی بودن حرکت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم، به این سؤال اساسی که چرا غیبت آن حضرت، صدها سال به طول انجامیده است، پاسخی نخواهیم داشت؛ چرا که اگر بناست کار ایشان، به وسیة اعجاز به سامان برسد، بسیار منطقی است که بپرسیم چرا این اعجاز، صدها سال به تأخیر افتاده است؟! حال که قرار نیست برای ساخته شدن دنیایی سرشار از خوبی­ ها و تهی از رنج­ ها و حرمان­ ها در مردم، تحولی به وجود آید و به رشد و بلوغ برسند و این مهم، تنها به یک اشارة خداوند توانا و به امدادهای غیبی، شدنی است، پس چرا این اشارة خداوندی، قرن ها به تأخیر افتاده است و از همان نخست، کارها به سامان نرسید؟! دیدگاه دوم به سادگی به این سؤال پاسخ می­ دهد که اگر ظهور، فرایندی است عادی، پس برای تحققش نیز باید مردم مهیا شوند و شرائط و زمینه های آن را فراهم کنند و چون تاکنون چنین نکرده اند، ظهور نیز به تأخیر افتاده است.

از آنچه گذشت، روشن شد که دیدگاه درست، همان نظریة دوم است؛ البته، تذکر این نکته ضروری است که عادی دانستن نهضت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به معنای نفی امدادهای غیبی نیست؛ چراکه، بی­گمان، آن حضرت از آغاز تا سرانجام حرکت الهی خود، به وسیلة امدادهای ویژة الهی، تأیید و مساعدت خواهند شد و این موضوع، از روایات متعددی به دست می آید که پاره ­ای از آن ها در قسمت های پیشین، ذکر شد.

هم­چنان که نهضت پیامبر گرامی اسلامصل الله علیه و آله و سلم پدیده­ای کاملاً عادی و طبیعی محسوب می شود؛ با وجود آن که دست غیبی خداوند، همواره یاری گر آن بود. به عنوان نمونه، در آیة 124 سورة آل عمران، آمده است: ...ألنْ یَکْفیَکُم أن یُمِدَّکم ربُّکم بِثلاثةِ آلافٍ مِن المَلائکةِ مُنزِلین ؛ «آیا این شما را کفایت نمی کند که خدا سه هزار فرشته به یاری شما فرو فرستد؟».

اصولاً لزوم تأیید حرکت­ های الهی، توسط امدادهای غیبی و عوامل فوق طبیعی، خود، یکی از قوانین حاکم بر هستی است و خداوند اراده کرده است که افراد یا اجتماعاتی که با نیاتی زلال در مسیر کمال، گام بر می­دارند را در شرائط بحرانی به کمک نیرو های پیدا و پنهان خود، یاری نماید. از این رو نمی ­توان به استناد احادیثی که از تأیید شدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به وسیلة فرشتگان و سایر نیروهای فوق طبیعی سخن می ­گویند، غیر عادی و معجزه آسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت کرد؛ چرا که این احادیث، ناظر به موارد خاصی و جزئی ­اند و بسیار تفاوت است میان این که نهضت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از اساس، معجزه گونه تفسیر کنیم و یا این که معتقد باشیم جریان انقلاب جهانی آن حضرت، از روال عادی و طبیعی برخوردار است و امدادهای غیبی در موارد خاص، آن را تأیید می­ کنند.

[1] - کافی ، ج1 ، ص183.

[2] - سورة رعد، آیة11.