0

بازی کردن کودک با والدین

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:بازی کردن کودک با والدین
دوشنبه 27 مرداد 1399  10:26 AM

 

بازی کردن کودک با والدین – بخش دوم

 
 
 
 
بازی کردن کودک با والدین – بخش دوم

* به هنگام همبازی شدن با کودک ، بگذارید او در عالم تخیل خویش سیر کند و هر شیئی را ، هرچه میخواهد بنامد. برای مثال ، اگر کودکی به تکه چوبی می گوید این اسب من است و یا این که به چوب می گوید تفنگ من است ، به او نگویید این چه مشابهتی با تفنگ و اسب دارد. بلکه به او بگویید : (( خب ، به اسبت آب بده ، استراحت بده ، چه اسب تیزرویی داری ! برو مسابقه بده ))و...
به هنگام بازی تخیلی ، کودک به پاسخ سریع شما نیاز دارد ، از این رو باید دنیای کودک را درک کنید و دنیا را از دریچه و زاویه ای که او می بیند ببینیم و خودمان را تا سر حد کودکی تنزل دهیم :
چون سر و کارت با کودک فتاد                   پس زبان کودکی باید گشاد
* به هنگام بازی با کودک و به اصطلاح در گرما گرم اجرای نمایش ، با تمام وجود و با اخلاص و یکرنگی با کودک رفتار کنیم. اگر کودک احساس کند که در حین بازی حواسمان جای دیگری است ( مثلا نیم نگاهی به تلویزیون داریم و یا به دیگران ایما و اشاره می کنیم ) ، از ما ناراحت میشود و این کار را به حساب بی احترامی و اهمیت ندادن ما به او و بازی اش می گذارد.
* بعضی از کودکان به هنگام بازی ، در صورت برنده نشدن ، عصبانی و ناراحت میشوند . پدران و مادرانی که نمیخواهند فرزندشان را ناراحت ببینند ، صحنه ی بازی را طوری ترتیب می دهند که کودکشان برنده شود. این گونه عملکرد ، از نظر تربیتی ، به دلایل زیر صحیح نیست :
1 . این کودکان خودخواه ، مغرور و آسیب پذیر خواهند شد.
2 . این کودکان توانایی ، قدرت و همچنین بخت و اقبال خود را بیش از اندازه ی واقعی تخمین می زنند.
3 . به هنگام بازی با همسالان ، دوست دارند همیشه برنده باشند و در صورتی که برنده نشوند ، از نظر روحی و روانی آمادگی و پذیرش شکست را ندارند و تحمل واقعیت برایشان تلخ است. از این رو ، کودک باید در بازی بیاموزد که در زندگی شکست هم وجود دارد و به دلیل موفق نشدن ، نباید بلافاصله از همه چیز صرف نظر کرد.
(( والدین چگونه میتوانند به کودکان خود کمک کنند که همبازی مناسب و بازنده ی خوب باشند؟))

* بازی هایی وجود دارد که کودکان در آنها موفق ترند ؛ برای مثال عبور از داخل تونل ، لوله ، لاستیک ماشین ، برای کودکی پنج ساله کار راحتی است ، در حالی که پدر به سختی میتواند از آنها عبور کند!
همچنین ، در بازی های حافظه ای و یا آنهایی که به مشاهده ای دقیق نیازمندند ، کودکان ، در بسیاری از موارد ، بر پدر و مادر غلبه می کنند. از آنجا که پدر و مادر ، بر اثر تجربه ، همه چیز را بهتر می دانند ، میتوانند کار را انجام دهند. اما باید گاهی از روی عمد اجازه بدهند که کودک حس کند (( هورا ، من آن را از پدر و مادر بهتر می توانم انجام دهم !))
پدران و مادران باید گاهی در بازی هایی شرکت جویند که از ابتدا میدانند در آن ضعیف تر از کودکان هستند و از ترس شرمنده شدن شروع به دلیل آوری نکنند. اگر بدون تعارف و صادقانه اعتراف کنید که (( در بالانس زدن تو از من ماهرتری ، به همین دلیل تو برنده ای )).
کودک طرز رفتار پدر و مادر را الگو قرار می دهد و می بیند که چگونه میتوان محترمانه باخت را پذیرفت . این گونه رفتار کردن ، از نظر تربیتی ، اثری مثبت و سازنده بر کودک خواهد گذاشت.
* بازی هایی که بخت و اقبال در آنها دخالت بسیار دارد : در اکثر بازی های با طاس ، مهم آن است که طاس ها چگونه بر روی زمین می افتد . در این بازی ها همه ی افراد خانواده ، حتی خردسال ترین آنان ، بخت مساوی دارند. به همین جهت ، دلیلی ندارد که به فرد خردسال تر کمک کنید ؛ مگر اینکه :
الف : بازیکن خردسال برای سومین و چهارمین بار در همان روز شکست خورده باشد.
ب : در تمام مدت روز با بدبیاری های مختلفی رویارو شده باشد.
ج : او کمی بیمار است و خود به خود احساس خوشی ندارد و یا به هر دلیل دیگر ، شاد کردن او ضروری است.
تنها در چنین اوقات ، یا شرایطی شبیه به آنها ، بزرگترها اجازه دارند به نفع کوچک ترها عقب نشینی و از فرصت های خود ، آگاهانه صرف نظر کنند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها