اختلال تغذیه ای کودکان چیست و چه علائمی دارد ؟
دوشنبه 20 مرداد 1399 7:21 PM
اختلال غذایی در کودکان از طریق داشتن عادتهای غذایی نادرست، وزن نامناسب و ناتوانی در ورزش کردن بروز میدهد. اما این نوع اختلال تنها به دلیل عدم مصرف غذای سالم به وجود نمیآید؛
اختلالات غذایی در واقع، نوعی اختلالات روانی پیچیده هستند. اگر کودک شما یک اختلال غذایی دارد، احتمالا دچار مشکلاتی مانند خودبینی، خشم و یا حتی افسردگی شده است.
بیشتر از سی میلیون نفر در کشور از یک نوع اختلال غذایی رنج میبرند. دلایل این مشکلات هنوز در حال بررسی و تحقیق هستند. عوامل بدنی، اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی همگی در این مسئله نقش دارند.
کم اشتهایی عصبی شناختهشده ترین اختلال خوردن است. بچهها دچار کم اشتهایی عصبی توانایی سد کردن احساس گرسنگی خود را پرورش میدهند. این بچهها هر موقع که بتوانند از غذا خوردن اجتناب میکنند و گاه مجبور میشوند مقدار بسیار کمی غذا بخورند.
این اختلال به میزان بسیار بیشتر در دختران پیش میآید و کمتر از 3 درصد این افراد پسر هستند. این گروه از بچهها از همه نوع خانواده برحسب نژاد، مذهب، ثروت و شغل والدین میباشند. بچههای دچار کماشتهایی عصبی فکر میکنند چاق هستند در حالی که لاغرند، آن ها فکر میکنند که سیرند در حالی که گرسنهاند.
اغلب آنان بر این باورند که چاق، زشت و بیمصرف هستند حال آن که این موضوع در نظر اطرافیان خندهدار است.
یکی دیگر از شناخته شدهترین اختلالات خوردن در بچهها، پراشتهایی عصبی است. پراشتهایی عصبی یا گرسنگی گاوی باعث میشود که افراد اشتهای سیریناپذیر داشته باشند و در خوردن و نوشیدن زیادهروی کنند گویی کنترل خود را از دست میدهند و مقدار بسیار زیادی از غذا را که از نظر یک فرد عادی زیاد است، در یک زمان بخورند.
گاه نیز ممکن است ترکیبی از چند خوراکی غیرمعمول یا مقدار زیاد از یک نوع خوراکی (دو بسته بیسکویت) را بخورند.
این افراد اغلب در مورد خود احساس تنفر و گناه میکنند و میکوشند با استفراغ کردن خود را از شر غذاهای خورده شده راحت کنند.
تفاوت این بچهها با بچههای دچار کماشتهایی عصبی در این است که تمایل دارند وزن خود را در سطح طبیعی حفظ کنند. اغلب آنان رفتارهایی دارند که با احساسات خودانزجاری و خارج از کنترل بودن مرتبط میباشد.
اصطلاح انتخابی خور در مورد بچهای به کار برده میشود که فقط تعداد بسیار محدودی از خوراکیها را میخورد و فقط اصرار دارد که از پنج یا شش نوع خوراکی تغذیه کند.
این بچهها از امتحان هرگونه خوراکی تازه امتناع میکنند و ممکن است با دیدن غذای جدید دچار حالت تهوع شوند و استفراغ کنند.
گاهی مشکلات انتخابی خوردن بخشی از الگوی گستردهتر رفتاری را تشکیل میدهد. شمار محدودی از این بچهها در برابر هرگونه تجربه تازه مقاومت نشان میدهند و در عوض ترجیح میدهند غذاهای تکراری بخورند.
بچههای محدودخور خیلی کم غذا میخورند و ممکن است رژیم غذایی آنها هم متعادل باشد ولی به ظاهر اشتهای کمی برای خوردن دارند و علاقهای به غذا ندارند.
بچههای محدود خور هیچ توجه فکری به وزن یا شکل ظاهری خود ندارند و اعتماد به نفس این افراد نیز طبیعی است.
این اختلال گاهی به شکل نقص عملی در بلع یا ترس از قورت دادن شناخته میشود. تعدادی از بچهها از خوردن و بویژه خوردن غذاهای جامد هراسانند. بچههای دچار هراس از غذا خوردن، از غذا دوری میکنند نه به این دلیل که میخواهند وزن خود را کاهش دهند، بلکه از غذا خوردن واهمه دارند.
بیشتر این بچهها میترسند اگر دهان خود را پر از غذا کنند و آن را قورت دهند خفه شوند، استفراغ کنند، غذا در گلویشان گیر کند یا مسموم شوند. این قبیل وقایع اغلب برای بچههایی رخ میدهد که شخصیتهای حساس دارند.
بسیاری از کودکان و نوجوانان 5 تا 16 ساله مشکلاتی در زمینه خوردن دارند که به دلیل کماشتهایی یا پراشتهایی عصبی نیست. این بچهها اغلب مشکلات عاطفی از قبیل ناراحتی، نگرانی یا وسواس فکری دارند که جلوی اشتها و خوردنشان را میگیرد.
این گروه از بچهها در مورد وزن و شکل ظاهری خود نگران و دلواپسند. گروهی از آنان نیز ممکن است دچار افسردگی باشند. این افسردگی نه فقط با از دست دادن اشتها که با اختلال در خواب، تمرکز ضعیف، گریه و احساس ناامیدی آشکار میشود.
برخی از بچهها از دوران کودکی پرخوری میکنند و تا دوران نوجوانی این الگو را ادامه میدهند. والدین این بچهها اغلب متوجه میشوند که فرزندانشان حتی در نوزادی اشتهایی سیریناپذیر داشتهاند.
بسیاری از این بچهها هر زمان که پریشان و غمگین میشوند، به خوردن روی میآورند و این الگو خوردن تسلیبخش نامیده شده است. این بچهها دائم پرخوری میکنند و بیش از حد در مورد وزن و شکل ظاهری خود فکر نمیکنند.
پرخوری بیاختیار به طور مساوی بین دختران و پسران وجود دارد و حدود 5 درصد از کودکان را شامل میشود.
برخورد شما نسبت به تغذیه نقش بسیار مهمی در شکل گیری رفتار و برخورد فرزندتان نسبت به این قضیه دارد. اندام خودِ شما می تواند فرزندتان را تحت تاثیر قرار دهد.
اگر شما هم همواره بگویید “چاق هستم” یا “چاق شده ام” در مورد ورزش شکایت کنید و مدام رژیم بگیرید، دختر یا پسرتان نیز تصور خواهد کرد این مسائل اموری عادی هستند.
فرزندتان باید از عشق و علاقه ی شما نسبت به خود مطمئن باشد، او باید بداند که شما خودِ او را دوست دارید نه شکل ظاهری او را.
در روزگاری که چاقی و لاغری اینقدر مهم شده است، برای شما والدین عزیز صحبت کردن در مورد عادات و آداب غذا خوردن برای فرزندانتان کار ساده ای است، چون فکر آن ها برای شنیدن آن آماده است.
بیشتر والدین نگرانند که مبادا فرزندانشان اضافه وزن بیاورند و چاق شوند و درصدد پیدا کردن رژیم غذایی مناسب برای آن ها هستند. همین مسئله کودک را دچار تشویش و اضطراب می کند. بهترین کاری که شما می توانید بکنید این است که اهمیت سلامتی را بطور مداوم برای آن ها متذکر شوید، نه وزنشان را.
شما باید نقش اساسی را در سلامت زندگی فرزندتان ایفا کنید. درست کردن و پختن غذاهای سالم و نیروزا را به آن ها آموزش دهید. به آن ها یاد بدهید که ایرادی ندارد وقتی گرسنه هستند غذا بخورند و از ترس چاق شدن از خوردن سر باز نزنند.
ورزش را برای آن ها به شکل تفریحی جالب درآورید و به آن ها خاطر نشان کنید که برای سالم ماندن باید آن را به طور مرتب انجام دهند. شما می توانید بهترین الگو برای فرزندانتان باشید. پس وظیفه تان را از همین امروز آغاز کنید !
اگر شما حدس زدید که کودک تان اختلال غذایی دارد، سریعاً به پزشک مراجعه کنید تا این مسئله را درمان کنید. هر چه زودتر اقدام شود، درمان شما نتیجه بهتری خواهد داشت. توجه نکردن به این علائم نگران کننده سلامت کودک را به خطر میاندازد.