آموزش نوشتن متن تبلیغاتی
سه شنبه 4 شهریور 1399 3:07 PM
در تمامی زمینههای تبلیغاتی، نگارش آگهیهای تلویزیونی اهمیت بیشتری دارد و از اعتبار بیشتری نیز برخوردار است. از نظر یک نویسنده تبلیغاتی، فرصت نگارش یک آگهی تلویزیونی که در ساعتهای پربیننده به نمایش درمیآید شانس بسیار بزرگی دارد.
من، بهعنوان نویسندهای که 95% آثار خود را بهصورت آگهیهای چاپی ارائه کرده است، این واقعیت را با درد و اندوه میپذیرم و شخصاً باور دارم که آگهی های چاپی بسیار مؤثرتر از تبلیغات تلویزیونی می باشد . در هر حال میدانم که شما مشتاق یادگیری روشهای نگارش یک آگهی تلویزیونی خوب هستید، پس من تجربههای محدود خود را در این زمینه با تجربههای همکاران و دستاندرکاران ترکیب میکنم و در اختیار تان قرار می دهم، شاید که مؤثر باشد.
فقط به خاطر بسپارید که برخلاف آنچه تصور میکنید، تلویزیون بههیچوجه برای آگهیهای چاپی برتری ندارد. اگرچه واقعیت اینست که در سال 1988، حدود 26 میلیارد دلار صرف آگهیهای تلویزیونی شده و تنها 6 میلیارد دلار به مصرف تبلیغات درج شده در مجلهها رسیده است، اما 31/7 میلیارد دلار صرف آگهیهای روزنامهها شده است.
البته این نکته را باید اضافه کنم که الان شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام، بستر بسیار مناسبی برای انتشار آگهی یا تیزر تبلیغاتی می باشد. هر لحظه به اینستاگرام خود مراجعه نمایید متوجه خواهید شد که تبلیغات بسیاری از طرف شرکت ها، موسسه ها و بانک ها به طور مستقیم یا از صفحه اینفلوئنسرها به اشتراک گذاشته شده است. شما نیز می توانید با سفارش ساخت تیزر تبلیغاتی برای کسب و کار یا محصولات تان و انتشار آن در بستر های مناسب قدم اولیه و محکمی در جذب مشتری داشته باشید.
وسیلهای برای ارائه اطلاعات بیشتر
امروزه، اغلب تبلیغات برای جلب توجه بیشتر با یکدیگر رقابت میکنند. در سال 1983، 19650 آگهی تلویزیونی مختلف به نمایش درآمد.
هدف، تمایز ساختن محصول و جلب توجه مصرفکننده است، اما تبلیغکنندگان درباره روشهای اتخاذ شده اطمینان کافی ندارند. یک مکتب تبلیغاتی به آگهیهای «خلاق» اعتقاد دارد. داستانهای هیجانانگیز ، پرماجرا، رویارویی استفاده از طرحهای گرافیکی و سایر ابعاد «موج نو» که شکل متمایزی به آگهی میبخشند و از نظر من، توجه به هدف اصلی که همان ارتقای فروش است را نابود میسازند.
مکتبی دیگر به ارزشهای قدیمی متوسل می شود. آنها اعتقاد دارند که آگهیهای ساده با ارائه ساده و صادقانه کالا و مزایای آن ،همان چیزی است که بیننده را متقاعد میسازد و او دسته چک خود را از کیفش بیرون میکشد.
نمونهای از آن، تبلیغ تلویزیونی شرکت ام سی آی است که دو هنرپیشه معروف، برت لانکاستر و جان ریورز پیامی را میفرستند و در آن از طرحهای گرافیکی عجیب و غریب و داستانهای تخیلی اثری نیست، بلکه تنها از روشهای سنتی تبلیغات استفاده میکنند.
بسیاری از متخصصان تبلیغاتی به دفاع از این روش ساده و قدیمی برخاستهاند. رئیس یک شرکت تبلیغاتی معتبر باور دارد که در سالهای پیش رو، مصرفکننده تنها در صدد کسب اطلاعات حقیقی «فروش واقعی» خواهد بود.
متخصصان باور دارند که نوع جدید تبلیغات، نظر ما را نسبت به اعتبار تبلیغات تلویزیونی عوض خواهد کرد. هزینه ی ناچیز تبلیغات در ایستگاههای مختلف تلویزیونهای کابلی موجب شده است که صاحبان صنایع بتوانند آگهیهای مملو از اطلاعات خود را به مدت پنج دقیقه یا بیشتر به نمایش بگذارند. عملی که در گذشته، تنها از طریق آگهیهای چاپی صورت میگرفت. با ظهور تکنولوژی «متعامل» بینندگان اطلاعات بیشتری را از طریق تلویزیون به دست میآورند تا با بهرهگیری از کاتالوگها و صفحه ی کلید کامپیوتری خود، محصولات و یا کالاهای تبلیغاتی تلویزیون خود را سفارش دهند. تبلیغات امروزی، نیازهای مصرفکننده را بهطور کامل برطرف نمیکند. براساس پژوهشی، 85% افراد اعتراف کردهاند که تبلیغات ارائهشده بامزه و یا جالب هستند، اما 68% این افراد اعتقاد دارند که این تبلیغات اطلاعات کاملی را در اختیار آنها نمیگذارند.
البته در دنیای تبلیغات، همه کس تبلیغات اطلاعرسان دنده را باور ندارد. یک بار در یک برنامه تلویزیونی از یک مدیر تبلیغاتی پرسیده شد: «چرا نویسندگان آگهیهای ساده و صریح و صادقانه و بدون حاشیه نمینویسند؟» و او پاسخ داد که «اطلاعات بهتنهایی در ذهن افراد جایگزین نمیشوند». او به این مطلب اشاره کرد که نوجوانان را بهطور مستمر درحال تماشای برنامههای ضد اعتیاد و اطلاعاتی که آنها را در قبال این بلای عظیم حمایت می کند، قرار دادهاند اما میزان اعتیاد در جوانان روزبهروز افزایش مییابد و سپس اضافه کرد که «سبک و فرم یک آگهی بیش از اطلاعات آن جلب توجه میکند».
بهعنوان نمونه، نویسنده به تبلیغ شلوارهای جین مارک کلوین کلاین اشاره میکند که توسط بروک شیلد (هنرپیشه معروف) به نمایش درآمده بود و اظهار مینماید که موفقیت این کالا مرهون یک مانکن خوش اندام و یک عکاس زبردست است. این واقعیتی است که بسیاری از تبلیغات با وجود شکستن قواعد سنتی، به موفقیت چشمگیری دست مییابند. اما این موفقیتها غیرقابلپیشبینی هستند و تنها با آگاهی از نکات مؤثر تبلیغاتی است که موفقیت دائمی یک نویسنده تضمین می شود.
من مخالف این مطلب هستم که مردم اطلاعات را در ذهن خود جایگزین نمیسازند. قفسههای کتابفروشیها را بررسی کنید. خواهید دید که کتابهای «چگونه» و کتابهایی که اطلاعات را بطور مستقیم در اختیار خوانندگان میگذارند، به صنعت چاپ مسلط شدهاند. مهمتر از همه اینکه نویسندگان اینگونه اینگونه کتابها به ترفندهای متداول متوسل نمیشوند، بلکه مطالب خود را از طریق ارائه صریح حقایق بیان می کنند. آنان بهخوبی میدانند که مصرفکننده واقعی کتابهایشان افرادی هستند که به اطلاعات مندرج در کتاب نیاز دارند.
همین امر درباره کالا نیز صادق است. مصرفکننده جدی در جستجوی کسب اطلاعات است. او میخواهد پیش از آنکه پول خود را خرج کند، درباره کالا آگاهی کامل را بدست آورد. بسیاری از تبلیغات، نتیجه تلاشهای خود را به هدر می دهند، چگونه؟ از طریق نمایش تبلیغات برای مخاطبانی که در صدد خرید نیستند. تبلیغکنندگان برای جلب توجه این افراد، به ترفندهای سینمایی هالیوودی متوسل میشود و فراموش میکنند که هدف اصلیشان، واداشتن افراد به تماشای آگهی نیست. هدف، خرید کالا توسط تماشاچی و برتری بخشیدن به کالاهای یادشده نسبت به کالاهای مشابه است. سالها پیش، دیوید اُگیلوی و سایر متخصصان تبلیغاتی این نکته را به اثبات رساندهاند که رابطهای میان دوست داشتن کالا و خرید آن وجود ندارد.
دلایل متعددی نشان میدهند که تبلیغات اطلاع رساننده، بیش از تبلیغات سرگرمکننده و افزایش فروش منجر می شود. مالکوم مک دوگال که در سال 1980 مسئولیت تهیه تبلیغات انتخاباتی رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا را برعهده داشت، اظهار میدارد که چگونه مبارزات انتخاباتی آنان براساس تبلیغات کاملاً صریح و مستقیم استوار شده بود. تبلیغات زمختی که مؤثر بود. براساس اظهارات مک دوگال، پژوهشهای مختلف به اثبات رسیدهاند که تبلیغات اطلاعرساننده و قوی آنها را بهمراتب بیش از تبلیغات لطیف اولیهای که برای مبارزات انتخاباتی ریگان تدارک دیده بودند، عمل کرد.
سید برنستاین، نویسنده ستون نقد مجله عصر تبلیغات مینویسد: «همواره از خود میپرسم که آیا خلاقیت، سدی بر سر راه تبلیغات باورکردنی نیست احساس من این است که سادگی همان چیزی است که بدان نیاز داریم. هرچه سادهتر، فروش صادقانهتر. ابهام کمتر… تاکید کمتر بر جنبههای سرگرمکننده و تاکید بیشتر برای فروشی معقول.»
گروهی از تبلیغکنندگان با این امید که آگهیهای خود را متمایز از سایر آگهیها ارائه کنند، هزینه گزافی را صرف میکند و تبلیغی لوکس و پرتجمل تدارک میبینند. اما صرف پول فراوان، ضامن موفقیت نیست. همان گونه که بودجه ضعیف نیز باعث ناکامی نخواهد شد. طولانیترین آگهی تلویزیونی در سال 1968 برای تبلیغ صفحههای موسیقی ارائه شده است که در آن «150 شاهکار موسیقی» توسط پست تحویل سفارشدهنده میشد. مخارج این آگهی در آن زمان بالغ بر 5000 دلار بود که تا به امروز بیش از 25 میلیون دلار فروش داشته است.
منبع: https://tolofilm.com/